eitaa logo
اشعار مارال افشون
260 دنبال‌کننده
66 عکس
39 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان واژه‌ها سنگین، نگاه واژه‌ها تبدار هزاران حرف در سینه اسیر لکنت افکار پریده رنگ آبادی، نشسته گرد ویرانی دل آزادگان می‌سوزد از خاکستر اخبار گرفته پیچک غم را بغل دلتنگی خانه پرنده اشک می‌ریزد به روی شانه‌ی دیوار تمام باغ‌ها زخمی، تمام نخل‌ها بی سر تمام بیدها مجنون، تمام سروها بر دار امان از آتش و از آتش و از آتش و آتش فلسطین طعمه‌ی آتش، فلسطین طعمه‌ی تکرار کمیت لحظه‌ها لنگ است، ساعت‌ها همه خسته سحر تاریک و شب روشن! زمین خورده زمان انگار نبار ای ابر سربی، رحم کن! باران نمی‌خواهد، گل غمرنگ بی‌گلدان، که تنها مانده در آوار الا سیمرغ حق! قاف عدالت را اگر دیدی بگو ای کوه، خم شو بار غم را از زمین بردار @poem12
اشعار مارال افشون
. ♨️ حاوی صحنه‌های دلخراش لحظات اولیه پس از بمباران گروهی از فلسطینیان از جمله شماری کودک در اردوگاه
زبان واژه‌ها سنگین، نگاه واژه‌ها تبدار هزاران حرف در سینه اسیر لکنت افکار پریده رنگ آبادی، نشسته گرد ویرانی دل آزادگان می‌سوزد از خاکستر اخبار گرفته پیچک غم را بغل دلتنگی خانه پرنده اشک می‌ریزد به روی شانهٔ دیوار تمام باغ‌ها زخمی، تمام نخل‌ها بی‌سر تمام بیدها مجنون، تمام سروها بر دار امان از آتش و از آتش و از آتش و آتش فلسطین طعمهٔ آتش، فلسطین طعمهٔ تکرار کمیت لحظه‌ها لنگ است، ساعت‌ها همه خسته سحر تاریک و شب روشن! زمین خورده زمان انگار نبار ای ابر سربی، رحم کن! باران نمی‌خواهد، گل غمرنگ بی‌گلدان، که تنها مانده در آوار الا سیمرغ حق! قاف عدالت را اگر دیدی بگو ای کوه، خم شو بار غم را از زمین بردار 😭🖤🏴 @poem12
عطر شهادت، نور و گرما با خودش می آورد پیغامی از لاهوت و معنا با خودش می آورد همبستگی و اتحاد و موجی از آزادگی او اهل دریاهاست، دریا با خودش می آورد بار امانت را به دوش محکم ما می نهد شیرینی الموت احلی با خودش می آورد یک بار دیگر سفره ها از عشق رنگین می شود مهمان که روزی خودش را با خودش می آورد طوفان الاقصای شدیدی پیش رو داریم، هان! طوفان الاقصایی که فردا با خودش می آورد
میدونم بین آتیشا و دودی میدونم باز زخمی و کبودی عروسک جون بیا پیشم ببینم تو که اینقدر دل نازک نبودی میدونم هم شب و هم روز جنگه برامون انتفاضه هفت سنگه ولی بازی و سرگرمی میونِ حیاط مسجدالاقصی قشنگه منم از خونه و از شهر دورم منم دلتنگتم سنگ صبورم منم مثل توام دورت بگردم گل سر نیست روی موی بورم بیا مرهم روی زخما بذاریم بباریم و بباریم و بباریم درسته بین آتیشا و دودیم عروسک جون باید طاقت بیاریم یکم دیگه تحمل کن عزیزم توکل کن، توکل کن عزیزم یه وقتایی که کم شد آب و دونه به گنجشکا توسل کن عزیزم ولی اصلا نباید کم بیاریم زمینامونو بی صاحب بذاریم عروسک جون بیا اینبار وقتی درختارو زدن زیتون بکاریم @poem12
پاییز مرگ ها و بهار مقاومت آلاله های سرخ دیار مقاومت سید حسن، حجازی و یاسین و مغنیه جانم فدای ایل و تبار مقاومت از باغ های غم زده سرریز می شود دردانه های صبر انار مقاومت ای انعکاس روشن جولان زندگی زنده است کوه دامنه دار مقاومت گل بوته های زخمی و اسلیمی امید آمیزه های نقش و نگار مقاومت بار امانتیست که بر شانه های ماست بر دوش ماست قرعه ی کار مقاومت تا انتهای جاده ی تاریخ می رویم از ابتدای راه کنار مقاومت عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ماندن به راه توست قرار مقاومت @poem12
یحیی چقدر صاعقه در چشم‌های توست! طوفان فقط چکیده‌ای از ماجرای توست «بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است! من مانده‌ام که عید شده یا عزای توست ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند امروز، روز جشن تبرها برای توست معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟! این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست کِی با عبور موج فراموش می‌شوی؟ ساحل همیشه در قرق ردپای توست آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم! غزه _همان که خواسته‌ای_ کربلای توست حالا بجنگ زنده‌تر از سال‌های قبل… یحیی! هنوز اسلحه در دست‌های توست با تو حماسه‌تر به غزل فکر می‌کنم شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست |