#کلام_شهید 🔻
🌹 توی ذهنت باشد که #یکی دارد مرا می بیند، دست از پا خطا نکنم.
مهدی فاطمه (س) خجالت بکشد؛ فردای قیامت جلوی #حضرت_زهرا (س) چه جوابی می خواهیم بدهی
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
به یاد #شهید_حامد_کوچک_زاده 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰شهید مهدی(حامد) کوچکزاده متولد ۲۸ شهریور ۱۳۶۱🗓 در شهرستان #رشت است که روز دوشنبه ۱۲ بهمن ماه ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و جریان آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا در استان #حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره💥 به درجه رفیع #شهادت رسید.
🔰تحصیلاتش📚 کارشناسی علوم سیاسی بود. از #شهید_کوچکزاده ۳ فرزند؛ ۲ و ۶ ساله👥 به یادگار مانده است. و فرزند سومش #بعد از شهادتش🌷 به دنیا آمد.
🔰مراسم تشییع پیکر⚰ پاک شهید حامد کوچک زاده صبح شنبه #هفدهم بهمن ماه ۹۴ از مقابل سپاه ناحیه مرکزی رشت با حضور مسئولان، مردم و خانوادههای معظم شهدا🌷 تشییع و در #گلزار_شهدای رشت به خاک سپرده شد.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰حامد همیشه می گفت: دوست دارم خونه ام #شلوغ باشه. باید نسل شیعه رو زیاد کنیم😍 حتی رفقای خودش رو هم ترغیب میکرد که #بچهدار شوند. وقتی سمیه بادار بود و هنوز جنسیت بچه مشخص نبود❌ یک روز توی خانه با #حامد صحبت از دختر یا پسربودن بچه پیش آمد.
🔰حامد گفت: "ما که شانس نداریم بچهمون #دختر بشه🙁 انگار دوست داشت دختر داشته باشد. بعد که بچه به دنیا آمد و فهمیدند دختر است، به همه دوستانش پیام داد که #ریحانهی بابا به دنیا اومد😍
🔰به قدری #خوشحال بود که این خبر را به همهی دوستان دور و نزدیکش داد. ذوق زده بود☺️ برای حاج آقا خردکیش در #مشهد پیامک زد که📲 دخترم به دنیا اومده، حاج آقا رفتی حرم دعاکن که #عاقبت_بخیر بشه.
🔰بعد هم برایش نوشت #دختردارها حظ کنند؛ پیامبر(ص) می فرماید: چه خوب فرزندانی هستند دختران👌هرکسی #یکی از آنها را داشته باشد خداوند آن را برای وی پوششی از آتـ🔥ـش قرار میدهد.
🔰هرخانه ای که درآن دختـ🌸ـر باشد، هر روز دوازده #رحمت و برکت از آسمان بر او ارزانی میشود. زیارت فرشتگان👼 از آن خانه قطع نمی شود. #دخترداران شاکر باشید و قدر خود را بدانید.
📕مستدرک الوسائل، جلد۱۵٫”
آخرش می نوشت: " >حامد ” که توی ریاضی > یعنی کوچکتر؛ کوچیک شما، #حامد.
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣1⃣#قسمت_نوزدهم
💢 اما در این سعى آخر میان #خیمه و #میدان ، کارى شده است که دل او را یکدله کرده است....سکینه ، سکینه ، سکینه ، اینجا همانجاست که جاده هاى محبت 🌸به هم می رسد.#عشقهاى_مختلف به هم گره مى خورد و #یکى مى شود.
عشق او به حسین و عشق او به بچه ها در سکینه با هم تلاقى مى کند.
🖤عشق 💕او به حسین و #عشق حسین به بچه ها در سکینه به هم مى رسند.اینجا همان جاست که او در مقابل #حسین و #بچه_ها یکجا زانو مى زند.
این سکینه همان طور سینایى است که حضور حسین در آن به تجلى مى نشیند.
این #سکینه مرز مشترك میان حسین و بچه هاست. و #لزومى ندارد که سکینه به عباس ، حرفى زده باشد....
لزومى ندارد که سکینه از عباس آب💧 خواسته باشد.
💢 چه بسا که او را از #رفتن به دنبال آب منع کرده باشد... لزومى ندارد که نگاهش را به نگاه عباس دوخته باشد تا عباس ، خواستن را از #چشمهاى او بخواند. همینقدر #کافیست که او پیش روى عباس ایستاده باشد،... مژگان سیاهش را حایل چشمهایش کرده باشد و نگاهش را به #زمین دوخته باشد.
همین براى عباس کافیست تا زمین و زمان را به هم بریزد و جهان را آب کند.
🖤اگر سکینه بگوید آب، #هستى عباس آب مى شود پیش پاى سکینه....
نه ، سکینه لب به گفتن آب ، تر نکرده است... فقط... شاید گفته باشد:
عمو!... یا نگفته باشد.چه گذشته است میان سکینه و عباس که عباس #ادب ،
عباس #معرفت ، عباس #ماموم ،
عباس #خضوع ، پیش روى امام ایستاده است و گفته است:
💢آقا! تابم تمام شده است.
و آقا #رخصت داده است.
خب اگر آقا رخصت داده است پس چرا نمى روى عباس ! اینجا، #حول و حوش خیمه 🏕زینب چه مى کنى ؟ عمر من !
عباس ! تو را به این جان نیم سوخته چه کار؟ آمده اى که #داغ مرا تازه کنى ؟
آمده اى که دلم را بسوزانى ⁉️ جانم را به آتش🔥 بکشى ؟ تو خود جان منى عباس ؟ برو و احتضار مرا اینقدر طولانى نکن.
🖤#رخصت_ازمن چه مى #طلبى عباس ! تو کجا دیده اى که من نه بالاى حرف #حسین ، که همطراز حسین ، حرفى گفته باشم ؟ تو کجا دیده اى که دلم 💗غیر از حسین به امام دیگرى اقتدا کند؟تو کجا دیده اى که من به سجاده اى غیر خاك پاى حسین نماز بگذارم.آمده اى که #معرفت را به تجلى بنشینى ؟ ادب را کمال ببخشى ؟
عشق 💜را به برترین نقطه #ظهور برسانى ؟چه نیازى عباس من ؟!
💢نشان ادب تو از #دامان_مادرت به یاد من مانده است.... وقتى که مادر #خطابش_کردیم ، پیش پاى ما نشست و زار زار #گریه 😭کرد و گفت : _مرا مادر خطاب نکنید.❌ مادر شما #فاطمه بوده است ، این کلام ، از دهان شما فقط #برازنده مقام زهراست . من #خدمتگزار شمایم . #کنیز شمایم.
🖤عباس من !
تو شیر #ادب از سینه این مادر خورده اى . وقتى پدر او را به #همسرى برگزید، او ایستاده بود پشت در و به خانه در نمى آمد تا #ازمن ، دختر بزرگ خانه #رخصت بگیرد، و تا من به #پیشواز او نرفتم ، او قدم به داخل خانه نگذاشت.
عباس من ! تو خود معلم عشقى ! امتحان چه را پس مى دهى ؟
💢 جانم فداى ادبت عباس !
عرفان ، شاگرد معرفت توست و عشق ، در کلاس تو درس پس مى دهد.
بارها گفته ام که #خدا اگر از همه عالم و آدم ، همین #یک_عباس را مى آفرید،
به مدال فتبارك االله احسن الخالقین✨ ش میبالید.اگر آمده اى براى سخن گفتن ، پس چیزى بگو...
#ادامه_دارد.....
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -