🔰 چهارم محرم| وسطبازی!
💠 درحالیکه عمربنسعد تلاش میکرد بنزیاد را برای دوری از جنگ با حسین قانع کند، اما بنزیاد میخواست کار را یکسره کند. یا بیعت یا قتل حسین(علیهالسلام).
از این رو نامهای به عمربنسعد نوشت که در روز چهارم محرم به او رسید.
🔺در نامه آمده بود:
نامهات رسید و محتوای آن را دریافتم. همین که جواب من به تو رسید، از حسین و یارانش برای یزیدبنمعاویه اميرالمؤمنين بیعت بگیر تا برای سرانجام کار آنها بیاندیشیم. اگر آنها از بیعت سر باز زدند سرشان را جدا کن و بفرست.
❗️عمر نامه را که خواند گفت: میدانستم عبیدالله سلامت و عافیت را نمیپذیرد.
⛔️ اینجا عُمر میان دو شخص، دو مسیر و دو عاقبت گیر افتاده است. از سویی حسین بیعت با یزید را نمیپذیرد، چنانچه در مدینه و مکه نپذیرفت و به جدّ معتقد است حرکت اصلاح امت با بیعت جور در نمیآید. از سوی دیگر، یزید و بنزیاد جز به بیعت یا قتل راضی نمیشدند.
💢 عمر به گمان خود میخواست راه اعتدال را پیش گیرد و در میانه بایستد و اصلاحگری میان دو گروه از مسلمانان کند. غافل از آنکه میان حق و باطل راه سومی نیست: وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلا (نساء/۱۵۰)
مسیر اصلاح همان است که حسین آغاز کرده و نمیتوان با یکی به میخ و یکی به نعل کوبیدن اعتدال ایجاد کرد.
وسطبازی به سبک عُمربنسعد، انتهایش کفر است. کفر یعنی نخواستن حق و نادیده گرفتن مظلوم: أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا (نساء/۱۵۱)
📚 منابع: قرآن کریم؛ نهایهالارب، ج۲۰، ص۴۳۷؛ مناقب، ج۴، ص۹۷؛ اعیانالشیعه، ج۱، ص۵۹۹؛ معالیالسبطین، ج۱، ص۳۰۹.
🆔 @Qasas_school
🔰 پنجم محرم| تئوری نجنگیدن!
🔹 بنزیاد در روز پنجم نیروهای جدیدی را به فرماندهی افرادی چون عمروبنحجاج و شبثبنربعی راهی کوفه کرد. لکن تقریبا دوسوم نیروهای تحت امر این فرماندهان از لشکر جدا میشدند، بدین دلیل که جنگ با حسین را گناهی نابخشودنی میدانستند. در واقع این افراد از فرمان بنزیاد تخطی میکردند ولی به فرمان حسین و ندای هل من ناصر او لبیک نمیگفتند.
به دیگر سخن، این جماعت هرچند با پسر مرجانه مبارزه میکردند، ولی با امام خویش همراه نمیشدند. به گمان آنها فقط جنگیدن با حسین گناهی کبیره بود، نه رها کردن او و یاری ندادنش.
🔸 با ورود همان نیروهای تازه از سوی بنزیاد به کربلا، فضا حالت جنگی به خود گرفت و فشارهای روانی بر کاروان امام حسین افزایش یافت.
در این روز همانند روزهای گذشته میان اباعبدالله و عمربنسعد نیز مذاکراتی صورت گرفته که افرادی از لشکر عمر، گزارش آنها را به بنزیاد میرساندند تا به او نشان دهند عمربنسعد عزم جدی برای جنگیدن با حسین ندارد. اینگونه خودشیرینیها میتوانست در آیندهی این افراد موثر باشد.
🆔 @Qasas_school
🔰 ششم محرم| عملیات روانی!
🧩 اعزام نیروها به کربلا ادامه دارد. اما هنوز عامه مردم همراهی نمیکنند و از پیوستن به لشکر عبیداللهبنزیاد سر باز میزنند.
📜 خولیبنیزید اصبحی از کربلا برای بنزیاد نامه مینویسد و در آن از سستی عمربنسعد در جنگیدن با حسین خبر میدهد:
ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکرگاه خود بیرون رفته و همراه با حسین در ساحل فرات به گفتگو مینشیند که گاهی تا نیمههای شب ادامه دارد. او با حسین نرمش و سازش میکند. اگر فرماندهی را به من بسپاری، من کار حسین را تمام کرده و بر این امر به تنهایی توانایم.
🧩 بنزیاد با دریافت اینگونه نامهها و سعایتها نسبت به وضعیت کربلا خشمگین شد و به عمر نوشت:
ای پسر سعد! خبر رسیده که شبها تا دیرهنگام با حسین گفتگو میکنی! به محض رسیدن نامهام، حسین را وادار به اطاعت از من کن. اگر نپذیرفت فشار بر او بیاور. مثلا آب را بر او ببند و میان او و فرات حائل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم اما بر حسین و خانوادهش حرام! حسین و یارانش از آب ننوشند تا همانگونه که اميرالمؤمنين عثمان تشنه جان داد، آنها هم تشنه بمیرند.
🚩 عمرسعد که دریافت اخبار وی را به اطلاع بنزیاد میرسانند و احتمال دارد هر لحظه فرماندهی را از دست بدهد، فورا رفتار خود مبنی بر گفتگو و سعی برای وسطبازی را رها کرد.
🔺 وی در اولین اقدام حجاربنابجر و عمروبنحجاج زبیدی را با افرادی قریب به ۵۰۰ نفر مأمور کرد تا مانع دسترسی امام حسین به آب شوند. با این حال حضرت عباس و برخی یاران با مانورها و خردهدرگیریهایی، به آب میرسیدند و برای اهل حرم آب میآوردند و لقب سقا از این جهت به ابالفضل داده شد.
🚩 درنتیجه عمربنسعد بر نفرات نگهبان فرات افزود و اندکاندک تعداد آنها به ۴هزار نفر رسید. از روز هفتم به بعد دسترسی به آب غیرممکن شد.
🔺 احتمالا تنها راه برای ایجاد فشار روانی بر حسین و یارانش همین قطع کردن آب بوده که در روز هفتم دشمن روی این مقوله مانورهایی داده است و در اخبار روز هفتم خواهیم گفت.
🧩 گویا در روزهای پنجم و ششم افرادی از جبهه امام حسین جدا شدند و اساسا خود سیدالشهدا از هر فرصتی بهره میبرد تا به تصفیه یاران خویش بپردازد.
📚 منابع: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۶؛ الفتوح، ج۵، ص۱۶۲؛ المناقب، ج۴، ص۹۷؛ الامامالحسین و اصحابه، ج۱، ص۲۴۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲؛ ارشاد، ج۲، ص۸۸؛ کامل ابناثیر، ج۳، ص۲۸۳؛ نهایهالارب، ج۲۰، ص۴۲۷؛ الدمعهالساکبه، ج۴، ص۲۶۳؛ مثیرالاحزان، ص۳۷؛ نفسالمهموم، ص۲۱۷؛ ابصارالعین، ص۸.
🆔 @Qasas_school
🔰سپاه اراذل یا افاضل؟
🔶 شاید شما نیز این روزها با گزارههایی مواجه شده باشید که قصد دارد تصویری عجیب و تحریف شده از دو سپاه امام حسین و عمربنسعد در کربلا بسازد. تصویری که گویی تمام الوات و غدارهکشها به امام حسین پیوستند ولی نمازخوانها و مسجدیها و اهالی دین و دیانت در سپاه عمرسعد برابر حسین صف کشیدند.
🔹 اینگونه تصویرسازیها به ویژه به مذاق آنهایی خوش میآید که میخواهند از این طریق لگدی به حاکمیت فعلی زده و جریانهای معاند و مخالف حکومت را با همهی رذیلتهای اخلاقی و رفتاری، آزادیخواهانی پیرو حسین نشان دهند.
🔻در ادامه یادداشتی به قلم روحالله شمسی کوشکی تقدیم میشود که به طور مستند زیرآب چنین تصویرسازیهای تحریفگونهای را میزند.
🆔 @Qasas_school
🔰 «سلام بر حقیقت»| بخش اول
✍🏻 روحالله شمسی کوشکی
🏴 سلام بر او که مفسّران برای قتلش به آیات قرآن، استناد کردند!
و صد البته؛
سلام بر او که با آیات قرآن بر یزیدیان احتجاج کرد و بر سر نیزه هم قرآن میخواند!
🏴 سلام بر او که فقیهان، به قتلش فتوا دادند!
و صد البته؛
سلام بر او که فقیهان در رکابش به شهادت رسیدند!
(حبیب بن مظاهر، مسلم بن عقیل، مسلم بن عوسجه، هانی بن عروه و...)
🏴 سلام بر او که با پیشانیهای پینه بسته بر پیشانیاش سنگ زدند!
و صد البته؛
سلام بر او که پینهی پیشانی، نشانه بسیاری از اصحاب باوفایش بود!
(معالی السبطین، ص۹۷ / انصارالحسین ص۴۵)
🏴 سلام بر او که قتلش ضامن بقاء اسلام خوانده شد!
و صد البته؛
سلام بر او که گفت: برای بقاء اسلام و احیاء سنّت پیامبر قیام کردم!
(تاریخ طبری ج۴ ص۲۶۶ / بحارالانوار ج۴۴ ص۳۴۰)
🔺 وقتی در ابراز ارادتها و سلام دادنها، فقط به یک طرف درستِ ماجرا تأکید شده و به طرف درست دیگر، اشاره نمیگردد، نتیجهاش میشود همین فضایی که در مجازی درست شده:
امام حسین را فقهاء و متدینها و مسجدیها کشتند و یک فقیه و متدین و متشرع هم در سپاه حضرت نبوده است.
گنهکاران و بیمبالاتها و بیدینها هم که کلاً کارهای نبودند!
سپس این تصویرسازی، قشر متدین جامعه را در موضع اتهام قرار میدهد، بهطوریکه یک سکولار بیمبادلات نسبت به احکام دین پیش خودش بگوید:
پس «حسین» هم مثل ما با اینها طرف بوده است!
🔻 این درحالیست که در کنار قشری مقدس مآب، بسیاری از کسانی که مقابل حضرت ایستادند همین افراد اباحهگر و بیمبالات به احکام و شریعت بودند که یکشبه داعیهدار اسلام شدند!
(دقیقاً مثل برخی از همین فجازیها که الان داعیهدار امام حسین شدند!!)
برای نمونه:
در زیارت ناحیه مقدسه تصریح شده است که خیلی از اشقیاء دشت کربلا، افرادی بودند «اهل معصیت، فسق و فجور، بیمبالات نسبت به نماز و روزه و نقض کنندگان احکام دین!»
(فَالْوَیْلُ لِلْعُصَاةِ الْفُسَّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِکَ الْإِسْلَامَ، وَ عَطَّلُوا الصَّلَاةَ وَ الصِّیَامَ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الْأَحْکَامَ...)!
🆔 @Qasas_school
🔰 «سلام بر حقیقت» | بخش دوم
🔺میدانیم که در کربلا، هر دو صف داعیه اسلام و قرآن و پیغمبر داشتند!
در صفّین و جمل و نهروان هم همینگونه بود!
«لقد تصافّوا بالقرآن علی القرآن»
⁉️ روش تشخیص، در چنین شرایطی چیست؟
🔶 روش عمّار یاسر «پیشینه شناسی» بود!
«محمد بن عمرو» آمد نزد عمار و گفت:
من تا دیشب بر یقین بودم! اما امروز صبح به شک افتادم! دیدم این طرف اذان میگویند و آنسو (سپاه معاویه) هم اذان میگویند! این سمت به نماز ایستادند و آن سو نیز..!
🔹عمار گفت: ببین! آن پرچم سیاه را در سپاه معاویه میبینی؟ من دوبار قبل از این، در بدر و احد و در سپاه پیامبر با آن پرچم جنگیدم! آن پرچم همان پرچم است و آن آدمها هم همان آدمها! چیزی عوض نشده!
🔻 الان هم اینچنین می توان گفت:
این افرادی که در فجازی یک شبه پرچمدار امام حسین شدهاند، برخیشان همانها هستند؛ سالهای قبل زبانشان دراز بود که: «شما ملت گریه اید!»، «پول نذری را به فقرا بدهید!»، «من نمیخواهم عزاداری شما را ببینم!» و...
یا در طول سال بارها اگر به اسلام و اهلبیت توهین نکردند، در برابر توهینکنندگان سکوت کردند یا با آنها همجبهه و همسخن شدند!!
آیا اینها صلاحیت تشخیص حسینیان و یزیدیان زمان را دارند؟!!
🆔 @Qasas_school
🔰 هفتم محرم| تحریم!
📌 روز هفتم رسما آب بر حسینبنعلی و یارانش بسته شد. این رفتار نوعی جنگ روانی بود چرا که:
▪️اولا به کوفیان اعلام میکرد این کار نوعی انتقام از تشنه کشته شدن عثمانبنعفّان(خلیفهی سوم اهل سنت) است و اینگونه یک عمل ناروا را توجیه میکردند. بهسان توجیهاتی که برخی در روزگار فعلی برای جنایت در حق آرمان علیوردی آوردند.
🔺نکته: لازم به ذکر است که اساسا اهلبیت هیچ نقشی در اصل مرگ عثمان یا کیفیت قتل او نداشتند.
▪️ثانیا عثمانیمسلکها را که تعدادشان در کربلا کم نبود، به انجام این جنایت ترغیب میکردند.
▪️ثالثا جنگ میان حسین و یزید را به دعوای قدیمی و برساخته میان علی و عثمان تقلیل داده تا به مردم بگویند این درگیری، جنگ میان اسلام ناب و اسلام اموی نیست، بلکه این یک فتنه و دمل قدیمی میان دو طایفه از قریش است و اکنون دوباره سرباز کرده و بهتر است مردم در آن دخالت نکنند.
▪️رابعا روحیه و توان دفاعی یاران ابیعبدالله را تضعیف کرده و بیطرفهایی که عموما بر تپههای مشرف به صحنه کربلا نشسته بودند را بترسانند تا داخل در دعوا نشوند.
▪️خامسا و از همه مهمتر اینکه با این فشار بتوانند حسین را به بیعت با یزید قانع سازند. طوری که حسین با خودش بگوید من میخواهم بجنگم، این زن و بچه و یارانم چه گناهی کردهاند و اینگونه از آرمان خود کوتاه بیاید. شبیه آنچه که برخی در زیر فشار تحریم دشمن، در چندسال اخیر میگفتند که اگر تعدادی سیاستمدار کلان میخواهد با استکبار بستیزند، چرا همه مردم فشار تحمل کنند؟
🚩 در این جنگ روانی عبداللهبنحصین ازدی خطاب به امام حسین گفت:
آیا آب را نمیبینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمیچشی تا از تشنگی بمیری.
امام در حق او نفرین کرد که خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش.
🚩 عمروبنحجاج هم صدا زد: ای حسین! این فرات است که سگها و خوکها و گرگها از آن مینوشند اما تو قطرهای از آن نخواهی نوشید تا آب گداختهی جهنم را بنوشی!
📚 منابع: ینابیعالموده، ج۳، ص۲۶؛ ناسخالتواریخ، ج۲، ص۱۹۲؛ مثیرالاحزان، ص۵۲؛ نفسالمهموم، ص۲۱۵؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص ۴۱۲؛ مناقب، ج۴، ص۵۶؛ انسابالاشراف، ج۳، ص۱۸۲؛ تذکرهالخواص، ص۱۴۱؛ معالیالسبطین، ج۱، ص۳۱۵.
🆔 @Qasas_school