eitaa logo
پرسمان جهادی
34 دنبال‌کننده
24 عکس
1 ویدیو
2 فایل
ارتباط با مدیر: @alijani110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ⁉️یک سؤال: میشه بفرمایید در جواب کسی که امر بعروف را قبول نداره و میگه اینکار فضولی تو زندگی خصوصی مردم است چی باید گفت؟ 🔴پاسخ: امر به معروف و نهی از منکر یک اصل و مطلب عقلی است که عقل سلیم بدان حکم می کند. با توجه به پيوندهاى اجتماعى و اينكه هيچ كار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمى‏شود، بلكه هر چه باشد همانند آتشى ممكن است به نقاط ديگر سرايت كند، عقلى بودن اين دو وظيفه مشخص مى‏شود. به عبارت ديگر: در اجتماع چيزى به عنوان" ضرر فردى" وجود ندارد، و هر زيان فردى امكان اين را دارد كه به صورت يك" زيان اجتماعى" درآيد، و به- همين دليل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى‏دهد كه در پاك نگه داشتن محيط زيست خود از هر گونه تلاش و كوششى خود دارى نكنند. اتفاقا در بعضى از احاديث به اين موضوع اشاره شده است. از پيغمبر اكرم ص چنين نقل شده كه فرمود:" يك فرد گنهكار، در ميان مردم همانند كسى است كه با جمعى سوار كشتى شود، و به هنگامى كه در وسط دريا قرار گيرد تبرى‏ برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض كنند، در جواب بگويد من در سهم خود تصرف مى‏كنم!، اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند، طولى نمى‏كشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و يكباره همگى در دريا غرق مى‏شوند". پيامبر ص با اين مثال جالب منطقى بودن وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را مجسم ساخته، و حق نظارت فرد بر اجتماع را يك حق طبيعى كه ناشى از پيوند سرنوشتهاست، مى‏داند. (1) نتیجه اینکه: نجات جامعه از غرق شدن و افتادن در چاه را کسی «فضولی» نمی داند بلکه عین عقلانیت است. به قول شاعر: اگر بینی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است. نکته ی دوم: اسلام عزیز، افراد را از تجسس در زندگی خصوصی مردم نهی فرموده و اجازه ی وروود به زندگی شخصی مردم و دیگران را نمی دهد. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است؛ و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد؛ و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد؛ تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبه‏پذير و مهربان است‏(2) پی نوشت: 1. تفسير نمونه، ج‏3، ص: 38 2. حجرات/12 @khameneieshQ
🔰 💠پرسش: چه دلائلی بر ایمان حضرت ابوطالب وجود دارد؟ ✍️ پاسخ: نکته ی اول: روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام مبنی بر ایمان حضرت ابوطالب وجود دارد که جائی برای اشکال و شک باقی نمی گذارد. مرحوم کلینی (ره) در کافی شریف می نویسد: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ مَثَلَ أَبِي طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْكَهْفِ أَسَرُّواالْإِيمَانَ وَ أَظْهَرُوا الشِّرْكَ فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ»؛ «حکایت ابوطالب مانند اصحاب کهف می باشد که ایمان خود را مخفی نگه داشتند و شرک خود را اظهار کردند و خداوند به آنان پاداش دو برابر عنایت فرمود. ( یک پاداش برای ایمان و یک پاداش برای تقیه کردن). (1) نکته ی دوم: اشعاری که از حضرت ابوطالب صادر شده است به وضوح، ایمان ایشان را بیان می کند. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: قِيلَ لَهُ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَا طَالِبٍ كَانَ كَافِراً فَقَالَ كَذَبُوا كَيْفَيَكُونُكَافِراً وَ هُوَ يَقُول: أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّدا* نبیا کموسی حط فی اول الکتب»؛ «اسحاق بن جعفر از پدرش امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: چگونه ابوطالب کافر است در حالی که می گوید: «آیا نمی دانید ما محمد را پیامبر یافتیم مانند موسی که در کتاب های پیشین آمده است». (2) نکته ی سوم: علمای بزرگ شیعه بر ایمان حضرت ابوطالب تصریح دارند که به برخی از آنان اشاره می شود: مرحوم صدوق رحمة الله علیه در اعتقادات خود می نویسد: «و أنّأباطالبكانمسلما»؛ «اعتقاد ما این است که ابو طالب مسلمان بود». (3) مرحوم مجلسی رحمة الله علیه می نویسد: «و قدأجمعتالشيعة على إسلامه و أنه قد آمن بالنبي ص في أول الأمر و لم يعبد صنما قط»؛ «شیعیان بر اسلام ابوطالب اجماع دارند و این که او در ابتدای امر رسالت به ایشان ایمان آورده و هرگز بتی را نپرستیده است». (4) نتیجه اینکه: ایمان ابوطالب مورد اجماع شیعیان بوده و روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام بر این مساله دلالت دارد. پی نوشت: 1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 448 2. همان 3. اعتقادات الإماميه (للصدوق)، ص: 110 4. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 138 @khameneieshQ
✅پرسش: اعمال شب مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چیست؟ 🌺پاسخ: شب بيست و هفتم ماه رجب ، شب مبعث از شب هاى مهمّ سال و بسيار ارزشمند است و اعمالى براى اين شب نقل شده است: 📌اوّل: غسل کردن در اين شب مستحب است. 📌دوم: «شيخ طوسى» در کتاب «مصباح المتهجّد» روايتى را از امام جواد (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «در ماه رجب، شبى است که از تمام آنچه که خورشيد بر آن مى تابد بهتر است و آن شب، شب «بيست و هفتم» ماه رجب است که در صبح اين شب، رسول خدا(ص) به رسالت مبعوث گرديد و از شيعيان ما هر کس در آن شب عملى را انجام دهد، پاداش آن به اندازه عمل شصت سال خواهد بود.» ☘️از آن حضرت سوال شد: چه عملى در آن شب بهتر است؟ فرمود: پس از نماز «عشا» وقتى که خوابيدى، پيش از نيمه شب، يا پس از نيمه آن از خواب برمى خيزى و دوازده رکعت نماز مى خوانى، در هر رکعتى، سوره «حمد» و يک سوره از سوره هاى کوچک مفصّل را مى‌خوانى. آنگاه در هر دو رکعتى که سلام نماز را دادى، مى نشينى و هفت مرتبه سوره «حمد» و هفت مرتبه «معوّذتين» (سوره فلق و ناس) و سوره هاى «توحيد» و «کافرون» و سوره «قدر» و «آية الکرسى» را هر کدام هفت مرتبه مى خوانى. آنگاه هر حاجتى که دارى از خداوند طلب کن. 📌سوم: دوازده رکعت نماز است که نحوه آن در اعمال شب نيمه رجب، بيان شد. 📌چهارم: زيارت حضرت امير مؤمنان على (ع) در اين شب، از افضل اعمال است. براى آن حضرت، در اين شب سه زيارت نقل شده است. برای اطلاع بیشتر به مفاتیح الجنان رجوع کنید. @khameneieshQ
! ⁉️💠پرسش: چله ی عظیم قرن چیست؟ میشه نظرتون را راجع به چله ی عظیم قرن بفرمایید؟ ببخشید! این چله ای که در حال نشر هست و همگی از آن دم می زنند واقعیت داره؟ یعنی با این اتفاق بزرگ، فرج امام زمان رقم می خوره؟ سوالات فوق و سوالاتی از این دست، مساله ای بود که امروز با برخط شدنم جهت امر مقدس پاسخگویی در پیام رسان های داخلی، با آن ها مواجه شدم. اما با پیشنهاد یکی از دوستان فرهیخته ام و در راستای روشنگری افکار عمومی بر آن شدم نکاتی را در این موضوع، تقدیم کنم. نکته ی اول: برخی بر آن شده اند تا برای رفع گرفتاری ها و هم چنین امر فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، از نیمه ی شعبان تا 24 ماه مبارک رمضان به مدت چهل روز زیارت عاشوراء بخوانند و سپس چهل بار دعای فرج بخوانند. نام این طرح را «چله ی عظیم قرن» نام نهاده اند. نکته ی دوم: اصل «چله گرفتن» به معنای «مراقبت چهل روزه از خود برای زمینه سازی جهت دریافت فیوضات الهی و حکمت ربوبی» مورد اشاره ی روایات آل الله علیهم السلام و علمای بزرگوار می باشد. امام باقر علیه السلام می فرماید: «مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَه‏»؛ «هیچ بنده ای ایمان خود به خدا را در چهل روز خالص نگرداند، مگر آن که پروردگار، او را نسبت به دنیا کم توجه کرده و دردها و درمان ها را نشانش خواهد داد. سپس، حکمت در قلب او استوار شده و زبان خود را نیز به حکمت خواهد گشود». (1) نکته ی سوم: خواندن زیارت عاشورا و قرائت دعای «اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن» بسیار مطلوب و در کنار تلاش و کوشش، برای بر آورده شدن حاجات موثر است. (2) نکته ی چهارم: وظیفه ی ما شیعیان در زمان غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، «انتظار فرج» و تلاش برای به وجود آمدن «شرائط ظهور» آن منجی عالم بشریت است. و هیچ دستوری به صورت خاص برای امر ظهور به ما نرسیده است. نکته ی پنجم: استناد به روایت «فضل بن ابی قره» که اشاره به برداشت عذاب از بنی اسرائیل بعد از چهل روز ناله و گریه و توصیه به این عمل برای رسیدن امر فرج، به خاطر ضعیف بودن سند این روایت، امر صحیحی نیست. (3) نتیجه اینکه: چله ی عظیم قرن، به صورت خاص، هیچ مستند روایی ندارد ولی با وجود روایات کلی در مورد سفارش به دعا و زیارت و هم چنین «موضوعیت» عدد چهل، هیچ اشکالی ندارد و حتما در کنار تلاش و کوشش و استفاده از موهبات طبیعی، برای رفع گرفتاری ها مؤثر خواهد بود. اما در رابطه با فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توجه داشته باشیم: وظیفه ی ما منتظر حقیقی بودن است و امر فرج به دستور الهی و بعد از آمادگی جامعه ی جهانی اتفاق خواهد افتاد و نباید انتظار داشته باشیم بعد از هر حرکت معنوی، ظهور، اتفاق بیافتد. «اللهم عجل لولیک الفرج» پی نوشت ها: 1. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 16، ح 6 2. بحارالانوار، ج 101، ص299 3. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 118 @khameneieshQ
⁉️ *به : متولیان دین و مذهب* ⁉️ *🔴فردا كه بحران كرونا تمام شود ، و امن و امان حاصل گردد ، نبينيم عده اى اعلام کنند ، که به کمک دعا و نماز ، فلان سید، یا به برکت یک بارگاهی و ضریحی یا مثلاً آیت اللهی در خواب فلان پیامبر و امام و خاصه صاحب الزمان ، و یا به واسطه نذر آش و پلوی فلان حاجی و مشهدی این بلا و گرفتاری برطرف شده!* *از همین حالا میگم اگه راه کار دارید اعلام بفرمایید ، زیرا شکست و عقب نشینی شما برای همه محرز و ثابت گردیده ، و اماکن دینی شما که فقط و فقط نقش یک صندوق مالی درجهت منافع تان انجام وظیفه می نمودند کاری خاصی نداشته و ندارند.* وقتی یک مسلمان مبتلا به کرونا می میرد و هیچ روحانی حاضر نیست در دفنش حضور یابد، مثل این است که پزشکان برای درمان یک بیمار کرونائی به دلیل ابتلا به بیماری، حاضر نشوند. ✍️ پاسخ: در رابطه ی با متن فوق چند نکته تقدیم می شود: نکته ی اول: این فرد نویسنده هر کسی با هر غرض و نیتی، چنین فکر کرده که دین صرفاً با دعا و نماز و امور دنیا و مشکلات و سختی ها را بر طرف می کند و پیش می برد. توصیه قرآن و آل الله، توصیه علمای دین به این است که: انسان باید از اسباب و مسببات پیروی کند از دارو و دوا استفاده کند. اهل تلاش و کوشش و مشورت باشد. بله خیلی روشن است، عوامل منحصر در مادیات نیست و شفا از طرف خداست اما این شفا بر دارو مترتب می‌شود لذا توصیه تمام علما بر استفاده از دارو و استفاده از لوازم بهداشتی و پزشکی و رعایت احتیاط در امور است. لذا حرم‌های معصومین هم بسته شده است نماز جماعت ها هم تعطیل شده است. نکته ی دوم: راهکار علما و بزرگان، استفاده از علم است. و البته در کنار علم و رعایت نکاتی که متخصصین پزشکی توصیه می کنند، استفاده از معنویات و ذکر و دعا و امید و توکل به خدا داشتن است. نکته ی سوم: قرار دادن علم در مقابل دین یک مغالطه است. علم منبع مهمی از دین است و توصیه ی دین به علم و علم آموزی بر کسی پوشیده نیست. نکته ی چهارم: این کمال بی انصافی است که امروزه تلاش روحانیون جهادی را در سراسر کشور نادیده بگیریم. این طلبه های جهادی هستند که با کمترین امکانات در خط مقدم کفن و دفن اموات کرونایی هستند. نکته ی پنجم: سوء استفاده از دین در هر پستی و از طرف هر کسی مذموم و ما از آن دفاع نمی کنیم. اما همه را با یک چوب راندن کار معقولی نیست. نکته ی پایانی: در دین اسلام، پول گرفتن برای انجام و اجبات حرام است. در مورد روحانیون معزز هم باید عرض کنم: هیئت امنای مساجد با اختیار خود مبلغ ناچیزی برای جبران هزینه ی بنزین و مسیر به روحانی مسجد اهداء می کنند که در منطقه ای که ما هستیم نهایتا 300000 تومان برای یک ماه حضور و فعالیت می باشد. @khameneieshQ
⁉️💠پرسش: چرا حضرت علی اکبر از امام حسین علیه السلام، آب خواست با اینکه می دانست در خیمه گاه آب نیست؟ ✍️ پاسخ: اولين نفر از خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در روز عاشوراي سال 61 هجري در سرزمين كربلا آماده جنگ با دشمن شد، علي اكبر فرزند امام حسين ـ عليه‎السلام ـ بود. او زيباترين و خوشخوترين مردم زمان خود بود و از لحاظ چهره و اخلاق و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بود.[1] در روز عاشورا خدمت پدر آمد و اذن ميدان خواست و امام ـ عليه‎السلام ـ اجازه داد. درباره سن علي اكبر ـ عليه‎السلام ـ روايات مختلف است و از 18 سال تا 25 سال نقل كرده اند.[2] وقتي كه به ميدان رفت در مقابل دشمن ايستاد و طبق رسوم جنگهاي آن زمان ابتدا خود را معرفي كرد سپس سپاه يزيد را نصيحت كرد كه در مقابل فرزند پيامبر نايستند و با اين كار ايمان خود را از بين نبرند. درباره فضيلت خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و علي ـ عليه‎السلام ـ سخناني گفت اما وقتي كه ديد سخنانش بر قلبهاي آلوده كوفيان اثر نمي گذارد با شجاعت تمام، جنگ را شروع كرد و چندين نفر از دشمنان را به هلاكت رساند تا اينكه تشنگي بر آن حضرت غالب شد و نزد پدر برگشت فرمود: پدر جان تشنگي مرا كُشت و سنگيني سلاح توانم را برد آيا آبي هست تا در مقابل دشمنان نيرو گيرم؟[3] با اين كه علي اكبر ـ عليه‎السلام ـ مي دانست در خيمه گاه آب نيست و اطفال و كودكان از تشنگي رنگشان زرد شده بود از پدر بزرگوارش تقاضاي آب كرد. علت تقاضا اين است كه بين امام حسين ـ عليه‎السلام ـ و فرزندش علي اكبر علاقه و محبت زيادي بود و اين پدر و پسر همديگر را خيلي دوست داشتند و از آنجائي كه علي اكبر به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شباهت بيشتري داشت امام حسين ـ عليه‎السلام ـ هر وقت پسرش را مي ديد به ياد جدش مي افتاد و اين هم باعث دوست داشتن بيشتر مي شد. امام حسين ـ عليه‎السلام ـ مي فرمايند: ما هر وقت مُشتاق ديدار پيامبر مي شديم به چهره علي اكبر نگاه مي كرديم.[4] لذا وقتي كه امام حسين ـ عليه‎السلام ـ علي را راهي ميدان جنگ كرد خودش هم چند قدمي دنبال فرزند رفت. از طرف ديگر علي اكبر ـ عليه‎السلام ـ هم علاقه زيادي به پدرش داشت و لذا وقتي كه در روز عاشورا راهي ميدان شد با وجود اينكه مي دانست در خيمه گاه آبي وجود ندارد ولي بعد از خستگي به خيمه گاه آمد و از امام حسين ـ عليه‎السلام ـ آب خواست و با اين بهانه علي اكبر ـ عليه‎السلام ـ مي خواست: 1. اينكه دوباره رهبر و امام و پدرش را ببيند و با اين ديدار پدر و اهل بيت امام حسين ـ عليه‎السلام ـ را خوشحال كند كه هنوز زنده است. 2. اينكه با ديدن پدر نيروي بيشتري بگيرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد.[5] لذا وقتي علي اكبر ـ عليه‎السلام ـ به خيمه ها مي آيد و از خستگي و تشنگي گلايه مي كند گويا امام حسين ـ عليه‎السلام ـ منظور علي اكبر را مي فهمد و مي داند كه علي اكبر مي خواهد در اين لحظات با پدر تجديد ديدار كند. لذا امام حسين ـ عليه‎السلام ـ پسر را به آغوش مي كشد و مي فرمايد: پسرم براي من سخت است كه تو آب بخواهي و من نتوانم خواستة تو را برآورده كنم بزودي جدم رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ تو را با آب كوثر سيراب كند كه بعد از آن هيچ وقت تشنگي بر تو عارض نشود.[6] برخي گفته اند كه امام حسين ـ عليه‎السلام ـ زبان در دهان علي اكبر گذاشت تا به پسرش بگويد كه پدرت هم مثل تو تشنه است،[7] و گويا امام هم با اين كار مي خواسته علي اكبر را در آغوش بگيرد. و برخي نيز گفته اند كه حضرت انگشتر خويش را در دهان علي اكبر گذاشت و علي اكبر آن انگشتر را مكيد و از تشنگي اش كاسته شد.[8] به هر حال آنچه از مطالب گفته شده مي توان فهميد اين است كه حضرت علي اكبر با توجه به علاقه شديدي كه به پدرش داشت با اين بهانه مي خواست در لحظات آخر عمر چهره پدر را زيارت كند. و آب خواستن نيز اگر بهانه مراجعت به خيمه ها باشد داراي ايراد شرعي و عقلي نيست چون امام نگين انگشتر را در دهان او گذاشت و كرامتي از امام بود كه علي را سيراب نمايد. پی نوشت ها: [1] . پژوهشكده باقرالعلوم، موسوعة كلمات امام حسين(ع)، ترجمه علي مؤيدي، نشر معروف، چاپ دوم، 78، ص 516. [2] . قمي، عباس، در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم) محمدباقر كمره اي، انتشارات جمكران، چاپ پنجم، 1374، ص 394. [3] . پژوهشكده باقرالعلوم، پيشين، ص 515، قمي، عباس، نفس المهموم، ترجمه محمدباقر كمره اي،‌ انتشارات جمكران، چاپ پنجم. 1374،‌ ص389. [4] . قمي، عباس، پيشين، ص388. @khameneieshQ
⁉️💠پرسش: اسلام وجود طلسم و جادوگري را تأیید کرده، بااین‌وجود چگونه عدالت خدا اجازه می‌دهد که انسان در برابر طلسمي که از آن بی‌خبر است، ناتوان بماند، آيا اين با اختيار انسان در تضاد نيست؟ ...................................................................................................................................... ✍️ پاسخ: نکته اول: در نظام هستي بر اساس حکمت الهي، هر چيزي اثر خاصي دارد. طلسم و جادو نيز از اين قاعده مستثنا نيست و داراي منافع مفيد و البته مضر نيز می‌باشند. همان‌طور که از چاقو می‌توان استفاده مطلوب و استفاده نامطلوب کرد. نکته دوم: سوءاستفاده از اين امور، حرام شرعي است و کسي اجازه ندارد با اين امور کساني را در سختي بياندازد و يا اذيت کند. اما همان‌طور که اگر ندانسته چاقو به انسان برخورد کند انسان کشته می‌شود، تأثير اين امور هم مشروط به دانستن و ندانستن نيست. نکته سوم: هیچ‌کسی و هیچ‌چیزی بدون اذن الهي نمی‌تواند ضرر بزند. قرآن کريم می‌فرماید: «وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه‏»؛ «ولى هیچ‌گاه نمى‏توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زيان برسانند». (1) پس با توکل بر خدا، دادن صدقه، استغفار، نماز اول وقت، فرستادن صلوات و تلاوت قرآن کريم؛ خود را از آسیب‌های احتمالي اين امور محفوظ بداريم. پی‌نوشت: 1. بقره/102 @khameneieshQ
⁉️💠پرسش: اگر ازدواج يک مرد با دو خواهر حرام است، چرا حضرت يعقوب علیه‌السلام، دو خواهر را به همسري خود داشت؟ ...................................................................................................................................... ✍️ پاسخ: نکته اول: طبق آیات شریفه قرآن کریم، حکم مخصوص خداست و اوست که بنا بر مصالح و مفاسد در هر زمان و شریعتی، حکمی را بیان می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنِ‏ الْحُكْمُ‏ إِلاَّ لِلَّه‏»؛ «حكم تنها از آن خداست‏». (1) نکته دوم: حکم حرمت ازدواج با دو خواهر مربوط به شریعت پیامبر اسلام است و قبل از آن، این نوع ازدواج حرام نبوده است. قران کریم می‌فرماید: «وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ‏ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيما»؛ «حرام شده است بر شما... اینکه جمع ميان دو خواهر كنيد؛ مگر آنچه درگذشته واقع‌شده». (2) پی‌نوشت‌ها: 1. یوسف/40 2. نساء/23 @khameneieshQ
⁉️💠پرسش: محبوب ترین امام، نزد خداوند کیست؟ ...................................................................................................... ✍️ پاسخ: پاسخ شما را با نقل روايتي از امام صادق عليه السلام، بيان مي کنيم: زيد شحام از امام صادق عليه السلام مي پرسد: «امام حسن برتر است يا امام حسين؟»؛ حضرت مي فرمايد: « فضل اول ما به آخر ما و فضل آخر ما به اول ما برمي‏گردد»؛ زيد از حضرت مي خواهد بيشتر در اين رابطه صحبت کنند. حضرت ادامه مي دهد: « ما از شجره‏ ى طيبه ‏اى هستيم كه خدا ما را از يك طينت به‏ وجود آورد، فضل ما از جانب خدا و علم ما از اوست، ما امين خدا ميان مردم هستيم و دعوت‏ كنندگان به سوى دين خدائيم و نگهبانان و واسطه ‏ها بين خدا و مردم مى ‏باشيم. اى زيد! هنوز هم برايت توضيح بدهم؟ عرض كردم آرى. فرمود: سرشت ما يكى و علم ما يكى و فضل ما يكى است و همه در نزد خدا يكسانيم». (1) در زيارت جامعه کبيره آمده است: «أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ‏ وَاحِدَة»؛ «ارواح شما و نور و طينت شما يکي است». (2) نتيجه اينکه، همه امامان عليهم السلام محبوبيت و مقام يکساني نزد خداوند عالم و رسول نور و رحمت دارا هستند. پي نوشت ها: 1.من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 613 2.بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏25، ص: 363 @khameneieshQ
⁉️💠پرسش: به پرسش‌هاي كودكان درباره خدا چگونه پاسخ دهيم؟ ................................................... ✍️ پاسخ: با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی در رابطه با سؤال زیبای شما نکاتی را تقدیم می‌کنم : نکته اول : در پاسخ دادن به کودکانمان مخصوصا در مورد مباحث عقیدتی هیچ‌گاه دروغ و یا جواب اشتباه ندهیم . نکته دوم : اگر جواب سؤال را بلد نیستیم یا قدرت بیان آن را برای کودکان نداریم ، می‌توانیم از اصل حواس‌پرتی استفاده کرده و با مشغول کردن کودک به بازی و یا سرگرمی موردعلاقه او ، به‌صورت مقطعی ذهن کودک را از سؤال دور کرده و خود را برای پاسخگویی مناسب در زمان دیگر آماده کنیم . نکته سوم : اگر به هر دلیلی نتوانستیم توانایی پاسخ دادن صحیح و ساده را به فرزندانمان در خود ایجاد کنیم ، صریح و روشن به فرزندمان بگوییم : برای رسیدن به جواب سؤال شما، باید پیش ( عمو – خاله ) که منظور کارشناس و آگاه به این مسائل هست ، برویم. نکته چهارم : اگر خودمان تصمیم به پاسخ دادن گرفتیم نکات زیر را مدنظر داشته باشیم : الف ) : زمان و مکان مناسبی را برای این کار مهم در نظر بگیریم ( آشپزخانه و موقع خواب ، مکان و زمان خوبی برای پاسخ دادن نیستند) ب ) : ابتدا نظر خود کودک را در مورد سؤالش جویا شویم و اگر جواب، صحیح و بدون نقص بود آن را تشویق و تایید و اگر ناصحیح بود تصحیح کنیم. ج) : برای پاسخ دادن به سوالات کودکان باید از مثال های ساده و محسوس استفاده کرده و یا از استدلال‌های ساده کمک بگیریم. د) در تمام مراحل پاسخ دادن، از اصل قرآنی —ِ لَيْسَ کمثله شَيْء- (1) استفاده و غافل نشویم. مهم‌ترين و شایع‌ترین پرسش‌هاي كودكان درباره خدا عبارت‌اند از: خدا كيست و چيست؟ براي پاسخ به اين سؤال، بايد از اوصاف خداوند و مقایسه او با ديگران استفاده كرد: خدا كسي است كه مهرباني‌اش از پدر مادر هم بيشتر است. او كسي است كه از پدر و مادر هم بيشتر از تو مراقبت مي‌كند. خدا از قوي‌ترين كسي كه مي‌شناسي هم قوي‌تر است. چرا او را نمي‌بينم؟ خيلي چيزها مانند هوا، گرما و برق را نمي‌بينيم؛ اما وجود دارند. فرزندي همين سؤال را از پدر خود مي‌پرسد. پدر ليواني آب و دو حبه قند مي‌آورد و مقابل ديدگان فرزند، آن دو حبه قند را داخل آب در ليوان قرار مي‌دهد و آن‌ها را در آب حل مي‌كند؛ آنگاه مي‌پرسد: آيا حبه‌هاي قند داخل ليوان هستند يا از آن خارج‌شده‌اند؟ فرزند پاسخ مي‌دهد: داخل ليوان هستند. پدر: آيا تو آن را مي‌بيني؟فرزند: خير. پدر: آن‌ها داخل ليوان هستند؛ اما با چشم ديده نمي‌شوند؛ خدا هم این‌گونه است. خدا را چه كسي آفريده است؟ خدا هميشه بوده، و ما به اين مطلب ایمان‌داریم و در پي دليل آن نمي‌رويم؛ مانند این‌که تو ایمان‌داری هیچ‌گاه از روي زمين بلند نمي‌شوي؛ ولي دليل آن را هم نمي‌داني. پی نوشت : 1. هيچ چيزى مانند او نيست ، سوره شوری/11 @khameneieshQ
⁉️💠پرسش: با توجه به اينكه دوران زنداني بودن امام موسي كاظم علیه‌السلام بسیار طولانی بوده ، چگونه فرزندان زیادی داشتند؟ ................................................... ✍️ پاسخ: نکته اول : امام کاظم علیه‌السلام ، دارای 37 فرزند بوده است.مرحوم مفید(ره) مینویسد:« وَ كَانَ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام ،سَبْعَةٌ وَ ثَلَاثُونَ وَلَداً ذَكَراً وَ أُنْثَى»(1) نکته دوم : برخلاف مشهور ، امام کاظم علیه‌السلام بیش از چهار سال به‌صورت مداوم در زندان نبوده‌اند و مابقی عمر شریف خود را هرچند تحت کنترل ولی، کنار خانواده می‌گذراندند.(2) نکته سوم : امام کاظم علیه‌السلام ، همسران متعددی داشتند.(3) نکته چهارم : عمر شریف حضرت هنگام شهادت 55 سال بوده است.(4) نکته پنجم: انتساب بسیاری از امام زادگان به ایشان با چندین واسطه هست و انتساب بعضی از آن‌ها قطعی نیست. نتیجه اینکه : با در نظر گرفتن مطالب فوق ، داشتن 37 فرزند برای حضرتشان هیچ استبعادی ندارد. پی‌نوشت: 1. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 244 2. ستارگان درخشان ، ج 9 ، ص 58 3. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 244 4. مناقب ، ج 4 ، ص 349 @khameneieshQ
15 ✍️ «شرف»، به بزرگى و شرافت و «شمس» به معنای خورشید، در کتاب های لغت، ترجمه شده اند. پس «شرف الشمس» به معنای : شرافت خورشید، می باشد. (1) برخی از کسانی که در علم نجوم و ستاره شناسی فعالیت دارند، از قرار گرفتن ستاره ها در برخی از برج های فلکی، استفاده سعادت (خوبی و صلاح) و نحوست (شومی و فساد) کرده اند و برای آن نام هایی قرار داده اند؛ مانند شرف (بزرگی) و هبوط (فرود آمدن) و در مورد 19 فروردین می گویند: «شرف آفتاب» هنگامى است که در درجه 19 حَمَل (فروردین) باشد. البته در روایتی، شرف خورشید، بدون اشاره به روز معینی، فروردین ماه، معرفی شده است. (وَ الشَّمْسُ فِي الْحَمَل‏). (2) اما سوال مهم این است: « آیا نوشتن برخی از اذکار و اشکال که مشهور به شرف شمس هستند، بر عقیق زرد و به دست کردن آن، از روایات فهمیده می شود یا خیر؟». در تحلیل این نکته باید به چند نکته اشاره کنیم: نکته ی اول: از منظر روایی و تاریخ حدیث، حداقل تا 7 قرن، از روایت منسوب به امیرالمؤمنین در باب شرف الشمس، در کتب حدیثی موجود شیعه، مطلبی وجود ندارد. و اولین بار در دیوان منسوب به امام علی علیه السلام و بدون ذکر سند و البته بدون اشاره به روز خاصی، آمده است. (3) نکته ی دوم: با توجه به اینکه، «مستحب بودن» امری در حوزه ی مباحث فقهی است و هر مکلفی وظیفه دارد در عمل به امور مستحبی به فتوای مرجع تقلید خود رجوع کند، باید عرضه بداریم: هر چند برخی از مراجع معظم تقلید، اصل به دست کردن انگشتری که اَشکال و اذکار مشهور به شرف الشمس، روی آن حک شده را از باب رجاء و امید به ثواب بلا اشکال می دانند و البته هیچ اشاره ای به روز 19 فروردین نمی کنند؛ (4) اما برخی از مراجع معظم تقلید، انتساب شرف الشمس به معصومین علیهم السلام را مخدوش دانسته و توصیه می کنند: مومنین برای حفظ از بلایا و مصائب در کنار رعایت احتیاط و تلاش و کوشش، از اذکار و آیات و روایاتی که از معصومین علیهم السلام صادر شده است، استفاده کنند. (5) نکته ی آخر: همان گونه که اشاره کردیم، طرح بحث شرف الشمس از قرن 7 به بعد بوده است. در این ایام برخی با هر قصد و غرضی، به دنبال گره زدن شرف الشمس با جریان و حزب تشکیلاتی «بهائیت» هستند در حالی که این حزب، در قرن سیزدهم و با ادعاهای کذب و دور از عقلانیت، اعلام موجودیت کرده است. نتیجه اینکه: با بررسی روایات آل الله علیهم صلوات الله، حرز شرف الشمس (طراحی نقوشی بر روی سنگ عقیق زرد یمنی) به اثبات نرسیده و ابهامات بسیاری دارد. و حداقل تا 7 قرن، از روایت منسوب به امیرالمؤمنین در باب شرف الشمس، در کتب حدیثی موجود شیعه، مطلبی وجود ندارد. و ابهام اصلی همین است که تا قرن‌ها، این روایت کجا بوده و ناگهان پیدا شده است؟! لذا اکثر مراجع معظم تقلید نیز بر غیر مستند بودن آن تصریح دارند. پی نوشت ها: 1. فرهنگ ابجدي، ص: 524 2. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏54، ص: 227 3. ديوان أمير المؤمنين عليه السلام، ص: 393 4. آیت الله تبریزی، صراط النجاة، ج 10، ص 426، 5. آیات عظام: مکارم، نوری همدانی، سیستانی، سایت هدانا جواد حیدری @khameneieshQ