#مرثیه_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
گفتم به خود یا که خبر از ما نداری
یا که خیال دیدن ما را نداری
حالا که با سر آمدی فهمیده ام که
هر شب تو می خواهی بیایی پا نداری
دور از من و عمّه کجاها رفته ای که
یک جای سالم در سرت حتّی نداری
حتّی پر از زخم و جراحت هم که باشی
زیباترین بابای دنیا! تا نداری
بعد از تو باید سوخت در هرم یتیمی
بعد از تو باید ساخت بابا با نداری
با دختر تو دختران شام قهرند
با طعنه می گویند تو بابا نداری؟
من را به همراهت ببر تا که بفهمم
تو دوست داری دخترت را یا نداری
#محسن_عرب_خالقی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
صاحب اسرار «سُبْحان الَّذی اسری» علی است
مقصد سیر رسول از مسجد الاقصی علی است
طاق جفت ابروانش "قاب قوسین" رسول
آیت حق در مقام قرب "اَو اَدْنی" علی است
شاهد ما بر علوّش آیه های بَیّنه
بین آیات الهی آیت کبری علی است
«قُلْ هُوَ الله احد» تفسیری از اخلاص اوست
در کمال بندگی یکتای بی همتا علی است
حافظ جان علی «فَالله خَیْرٌ حافظا»
حافظ قرآن به «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا» علی است
آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است
ای مسلمانان به قرآن "عُروةُ الوُثقی" علی است
شرح آن را از «اَلَمْ نَشْرَح لَکَ صَدْرَک» بپرس
آنکه شرح صدر می افزود بر طاها علی است
سیرْ در «ما فی السَّموات وَ ما فیِ الارض» کُن
چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی است
با حدیث طِیر، تا اوج خدا پرواز کن
آنکه با این بال ما را می برد بالا علی است
«اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد»
در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی است
از «اَلَمْ اَعْهَد اِلَیْکم یا بنی آدم» بپرس
تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی است
آسمان «رَبَّنا اَنْزِل عَلَیْنا مائده»
سفره دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی است
نور علمش"علم الانسان ما لم یعلم" است
"علم القرآن"علی و علم الاسما علی است
لوح محفوظ خدا، "من عنده علم الکتاب"
در دو عالم "یعلم الجهر و ما یخفی" علی است
در طریقت، رایت «اِنّا هَدَیْناه السَّبیل»
رهنمای «اَلَّذینَ جاهدوا فینا» علی است
اختر تابندهء «ان علینا للهدی»
ماه ظلمت سوز «واللیل اذا یغشی» علی است
در مقام صدق، سلطان نصیر مصطفی
مالک الملکی که دارد تاج"کرمنا" علی است
نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او
باء «بِسْمِ اللَّـهِ مَجْریهَا وَمُرْسَیهَا» علی است
روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر
صاحب قدر و معارج، شاهد اسری علی است
عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام
زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی است
"یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم"
یا الهی مظهر اسمائک الحسنی علی است
یاد او "تنهی عن الفحشاء و المنکر کند"
در نماز قرب "ذکرالله اکبر" یاعلی است
سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد
رازدار «سبح اسم ربک الاعلی» علی است
بشنو از احمد حدیث حیثما دار علی
تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی است
ذوالفقار اثبات حق و نفی باطل می کند
بی گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی است
تیغش «انزلنا الحدید» و ضربتش «بأسٌ شدید»
بهترین توصیف فتحش "لا فتی الا علی" است
خشم او "صب علیهم ربک سوط عذاب"
"و یقول الکافر یا لیتنی کنت تراب
#سید_مرتضی_یعقوبی_آل
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
میروم تا به خود آیم به منایی برسم
سعی دارم که در این حج به صفایی برسم
قلبم از جوشش لبیک لبالب شده است
تا به وادی اجابت به دعایی برسم
میروم بشنوم از دوست که "فاخلع نعلیک"
طی این راه به وادی "طوا"یی برسم
شوق شش گوشه به آتش بکشد دلها را
سوختم تا که به مصباح"هدایی" برسم
"آه" من ترجمه ای از "نفس المهموم" است
همدم آه شدم تا به نوایی برسم
کاش در راه حرم لایق دیدارشوم
"لن ترانی" نشنیده به لقایی برسم
هر قدم سوی حرم "سیرالی الله" من است
غیر از این راه بعید است به جایی برسم
کاش در سیر مسیر سفر اکسیر شوم
شاید از خاک به ایوان طلایی برسم
کاش هرجا بروم همدم جابر باشم
کاش همراه عطیه به عطایی برسم
کاش با رنگ خدا از همه سبقت گیرم
با "حبیب ابن مظاهر" به حنایی برسم
آه ای دل "بذل مهجته فیک" بخوان
باید از خوان زیارت به نوایی برسم
#سید_مرتضی_یعقوبی_آل
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مدح_امام_هادی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_هادی سلاماللهعلیه
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت
کعبه برای دیدن رویش وضو داشت
رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش
هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش
قد قامتش با روز شب را کرد محشور
سجاده با هر سجده اش نور علی نور
چشم سیاهش روشنای راه ایمان
هر ناوک مژگان او یک خط قرآن
تسبیح می چرخاندو می چرخید عالم
ارض و سما را رزق می بخشید توام
از خلوتش گرچه دو عالم فیض می برد
اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد
ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند
تسبیح فیض خلق را از هم گسستند
از هر طرف حمله بر آن کاشانه کردند
مانند سیلی خانه را ویرانه کردند
نه احترام حرمتش را داشت دشمن
عمامه اش را از سرش برداشت دشمن
پای برهنه سربرهنه در دل شب
بردند او را و فلک در تاب و در تب
خالیست جای فاطمه انگار اینجا
تا که بگیرد باز دامان علی را
می ریخت اشک شرم عالم روی جاده
دشمن سواره بود اما او پیاده
در کوچه های بی کسی او را کشیدند
با هر قدم آه از نهاد او شنیدند
از داغ این غم عالمی در پیچ تاب است
سر منزل این کوچه ها بزم شراب است
بزم شراب اما خبر از خیزران نیست
ناموس او در مجلس نامحرمان نیست
از سامرا برخاست آه شام آن شب
یک سوی صد نا محرم یک سوی زینب
یک سوسری بر تشت زر یک سو رقیه
یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه
یک سوی چوب خیزران می خورد بر لب
یک سو مزن ظالم به لبها داشت زینب
از بس اسیران را عذاب آن خیزران داد
از تشت آخر سربه روی خاک افتاد
#موسی_علیمرادی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مرثیه_امام_هادی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
تنها امام سامره تنها چه ميكنی؟
در كاروان سرای گداها چه ميكنی؟
دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم
پایِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنيم شأن تو را رَد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای يار ريختند
روی سرِ تو از در و ديوار ريختند
مردِ خدا كجا و اينهمه تحقير، وایِ من
بزم شراب و آيه یِ تطهير، وایِ من
هرچند بين ره بدنت را كشيد و بُرد
دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران نيزه، نيزه نصيب تنت نشد
دست كسی مزاحم پيراهنت نشد
اين سينه ات مكان نشست كسی نشد
ديگر سر تو دست به دست كسی نشد
#علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مدح_امام_جواد سلاماللهعلیه
#مولودی_امام_جواد سلاماللهعلیه
قسم به آن که به گنجشک بال و پر داده
همان که بال قنوت دم سحر داده
قسم به سوره ی خورشید و آیه آیه ی آن
که نور را به دل روشن بشر داده
قسم به آه درختی بدون بَر، که جبر
شکوه ساقه ی خود را به یک تبر داده
دمیده بر دم صور مدینه اسرافیل
ترانه خوانده و آواز عشق سر داده
که هان تمامی هفت آسمان نظاره کنید
فلک به دامن خورشیدتان قمر داده
کسی که وارث پیغمبر است ابتر نیست
خدا دوباره به این خاندان پسر داده
پسر نه کوثر قرآن ضامن آهو
جواد آل علی جان ضامن آهو
همان که سجده گهش آسمان عیسی شد
همان که خاک درش کوه طور موسی شد
همان که ذره شد از لطف چشم او خورشید
همان که قطره ز شوق نگاش دریا شد
همان که روشنی چشم آسمانی هاست
ستاره ی سحر آسمان بابا شد
همان که در وسط طعنه ها و تهمت ها
رسید و قصه ی کوثر دوباره احیا شد
مدینه مکه و ریحانه هم خدیجه ی آن
رضا رسول خدا و جواد، زهرا شد
رسید سیب بهشت خدا، خدا را شکر
رسید یوسف یعقوب ما، خدا را شکر
به شیوه ی پدر این چشم مهربان شده است
همان نگاه همان عاطفه همان شده است
همان صمیمیت و گرمی و صفایی سبز
همان پناه که آهو دخیل آن شده است
اگر غلط نکنم بوی یاس می آید
اگر درست بگویم رضا جوان شده است
جواد، جود خداوند آسمان ها هست
که با زبان زمینی او بیان شده است
منم گدای امامی که قرص مهر و ماه
به دست سائل او مثل قرص نان شده است
فقط نه ملجأ حاجات مردمان زمین
که مأمن همه ی آسمانیان شده است
کسی که سائل این خانه هست می داند
جواد، جود کند سائلی نمی ماند
مخاطب همه ی نامه های من شده ای
توسلی همه روزه برای من شده ای
در این زمین که هوای نفس کشیدن نیست
حیات من، نفس من، هوای من شده ای
دلم بهانه صحن تو دارد آقا باز
بهانه ی سفر کربلای من شده ای
مرا سفر، سفر کاظمین قسمت کن
مرا زیارت قبر حسین قسمت کن
#محسن_عرب_خالقی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها
میسر می شود توحید، از راه علی تنها
هر آنچه خیر از روز ازل نازل بر عالم شد
تماماً بوده از خیرات درگاه علی تنها
تمام صحبت و پندار اهل فضل این عالم
ندارد فضل یک گفتار کوتاه علی تنها
هم از تاریکی زندان و هم از چاه، یوسف را
خلاصی داده نور چهره ی ماه علی تنها
تمام عمر بر مردم تفاخر می کنم آری
اگر یک دم شوم خاک قدمگاه علی تنها
علی از قبل خلقت هم میان عرش، حاکم بود
علی دست خدا در خَلق افلاک و عوالم بود
خدا خود خواست حیدر با رسولش همنشین باشد
قرین فاطمه باشد، امیرالمؤمنین باشد
زمان وحی قرآن بر نبی از جانب خالق
ثناگوی علیِ مرتضی، روح الامین باشد
بهای حب او را میثم تمار می فهمد
اراده کرده حق، حب علی معیار دین باشد
به زیر باب خیبر بر تمام خلق ثابت شد
علی دست خداوند جلی در آستین باشد
بدون حب او هر طاعتی معصیت و فسق است
اراده کرده خالق تا قیامت اینچنین باشد
دل خود را به حبش با صفا و صیقلی کردند
تمام انبیا سجده بر انوار علی کردند
علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن؟ نه
فرارش را مگر دیده است وقت جنگ، دشمن؟ نه
اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا
به فکر جان خود بودند اما سرور من نه
مگر آن شب که طرح قتل احمد را عیان کردند
کسی جز مرتضی جای نبی خوابید؟ اصلاً نه
قسم بر منصب قنبر، محال است اینکه کس گوید
علی یک جامه، بهتر از غلامش کرده بر تن، نه
نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست
نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة
میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است
ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است
علی گفتن به شور و شوق می آورد طه را
برای او فقط خوانده نبی "مَن کُنتُ مولا..." را
نبی فرموده حب او چو آتش محو خواهد کرد
چنان هیزم که می سوزد، گناهان و بدی ها را
نبی فرموده در حیدر نظر کن چون که خواهی دید
علوم آدم و ادراک نوح و زهد یحیا را
نبی فرمود از قول امین وحی جبرائیل
امیرالمؤمنین تنها سزاوار است زهرا را
خلاصه کل جریان در عَلیٌ مِنّی اش پیداست
سپس فرمود أنا مِنهُ که گوید سرّ اعلا را
علی لایوصف است و تا ابد اینگونه خواهد بود
وجود نازنینش برترین اعجاز احمد بود
بزرگی چیست؟ یک عمری حقیر مرتضی بودن
نمک گیر و بدهکار غدیر مرتضی بودن
یقین دارم که برتر از تمامی عبادات است
ثناگوی صفات بی نظیر مرتضی بودن
امین اللهِ فی أرضه، سفیر الله فی خلقه
سعادت چیست؟ تنها در مسیر مرتضی بودن
چه رؤیای قشنگی، تحت ایوان نجف ماندن
چه تعبیر بلندی، مستجیر مرتضی بودن
به ابن ملجم ملعون هم از شیر یتیمان داد
تفاوت می کند حتی اسیر مرتضی بودن
علی وجه خداوند است و او از هر طرف پیداست
فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا... وجه آقای نجف پیداست
فرار از جنگِ ترسوها لطیفه نیست اصلا نیست
فراری لایق وصف خلیفه نیست اصلا نیست
میان قوم و اجداد و تمام اهل و اولادم
خدا را شکر از اهل سقیفه نیست اصلا نیست
وظیفه گفتن از حق علی و از غدیر اوست
هر آنچه غیر از این واجب، وظیفه نیست اصلا نیست
چه احمق بود ملعونه، به جنگ مرتضی آمد
حریف دلدلش هم آن ضعیفه نیست اصلا نیست
به جز عشاق حیدر فاطمه ننوشته نامی را
از اهل فسق نامی در صحیفه نیست اصلا نیست
چه ها کرده، عطا کرده، برایم مادری کرده
دعا فرموده زهرا تا دلم را حیدری کرده
خدا نام علی را در تمام دهر گنجانده
برای غیر از او خورشید خود را برنگردانده
اگر سلمان و جُندب معرفت بر نور حق دارند
علی از نور خود قدری به قلب آن دو تابانده
چنان جان بر کف و مستانه از احمد حمایت کرد
حدیث منزلت را در مقاماتش نبی خوانده
ولی الله اعظم با دَم خود معجزه کرده
اگر آتش، خلیل الله عالم را نسوزانده
به غارت کردنِ عَمرو لعین در معرکه هرگز
علی قلب و وجود خواهر او را نلرزانده
شبیه مرتضی مرد و جوانمردی نمی بینم
به جز حیدر به اهل درد، همدردی نمی بینم
بخوان اوصاف حیدر را، خضوعش را، خشوعش را
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را
به خاطر دارد آری جای جای مسجد کوفه
نوای ذکر تسبیح و مناجات و دموعش را
نداد از سهم بیت المال حتی سکه ای ناحق
برادر هم ندید از حق عدولش را، رجوعش را
اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را
نپرس از ختم این دیوانگی از دوری صحنش
بپرس از صاحب ایوان طلا راز شروعش را
علی معیار حزب الله و تنها راه این حزب است
صَدَق اللهِ بی نام علی بر پایه ی کذب است
چنان شمعی که بر بال و پر پروانه ارزش داد
علی بر ذات اعمال خداخواهانه ارزش داد
نجف ویرانه ای دور از نگاه اهل معنا بود
نفس های علی بر خاک این ویرانه ارزش داد
مگر کعبه نبود اول پر از بت های رنگارنگ
خلیل اللهیِ حیدر بر این بتخانه ارزش داد
قدم های علی خیرِ فراوان داشت بر هرجا
قدم های علی بر مسجد حنانه ارزش داد
ندارد ارزشی بی مرتضی پیمانه ی کوثر
وجود ساقی کوثر بر این پیمانه ارزش داد
به عشق دیدن رویش خراب و خانه بر دوشم
من از دست کسی غیر از علی کوثر نمی نوشم
تمام عرشیان دلتنگ رخسار علی هستند
ملائک یک به یک مجنون و تبدار علی هستند
نبی فرموده در معراج، دیدم با دو چشم خود
تمام انبیا مشتاق دیدار علی هستند
نزول "هل اتی" در شأن او اینگونه ثابت کرد
کریمان دو عالم هم گرفتار علی هستند
نه تنها شیعیان او، مخالف های آیینش
نمک گیر سخن های گهربار علی هستند
سلیمان را معلم بود، علی آن خضرِ موسی بود
رسولان تا خود محشر، بدهکار علی هستند
علی ذکر درختان و علی تسبیح امواج است
علی مانند کعبه در میان اهل معراج است
همان روزی رسانی که کرم، کار مدامش شد
میان سفره، قرص نان خشکِ جو طعامش شد
زمین از شرق تا غربش کمی از ملک این آقاست
تمام عالم هستی، همان اول به نامش شد
چنان ملجأ به موجودات عالم وقت غربت بود
که حتی گرگ وحشیِ بیابان همکلامش شد
تمام آیه های سابقون و حکمت و تطهیر
به صوت حضرت جبریل، نازل در مقامش شد
چه نیکو مطلعی کعبه شده زایشگه حیدر
شهیدِ بین سجاده شدن حُسن ختامش شد
علی باور شدن پایان گمراهی و هر شکی است
علی تنها درِ شهر علوم احمد مکی است
سفارش های پیغمبر فراموش و دگرگون شد
غریبیِ علی بعد از سقیفه روز افزون شد
بیان ظلم هایی که به او کردند در تاریخ
شبیه حُسن هایش از توان وصف بیرون شد
چه ها کردند با خیبرشکن، زانو بغل می کرد
دل حیدر پس از احمد به داغ همسرش خون شد
صدای ناله ی فضه خُذینی کشت مولا را
علی خیره به دست غرق خون فضه خاتون شد
اگرچه مرتضی در خاک غربت دفن شد اما
حسینش بین تیر و نیزه و شمشیر مدفون شد
حسینش را غریبانه به روی بوریا چیدند
بنی هاشم کنار پیکرش چون ابر باریدند
#محمدجواد_شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مناجات_با_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مدح_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
طعم شیرین ذکر شور حسین!
زینب! ای خواهر غیور حسین
عالمه، صابره، عقیله تویی
شاه بانوی این قبیله تویی
قبله گاه امیر علقمه ای
تو علیِ به شکل فاطمه ای
نَفَس تو رقیه پرور بود
خطبه هایت شبیه حیدر بود
صاحب شوکت و وقار علی
ای زبان تو ذوالفقار علی
نور بر روی ناقه ای بانو!
خودِ نهج البلاغه ای بانو!
چادر توست خیمه ی توحید
سایه ی معجر تو شد خورشید
پای داغ تو نوح کم آورد
ایستادی و کوه کم آورد
باورم نیست روضه ها، هیهات!
کوچه! بازار! عمه ی سادات!
هیبت تو شکسته شد؟! هرگز
دست های تو بسته شد؟! هرگز
حرف مقتل دروغ بود اصلاً
دور محمل شلوغ بود؟ اصلاً
نظری سمت آفتاب نرفت
عمه ام مجلس شراب نرفت
#محسن_حنیفی
@poem_ahl
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
اگر که دیدهی خونبار من امان میداد
کنار خاک تو، شرح دلم، زبان میداد
تو بودهای همه ره را و دیدهای که چسان
دلم به بوتهی عشق تو، امتحان میداد
رهین منّت اشکم که بر رُخم میریخت
گلِ خزانزده را آب، باغبان میداد
به هر زمان که سراغ تو، دختر تو گرفت
جواب طفل تو را با سِنان، سَنان میداد
اگر عزیز تو نسپرده بود جان در شام
کنار خاک تو چون میرسید، جان میداد
نخواستم که بَرَد پی به طشت و چوب و لبت
ولیک طفل تو بر من، تو را نشان میداد
اگر که چاک گریبان من، زبان میداشت
خبر ز سوختنِ مغزِ استخوان میداد
چو دید دسترسی بر سرت مرا نبُوَد
به جای من به لبت بوسه، خیزران میداد
#علی_انسانی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مرثیه_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
گر چه از ضعف تن از جا، نتوان برخیزم
«مژدهی وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم»
دانهی خال تو بس، بهر گرفتاری دل
«طایر قدسم و از دام جهان برخیزم»
کن قدمرنجه که چون خاک به ره بنْشینم
«پیشتر ز آن که چو گَردی ز میان برخیزم»
گر شبی با منِ ویرانهنشین، بنْشینی
«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم»
طفلم و آمده پیری به سُراغم، تو بیا
«تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم»
سر، به افتاده ز پایی زدی، ای سر! وز شوق
«کز سر جان و جهان، دستفشان برخیزم»
اگر از دست شدم، پا به سر خاکم نِه
«تا به بویت ز لحد، خندهزنان برخیزم»
#علی_انسانی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250
#مرثیه_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
آن شب ز عمّه، طفل، سراغ پدر گرفت
اختر ز ماهتاب، خبر از قمر گرفت
هر روز، ناامیدتر از روز پیش بود
هر شب، بهانه بیشتر از پیشتر گرفت
چشمش ز خواب، خالی و لبریزِ اشک بود
وز آب چشم او، دل هستی شرر گرفت
تا روی زرد خویش کند سُرخ، پیش خصم
یاری ز چشم خویش، به خون جگر گرفت
هر گاه خواست، آن سوی ویران رَوَد ز ضعف
در بین ره، مدد ز یتیم دگر گرفت
سر را چو دید و با خبر از سرگذشت شد
ناچار، دست کوچک خود را به سر گرفت
با دست بیرمق ز رُخش، خاک و خون زُدود
وآن گاه بوسه زآن لب خشکیده، برگرفت
گفتا: مرا فراق تو و شرم عمّه کُشت
کاین مرغ پرشکسته از او بال و پر گرفت
بس حرف داشت لیک توان بیان نداشتو
وز عمر کوتهش، سخن او، اثر گرفت
#علی_انسانی
https://eitaa.com/joinchat/723189809C8387980250