eitaa logo
نشریه دانشجویی پرسمان+
202 دنبال‌کننده
997 عکس
102 ویدیو
112 فایل
نشریه فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی پرسمان+ ◀️ دانلود نرم افزار موبایلی پرسمان+ porsemanplus.ir/porseman.apk ◀️ صفحه پرسمان+ در اینستاگرام https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1rlfbgw65g7k1&utm_content=kenuuhk
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴توصیه‌های مهم رهبر انقلاب اسلامی به مردم در خصوص بیماری شایع‌شده حضرت آیت الله خامنه‌ای سپس در سخنانی، کاشت درخت را حرکتی با برکت خواندند و در خصوص بیماری شایع شده در کشور، گفتند: 🔸همچنانکه قبلاً از پزشکان، پرستاران و مجموعه‌های درمانی صمیمانه تشکر کردم، لازم می‌دانم بار دیگر از این عزیزان که با کار بسیار با ارزش خود در حال جهاد در راه خدا هستند، تشکر کنم. 🔸رهبر انقلاب اسلامی مشاهده نمونه‌های درس‌آموز از تلاش و فداکاری کادرهای درمانی در رسیدگی به بیماران را نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری و تعهد انسانی آنان دانستند و افزودند: همچنین لازم می‌دانم از خانواده‌های پزشکان، پرستاران و همه عوامل درمانی که با صبر و تحمل خود در کنار تلاش شبانه‌روزی عزیزانشان هستند، سپاسگزاری کنم. 🔸ایشان با دعا برای عافیت بیماران و همچنین طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان از این بیماری و صبر و آرامش برای بازماندگان آنها، چند توصیه خطاب به مردم بیان کردند. 🔸حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر رعایت توصیه‌ها و دستورالعمل‌های مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هر چه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هر چه به شیوع آن کمک کند، سیئه است. 🔸رهبر انقلاب اسلامی در توصیه‌ای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگ‌تر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند. 🔸ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت. 🔸حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین همه دستگاههای کشور را به همکاری و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز وزارت بهداشت که در صف مقدم مقابله با بیماری قرار دارد، توصیه کردند و گفتند: نیروهای مسلح و دستگاههای مرتبط با دفتر رهبری نیز به انجام این کار موظف شده‌اند. 🔸رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به درگیر شدن کشورهای زیادی در دنیا با این بیماری، افزودند: مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند اما برخی کشورهای دیگر که این بیماری در آنها شدیدتر و همه‌گیرتر است، پنهان‌کاری می‌کنند البته ما برای آن بیماران نیز از خداوند طلب عافیت می‌کنیم. ایشان حادثه پدیدآمده را مسئله‌ای گذرا و نه فوق‌العاده دانستند و گفتند: البته من نمی‌خواهم مسئله را خیلی کوچک فرض کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مسئله مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمی‌بندد اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاهها که به مثابه یک رزمایش عمومی است، می‌تواند به عنوان یک دستاورد باقی بماند. 🔸حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به اقدامات پسندیده و نوع‌دوستانه برخی هموطنان مانند کمکهای مالی و توزیع اقلام بهداشتی افزودند: این کارها بسیار خوب است و با حفظ این دستاوردها، بلا به نعمت و تهدید به فرصت تبدیل می‌شود و امیدواریم روزگار عافیت کامل برای ملت عزیز ایران نزدیک باشد.
🔴 اثرات مثبت و منفي اينترنت بر سبك زندگي 1️⃣ 🔸حجت شعباني چند روز پيش پيامکي با اين محتوا دريافتم که نوشته بود: «فيس بوک: آخرين بازديد، 30 دقيقه پيش. وي چت: آخرين بازديد، 20 دقيقه پيش. وايبر: 10 دقيقه پيش. قرآن: رمضان سال گذشته»! به فکر فرو رفتم. از خودم پرسيدم که واقعاً تأثيرات و تحولات اينترنت بر سبک زندگي ما تا کجا رسيده است. اين پيامک، جرقه اي شد تا مطلبي در اين باره جمع آوري نمايم. افرادي را كه از اينترنت استفاده مي كنند، مي توان به دو دسته تقسيم كرد؛ برخي از افراد قبل از وارد شدن به اينترنت، هدف خود را مشخص مي كنند و به محض برطرف شدن آن، از اينترنت خارج مي شوند. گروه ديگري كه وارد اينترنت مي شوند، بدون آن كه هدف خاصي داشته باشند، به اينترنت روي مي آوردند؛ تا شايد بتوانند از مشكلات خود رهايي پيدا كنند. اين نوع استفاده، منجر مي شود كه رابطه فرد با اطرافيانش به تدريج كم شود. برخي از افراد آشنا با فضاي رسانه معتقدند كه در جامعه ديني، بايد فرهنگ ديني، رسانه هاي كارآمد و جديد (مانند اينترنت) را به خدمت خود درآورد و از آن به عنوان وسيله نشر معارف و فرهنگ خويش استفاده کند؛ اما يک بررسي مختصر بر روي جامعه اينترنتي ايران، نشان مي دهد که شرايط به گونه اي ديگر است. در حال حاضر، روز به روز شاهد غالب شدن سبك زندگي اينترنتي بر شهروندان اينترنتي هستيم؛ به گونه اي كه برخي از كارشناسان از آن به «گارد باز جامعه ايراني در مقابل اينترنت» تعبير مي كنند. به طور كلي، افرادي كه براي استفاده از رسانه اي مانند اينترنت، برنامه و شناخت درستي نداشته باشند، مقهور آن خواهند شد و تحت تأثير آن، سبك زندگي شان نيز دستخوش تغيير خواهد شد؛ زيرا ماهواره، اينترنت و وسايل ارتباط جمعي در عصر فن آوري، تلاش مي كنند سبك زندگي و نوع پوشش و رفتار مردم در دهكدة جهاني را تا حد زيادي مشابه هم سازند؛ اما هيچ كس بدون پذيرفتن هويت واقعي خود كه تحت تأثير دين، سنت و رسوم كشورش مي‌باشد، نمي‌تواند به سبك صحيحي از زندگي دست يابد. ◀️ اثرات مثبت اينترنت بر سبك زندگي آمارها نشان مي دهد كه ايران با حدود 77 ميليون نفر جمعيت در سال 2010م، با 2/43 درصد ضريب نفوذ، بيشترين ميزان استفاده از اينترنت را در خاورميانه به خود اختصاص داده است. امروزه اينترنت، بخش مهمي از زندگي ايرانيان از جمله كار، درس، سرگرمي و فعاليت هاي اجتماعي را در برگرفته است. افزايش كيفيت و كميت تحقيقات علمي، نزديك شدن مردم به يکديگر، برقراري ارتباط صوتي و تصويري با اقتصادي ترين روش، صرفه‌جويي در وقت و هزينه و امكان دسترسي به جديدترين مباحث علمي روز، از جمله مزاياي استفاده از اينترنت مي باشند. 1️⃣ تبديل جهان به دهکده جهاني ايجاد تغييرات گسترده جهاني بعد از شكل گيري اينترنت،‌ بسياري را به اين باور رسانده كه اينترنت، عامل بسياري از تغييرات فرهنگي و فني در حوزه‌هاي مختلف زندگي روزمره است. 2️⃣ آموزش و پژوهش اينترنتي شكي نيست كه اينترنت با ظرفيت هاي موجود در آن، با كنار گذاشتن محدوديت‌هاي زماني و مكاني و با امكان استفاده از تمام قالب‌هاي سمعي و بصري موجود، مي تواند نظام يادگيري را متحول سازد. امروزه يكي از رايج ترين کاربردهاي اينترنت، استفاده از آن جهت آموزش و پژوهش است. تعداد فراوان مدارس و مراكز عالي آموزشي، دانشگاه‌ها و كالج‌هاي اينترنتي در كنار پژوهشكده‌ها و پژوهشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي، بيان گر اين مسئله است. 3️⃣ شهروند الكترونيكي «ارائه خدمات ارتباطي»، كاركرد پرمصرف و اصلي اينترنت است و يكي يکي، از عوامل مهم جذب و علاقه‌مند شدن افراد به اينترنت است. 4️⃣ دولت الكترونيك مفهوم ديگري كه در تعيين سبك زندگي تأثير مهمي دارد، «دولت الكترونيك» است كه استفاده از فناوري‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي، به منظور ارائه خدمات دولتي، به صورت به‌هنگام و مستقيم به شهروندان مي‌باشد. دولت الكترونيك به افراد تسهيلات لازم را جهت دسترسي مناسب به اطلاعات و خدمات دولتي و فرصت‌هاي گسترده‌تر را براي مشاركت در برنامه ها در اختيار افراد قرار مي دهد. 5️⃣ اقتصاد و تجارت الكترونيك اينترنت هزاران شغل براي كاركنان صنايع رسانه اي فراهم ساخته و به صورت غيرمستقيم براي ميليون ها خانواده ديگر، شرايطي را فراهم كرده است؛ تا زندگي خودشان را از طريق فعاليت هاي مربوط به اينترنت، تأمين كنند. https://eitaa.com/porsemanmag/824
میلاد سراسر نور حضرت امام جواد علیه السلام مبارک باد
🔴 اثرات مثبت و منفي اينترنت بر سبك زندگي 2️⃣ 🔸حجت شعباني ◀️ اثرات منفي اينترنت بر سبك زندگي اينترنت توانسته است ابعاد تازه اي به سبك زندگي بدهد. هر چند استفاده از آن توانسته است بسياري از مشكلات موجود در زندگي را حل نمايد، اما نسل بشر را دچار مشكلات متعددي كرده است؛ البته تأثير فن‌آوري اينترنت در اين زمينه، مستقيم نيست و بيشتر تابع نوع استفاده از آن و نيز بسته به متغيرهاي سن، جنس، تحصيلات و غيره است؛ مشكلاتي نظير استفاده تفريحي و غيرعلمي، دسترسي به مسائل غير اخلاقي، عدم وجود محدوديت در استفاده براي قشرهاي مختلف و... . 1️⃣ تبديل اينترنت به ارزش امروزه با تعابيري همچون «اينترنت، جزء لاينفك زندگي انسان است» و «به كسي كه اينترنت بلد نباشد، بي سواد مي گويند» و «دنيا، دنياي اينترنت و كامپيوتر است» روبه رو هستيم. هر چند اين عبارات به نوعي بيان گر عمومي شدن اينترنت مي باشند، اما ناخواسته جامعه را به سمتي سوق مي دهند كه سرانجام ابزاري همچون اينترنت را به عنوان يك ارزش بپذيرد. اين‌گونه رفتار با اينترنت، به جاي اين كه فرد نيازمند به آن را با آن درگير سازد، نوعي احساس نياز كاذب در وي به وجود مي آورد. بنابراين،‌ افرادي كه شايد مخاطب واقعي اين رسانه نباشند نيز جذب حواشي آن مي‌شوند و در نتيجه. به شخصيت و ساختار فكري و رفتارها و كنش هاي اجتماعي آنان لطمه وارد مي‌شود. 2️⃣ قبض و بسط باورها پژوهش ها مؤيد نظرات كارشناسان مذهبي در خصوص تأثير منفي اينترنت بر باورها و هويت فرهنگي جوانان جامعه است. اين مسئله نشان دهنده اين است كه تأثير نهادهايي چون دين در هويت دادن به جوانان، در اينترنت، كم‌رنگ شده است؛ اما نشان دهندة اين نيز هست كه مؤلفه هاي هويت يابي جوانان در رسانه اينترنت، خارج از نظارت مراجع ديني و ساختارهاي رسمي متولي نظارت بر آن است و بي‌شك تداوم اين كم‌رنگ بودن تأثير مراجع ديني در اينترنت، منجر به شكل گيري نسلي از جوانان خواهد شد كه دين در زندگي آنان كمترين نقش را خواهد داشت. متأسفانه اغلب برنامه هاي اجرا شده در اينترنت، به ويژه در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي، بدون مطالعه مخاطبين و بدون توجه به وضعيت علمي و فرهنگي آنان تدارك ديده شده است. 3️⃣ افشاي اسرار شخصي محققان براين باورند كه يكي از كاركردهاي رواني اينترنت، اين است كه ترس هاي معمول در تعاملات اجتماعي را از بين مي برد و به همين دليل، افراد در ارتباطات اينترنتي به عدم بازداري شخصي و خودافشاگري براي ايجاد صميميت دچار مي شوند. گمنام بودن کاربر اينترنت، يكي ديگر از دلايلي است كه امكان خودافشاگري را در اينترنت، افزايش مي دهد؛ اما واقعيت اين است كه همواره كساني هستند كه قصد دارند با به دست آوردن اطلاعات شخصي، از اين اسرار سوء استفاده مي کنند. 4️⃣ بعد خانوادگي نتايج يک تحقيق انجام شده بر روي عده اي از دانشجويان نشان مي دهد كه ميزان استفاده از اينترنت بر متغيرهاي كاهش فعاليت روزانه، بي‌اعتمادي والدين نسبت به فرزندان، كاهش ارتباطات چهره به چهره، كناره‌گيري و كاهش فعاليت هاي اجتماعي آنان، تأثير داشته است. علاوه بر اين مسئله، استفاده نادرست از اينترنت، موجب شكل گيري پديده‌هاي ناخوشايندي در زندگي خانواده ها شده است. 5️⃣ مشکلات فردي در بُعد فردي، تحولات منفي اينترنت را مي توان از جنبة اثرات جسماني و اثرات رواني زير مورد بررسي قرار داد: 🔺 اثرات جسمي ✳️ مشكلات بينايي كار مداوم با رايانه، باعث ايجاد پيرچشمي زودرس مي‌شود. 70 درصد بزرگ سالاني كه مشغول کار با رايانه هستند، به دليل نگاه ممتد به صفحه مانيتور و كار طولاني مدت با رايانه، به علائم سندرم بينايي مبتلا هستند و البته كودكان به دلايل عدم توجه به مسائل بهداشتي و بي‌توجهي به طراحي صندلي هاي كامپيوتر جهت آنها، براي ابتلا به اين سندرم، مستعدترند. ✳️ صدمات سيستم اسكلتي 60 درصد كساني كه با رايانه كار مي كنند، به علت نشستن نامناسب پشت ميز رايانه و عدم استفاده از ميز مناسب، دچار مشكلات اسكلتي و عضلاني مي‌شوند. ✳️ چاقي افزايش ساعاتي كه افراد پاي تلويزيون و اينترنت صرف مي كنند، به ويژه زماني‌كه بدون توجه، همراه با آن چيزي مي‌خورند، باعث بروز چاقي در آنان مي شود. 🔺 اثرات رواني ✳️ اعتياد اينترنتي تغيير سبك زندگي، به منظور مصرف زمان بيشتر در اينترنت، پرهيز از فعاليت هاي مهم زندگي به منظور صرف وقت بيشتر در اينترنت، كاهش روابط اجتماعي، ناديده گرفتن خانواده و دوستان و مشكلات مالي و تحصيلي، برخي از پيامدهايي هستند كه در انتظار معتادان اينترنتي مي باشند. همچنين افراد معتاد به اينترنت، كم‌رو، خجالتي، داراي مشكلات خواب، تحصيلي، تنهايي و جسمي، داراي اضطراب و افسردگي و مبتلا به خودبيمارپنداري، حساسيت فردي و پرخاش گري مي باشند.
💥 انسان چگونه از زلزله یا بیماری یا حوادث دیگر نترسد؟ ‌«انسان، فقير است. نمی‌توانيم فقير نباشيم. فقير بودن چيز خيلی خوبی برای ماست؛ «يا ايها الناس أنتم الفقراء إلي الله». ولی اگر اين فقر را به جايی تکيه دادی، به زمين، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشيد، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و... تکیه دادی، به همين اندازه مشرک می‌شوی. در اين حالت، وقتی زمين زير پايت سفت است، آرام هستی و وقتی زلزله شد، می‌ترسی. طبيعی است آدمی که به سفتیِ زمين، آرام است، وقتی زمين متزلزل شد، می‌ترسد. چرا نترسد؟ ولی کسي که اتکائش به سکونت زمين نيست و می‌داند اوست که دارد زمين را آرام نگه می‌دارد، چنين کسی وقتی زمين هم می‌لرزد، نمی‌ترسد. می‌گويد: مگر تو قبلاً من را نگه می‌داشتی که حالا که تکانم می‌دهی، بترسم؟ کسي که اتکائش به آب نيست، همه آب‌های زمين هم خشک بشوند، طوری نمی‌شود و اتفاقی نمی‌افتد! می‌پرسد مگر تا به حال شما ما را سيراب می‌کرديد، که حالا شما که نباشيد ما تشنه بمانيم؟! معنی اطمينان نفس اين است: «ِأَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». يعنی اگر کسی به مقامی رسيد که خداي متعال به او توجه پيدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، اين شخص به مرحله آرامش می‌رسد. قبل از آن، آرامشی نيست. آدمی که روي موج، خانه می‌سازد، او، آرام نيست. موج زير پای انسان می‌لغزد.»
💥 انسان چگونه از زلزله یا بیماری یا حوادث دیگر نترسد؟ ‌«انسان، فقير است. نمی‌توانيم فقير نباشيم. فقير بودن چيز خيلی خوبی برای ماست؛ «يا ايها الناس أنتم الفقراء إلي الله». ولی اگر اين فقر را به جايی تکيه دادی، به زمين، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشيد، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و... تکیه دادی، به همين اندازه مشرک می‌شوی. در اين حالت، وقتی زمين زير پايت سفت است، آرام هستی و وقتی زلزله شد، می‌ترسی. طبيعی است آدمی که به سفتیِ زمين، آرام است، وقتی زمين متزلزل شد، می‌ترسد. چرا نترسد؟ ولی کسي که اتکائش به سکونت زمين نيست و می‌داند اوست که دارد زمين را آرام نگه می‌دارد، چنين کسی وقتی زمين هم می‌لرزد، نمی‌ترسد. می‌گويد: مگر تو قبلاً من را نگه می‌داشتی که حالا که تکانم می‌دهی، بترسم؟ کسي که اتکائش به آب نيست، همه آب‌های زمين هم خشک بشوند، طوری نمی‌شود و اتفاقی نمی‌افتد! می‌پرسد مگر تا به حال شما ما را سيراب می‌کرديد، که حالا شما که نباشيد ما تشنه بمانيم؟! معنی اطمينان نفس اين است: «ِأَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». يعنی اگر کسی به مقامی رسيد که خداي متعال به او توجه پيدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، اين شخص به مرحله آرامش می‌رسد. قبل از آن، آرامشی نيست. آدمی که روي موج، خانه می‌سازد، او، آرام نيست. موج زير پای انسان می‌لغزد.»
🌸 ولادت با سعادت امیرالمومنین(ع) و روز پدر مبارک.
امیرالمومنین امام چه کسانی نیست! 🔹 امیرالمؤمنینی که به خانه‌ی فقیر سر میزند، در دهان بچه‌ی یتیم با دست خودش، غذا میگذارد. حالا کسی ادّعا کند که او امام من است؛ در حالی که آن چیزی که در دوران ، ، ولو بر یک مجموعه‌ی کوچک؛ ریاست بر یک ده؛ بر یک گوشه از گوشه‌های کشور به یادش نمی‌آید، این دسته از مردمند: ، ، ! چنین کسی میتواند بگوید که «او امام من است»!؟ اینها با هم نمی‌سازد! 🔹 امیرالمؤمنین آدمی بود که در راه تبلیغ دین و کار برای خدا و مبارزه با دشمنان خدا، شب و روز نمیشناخت. در همه‌ی جنگهایی که پیغمبر رفتند، حضور داشت؛ جز در موارد خیلی معدود. وقتی که همه نبودند، او بود. آن‌وقت که کار از همیشه سخت‌تر بود، او در نزدیکترین جای خطر حضور داشت. کسی ادّعا کند که او امام من است؛ در حالی که حاضر نباشد در راه خدا و دین خدا، یک به بناگوشش او بزنند!؟ این میشود!؟ حاضر نباشد که به دشمن خدا، به دشمنان دین و به دشمنان اسلام، به خاطر قدرت و گردن کلفتیشان بگوید بالای چشمتان ابروست!؟ 🔹 امیرالمؤمنین، [با قدرتهای ستمگر درافتاد] حالا یک عدّه، امروز بگویند: «بله؛ او امام ماست.» اما حاضر نباشند به استکبار، به قدرت مسلط ، به کسانی که امروز صد برابر قدرتمندان فاسد صدر اسلام به مردم ظلم میکنند یک کلمه حرفی بزنند که آنها را بد بیاید!؟ بعد هم بگویند: «ما شیعه‌ی علی هستیم و او امام ماست»!؟ امام یعنی چه؟
🔴 درِ درگاهت به روى مشتاقان گشوده است 🔸 قسمتى از دعاى هر روز ماه رجب آنان كه به غير تو روى آوردند، بينوا گشتند؛ آنان كه از غير تو نياز خواستند، زيان ديدند؛ آنان كه نزد غير تو فرود آمدند، تباه شدند و آنان كه به بخشش غير تو، دل بستند، به قحطى گرفتار شدند. درِ درگاهت به روى مشتاقان گشوده است؛ نيكى ات، به جويندگان، بخشيده است؛ بخششت، براى نيازخواهان، روا گشته است؛ پاداشت، براى آرزومندان، فراهم است؛ روزى ات، به آن كه سركشى ات مى كند نيز مى رسد؛ و بردبارى ات، آن را كه با تو دشمنى مى ورزد نيز فرا مى گيرد. اين، شيوه هميشه توست كه به بدكاران نيز نيكى مى كنى و اين، روش توست كه با سركشان نيز مدارا مى كنى. https://eitaa.com/porsemanmag/824
▪️ وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) تسلیت باد.
🔴 در زمان حال زندگى كنيد يكى از راه هاى مبارزه با بى حالى، هر قدر هم كوچك و مختصر باشد، آموختن زندگى كردن در لحظه زمان حال است. زندگى در لحظه زمان حال شما، به «حالا»ى شما مربوط و وابسته است. هر وقت شما در خصوص آن فكر كنيد، در حقيقت، لحظه ديگرى وجود ندارد كه شما بتوانيد در آن لحظه زندگى كنيد. تنها حالاست كه وجود دارد. آينده هم لحظه زمان حال ديگرى است كه وقتى برسد، زندگى مى كنيم و به طور يقين، تا زمانى كه فرا نرسيده، شما نمى توانيد در آن زندگى كنيد. مسئله اين است كه ما، در فرهنگى زندگى مى كنيم كه بر روى «حالا»، تأكيد نمى كند. مى گويند: براى آينده، صرفه جويى كنيد؛ به فكر فردا و آينده خودتان باشيد؛ براى زمان بازنشستگى خودتان، نقشه بكشيد. دورى جستن از لحظه حال، در فرهنگ ما، تقريباً مانند يك ترس شده و ما همواره در شرايطى هستيم كه زمان حال را فداى آينده مى كنيم. در پايان، اين نتيجه منطقى به دست مى آيد كه با اين طرز تفكر، نه تنها از شادمانى هاى حالا دورى مى جوييم، بلكه براى هميشه از احساس نشاط و شادى خوددارى مى كنيم. وقتى زمان آينده فرا برسد، به زمان حال تبديل مى شود و ما بايد آن را براى تدارك آينده به كار ببريم. در حقيقت، خوشحال بودن ما، به فردا موكول مى شود و فرداها هم تداوم دارند. اين مرض لحظه زمان حال، شامل انواع مختلفى است كه ما در اين جا، به چند نمونه زير اشاره مى كنيم: شخصى تصميم مى گيرد كه براى هواخورى و استفاده از فضاى پاك و پرطراوت جنگل، لحظات زمان حال خودش را در جنگل و در آغوش طبيعت بگذراند. هنگامى كه قدم به داخل جنگل مى گذارد، تمام فكر و ذكرش را بر روى كارهايى كه بايد پس از برگشت، در خانه انجام بدهد، متمركز مى كند؛ مثلاً راجع به بچه ها، مغازه بقالى، كارهاى خانه و پرداخت صورت حساب ها؛ آيا همه آنها درست است؟ زمانى ديگر، فكرش به جلو مى رود و به سوى تمام كارهايى كه بايد بعد از خارج شدن از جنگل انجام بدهد، متوجه مى شود. بنابراين، لحظات زمان حال اين خانم، به وسيله وقايع زمان گذشته، اشغال مى گردد و اين فرصت نادر كه براى لذت بردن از طبيعت به دست آمده بود، مفقود مى شود. فرد ديگرى روى متن كتابى مطالعه مى كند كه ناگهان مى فهمد مغزش در جاى ديگرى سير مى كند و سه صفحه بيشتر نخوانده است و از مطالب خوانده شده، چيزى نفهميده است. ظاهراً چشمانش به كلمات كتاب بوده، اما فكرش و لحظات زمان حالش، به سينماى شب گذشته و نگرانى هاى امتحان فردا بوده است. لحظه زمان حال كه در واقع، واحد گذشت زمان است، همواره با شماست و مى تواند زيباترين تجربه برايتان بشود؛ مشروط بر اين كه اجازه بدهيد در آن گم بشويد و تمام لحظات زمان حال را دريابيد و گذشته را به فراموشى بسپاريد. آينده به موقع خودش مى آيد. شما فقط از لحظه زمان حال، بهره بگيريد كه تنها چيزى است كه شما در اختيار داريد و به ياد داشته باشيد كه آرزوها، اميدها و تأسف ها، عادى ترين و خطرناك ترين تاكتيك ها، براى ضايع كردن لحظه زمان حال به شمار مى آيند. گرايش به ايده آل آينده، اغلب، سبب فرار از زمان حال مى شود. از طرفى، ممكن است در لحظه اى به طور معجزه آسا، در آينده، زندگى تغيير كند و هر چيزى در جاى خودش قرار بگيرد و شما به شادمانى خودتان برسيد. وقتى شما به آن آرزوى مخصوص خودتان - ديپلم، فارغ التحصيلى، ازدواج، بچه دار شدن، ترفيع درجه - رسيديد، زندگى به طور جدى آغاز مى شود. هر گاه اتفاقى مطابق انتظارهاى شما ادامه نيافت، شما مى توانيد مجدداً براى زندگى ايده آل خودتان اقدام كنيد و به اين وسيله، از نوميدى بيرون بياييد. اجازه ندهيد نوميدى و افسردگى، بر زندگى شما سايه افكند؛ همين حالا، آن را با يك برنامه اساسى تكامل زمان حال، از خودتان دور كنيد. زمان و وقت مناسب، آن وقتى است كه شخص، هنوز شانس به دست آوردن هدفش را داشته باشد. وقتى به گذشته زندگى خودتان نگاه مى كنيد، ملاحظه مى كنيد كه به ندرت براى كار يا چيزى كه انجام داده ايد، متأسف مى شويد. تأسف و غمگينى شما، به خاطر آن چيزهايى است كه انجام نداده ايد. بنابراين، پيام، روشن است؛ قدر زمان حال خودتان را بدانيد و از لحظات و دقايق زمان حال، بهره ببريد. اگر آنها را هدر بدهيد، براى همشه آنها را گم كرده ايد. مردمى كه مى دانند چگونه از هر دقيقه زمان، حداكثر استفاده را ببرند، مردمى هستند كه يك زندگى آزاد، مؤثر و كامل را انتخاب كرده اند و اين، انتخابى است كه هر يك از ما مى توانيم داشته باشيم. https://eitaa.com/porsemanmag/824
💥 در وراي ابتلائات و بیماری‌ها، باید دست تدبیر خدا را مشاهده کنیم و ببينيم که . 💥 در متن بلاها و بیماری‌ها، ما باید به ازدیاد در ایمان و توکل برسیم. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «در ورایِ ابتلائات و بیماری‌ها، قرار دارد. خداي متعال از ما متوقع است که همان‌طور که در دست خدا را مي‌بينيم، در هم دست خدا را ببينيم. اگر کسي اهل ديدنِ دست خدا باشد، در خوشي‌ها که ببيند، در بلاء هم مي‌بيند و در هر دو، اين دست را و کار خدا را ستايش مي‌کند. ما باید در وراي اين صحنه‌های ظاهری، دست تدبیر خدا را مشاهده کنیم و ببينيم . امام حسين(ع) تعبیری در دارند که: «إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى لَا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‏ءٍ». یعنی: آثار تو مختلف است، شب مي‌رود و روز مي‌آيد، بيماري مي‌رود و سلامت مي‌آيد، خوشحالي مي‌رود و غصه مي‌آيد، جواني مي‌رود و پيري مي‌آيد، و من از این اختلاف آثار دانسته‌ام که تو از من اين را مي‌خواهي که در هيچ چیز از تو غافل نشوم؛ مي‌خواهي خودت را در همه چيز به من نشان بدهي تا در همه چيز، تو را ببينم. پس، ما بايد در بلاء هم دست الهي را ببينيم و بدانيم خداي متعال با ما يک کاري مي‌کند و ما را مي‌کند و به ما مي‌دهد تا غافل نباشيم. خداوند متعال مي‌فرمايد: ما وقتي پيامبران را به قریه‌ها مي‌فرستاديم، اهل اين روستاها را با سختي گرفتار مي‌کرديم تا اهل تضرع شوند («وَ ما أَرْسَلْنا في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»). خداي متعال از ما انتظار دارد که با وجود اين سختي‌ها، در مقابل خدا خاشع و متواضع بشويم و دست‌به‌دامنِ خدا شویم و از او بخواهيم که ما را نجات بدهد. البته سر جاي خودش کار می‌کند، ولي همۀ اين اسباب، در دست قدرت خداوند است. در مي‌خوانيم: "وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي". همه نفع و ضرر ما در دست اوست و خداي متعال به هيچ وجه نمي‌خواهد ما را اذيت کند، بلکه مي‌خواهد ما بيدار و هوشيار شويم. اميدوارم طوری با واقعه اخیر برخورد کنيم که وقتي اين حادثه گذشت، بر ايمان و اعتقاد ما و بر توکل‌مان به خداي متعال اضافه شده باشد و شهد شيرين بلا را چشيده باشيم.»
🌹 22 اسفند، روز بزرگداشت مقام شامخ شهیدان، گرامی باد 🌹
شهیدان زنده اند...
🔴 فرض كنيم يك نفر مى خواهد على را بشناسد! ⭕️ گفتارى از امام موسى صدر 1️⃣ براى شما خيلى دلپذير است كه بدانيد كه همان گونه كه قلب هاى شما با نام عزيز اميرالمؤمنين عليه السلام به ارتعاش درمى آيد، در جاهاى ديگر، در اروپا، در هامبورگ و در همه جاى دنيا، مردمى به اين نام مقدس عشق مى ورزند و به اين شخصيت بزرگ، احترام مى گذارند. درباره حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام حرف تازه اى نداريم. كدام بعد امام را مورد بحث قرار دهيم؟ بنده بر حسب ذوقم، يك نكته اى را مورد توجه قرار داده ام كه به نظرم نكته آموزنده اى است؛ جنبه تربيتى دارد و به كار روزمره ما مى خورد؛ اميدوارم هديه كوچكى از من، به پيشگاه مقدسش باشد. صفات انسان، يعنى صفاتى كه انسان به آن متصف مى شود، گاهى به صورت عادت در مى آيد؛ به اصطلاح علماى ما براى انسان ملكه مى شود. گاهى اوقات آدم خسيسى، پول سنگينى را براى يك مدرسه يا يك بيمارستان مى دهد؛ اين را در اصطلاح علما، حال مى گويند؛ يك حالتى برايش پيدا مى شود و اين كار را انجام مى دهد. از اول عمرش تا امروز، بخيل بوده، از فردا هم تا آخر عمرش بخيل خواهد ماند. اما امروز برقى زده و اين شخص يك كرمى كرده است؛ گاهى آدم ها اين گونه اند؛ اما برخى انسان ها، به حسب طبعشان، كريمند. انسان كريم، هر چه به دستش بيايد، مى دهد؛ برايش فرقى نمى كند به مورد باشد يا بى مورد؛ به اهل يا به نااهل؛ به فقير مى دهد؛ به غنى هم مى دهد؛ داشته باشد، مى دهد؛ نداشته باشد هم مى دهد. اين را «ملكه» مى گويند. ملكه، يعنى صفاتى كه در انسان هست و انسان بدون فعاليت، سختى و مشقت، آنها را انجام مى دهد. درباره اميرالمؤمنين عليه السلام ما مى خوانيم كه على عليه السلام كريم است؛ شجاع است؛ رئوف است و رحيم است. مى خوانيم كه على عليه السلام، با يتيم، آن گونه رئوف است؛ نسبت به دين، آن چنان غيور است. همه صفاتى كه درباره اميرالمؤمنين مى خوانيم، فكر مى كنيم كه على عليه السلام عبارت است از ده تا مثل حاتم طايى، سبحان، رستم، معدى كرب و ده تا از قهرمانان تاريخ را كه اگر بجوشانيمشان و يك وجود تازه به وجود بياوريم، اين مى شود على عليه السلام. ما اين گونه تصورى از على عليه السلام داريم. اگر گفتيم على عليه السلام، شجاع است، يعنى داراى ملكه شجاعت است؛ يعنى سر نترس دارد. اگر گفتيم على عليه السلام، كريم است، يعنى دست و دل باز است؛ يعنى نمى تواند چيزى داشته باشد و به كسى ندهد. بنده فكر مى كنم مطلب چنين نيست. على عليه السلام، شجاع هست؛ اما نه مثل رستم. على عليه السلام، كريم است؛ اما نه مثل حاتم طايى. على عليه السلام فصيح است؛ اما نه مثل سبحان. على عليه السلام، غيور است؛ اما غيرتش، مثل غيرت هاى ما نيست. صفات على عليه السلام، منشأ ديگرى دارد. نگاه به زندگى مولا، مناظر عجيبى را به ما نشان مى دهد. على عليه السلام، گاهى خيلى شجاع است؛ گاهى نيست. گاهى خيلى كريم است؛ گاهى هم خيلى بخيل به نظر مى رسد. گاهى خيلى غيور است؛ گاهى خيلى صابر است و گاهى خيلى متواضع است. گاهى هم متواضع نيست. بنده براى بيان اين نكته، به كلام خود او استناد مى كنم تا ببينيد كه صفات او به گونه ديگرى است. https://eitaa.com/porsemanmag/824
🔴 فرض كنيم يك نفر مى خواهد على را بشناسد! ⭕️ گفتارى از امام موسى صدر 2️⃣ ما مى گوييم على عليه السلام، شجاع است؛ اسدالله الغالب است. خود او مى گويد: «اگر تمام عرب، پشت به پشت هم بدهند و به جنگ من بيايند، من فرار نمى كنم و نمى ترسم». آيا اين اسمش، شجاعت نيست؟ حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله، درباره اميرالمومنين مى فرمايد: «به خدا سوگند! على عليه السلام، در راه خدا، يك لشگر است». اين، شجاعت على است. حالا همراه من بياييد و شب هاى على را تماشا كنيد. «ضرار»، يكى از دوستان نزديك حضرت، براى معاويه از حضرت اين چنين تعريف مى كند: «معاويه! بايد شب هاى آن على شجاع را كه آتشى در كام دشمنان است، مى ديدى؛ اگر شب او را مى ديدى، مى ديدى كه ايستاده است؛ ريشش را به دست گرفته، روى زمين مى غلتد؛ مثل مارگزيده ها به خود مى پيچد؛ ناله مى كند و مى گويد: خدايا! آه از راه دور و كمى بضاعت و وحشت آينده. پس كجا رفت آن شجاعت؟ آيا حالا مى توانيد بگوييد على عليه السلام، شجاع است؟ على عليه السلام، كريم است. دشمن او، معاويه، در وصف او مى گويد: «خدا مى داند اگر على دو انبار بزرگ داشته باشد، يكى از آنها پر از طلا و ديگرى پر از كاه، اول، آن كه طلاست تمام مى شود و بعد، انبار كاه». اين كرم على عليه السلام است كه تا طلا دارد، نمى تواند كاه را ببخشد. در جاى ديگر مى بينيم كه برادر گرسنه و نابينايش، عقيل، در مقابلش ايستاده، مى خواهد اندكى فزون تر از سهميه اش از او پول بگيرد. خود حضرت مى گويد: «آهنى را داغ كردم و نزديك دستش بردم تا عبرت بگيرد. هرم آتش، موجب شد كه اين عقيل نابينا و مستمند كه دستش را براى گرفتن طلا دراز كرده بود، فوراً دستش را پس بكشد و ناله كند. فرياد كشيد كه برادر! مى خواهى مرا بسوزانى؟ من از تو پول مى خواهم؛ پول كه نمى دهى هيچ، مى خواهى مرا با آتش بسوزانى! به او گفتم: اى عقيل! تو كه از گرماى آتشى كه به دستت نزديك كردم، فرار مى كنى و مى نالى، پس چگونه مى خواهى من در آتشى كه جبار آسمان ها و زمين ها گداخته اش كرده و شعله ورش نموده، به سر برم؟ تو از اين اذيت، مى نالى؛ اما توقع دارى كه من از زبانه آتش جهنم ننالم»؟ آيا حالا مى توانيم بگوييم كه على عليه السلام، كريم است؟ حاتم طايى، اين كار را نمى كرد؛ پس چرا على عليه السلام چنين كرد؟ على عليه السلام، فصيح است. بله، هيچ شك نداريم كه او يكى از بزرگ ترين فصحاى عرب و بلكه بعد از پيامبر، افصح عرب است. يكى از دانشمندان لبنانى كه مسيحى است، فصاحت على عليه السلام را اين گونه تعبير مى كند: «خطبه هاى على عليه السلام، مثل غرش شير در شب هاى تاريك، شكننده است و هر نيروى منحرفى را در مقابل خودش، خرد مى كند». اين، صداى على عليه السلام است و اين، منطق على عليه السلام است؛ اما در مقابل، وقتى در مقابل خدا مى ايستد، و قتى دعا مى خواند، وقتى كه شب ناله مى كند، آن چنان ساكت مى شود كه انگار اصلاً نيست كه حرف بزند. كو آن فصاحت على؟ https://eitaa.com/porsemanmag/824
🔴 فرض كنيم يك نفر مى خواهد على را بشناسد! ⭕️ گفتارى از امام موسى صدر 3️⃣ آن على متواضع، آن على كه در مقابل خلق خدا، تكبر نشان نمى دهد، آن على كه پيامبر به او ابوتراب (پدر خاك) مى گويد، آن على خاك نشين، گاهى آن قدر در برخورد با دشمنان خدا متكبر مى شود كه يكى از رقبايش به او مى گويد: «اى ابالحسن! اين غرور و كبر كه در سر توست، براى چيست»؟ على عليه السلام كه متواضع بود، چطور شد كه اين جا متكبر شد؟ چگونه بايد آن را تفسير كنيم؟ پس منشأ كرم على، شجاعت على، تواضع على و...، ملكات نفسانى نيست؛ پس چيست؟ چرا على عليه السلام، اين گونه است؟ چون على عليه السلام، مومن است. پاسخ، همين يك جمله است. ايمان به خدا، مصدر تمام صفات على عليه السلام است. ايمان به خدا و ديگر هيچ. اين ايمان، سرّ توازن صفات اوست. شما ببينيد ايمان به خدا، چگونه مى تواند منشأ صفات عالى بشود. آيا ايمان، سبب اين همه معجزات است؟ بله، قرآن مى گويد: «الا انّ اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»؛ ولىّ خدا نه از چيزى مى ترسد، نه براى چيزى محزون مى شود، نه افسوس مى خورد و نه افسرده مى گردد. ما از قرآن استفاده مى كنيم كه ايمان به خدا، منشأ تمام صفات كمال انسانى است. ايمان به خدا يعنى چه؟ يعنى من معتقد باشم كه خالق جهان، خداست و اين اعتقاد، از حد زبانم تجاوز كند و قلبم هم ايمان داشته باشد. در روايات ما تأكيد شده است كه صفات خدا را داشته باشيد. صفات خدا چيست؟ علم، عدالت، قدرت، رأفت و رحمت. پس اگر كسى ايمان به خدا داشت، منشأ تمام اين صفات در او، ايمان اوست. به همين دليل است كه به ما گفته اند نماز بخوانيم و درباره آن گفته اند: «انّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر». براى چه؟ براى اين كه نماز، مصاحبت با خداست. اين مصاحبت، سبب مى شود كه آدم از مصاحبتش، صفت كسب كند. خوب، پس على عليه السلام، شجاع نيست؛ ترسو هم نيست؛ كريم نيست؛ بخيل هم نيست؛ پس على كيست؟ على عليه السلام، مؤمن است؛ منتهى ايمانش زياد است. آن جا كه خدا مى گويد بايست، مى ايستد؛ مى گويد برو، مى رود؛ بترس، مى ترسد و... تسليم مطلق در مقابل ذات الهى. رضاى خدا، منشأ تمام صفات على عليه السلام است. حالا اين على به چه افتخار مى كند؟ به متابعت محمد صلى الله عليه وآله؛ به پيروى از دين خدا افتخار مى كند. خوب، على، امام ماست. على عليه السلام چگونه بود؟ ما چگونه مأمومين اين اماميم؟ على عليه السلام، شجاع؛ ما، ترسو. على عليه السلام، كريم بود و ما، بخيل. على عليه السلام، خوش اخلاق بود و ما، بداخلاق. معناى امامت چيست؟ على عليه السلام هم همان طور كه گفتيم، سرّ كمالش، ايمان اوست و اين راهى است كه براى ما هم باز است. اگر اين، راهى را كه على عليه السلام رفت، شما هم برويد، حتماً مى رسيد. على عليه السلام، صد درجه اش را رفت، آن شد و تو يك درجه اش را برو و يك صدم على شو. راه باز است؛ براى همه، اين راه، باز است. ما كمال على عليه السلام را در ايمانش مى دانيم. با ايمان به خدا و ازدياد ايمان، مى توانيم راه على عليه السلام را برويم؛ اما ما چه كرده ايم؟ ما شيعه على هستيم و بايد از او پيروى كنيم. خوب، حالا كه نكرده ايم، چه از دستمان رفته است؟ شرافت، عزت، هدايت و نجاتى كه بايد براى شيعه على عليه السلام باشد، مهجور مانده است. حرفى ندارم؛ ولى مصيبت كجاست؟ اى على دوست! اى كسى كه دلت با شنيدن منقبت على عليه السلام، شاد مى شود! اى كسى كه براى على عليه السلام، جمع مى شوى و چراغ روشن مى كنى! اى كسى كه براى على عليه السلام، اشك مى ريزى و اى كسى كه به خاطر على عليه السلام، بر سر مى زنى و به سوگ مى نشينى! بشنو و بترس و بلرز از اين حرف. على عليه السلام را اگر امروز، دنيا بخواهد بشناسد، چطور مى شناسد؟ دو راه وجود دارد؛ يك راه از تاريخ مى رود و كتاب ها را مى بيند؛ على عليه السلام را از راه تاريخ مى شناسد. يك راه ديگر هم امروز هست و اگر گفتند على عليه السلام را چگونه مى شود شناخت، مى گويد: خوب، مى رويم از پيروانش او را مى شناسيم. فرض كنيم يك نفر مى خواهد على عليه السلام را بشناسد؛ مى خواهد پيروان على عليه السلام، مأمومين على عليه السلام، دنباله روهاى على عليه السلام و شيعيان على عليه السلام را بشناسد تا على عليه السلام را بشناسد؛ چه مى بيند؟ آيا علم مى بيند؟ آيا تقوا مى بيند؟ آيا علاقه به يتيم مى بيند كه در على عليه السلام مى ديد؟ آيا خدمت به مردم مى بيند كه در على عليه السلام مى ديد؟ آيا شجاعت و صراحتى را مى بيند كه در على عليه السلام مى ديد؟ به هوش باش كه چگونه مى خواهى على عليه السلام را بشناسى و چگونه مى خواهى مأموم على عليه السلام باشى؟ https://eitaa.com/porsemanmag/824
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢عضو عضوم گر زِ هم گردد جدا، صد بار، بهتر / کر تو یک لحظه دلم گردد جدا، موسی بن جعفر (علیه السلام) .... ♦️در روزهایی که بلای بیماری ما را خانه‌نشین کرده است، هیچ پناهگاهی امن‌تر از آغوشِ همیشه بازِ اولیای خدا نیست؛ بیایید در عزای پدر، کنار امام رضا (علیه السلام) باشیم و نشان دهیم، هیچ اتفاقی نمی‌تواند مانع حضور قلبیمان در کنار مولایمان باشد ... ◾️ شهادت امام کاظم(ع) تسلیت باد
🔴 سه حرف اصلی 🔸 محمدصادق حیدری انگار انقلاب علمیِ حضرت صادق و پدرش، کارد را به استخوان خلیفه رسانده بود. چون برای اولین بار بود که دستگاه حاکم دستور داده بود امامِ بعدی در همان ابتدای امامتش، شناسایی شود تا سرش را به دربارِ «منصور دوانیقی» ببرند. بعد از شهادت امام ششم، جاسوس‌ها در مدینه به این‌در و آن‌در می‌زدند تا کسی را پیدا کنند که شیعیان به دور او جمع شده‌اند. بخاطر همین، حتی بزرگانی مثل «مومن‌الطاق» و «هشام بن سالم» هم در کوچه‌های شهر پیامبر، سرگردان بودند و گریه می‌کردند و با خودشان می‌گفتند: «معتزلی شویم یا زیدی یا به سوی مرجئه برویم یا به مرام قدریه ایمان بیاوریم؟!». تا پیرمردی دست‌شان را گرفت و به خانه‌ای برد که صاحبش بدون مقدمه فرمود: «به سوی من بیایید؛ نه به سوی مرجئه و قدریه و زیدیه و معتزله...» و بعد از آن‌که قلب هشام بن سالم را پر از یقین کرد، دستور داد: «به هر کسی که خبر امامت مرا دادی، از او پیمان بگیر که آن را فاش نکند و الا ذبح در کار خواهد بود» و به گردنش اشاره کرد.  انگار شیعه بعد از سالها داشت سر بلند می‌کرد و دربار عباسی، به خوبی این خطر را فهمیده بود. و الا چرا از همان ابتدا باید به دنبال وصیّ حضرت صادق باشند تا گردنش را بزنند و چرا خبر امامت موسی‌بن‌جعفر باید مثل یک راز باقی بماند؟ حتی وقتی آن نصرانی برای رسیدن به حقیقت، محضر «اباابراهیم» را انتخاب کرد، به او گفتند: «شکل و شمایل مسیحیان را حفظ کن و با همان حال، را جستجو کن؛ چون والی مدینه بر او سخت می‌گیرد و خلیفه از والی مدینه نیز سخت‌گیرتر است.» با همه‌ی این فشارهای بی‌سابقه، معرکه‌ی درگیری با «منصور» و «هادی» و «مهدی» و «هارونِ» عباسی را طوری مدیریت کرد که گسترش شیعه، چنین گزارش‌های تاریخی عجیبی را رقم زد: «هفتاد هزار دینار طلا از وجوهات، تنها در دست یکی از وکلای حضرت   باقی مانده بود» و یکی از بدگویی‌هایی که از موسی‌بن جعفر در دربار هارون پیچید، این بود: «دو خلیفه هستند که برای‌شان خراج برده می‌شود: هارون رشید و موسی بن جعفر.» اما من فکر می‌کنم امام قصد نداشت قیام کند چون شیعه هنوز پایی نداشت تا در کنارش بایستد. نشان به آن نشان که وقتی برای اولین بار، رهبر شیعه را به زندان بردند و چهار سالِ تمام او را بین زندان‌بان‌های بصره و بغداد دست به دست کردند، خبری از شیعیان نبود؛ همان‌ها که کرور کرور خمس مال‌‌شان را می‌فرستادند اما بلد نبودند یا نمی‌توانستند جان‌شان را چطور فدا کنند تا حقّ اولیه‌ای مثل حق زندگی آزاد، به امام‌شان بازگردانده شود. شاید به همین خاطر بود که وقتی داشتند موسی‌بن‌جعفر را از مدینه خارج می‌کردند تا به اسارت ببرند، وصیت ویژه‌ای از او نقل نشده غیر از این‌که از فرزندش علی خواست تا زمانی که خبر مرگ او را بشنود، هر شب پشت درب خانه‌ی پدرش بخوابد. همسران و دختران حضرت کاظم هم، تا چهار سال هر شب در راهروی پشت درب خانه ـ که به آن «دهلیز» می‌گویند ـ جای خواب علی‌بن‌موسی را پهن می‌کردند.  کسی چه می‌داند؟ لابد از شأن خاندانی به بزرگیِ خانواده‌ی موسی‌بن‌جعفر، دور است که شبها بدون مردی که از آنها حفاظت کند، بخوابند... حالا شما راه کربلا تا کوفه و کوفه تا شام را به رخِ من نکشید. آن یک استثناء وحشتناک بود و قرار نیست که هر چه برای زینب کبری رقم خورد، برای فاطمه‌ی معصومه هم اتفاق بیفتد! ولی خب؛ قبول می‌کنم که شباهت‌هایی هم وجود دارد. مثل آن «سه حرف اصلیِ» شوم که هم در روضه‌های حضرت کاظم پیدا می‌شود و هم در مصیبت‌های حسین. مثلا در وصف امام هفتم گفته‌اند: «ذی الساق *المرضوض* بحلق القیود* » یعنی ساق مبارکش با حلقه‌های زنجیر زندان، کوبیده و خُرد شده بود. چند ده سال قبل هم، یکی از هم‌خانواده‌هایِ «المرضوض» این دفعه به شکل یک فعل ماضی، در قصر ابن زیاد استفاده شده بود: *نحن *رضضنا* الصدر بعد الظَهر...* ما با اسب، سینه را بعد از پُشت، خُرد کردیم.... ر... ض.... ض.... همان سه حرف اصلی است که هم‌خانواده‌هایش برای یک خانواده به کاربرده شده تا همه‌شان را بکوبند و خُرد کنند ...
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛ روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟! در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده من‌ نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم! ✍
آنچه برای همگان واجب است مدحِ ز ایمان ابوطالب است او پدر شیرِ خدا حیدر است عشق علی بر دل ما غالب است
🔰 لوح | إن مع العسر یسرا 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «به ملّت ایران هم عرض میکنم همان‌طور که در طول این سالهای متمادی -نه فقط سال ۹۸- با حوادث گوناگون شجاعانه برخورد کردند، با روحیه برخورد کردند، بعد از این هم با روحیه و با امید برخورد کنند با همه‌ی حوادث، و مطمئن باشند که تلخی‌ها خواهد گذشت، و «اِنَّ‌ مَعَ العُسرِ یُسرًا». قطعاً یُسر در انتظار ملّت ایران است؛ در این تردیدی نیست.» ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
نور نَتابد مگر از جَمال مُحمّد 💐 عید بزرگ مبعث رسول اکرم (ص) مبارک باد.
🌼 ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد 🌼
♦️ راز بعثت انبیاء ✍️ محمد علی رنجبر گاهی اوقات انسانها اسیر مشهوراتی می شوند که وقتی دنباله آن کلام مشهور را بگیریم، متوجه خواهیم شد اساسا چنین کلامی از منبعی که ما فکر میکردیم صادر نشده است. یکی از این مشهورات کلامی است که به پیامبر اسلام ص نسبت می دهند اینکه ایشان فرموده اند: انما بعث لاتمم مکارم الاخلاق یعنی من مبعوث شده ام تا اینکه کرامت های اخلاقی را کامل کنم! این کلام به قدری مشهور است که برخی از متدینین هیچ شک و شبهه ای در آن ندارند اما وقتی بررسی میکنیم متوجه خواهیم شد این کلام اساسا هیچ سند معتبری در بین راویان شیعی ندارند. مهمتر اینکه این مساله مشهور به قدری اثر گذار بوده که بسیاری دین را مساوی اخلاق دانسته و دائما بر جدایی از تاکید می کنند! اما وقتی قرآن را (به عنوان منبعی قطعی السند) مورد بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که خداوند فلسفه و راز بعثت انبیاء را به گونه ای دیگر معرفی کرده اند و در آیه 36 سوره مبارکه نحل خداوند میفرمایند: «و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت، فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلالة فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین » . (سوره نحل، آیه 36) ترجمه: ما در میان هر امتی پیامبری را برانگیختیم که (به مردم امر کند ای مردم) خدا را بپرستید و از طاغوت و طغیانگری دوری کنید . برخی را خداوند مورد لطف قرار داده و هدایت کرد و برخی در گمراهی فرو رفتند (پس آنان را رها کرد) بنابراین در سرزمین های آنان بگردید و بنگرید سرانجام تکذیب کنندگان چه گونه بود! پس راز انبیاء بندگی و تبعیت از دستورات و قوانین الهی (به عنوان بالاترین معروف) و اجتناب و دوری از حکومت طاغوت (به عنوان بالاترین منکر) است! از این رو همه اش است. ادیان و مخصوصا دین اسلام آمده اند تا به ما بیاموزند چگونه قدرتمند شده و با عزت، اقتدار خود را علیه طواغیت به کار بندیم نه اینکه صرفا در خانه بنشینیم و با خدا راز و نیاز کنیم! بر اساس این آیه برای بصیرت دینی یا همان بصیرت سیاسی باید: شد تا بدانیم چگونه از خدا تبعیت کنیم! (ان اعبدو الله) شد تا طاغوت زمانه را بشناسیم از آن اجتناب کنیم! (واجتنبوا الطاغوت) شد تا سرگذشت اقوام گذشته را بدانیم و سرانجام کار خود را بفهمیم! (فسیروا فی الارض...)
🔴 بوی بهار از سپیدی صبح بوی بهار می آید اما نه آن بهار که بشکافد قلبِ دانه را آماده باش دهد دشت لاله را خواب خوش زمستانی دست های بوته را برهم زند بچکاند به آن سلول های سبزه را اما نه آن بهار که یخ های انباشته در قلب کوه را با آفتاب مهر چون گیسوان شانه زده شکن در شکن کند بوی بهار می آید در زمستانِ سرد اما نه آن بهار آری بوی بهار می آید بوی بهارِ دوست آن دوست که دل در فراق او در زمهریرِ سکوت نَفَسِ مهر را ندید آن دوست که امیدِ دیدارش خواب را از چشمِ دل ربود آن دوست که بر تنه ی تکیده دل آرزو بکاشت وبر شکنجِ زلفِ گیسوانِ محبت شکوفه ریخت همو که از کنارِ پنجره ی دلبری گذشت وبا غمزه ای ملیح دل ِ جان را شکار کرد و روزگارِ مرا تار و مار کرد همو که برایم ترانه خواند ترانه ی دلبستگی به عشقِ خدا ترانه ی رنگین کمانِ شوق و امید ...... به انتظار می نشینم ورودش را شاید که مهرهم از ما زبانه کشد.....
یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم همه عمرم به هَویٰ و هوسم طی گردید من کجا رنگ و نشانی زِ شهیدان دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم برکتِ ماهِ رجب شامل حالم شده است که به لب نغمهٔ زیبای حسین جان دارم خسته از معصیتم،کن به گدا لطف،حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته در دل غمزده ام درد،فراوان دارم ✍