🌱🌱
#دل_نگاره
🔸چند روز پیش تو یه جمعی نشسته بودم
اون گوشـــه ســـالن صـــدای دوتا بچه ها
دهه هشتادی، جو جمع را شکست.
🔹به حدی بلند خندیدن که توجه همه بهشون
جمع شد. بقیه گفتن؛ به مام بگید بخندیم. ☺️
جریان سر یه بلاگر بود، که سوژه اینستاشده
بوده. یه خـــانمی که ظـــاهرا تمــام روابط و
احســــاسات به همسرشو در شبکه اجتماعی به اشتراک میگذاره.
🌱🌱
ادامه👇👇
.
#دل_نگاره
. دیروز برداشتم کتاب جدیدی که یه اساتید معرفی کرد را تقسیم بندی روزانه کنم بخونم
حدود ساعت ۹ شب بود، تازه غذای خانواده هم باید سرو میکردم.
کتاب را دست گرفتم و حتی باهاش تو خونه حرکت میکردم، ساعت ۱۲ شب به خودم اومدم و دیدم رسیدم صفحه آخر کتاب.
و اونقدر ذهنم درگیر موضوع کتاب شد که تا ساعت ۳ نیمه شب خوابم نبرد، با اینکه روز پرکاری داشتم.
سه سوال خیلی مهم در قالب داستان مطرح کرده بود.
چرا در اینجا (در این دنیا) هستیم؟
آیا از مرگ میترسیم؟
ایادر زندگی معنا داریم؟
🌱🌱