🔹صفحه: 119
💠سوره مائده: آیات 65 الی 70
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
119-maede-ta-1.mp3
5.74M
#صوت_تفسیر #صفحه_119
سوره مبارکه
#مائده بخش اول
#سوره_5
#جزء_6
مفسر: استاد قرائتی
#تفسیرقرائتی
@sibsoorgh🌱
119-maede-ta-1.mp3
5.74M
#صوت_تفسیر #صفحه_119
سوره مبارکه
#مائده بخش اول
#سوره_5
#جزء_6
مفسر: استاد قرائتی
#تفسیرقرائتی
@sibsoorgh🌱
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 110.mp3
4.58M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه
🍃🌹در ۲۷۰ روز
🍃🌹روز صد و دهم
🍃🌹خطبه ۲۲۰ تا ۲۱۷
https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم
🌷پسرک_فلافل_فروش🌷
قسمت_سی_و_هشتم
✳️او در راهرو، كه بيرون از پايگاه بود، مشغول مطالعه مي شد.
⭕️شرايط خانه به گونه اي نبود كه بتواند در آنجا درس بخواند. براي همين اين کار را مي کرد.
💟داخل راه رو لامپ هايي داريم که شب نيز روشن است. هادي آنجا در سرما مي نشست و درس مي خواند!
🔲يك بار به هادي گفتم: چرا اينجا درس ميخواني❓ تو حق گردن اين گچ كاري
پايگاه داري
🔘 همه ي در و ديوار اينجا را خود تو بدون گرفتن مزدگچ کاری كردي.
♦️ همه ي تزئينات اينجا كار شماست.خب بمون توي پايگاه و درس بخوان. تو كه كار خلافي انجام نميدي.
🔗هادي گفت: من اين درس رو براي خودم مي خوانم. درست نيست از نوري که هزينه اش را بيت المال پرداخت مي كند استفاده کنم.
🔘از طرفي چون مي دانم اين لامپها تا صبح روش است اينجا مي مانم.
🔴اما بيشترين احتياط او درباره ي غذا بود. هر غذايي را نمي خورد. البته دستور دين نيز همين است.
🔶برخي از بزرگان به غذايي كه تهيه مي شد دقت مي کردند.
🔷در قرآن نيز با اين عبارت به اين موضوع تأكيد شده: پس انسان بايد به غذاي خودش و اينكه از چه راهي به دست آمده بنگرد.
🔶در تهران وقتي غذايي تهيه مي کرديم مي گفت: از کجا آمده؟ چه کسي پخته؟
❇️وقتي مي گفتيم پخت مادر است خوشحال مي شد، اما غذاهاي ديگر را
خيلي تمايل به خوردنش نداشت.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍️ ادامه دارد ...
🌷پسرک_فلافل_فروش🌷
قسمت_سی_و_نهم
✳️مي گويند اگر مي خواهي شيعه ي واقعي آقا ابا عبدالله را بشناسي سه بار در مقابل او نام مقدس حسين را بر زبان جاري كنيد.
💟خواهيد ديد كه محب و شيعه ي واقعي حالتش تغيير كرده و اشك در چشمانش حلقه مي زند.
🔗شدت علاقه و محبت هادي به امام حسين وصف ناشدني بود. او از زماني كه خود را شناخت در راه سيد و سالار شهيدان قدم بر مي داشت.
🔵هادي از بچگي در هيئت ها کمک مي کرد. او در کنار ذکرهايي که هميشه بر لب داشت، نام ياحسين را تکرار مي کرد.
🔘واقعاً نمي شود ميزان محبت او را توصيف كرد. اين سال هاي آخر وقتي در برنامه هاي هيئت شركت مي كرد، حال و هواي همه تغيير مي كرد.
❇️يادم هست چند نفر از كوچكترهاي هيئت مي پرسيدند: چرا وقتي آقاهادي در جلسات هيئت شركت مي كند، حال و هواي مجلس ما تغيير مي كند؟
🔲ما هم مي گفتيم به خاطر اينكه او تازه از كربلا و نجف برگشته.
♦️اما واقعيت چيز ديگري بود. محبت آقا ابا عبدالله با گوشت و پوست و خون او آميخته شده بود.
🔆او تا حدودي امام حسین را شناخته بود. براي همين وقتي نام مبارك آقا را در مقابل او مي بردند اختيار از كف مي داد.
🔶وقتي صبح ها براي نماز به مسجد مي آمد. بعد از نماز صبح در گوشه اي از مسجد به سجده مي رفت و در سجده كل زيارت عاشورا را قرائت مي كرد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍️ ادامه دارد ...
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 110.mp3
4.58M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه
🍃🌹در ۲۷۰ روز
🍃🌹روز صد و دهم
🍃🌹خطبه ۲۲۰ تا ۲۱۷
https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم
🌷پسرک_فلافل_فروش🌷
قسمت_سی_و_هشتم
✳️او در راهرو، كه بيرون از پايگاه بود، مشغول مطالعه مي شد.
⭕️شرايط خانه به گونه اي نبود كه بتواند در آنجا درس بخواند. براي همين اين کار را مي کرد.
💟داخل راه رو لامپ هايي داريم که شب نيز روشن است. هادي آنجا در سرما مي نشست و درس مي خواند!
🔲يك بار به هادي گفتم: چرا اينجا درس ميخواني❓ تو حق گردن اين گچ كاري
پايگاه داري
🔘 همه ي در و ديوار اينجا را خود تو بدون گرفتن مزدگچ کاری كردي.
♦️ همه ي تزئينات اينجا كار شماست.خب بمون توي پايگاه و درس بخوان. تو كه كار خلافي انجام نميدي.
🔗هادي گفت: من اين درس رو براي خودم مي خوانم. درست نيست از نوري که هزينه اش را بيت المال پرداخت مي كند استفاده کنم.
🔘از طرفي چون مي دانم اين لامپها تا صبح روش است اينجا مي مانم.
🔴اما بيشترين احتياط او درباره ي غذا بود. هر غذايي را نمي خورد. البته دستور دين نيز همين است.
🔶برخي از بزرگان به غذايي كه تهيه مي شد دقت مي کردند.
🔷در قرآن نيز با اين عبارت به اين موضوع تأكيد شده: پس انسان بايد به غذاي خودش و اينكه از چه راهي به دست آمده بنگرد.
🔶در تهران وقتي غذايي تهيه مي کرديم مي گفت: از کجا آمده؟ چه کسي پخته؟
❇️وقتي مي گفتيم پخت مادر است خوشحال مي شد، اما غذاهاي ديگر را
خيلي تمايل به خوردنش نداشت.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍️ ادامه دارد ...
🌷پسرک_فلافل_فروش🌷
قسمت_سی_و_نهم
✳️مي گويند اگر مي خواهي شيعه ي واقعي آقا ابا عبدالله را بشناسي سه بار در مقابل او نام مقدس حسين را بر زبان جاري كنيد.
💟خواهيد ديد كه محب و شيعه ي واقعي حالتش تغيير كرده و اشك در چشمانش حلقه مي زند.
🔗شدت علاقه و محبت هادي به امام حسين وصف ناشدني بود. او از زماني كه خود را شناخت در راه سيد و سالار شهيدان قدم بر مي داشت.
🔵هادي از بچگي در هيئت ها کمک مي کرد. او در کنار ذکرهايي که هميشه بر لب داشت، نام ياحسين را تکرار مي کرد.
🔘واقعاً نمي شود ميزان محبت او را توصيف كرد. اين سال هاي آخر وقتي در برنامه هاي هيئت شركت مي كرد، حال و هواي همه تغيير مي كرد.
❇️يادم هست چند نفر از كوچكترهاي هيئت مي پرسيدند: چرا وقتي آقاهادي در جلسات هيئت شركت مي كند، حال و هواي مجلس ما تغيير مي كند؟
🔲ما هم مي گفتيم به خاطر اينكه او تازه از كربلا و نجف برگشته.
♦️اما واقعيت چيز ديگري بود. محبت آقا ابا عبدالله با گوشت و پوست و خون او آميخته شده بود.
🔆او تا حدودي امام حسین را شناخته بود. براي همين وقتي نام مبارك آقا را در مقابل او مي بردند اختيار از كف مي داد.
🔶وقتي صبح ها براي نماز به مسجد مي آمد. بعد از نماز صبح در گوشه اي از مسجد به سجده مي رفت و در سجده كل زيارت عاشورا را قرائت مي كرد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍️ ادامه دارد ...