🔰تاسوعا| حضور موثر شمر
🔶 تاسوعای سال ۶۱ هجری، پنجشنبه بود. شبیه امسال.
🚩 عصرهنگام شمر با قریب ۴هزار نفر وارد کربلا شد. به محض رسیدن دستور بنزیاد مبنی بر یکسره کردن کار را به عمر داد.
🔹 عمر او را نفرین کرد که نگذاشتی کار به صلح بیانجامد. حسین پسر علی است و هرگز تسلیم نخواهد شد. لاجرم با او خواهیم جنگید.
‼️ چقدر وضعیت اشخاصی چون شمر و شخصیتشناسی این افراد حائز اهمیت است. او کسی است که تمام روزنههای دوری از جنگ را مسدود کرد، بهامید آنکه به فرماندهی و منصبی برسد و هرگز هم نرسید. بعد از عاشورا هم وی کار خود را توجیه دینی میکرد بدین توضیح که چارهای نداشته جز اطاعت از فرمانِ فرمانده. این همان هوای نفس پیچیده شده در زرورق ادبیات دینی است.
🆔 @Qasas_school
🔰 تاسوعا| روز وسعت دادن و وسعت یافتن
🔺تاسوعا روز عباس است به سه دلیل:
یکم: اماننامه
شمر در اولین فرصت به محل اردوی امام حسین نزدیک شد. او در دستانش اماننامهای بود برای حضرت عباس و سه برادر دیگرش. او عباس و برادرانش را صدا زد ولی هیچ کس پاسخ او را نداد.
امام حسین به برادرانش فرمود: پاسخش را بدهید گرچه فاسق است.
سپس حضرت قمر منیر بنیهاشم جلو آمد و رو به شمر گفت: دستت بریده باد ای شمر! اماننامه آوردی؟ خدا تو و امانت را لعنت کند. ای دشمن خدا از ما میخواهی برادرمان حسین را، امام خویش را، پسر فاطمه را رها کنیم و به فرمان ملعونی چون تو و بنزیاد درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و پسر پیامبر در خطر باشد؟
سپس حضرت از شدت ناراحتی و خشم چنان پای در رکاب اسب کرد که تسمهی آن پاره شد. تاخت و تا قلب سپاه دشمن رفت. مانوری از شجاعت و ایستادگی داد و بازگشت تا دشمن در او طمع نکند.
شمر ناسزاگویان و ترسیده و دستخالی به لشکرگاه بازگشت.
دوم: طلب فرصت
عمرسعد مصمم بود کار را در عصر تاسوعا تمام کند. سپاهش آماده پیکار شد و آرایش جنگی گرفت. بر شیپورها نواخته و آتش جنگ گداخته شد.
اما سیدالشهدا تمایل داشت یکروز دیگر جنگ به تأخیر افتد. شاید بدین دلیل که بتواند جمعی مانند حُر و برادر و پسرش و افرادی همچون حرثبنامرؤالقیس و ابوالحتوفبنحرث انصاری و سعدبنحرث انصاری را از چنگال طاغوت نجات داده و سوار بر کشتی نجات خویش نماید. (وسعت دادن و وسعت یافتن)
برای اخذ یکروز فرصت، هیچ گزینهای بهتر از عباس نبود. عباس نزد عمر آمد و درخواست را مطرح کرد. شمر و سایرینی که تعجیل در آغاز جنگ داشتند با شلوغکاری سعی داشتند این فرصت را ندهند اما حضرت عباس با نحوه مذاکره خویش توانست این فرصت را از دشمن بگیرد.
سوم: آب آوردن برای خیمهگاه.
🆔 @Qasas_school
🔰شب یازدهم
🏴 بعد از حمله به خیمهگاه، زنان و بچهها به سوی دشت و بیابان گریختند. شب که فرا رسید، حضرت سجاد به زینب کبری فرمود خوب بیابان را بگردد تا همه را جمع کند. دو کودک گم شده بودند. پس از گشتن بسیار سرانجام آن دو را دست در گردن یکدیگر، زیر بوته یا درختچهای بیابانی یافتند که از ترس و تشنگی جان سپرده بودند.
🔺در بحارالانوار روایتی آمده که محتوای این نقل تاریخی را تایید میکند. (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۸)
🆔 @Qasas_school
🔰 شب یازدهم
🏴 سرهای شهدای کربلا را جدا کردند و به هر قبیله و عشیره سهمی دادند.
اما سر سیدالشهدا سریعا به کوفه منتقل شد.. در همان شب یازدهم.
🔺 حامل سر فردی بود به نام خولیبنیزید اصبحی. وقتی رسید به کوفه، درب دارالاماره بسته بود. خولی به خانه رفت و سر را هم بُرد و ماجرای تنور خولی و سر اباعبدالله از اینجا رقم میخورد.
📚 منابع: لهوف، ص۱۴۲؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۸.
🆔 @Qasas_school
🔰پس از عاشورا
🔶 بعد از عاشورا، افرادی که در این جنگ نابرابر از خود توحش به خرج دادند در شام به این اسامی مشهور شده و به آن افتخار هم میکردند:
۱- بنوالسراویل: سارقان لباسهای اباعبدالله.
۲- بنوالسرج: آنها که اسبها را نعل تازه زده و بر پیکر سیدالشهدا تاختند. اینها جلوی در خانههای خود نعل میکوبیدند و اینگونه به کار خود افتخار میکردند.
۳- بنواسنان: کسانی که نیزههای حامل سرهای شهدای کربلا را در دست داشتند.
۴- بنوالمکبری: کسانی که پشت سر نیزهداران سرمستانه تکبیر میگفتند و جنگ روانی راه میانداختند.
📚 منبع: کنزالفوائد ابیالفتح محمدبنعلی الکراجکی، ص۳۴۹.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
🔰یازدهم محرم| تدفین پیکرها
🔶 صبح روز یازدهم عمربنسعد و سپاهش هنوز در کربلا بودند. او در روز یازدهم جنازههای از سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند و دفن کرد.
🔹 طبق محاسبات دکتر محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه و محقق برجسته، حداقل کشتههای عمربنسعد ۱۱۴۲ و حداکثر آنها ۱۳۵۱ نفر بوده است.
🔸 لکن بسیاری از کشتهها را بعد از نبردهای تنبهتن از میدان برده و به محل زندگی منتقل کرده و دفن کردهاند.
تعداد کسانی که روز یازدهم توسط عمر دفن شدند، ۸۸ نفر بوده است که برخی گفتهاند احتمالا اینها آخرین کشتههای از سپاه عمر بودهاند که توسط شخص امام حسین کشته شدهاند.
🔹 این درحالی است که پسر نحس سعد، پیکرهای مطهر شهدای کربلا را رها کرد؛ چراکه آنها را مسلمان نمیدانست. عمر با رها کردن پیکر شهدا قصد داشت برچسب خارجی(از دین خارج شده) را به شهدای کربلا بزند.
📚 منبع: آئینه در کربلاست، ص۵۲۴.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
🔰 کوفه و کوفی
🗓 احتمالا دوازدهم محرم، روز ورود اسیران کربلا به شهر کوفه است.
🔹درباره وضعیت اسیران هنگام انتقال از کربلا به کوفه دو نقل وجود دارد:
1) زنان با سر و روی باز و سوار بر شترهای برهنه و بی جهاز بودند (اکثر مقاتل)
2) زنان در کجاوه های پوشیده منتقل شدند (دینوری، اخبارالطوال)
🔺 تأملاتی وجود دارد که نقل اول را تایید میکند.
🔸 الف| چون احتمال میرود اسیران با ایراد خطبه و سخنرانی بر طبل رسوایی امویان بکوبند و غافلان را بیدار و یا حتی تحریک کنند و جوِّ موجود را بشکنند، بهترین کار، تضعیف توان فیزیکی اسیران است که بعد آنهمه حوادث ناگوار، با سخت گیری در طول سفر از کربلا تا کوفه، نبودن مرکب راهوار، مضایقه از آب و خوراک کافی، نخوابیدن کاروانیان و در معرض آفتاب سوزان بودن و ... توان آنها تحلیل میرود.
🔹 ب| حافظه تاریخی کوفه لبریز است از جنگ های اعراب با ایرانیان و فتوحات مسلمانان و به اسارت درآمدن ایرانیان. این نحوه برخورد با اسیران کربلا میتواند تداعی گر همان خاطرات و بازنمایی همان صحنه ها باشد تا فاتحان را مسلمان مخلص و مغلوبان را کافرانی بیدین معرفی نماید. لذا هم در بیان امام سجاد و هم در زبان دیگران، مکرر تشبیه وضعیت موجود به اسیران دیلم و خزر به چشم میخورد. حتی برخی از کاروان اسراء میپرسند: شما از اسیران کدام سرزمین هستید؟
🔸 ج| از زمان امام علی تا شهادت امام حسین همواره امویان و علویان در ستیز بودند ولی هیچ یک بر دیگری تفوق کامل نظامی نیافته بود. ماجرای کربلا تجلی اولین غلبه امویان بر علویان بود. لذا باید ماندگارترین صحنهآرایی به همگان نمایش داده میشد. این است که عمرسعد در حالیکه شب هنگام به کوفه میرسد، کاروان را پشت دروازه تا صبح معطل میگذارد تا در روشنایی روز نمایش خود را اجرا نماید.
🔹د| در کوفه شیعیانی هستند که از خیل همان نامه نویسان به حسین بن علی علیهما السلام که هرچند شجاعت همراهی با حسین را نداشته اما شهوت نصرت امام خود را دارند. برای کور کردن این شهوت، زهرچشم و ترساندن موثرترین ابزار است و این مهم با برخورد خشونت آمیز با اسیران محقق میشود.
🔸 ه| گاه اسیر چنان قدرت روحی بالایی دارد که حتی در بند و زنجیر هم رفتاری فاتحانه و ابهتی امیرانه دارد. بنی هاشم به لحاظ نوع تربیت این توانایی را دارند. لذا باید با تحقیر آنها به شدید ترین شکل، از فعلیت یافتن این ظرفیت جلوگیری شود. اهل بیت همواره مظلوم ولی مقتدر بودند. ابن زیاد مظلومیت را نمیتوانست بگیرد ولی اقتدار با تحقیر کمرنگ می شد.
🧩 شاید احتمالات مطروحه شاهدی باشد بر نقل اول که معتقد است لشکر عمرسعد برخورد بسیار خشونت باری با کاروان اسیران کربلا داشته است.
🏴 جالب است بدانید برخی از کوفیان با دیدن صحنه سخت اسارت اهل بیت، رنجیدند و در صدد تشفی خاطر خود برآمدند و با گریه حتی بخشیدن نان و خرما میخواستند حس «خیرخواهی» و «کمک به دیگران» را در خود اشباع کنند. در مقابل امام سجاد و زینب کبری در برابر این رفتارِ به زعم آنها خداپسندانه واکنش نشان میدهند و از حقی که توسط همان مردم پایمال شده و «عدالتی» که با دست آنها به مسلخ رفته سخن میگویند: وای بر شما! مردانتان ما را کشته و زنانتان بر ما میگریند و به ما صدقه میدهند؟
🔺 پ.ن: بسیاری از رفتار های خیرخواهانه، تشفی خاطر است نه احقاق حق و رضایت حضرت حق.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
🔰 کوفه هنگام ورود اسیران کربلا
۱) شهر قرق نظامی است. بازارها و دکانها تعطیل. حمل سلاح ممنوع. برخی معابر آب و جارو. دیوارهای دارالاماره تازه گچکاری شده. آمدن مردم به معابر با صدای بوق و کَرنا. شهر لبریز از وحشت و دلهره.
📚 منبع: وسیلهالدارین فی انصار الحسین، ص۳۵۵.
۲) سهلبنحبیب شهرزوری به عنوان شاهد عینی میگوید: «مردم دو گونه برخورد داشتند: عدهای خندان، عدهای گریان» این مهمترین نشانهی گسست اعتقادی مردم کوفه حساب میشود که حضرت زینب در تعمیق آن بسیار موثر است.
📚 منبع: مدینه المعاجز، ج۴، ص۱۲۴.
۳) اسیران با هویت اصلی و شناسنامهای خودشان معرفی نمیشوند. آنها را با نام خارجی (خارج شده از دین) و در نسبت با یزید و امیر کوفه میشناسانند. برخی که پیگیر اخبار کربلا بودهاند کاروانیان را شناخته و برخی با یک علامت سوال روی سر، اسیران را نگاه میکنند.
📚 منبع: دمع السجوم، ص ۲۲۱، اللهوف، ص۱۷۲.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school
🔰 وضعیت اسیران
🔶 حال جسمی و روحی حضرت زینب کبری مساعد نیست. داغدار شش برادر، دو فرزند و برادرزادگان و بهترین یاران است. پیش چشم ایشان سرهای مطهر بر نیزه میچرخد و در کنار ایشان کودکان و زنان حرم خسته و نالان و زخم دیده و کتک خورده حضور دارند. امام سجاد در تب میسوزد و با غل و زنجیر در دست و پا، سوار بر مرکب بی جهاز است که زینب کبری از او پرستاری میکند. همچنین آیندهی نامعلوم و دیدار قریب الوقوع با بنزیاد وحشیصفت نیز بر اضطرابها میافزاید.
🔹 در چنین اوضاعی حضرت زینب خطبه میخواند و بشیر بن خزیم اسدی دربارهی حضرت و خطبهاش میگوید: به سوی دختر علی علیهالسلام نگریستم، به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم. گویا کلمات علی از زبان او فرو میریخت. با دست به سوی مردم اشاره کرد که خاموش شوید! سپس نفسها در سینه حبس و حتی زنگ شتران از صدا افتاد.
🔺 انسان داغدار معمولا از زندگی بیزار است که حوصله خودش را هم ندارد تا جایی که بسیاری به کفر میرسند. مضاف بر این، ترس از نیشخند و ترحم دیگران، دلهره از نظامیان مسلح اطراف و خوف از آینده نامعلوم، آدمی را محتاط میکند و زمین گیر. اما زینب حماسه میآفریند.
‼️ بیاندیشیم که چه چیزی جز تکلیف و خدا حضرت را اینچنین به حرکت وامیدارد؟
📚 منبع:اللهوف، ص۱۷۵.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
🆔 @Qasas_school