_بانو!❣🌿🕊
☜چادر تو ✨
عَلـَم این جبہـہۍ جنگ نرم اسٺ✨
↫علمدار حیا ✨
☜مبادا دشمن چادر از سرٺ بردارد🌿
↫گردان فاطمے باید
☜با چادرش بوۍ یاس را در شهر پخش کند...🕊
#مثلالماس 💎•°
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
🆔 @qamanoa
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
༻﷽༺؛
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله✋🌷
🌹قلب مرا زدند از اول به نامتان
🌿من آمدم همیشه بمانم غلامتان
🌹بایک درود، صبحخودآغازمیکنیم
🌿ماییـم واشتیاقِ«عَلیکَ السلامتان»
#روزم_بنامتان☀️🌷
@qamanoa
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#یاد_یاران
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_سی_و_سوم
💠 اهداف ترور شهید سلیمانی چه بود؟
"سید حسن نصرالله" در مراسم ویژه ی شهادت سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس در سخنانی گفت : چرا این جنایت به شکل کاملا آشکار انجام شد؟ به شکل رسمی و عیان. که همه ی دنیا ببیند؟
دو مسئله است. همه ی چالشهای ترور قبلی شکست خورده بود. برخی عملیاتها لو رفته بود و برخی هم هنوز در ابهام است.آخرین بارش هم در کرمان بود که کشف شد؛ نزدیک به حسینیه خانه ای خریداری شده بود و قرار بود مقدارزیادی مواد منفجر کار گذاشته شود و زمانیکه طبق رسم هر ساله حاج قاسم آنجا میرفت، منفجر شود که ممکن بود چهار تا پنج هزارانسان کشته شود.برای چه ؟برای اینکه حاج قاسم را بکشند. خدا او راحفظ کرد و این نوع شهادت (آشکار)را برای او برگزید و او شایسته ی این نوع شهادت بود. مسئله دوم اقدام در این مقطع زمانی مجموعه شرایط منطقه و شکستها و پیروزیها و نتیجه نبرد کنونی بود که به تحولات اخیر عراق رسید و ما همچنین در آستانه ی انتخابات آمریکا هم هستیم. وقتی به این صحنه نگاه میکنیم، اهداف ترور و مسئولیت مادر قبال آن را روشن میکند.
📚من #قاسم_سلیمانی هستم
#ناصر_کاوه
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#یاد_یاران
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_سی_و_پنجم
💠 تقدیم به همسران صبور شهدا خصوصا همسرشهید سلیمانی
مثل يك صبح قشنگ دويدي توي زندگي من، مثل آفتاب، مثل سايه، مهربان و بي ادعا .
شروع زندگی مشترك مان با بوي جنگ در هم آميخت.
از جبهه می آمدي از دل دشمن، از شب هاي پرحادثه، انفجارهاي پي درپي، از پشت خاكريزها، هنوز بوي باروت می دادي .
گرد و خاك لباس ها و موهايت پاک نشده بود .
با تو حرف می زدم، تصوير شهيد شدن همسنگري هاي مهربانت را توي خانه چشم هايت می ديدم.
می گفتي قطعه اي ازبهشت است . "چقدر چشم هاي نمناكت را دوست داشتم".
روزي كه از جبهه برگشتي، براي من بهترين روز دنيا بود و روزهايي كه كنارم بودي،بهترين روزهاي زندگی ام خوشحال بودم، ازعمق وجود، می آمدي.
حجم خيال و رفتارم پر از تو بود، كنارم بودي، دلم برايت می سوخت، دلتنگ تو، دلتنگ دغدغه هاي پاهايت تاول زده و دست هاب پينه بسته ات.
می گفتمد: اين چند روز را استراحت كند. می خنديدي و می گفتی خيلی زرنگی؛ می خواهی بعد از من بگويی "قاسم" شوهرخوبی نبود.
ظرف می شستی، جارو می زدی، می خريدي و می آوردی.
وقتي می ديدم با چه دقتی سبزی ها را پاك می كني، می خنديدم. می گفتم : راستش را بگو قاسم، توی جبهه مسئول آشپزخانه اي یا فرمانده !؟
خودت چیزي نمی گفتي اما دوستانت برایم می گفتند كه چه فرمانده ای هستي .
هرچه به پايان روزهاي مرخصی ات نزديک تر می شديم، ناراحتی من بيشتر می شد . كمتر حرف می زدم . توی فكر می رفتم، بغض می كردم و دلم می شد شهر آشوب فكرهای جور واجور... برايم لطيفه هاي جنگی تعريف می كردی، مرا می خنداندی.
اما من بغض می كردم و به نقطه ی نامعلوم خيره می شدم.
خاطرات روزهايی كه پيشم بودي، جلوي چشم هايم به حركت درمي آمد.
آن موقع چه قدر احساس خوشبختي می کردم ، اما حالا كه داري می روي، تنهاتر از من توي دنياي به اين بزرگی كسی وجود ندارد.
📚من#قاسم_سلیمانی هستم
#ناصر_کاوه
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#یاد_یاران
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_سی_و_ششم
میگفتی عروس خانم راستی راستی راضی به رفتنم نيستي؟
مگر خودت هميشه نمی گويی افتخارم اين است كه همسر يك رزمنده ام و خوب مي دانستم كه همه ی دل نگراني هام از این است كه بلایی سرت بيايد.
می گفتم: اگر بدانم مواظب خودت هستي، دلم آرام مي گيرد ، آن وقت اگر اين جنگ چهل سال هم طول بكشد، طاقت دوري ات را دارم .
چادر سفيد عروسي ام سرم بود ، نگاهت مي كردم و با گوشه ی چادر، اشک هايم را پاك مي كردم ، نمي توانستم جلوي اشك هايم را بگيرم .
وقتی به پيچ كوچه رسيدي، ايستادي، خداحافظی كردي ، دست هايت را روي چشم هايت كشيدي و خنديدي .
فهميدم كه مي گويي اشك هايم را پاك كنم ، در را كه بستم، غم بزرگي روي سرم و بعد توي حياط خانه چرخيد .
با رفتنت گويا پرنده ی خوشبختي خانه ي كوچكمان هم توي قفس پريد.
ديگر صدای زندگی از هيچ روزنه ای به گوش نمي رسيد...
تو رفتی تا مهربانی هايت را با رزمنده های جبهه ها تقسيم كني.
روزي كه رفتـی، باورم نمي شدكه روی دسـتهاي مردمی كه دوستشان داشتي، برگردي.
آن روز سرد زمستان كه خاکها را روي تن پاره پاره ات مي ريختند، ساكت و بهت زده گوشه ای ايستادم و به تابوت بيصدايت نگاه كردم .
به شيشه هاي گلابی كه روي سر و صورتمان خالی مي شد و به تاج گلهای خوشبويی كه با نوارهای مشكی به صف برای بدرقه ات ايستاده بودند .
تمام مدت كنارم بودي.
گرماي وجودت را حس میكردم.
ايستاده بودي و با حس غريبی
نگاهم می كردی.
چشمهايت مثل هميشه نمناك بود.
آخرين خاکها كه روی مزارت ريخته شد، آدمهایی كه برای خداحافظی با آسمان وجودت آمده بودند، به طرفم سرازير شدند.
زنها خودشان را توی بغلم مي انداختند، همدردی میكردند، تسليت مي گفتند و شهادتت راتبريك مي گفتند.
مردهای سياه پوش سر به زير جلو مي آمدند. سر سلامتی مي دادند، خداحافظی می كردند و سوار ماشينها و اتوبوسها مي شدند و مي رفتند.
عاقبت من ماندم و تو و آسمان پاک بالای سرمان كه حالا اينقدر پايين آمده بود تا صدايمان را بشنود.
ديگر وقتش بود تا گریه كنم . رو به رويم ايستاده بودی .
📚من#قاسم_سلیمانی هستم
#ناصر_کاوه
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#درمحضراهل_بیت
✍امام سجاد علیه السلام:
🌸🌱 به راستی که خداوند عز و جل، هر یک از شما را به سبب یک کلمه ای که برادر مؤمن فقیرش را با آن دلداری دهد، بیشتر از مسافت هزار سال راه به بهشت نزدیک می کند؛ هرچند از کسانی باشد که باید در جهنم عذاب شود.
👌پس احسان به برادران خود را کوچک نشمارید؛ ( که بهواسطه ی آن،) خداوند به شما سودی می رساند که هیچ چیز با آن برابری نمی کند.
📚تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص٢٠۴
📚بحارالانوار، ج٧١، ص٣٠٨.
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
@qamanoa
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❀
هرچه مادر هست
قربان چنین نامادری....♥️
◾️بیان بخشی از فضائل خانم
حضرت #اُمّ_البنین (سلام الله علیها)
🎤حجّت الاسلام والمسلمین عالی
#وفات_حضرت_ام_البنین 🌿
#مادر_ادب
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•
🆔 @qamanoa
•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•