22.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل توجه مسئولین فرهنگی
دستهی زعفرجنی‼️
اینگونه اعمال آنهم در قم؟
چه کسی جلوی اینگونه انحرافات در عزاداریها را باید بگیرد؟
‼️انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین باشماست👇
https://eitaa.com/joinchat/1066729623Cf64777909c
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تشریح جدول امتیازات کابینه چهاردهم توسط ظریف
🔸ظریف در تشریح ملاکهای شورای راهبری دولت:
🔸اگر ۵۰ سال داشته باشید هیچ امتیازی نمیگیرید؛ از زیر ۵۰ هر چه جوانتر باشید امتیاز بالاتر است.
🔸اگر مرد باشید هیچ امتیاز نمیگیرید اگر زن باشید ۱۰ امتیاز میگیرید.
🔸اگر از اقلیتهای مذهبی باشید امتیاز میگیرید اگر از مذهب تشیع باشید امتیازی نمیگیرید.
🔸اگر سابقه وزارت داشته باشید، امتیاز منفی میگیرید.
@Kayhan_online
.
♻️ اعتراض به بیعملی رییس جمهور منتخب توسط یکی از فعالان ستاد پزشکیان
اگر رئیسی در این مدت کوتاه تعیین کابینه، مشغول هیئت گردی بود قطعا به او اعتراض میکردیم...!
این چه افتضاحی است که پزشکیان دولت و تشکیل کابینه را رها کرده و مانند مداح ها هر شب در یک هیئت است؟
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
🔹صفحه: 600
💠سوره عادیات: آیات 6 الی11
💠سوره قارعة: آیات 1 الی11
💠سوره تکاثر: آیات 1 الی 8
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۳۱
قسمت_سی_یکم
بالاخره به مشهد، شهر آب و آینه، شهر غریب نواز بی کینه، رسیدند.
ننه مرضیه مانند مجنونی که به دنبال عشقش می گردد، با نگاهش به دنبال گنبد زرد طلایی می گشت، همان گنبدی که نورش دل آدم را طلا می کند و با صدایی لرزان گفت: کجاست؟! حرم مولای غریبم کجاست؟! من غریبم و به عشق رضایم به غربت آمده ام.
رقیه لبخندی صورتش را پوشاند و گفت: ننه جان، در این دنیای پر از ظلم، همه مان غریب و بی کس هستیم و فقط وقتی به حریم ائمه پناه می اوریم درد غربت، فراموشمان می شود، چرا که امام رضا غریب نواز است در حرم او غربت معنا ندارد، آخر ما همگی فرزندان ایشانیم، شیعیان ایشانیم و لطف امام رضا بر شیعیانش، بر این مظلومان عالم که چون مولایشان علی مظلومند، بی حد و حصر است.
محیا که قلبش مملو از احساسات خوب بود گفت: ننه مرضیه! هنوز تا حرم راهی مونده، شما هنوز نرسیده می خوایین برین حرم؟!
ننه مرضیه نگاه مهربانی به محیا کرد و گفت: نه عزیزم، اداب زیارت می دانم، باید با رخت و لباس تمیز رفت، باید تن را از عروق و خستگی راه پاک کرد و با غسل زیارت راهی خانهٔ امن امام شد، اما می خواستم فقط از دور سلام بدهم و با زدن این حرف بغضش ترکید و قطرات اشک بر صورت چروکش نشست.
رقیه از پشت سر دستی روی شانهٔ ننه مرضیه گذاشت و گفت: قربان دل نازکت بشم من، خانه ما تقریبا نزدیک حرم هست، از آنجا می توانی گنبد طلایی امام را ببینی.
عباس که تا این لحظه ساکت بود به عقب برگشت و گفت: الان باید به کدام طرف بروم؟!
رقیه مسیری را نشانش داد و گفت: اگر صلاح بدونید ما نزدیک خانه میشیم، چون آقا رحمان سرایدار خانه است، یک کوچه پایین تر از خانه، سر کوچه منتظر می نشینیم تا آقا رحمن بیاد بیرون، به طریقی خودمون را بهش نشون میدیم.
عباس بله ای گفت و وارد خیابانی که رقیه اشاره کرد، شد.
دقایقی بعد در محل زندگی رقیه و محیا بودند، جایی که آنها پنج سال پیش ساکن شده بودند و ابو محیا خانه ای بزرگ و دلباز برایشان خریده بود، خانه ای مجلل که هم خانه بود و هم باغ و رقیه و محیا این مکان را خیلی دوست داشتند و آنها را یاد ابو محیا می انداخت.
ساعتی داخل ماشین منتظر نشسته بودند که محیا اوفی کرد و گفت: مامان! اینجور نمیشه، شاید آقا رحمن تا شب هم از خانه بیرون نزد، تکلیف ما چیه؟!
رقیه نگاه خسته ای به محیا کرد و گفت: آقا رحمن همیشه سر ظهر میاد بیرون، الانم نزدیک ظهر هست دیگه، اینقدر صبر کردین چند دقیقه دیگه هم روش...
محیا می خواست اعتراض کند که قامت مردی با پیرهن خاکستری رنگ را دید که از آن سوی خیابان می آمد، درست است کمی تغییر کرده بود و ریش و سبیلش پررنگ تر و پرپشت تر از همیشه بود و قیافه اش مردانه تر جلوه می کرد، اما او همان مهدی بود...پسر همسایه شان، خواستگاری که دل داد و دل گرفت.
قلب محیا شروع به تپیدن کرد و از خدا می خواست این صحنه ثابت بماند تا قامت رعنای مهدی همیشه در جلوی دیدگانش باشد.
رقیه رد نگاه محیا را گرفت و وقتی متوجه مهدی شد با التهابی در صدایش گفت: محیا! عجولانه کاری....
اما هنوز حرف نیمه کاره در دهان رقیه بود که مهدی به موازات ماشین رسید و محیا مانند دخترکی ذوق زده در ماشین را باز کرد و...
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
برای خرید پزشکیان از یک سوپر مارکت ذوق مرگ شدند
همانهایی که به خاطر تعارف کردن به شکلات مرد سنندجی به رییس جمهور او را مجبور به عذرخواهی کردن
#دلم_برای_رئیسی_سوخت
#جنگ_شناختی
🇮🇷https://t.me/kafesiasi
🇮🇷https://eitaa.com/kafesiasi