eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
281 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها درک تو در تصور خلقت نیامده شانت هنوز هم به روایت نیامده ای از ازل مصور تصویر لایزال آیینه ای به این همه قِدَمت نیامده گنگ ست کائنات برای ستودنت مانند کودکی که به صحبت نیامده زیباترین بهانه ی خلقت به غیرتو شرطی برای خلق نبوت نیامده ریحانه ای هنوز هم ای هستی علی اصلا به تو جراحت صورت نیامده بااینکه مهربانیت از لطف بی حداست اما به این قبیله محبت نیامده ازآنهمه که بین دعا نام برده ای حتی یکی به مجلس ختمت نیامده https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها قبل خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت پیشتر از پیش قبل از ابتدا زهرا نوشت با ظهورِ او کمالاتِ خدا اظهار شد دستِ حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت آفرینش امتدادِ نورِ لولا فاطمه است چارده دفعه خدا با کبریا زهرا نوشت قلعه‌ی خیبر خودش فهمید دَرهم می‌شود روی بازوبندِ خود تا مرتضی زهرا نوشت بر درِ بیتش علی حک کرد بیت‌ُالفاطمه در نجف هم رویِ ایوان‌ِطلا زهرا نوشت آنقدر جبریل نازل شد به قلبِ فاطمه تا که قرآن را علی در خانه با زهرا نوشت شد مفاتیح‌الجنان تازه مفاتیح‌الجنان شیخ عباس اولین خطش که تا زهرا نوشت از شهیدان مادری‌هایند مفقود‌الاثر سرنوشتِ بچه‌های جنگ را زهرا نوشت ما کجا ، فیضِ سحر‌های حرم این سالها مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت ما گرفتار حسینِ بین گودالش شدیم نامِ مارا تا که رویِ بوریا زهرا نوشت در میانِ شعله‌ها یک سوم سادات رفت محسنش با میخِ در انگار یازهرا نوشت https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه می خواهم از مدینه خداحافظی کنم از میخ و زخم سینه خداحافظی کنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبیب خداحافظی کنم از حیدر غریب خداحافظی کنم خیلی شکسته پر شده ام الوداع علی آماده سفر شده ام الوداع علی نه سال سایه ات به سرم بود یاعلی نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر میکنم شرمنده ام که غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازویم که رسیدی حلال کن بر زخم پهلویم که رسیدی حلال کن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شکسته مواجه شدی ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها یاسم ولی به چشم همه ارغوانی ام سروم ولی به چشم همه قد کمانی ام امروز قاتلم به ملاقاتم آمده تا شهر را خبر کند از نیمه جانی ام 《 اسماء سال خورده مرا راه می برد》 پیری عزا گرفته به حال جوانی ام هر چند با تمامی قدرت چهل نفر من را زمین زدند ولی آسمانی ام ای مرگ مثل اهل محل بی وفا نباش چشمم به راه مانده بگیری نشانی ام روی کبود و پهلو و بازوی غرق خون اصلا نبود حق من و مهربانی ام از بی کسی ،کسی نکشیده شبیه من مجروح کینه های چهل پست جانی ام این خانه حسرت همه اهل مدینه بود چشم حسود کرده چه با زندگانی ام آماده گشت پیرهن و دیدنی تر است از این به بعد یاد حسین روضه خوانی ام https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با “هُم فاطِمَه” آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی “لولاک” شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه کاش لبخندِ تو یکروز به ما برگردد باز از نانِ تو این سفره معطر گردد می‌شود پیشِ خودت گریه کنم آهسته؟ می‌کنم دِق اگر این درد مکرر گردد قول دادم به تو حرفی نزنم اما کاش دو سه شب داد کِشَم سینه سبکتر گردد می‌شود روضه بخوانم؟ همه خوابند ببین می‌شود گریه کنم؟ چشم کمی تَر گردد کاش می‌شد بنویسند سَرِ کوچه‌ی ما آینه زود به یک آه مکدر گردد کاش می‌شد بنویسند خدایا نکند پسری شاهدِ اُفتادنِ مادر گردد شیر شد تا که علی را وسط کوچه ندید خواست تا بغضِ علی مُزدِ پیمبر گردد کوچه‌ای تنگ ، پُر از سنگ حریفت بیمار اثرِ ضربه چنین چند برابر گردد یادم اُفتاد که بالای سرت می‌گفتم چه کنم تا نَفَست تا نَفَست برگردد یادم اُفتاد که آرام بسوزم با تو وای اگر خانه پُر از هِق هِقِ دختر گردد زینبت پا بشود خانه بهم می‌ریزد نوبتِ او که شود حالِ تو بدتر گردد: کاشکی تشنه‌ی ما آب نخواهد از شمر نکند حنجرِ او قسمتِ خنجر گردد https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه ابرها بر سقفِ ما بارانِ نم‌نم ریختند در میان آشیانم یک جهان غم ریختند خانه‌ام را سیل دارد می‌برد کاری بکن در نگاه بچه‌هایم آب زمزم ریختند یک بغل واکردی و گفتند مادر خوب شد چار طفلم بینِ آغوشِ تو باهم ریختند تو خودت دارالشفایی پس شفایت را طلب در نفسهایت عزیزم اسم اعظم ریختند اشکهایم ای شکسته سینه رویت خیس کرد سرفه‌هایت لکه خون‌ها را به رویم ریختند هم نمی آید چرا زخمت چرا بهتر نشد فضه و اسماء و زینب هرچه مرحم ریختند چند روزی هست دارد بچه‌ام جان می‌دهد چه شده؟ انگار در کامِ حسن سم ریختند مادرم را در بقیع گفتی چه شد با کودکت کاش می‌گفتی سرت یکباره باهم ریختند فاطمه بنت‌اسد حالِ عروست را ببین بر سرِ شیرخدا چند ابن‌ملجم ریختند در به رویت فاطمه اُفتاد و از آن رد شدند بار شیشه داشتی با ضرب محکم ریختند از تو چادر خاکی و از من محاسن روی خاک تو زمین خوردی سرِ من خاکِ عالم ریختند ریسمان بر گردنم بود تو هم درشعله‌ها تازه وارد‌ها سرِ طفلانِ ما هم ریختند دادم از حالا برای زینبِ بی مَحرم است آه می‌بیند که در گودال یکدم ریختند نیزه‌ها با تیغ‌ها بسیار بسیار آمدند آب را در پیش آن لب تشنه کم‌کم ریختند https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه شب به شب داری شکسته تر می شی بد جوری داره دلم شور می زنه چشمای بی رمقت به من میگه آخرین روزای با هم بودنه نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن شب تا صبح می میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم تو خونه زنم ازم رو می گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا تو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه : اینا دیگه کیَن زن و می زدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی امون دادن زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می خونی می دونم داری به چی فکر می کنی وقتی خیره ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که می زنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می بینی پنجه شمر و تو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو می زنن لگد به پهلوی حسین https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها فاش شد بر عاشقان از “ذکرکم فی الذاکرین” حمد دارد ذکر اسماء تو حمد الشاکرین بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است آری آری فرق دارد اسم تو با سایرین فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست ما عرفنا قدرکِ! العفو! نحن القاصرین! سینه چاک عصمتت از اخرین تا اولین هاج و واج حکمتت از اولین تا اخِرین عشق تو شرط قبول انبیای مرسلین چادرت حبل المتین اهل بیت طاهرین هرکجا که روضه ای باشد مزار فاطمه ست پرچم روضه ضریح و گریه کن ها زائرین چادرت خاکی شد و کفر سقیفه فاش شد دستشان رو شد دگر والله خیر الماکرین به تلاقی مدینه روز محشر که شود ناقه باشد مال تو پادرد مال حاضرین سهم تو شلاق شد ویل لقوم الظالمین صبر کرد اما علی! بَشَّر عباد الصابرین به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند سوره کوثر نشسته در شرار کافرین عده ای طعنه زدند و عده ای خیره شدند لال گردد آن زبانها کور چشم ناظرین عده ای دستور دادند عده ای آتش زدند لعنت ما تا ابد بر عاملین و آمرین https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها اگرچه کاهم از آتش إبا نخواهم کرد نماز سوختنم را قضا نخواهم کرد بدون مهر تو خورشید را نمی خواهم بدون نام تو حتی دعا نخواهم کرد به کیمیاگری چشم فضه ات سوگند که غیر خاک تورا توتیا نخواهم کرد به جز به دشمن مولا،به جز به دشمن تو نثار هیچ کسی ناسزا نخواهم کرد در آن مقام که مادر گریزد از فرزند بگو که نوکر خود را رها نخواهم کرد بگو چکار کنم تا صدا کنی پسرم که من به نوکری ام اکتفا نخواهم کرد تو مادر منی و اختیار دار منی بگو بیار سرت را…صدا نخواهم کرد منی که کشته عشق حسین تو هستم به جز رضای تورا خونبها نخواهم کرد علی که تکیه عالم به اوست،می فرمود: که جز به فاطمه ام إتکا نخواهم کرد تو رو به قبله ترین کعبه و علی قبله ست به غیر تو به کسی اقتدا نخواهم کرد چنین که خاطرت آزرده است از کوچه به حشر کوچه برای تو وا نخواهم کرد https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
نام ما را ننویسید، بخوانید فقط سر این سفره گدا را بنشانید فقط آمدم در بزنم، در نزنم می‌میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست چند لحظه بغل سفره بمانید فقط کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی فقط از دست گناهم برهانید... فقط حُرّم و چکمه سر شانه‌ام انداخته‌ام مادرم را به عزایم ننشانید فقط صبح محشر به جهنم ببریدم امّا پیش انظار، گنهکار نخوانید فقط پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم گوشه‌ای دامن ما را بتکانید فقط حقمان است ولی جان اباعبدالله محضر فاطمه ما را نکشانید فقط سمت آتش ببری یا نبری خود دانی من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا دست ما را به مُحرّم برسانید فقط https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
سلام‌الله‌علیه خبری نیست از تو و کفنت یوسف من کجاست پیرُهنت یادگاری ز جنگ حک شده است مُهری از سمِّ اسب روی تنت تا خود حشر بر سنان لعنت که فرو کرده نیزه در دهنت پیرمردان ناتوان حتّی با عصا می زدند بر بدنت همه را سیاه می دیدی به فدای نفس نفس زدنت استخوان های سینه ی تو شکست شمر وقتی که روی سینه نشست آینه بودی و ترک خوردی از همه بی هوا کتک خوردی قتلگاهت نگو که غوغا بود سر پیراهن تو دعوا بود کاش مادر نبود در گودال از بد روزگار امّا بود @poem_ahl