هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
📆 از صبح سیزده بهمن (مانند چنین روزی) مردم برای دیدار و ملاقات با امام به مکان اسکان امام هجوم آوردند. فشار جمعیت بسیار بالا بود و زنان در کنار مردان حاضر بودند. برای اداره بهتر جمعیت، صبح برای حضور مردان و عصر برای حضور زنان اختصاص یافت. با این حال فشار چنان زیاد بود که مرتب افرادی بیهوش میشدند. مثلا روز دوم چند ده نفر از بانوان غش کردند.
♦ شورای انقلاب مطلب حضور پرشور زنان و ماجرای بیهوشی و... را به امام انتقال دادند و پیشنهاد کردند دیدار بانوان با امام متوقف شود. اما امام فرمود: «شما فکر میکنید اعلامیههای من یا سخنرانیهای شما شاه را بیرون کرد؟ شاه را همین بانوان بیرون کردند! چرا میخواهید ملاقاتشان را قطع کنید؟ بروید وسیلهی آسایششان را فراهم کنید».
🔰 شاید اگر به مدیریت بسیاری از آقایان در طول این مسیر تاریخ نگاه کنیم، نسبت به زنان همینگونه برخورد شده. به جای آنکه امکان حضور و رفع مشکلات آنان فراهم شود، با نادیده گرفتن آنها و پاک کردن صورت مسئله درصدد مدیریت بودهاند و بودهایم. چیزی درست در جهت خلاف مطالبه خمینیِ امام!
📚 منبع: کتاب برای تاریخ میگویم، ص36
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @qasas_school
🔰قصهی دولت موقت
🔶 در شامگاه ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، جلسه مهمی با حضور اعضای شورای انقلاب اسلامی در اقامتگاه امام در دبستان علوی شماره ۲ در خیابان عین الدوله (ایران) برگزار شد که تا ساعت ۱۱ شب ادامه داشت. در این جلسه مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر تعیین شد و حکم وی در تاریخ ۱۵ بهمن ۵۷ صادر گردید.
🔷 سپس مراسمی در آمفی تئاتر مدرسه علوی برای اعطای حکم نخستوزیری وی برگزار شد. این مراسم با حضور جمع زیادی از خبرنگاران داخلی و خارجی با سخنان امام آغاز گردید.
🔸 امام در بخشی از سخنان خود تاکید کردند که انتخاب مهندس بازرگان به پیشنهاد و نظر شورای انقلاب بوده است:
"ایشان وزرای خود را تعیین میکنند و به ما معرفی میکنند تا شورای انقلاب ما که پیشنهادش و نظرش این بود که ایشان رئیس دولت باشد، وزرایشان را بررسی میکنند و انشاءالله مسائل به طور سهل و خوبی انجام بگیرد."
🔹 امام سپس تلویحا بختیار را از مخالفت با دولت موقت بر حذر داشتند. پس از پایان سخنان امام، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی متن فرمان نخست وزیری بازرگان را قرائت کرد.
متنی که نکات بسیار مهمی را در خود دارد..
🆔 @Qasas_sachool
🔰متن کامل حکم امام
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
۶ ربیع الاول ۱۳۹۹ ه.ق
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان!
بنا به پیشنهاد شوراى انقلاب، برحَسَب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراى اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طى اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبرى جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادى که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعى که از سوابقتان در مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مىنمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آراى عمومى ملت درباره تغییر نظام سیاسى کشور به جمهورى اسلامى و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسى نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسى جدید را بدهید.
مقتضى است که اعضاى دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطى که مشخص نمودهام تعیین و معرفى نمایید.
کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکارى کامل نموده و رعایت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود.
موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخى از خداوند متعال مسألت مىنمایم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
🔺نکتهی اول آنکه امام امکان انتخاب دولت را مبتنی بر آراء و نظر مردم میکند که در تظاهرات اعلام نمودهاند. اگر این پشتوانهی مردمی نباشد، گویی مشروعیت(شرع و قانون) تعیین دولت ولو موقت یا صدور حکم وجود ندارد.
جالب آنکه امام درعین آنکه باوری به بازرگان ندارد، لکن نظر شورای انقلاب را میپذیرد و از مشروعیت برآمده از آراء مردم، این نظر کارشناسی را فعلیت میبخشد. این تلفیق ولایت و ساختارپذیری امام، که صحیحترین تفسیر اسلام از منظر امام هم محسوب میشد، بیبدیلترین حادثهی تاریخ ایران بود که هنوز توسط رهبرانقلاب امتداد دارد.
🔺نکتهی دوم آنکه بازرگان به واسطهی تعهدش به مکتب اسلام و سپس به دلیل مبارزات اسلامی و ملی، امکان حضور در چنین جایگاه خطیری را دارد. این یعنی باور به یک مکتب و سپس مبارزه برای تحقق آن، معیار تعیین صلاحیت است.
📚صحیفه امام، ج۶، ص: ۵۴ و ۵۵.
🆔 @Qasas_sachool
🔰امام کاظم و مبارزه با چه چیز؟ |یکم
✍🏻 سیدمیثم میرتاجالدینی
⁉️ تاریخ چه تصویری از هارون عباسی نشان میدهد؟
🔶 هارون عباسی شخصیتی است که: روزی صد رکعت نماز میخواند. از اموال شخصی هزار درهم صدقه میداد (جدای از زکات). اگر به حج میرفت صد نفر از فقیهان را با خود میبرد و اگر حج نمیرفت سیصد نفر را با مخارج خودش به حج میفرستاد. بسیار بخشنده بود و اهل احسان. فرهیختگان و شعرا و ادیبان و اهل علم و فقاهت نزد او جایگاه والایی داشتند. اهل بگو مگو نبود و از هر آنچه که ثواب نداشت دوری میکرد.
🔷 هارون، بسیار انعطاف پذیر و روادار بود و به اوضاع مردم توجه ویژه داشت به گونهای که به صورت ناشناس به بازار میرفت و میان مردم آمدوشد میکرد. رقیق القلب و احساساتی بود و هنگام شنیدن وعظ، بسیار گریه میکرد. دوران حکومت او وضع اقتصاد و معیشت مردم بسیار خوب بود و علم به طرز چشمگیری پیشرفت کرد. او همچنین عزت زیادی به مسلمانان و قلمرو خود بخشید به طوری که بسیاری از پادشاهان اروپایی آرزو و سعی داشتند به او نزدیک شده و با مملکت او ارتباط برقرار نمایند.
🔶 علاوه بر این همسر هارون نیز شخصیت بسیار بارزی به شمار میرفت. اگر او امروز زنده بود بی شک جزء چهرههای برتر و از زنان شاخص جهان شناخته میشد. از وی یعنی زبیده، در منابع تاریخی به عنوان زنی دیندار، اصیل زاده، زیباروی، محبوب، نیکوکار، خیِّر و با نفوذ یاد شده است.
🔷 زبیده، محافلی برای اجتماع هنرمندان، علماء، اطبّاء، شعراء و ادباء ایجاد کرد و نسبت به فرهیختگان برخورد شایستهای داشت. خود او اهل شعر و فرهنگ و علم بود. همچنین صد کنیز داشت که همه حافظ قرآن بودند و او نیز روزانه وقتی را به قرائت قرآن اختصاص میداد.
🔶 همچنین درباره زبیده گفتهاند:
بسیار اهل بخشش به زاهدان، نیکوکاران، فقرا و بیچارگان بود. علاوه بر این اهتمام فراوانی داشت بر عمران و آبادی و وقف و ساخت بناها و مراکز عامالمنفعه و احیای قناتها و ... . او یکی از زنان موثر در عرصه سیاست و به عنوان یک فعال مهم اجتماعی نیز به شمار میرفت.
⁉️ باتوجه به این تصویر از هارون و همسرش، به نظر شما چرا امام کاظم با چنین خاندان فرهیخته، اهل عبادت، بخشنده و خیّر، سیاستمدار، اهل تدبیر، رونق دهنده به مملکت و تمدن ساز و علاقمند به شعر و ادب و علم مبارزه باید میکرد؟
ادامه👇
🆔 @Qasas_sachool
🔰امام کاظم و مبارزه با چه چیز؟ |دوم
🔷 مبارزه امام کاظم با هارون عباسی، مبارزه اسلام ناب با اسلام اشرافیت و اسلام تبعیض و تزویر بود. اگر دقت کنیم امروز هم این اسلام به صورت پررنگی با هارونها و زبیدهها و اشرافیتش حضور دارد. در یک عبارت، حکومت هارون یعنی: توسعه منهای عدالت. پیشرفت مادی بدون تعالی و رشد. آبادانی شهر و ویرانی انسان.
🔶 لذا باید روی دیگر چهرهی هارون در تاریخ را دید. پیرامون مجمعالاضدادی هارون آمده: همین هارونی که در مجلس وعظ اشک چشمش خشک نمیشد، هنگام خشم نیز خون بی گناهان را میریخت. او حتی نزدیکترین و خادمترین وزیران خودش مانند خاندان برمکی را قتلعام کرد. همین هارونی که صدقه میداد و خیّر روزگار خویش بود، دست خودش و حکومتش تا آرنج در جیب بیتالمال و اموال مردم فرو میرفت.
🔷 نمونهای از ریختوپاشهای دربار عباسی عبارتند از:
1⃣ زبیده به شدت به مالاندوزی و رفتارهای اشرافی علاقه داشت. برای مثال فرشی برای او بافته بودند که با طلا و یاقوت و زمرد بر آن تصاویر حیوانات و پرندگان منقوش بود. اثاث و ظروف زبیده عمدتا از جنس طلاهای مرصع بود و لباسهایش از پارچههای زربفت گرانبها تهیه میشد. وجود پردههای حریر یا شمعهای عنبرین و کفشهای جواهرنشان و زیورآلات افسانهای برای او مکرر ذکر شده است و همواره آرایشی میکرده که دیگر زنان اشراف شبیه او نباشند.
2⃣ مقرری زبیده از بیتالمال را پنجاه هزار درهم ذکر کردهاند. گویا هارون و زبیده به غذاهای جدید علاقه زیادی داشتند و مخارج سفرهی آنها گاه ده هزار درهم بوده است.
3⃣ پیرامون مراسم عروسی هارون و زبیده نوشتهاند: بهترین لباسها و جواهرات به عنوان هدیه داده میشد. مراسم ولیمهی بسیار عجیب و متنوعی داشت به طوری که مخارج عروسی را 1میلیون و 380هزار درهم نوشته اند که به پول امروز، میلیاردها تومان میشود. همچنین آمده هارون مروارید بر سر عروس میریخت و حضار جمع میکردند. این همه در حالی بود که برخی از شدت فقر در قلمرو اسلامی سر گرسنه بر بالین میگذاشتند.
🔶 همچنین زبیده کنیزان زیباروی زیادی داشت که دستور داده بود لباس مردانه بپوشند. اگر پیشتر خواندید کنیزان حافظ قرآن داشت، باید بدانیم کنیزکان رقاصه و آوازهخوان فراوان دیگری نیز داشت که آنها را در اختیار امین فرزندش قرار میداد. یا آنکه همین هارون که فرهیختگان را ارج مینهاده، عالِم بینظیر و بلامنازع زمان یعنی موسیبن جعفر را سالها در غلوزنجیر کرد. توجه آنها به تعریب یا همان عربیزده کردن اسلام و قلمرو اسلامی نیز میطلبید که به شعر و فرهنگ عربی روی خوش نشان دهند. حمایت وی از فقها و علماء از این رو بود که قرائت رسمی از اسلام، به قرائتی عباسی تبدیل شده و امامان شیعه و در نتیجه علم عالمان آلمحمد به حاشیه رود.
🔷 ..و چه سخت بوده مبارزه با خلیفهای که به شدت اهل شوآف است و رسانههای رسمی و تریبون های مهم و بودجههای کلان در اختیار اوست تا هرگونه میخواهد از خودش تصویر بسازد.
با این حال هارون عباسی با آن همه قدرت، آنقدر از امام کاظم و تشکیلات وسیعش ترس داشت که اول او را زندانی و سپس به شهادت رساند. چرا که حضرت خاری بود در چشم اسلام اشرافی (بخوانید اسلام آمریکایی).
رهبر انقلاب در این راستا میفرماید:
ما خیال میکنیم موسیبنجعفر علیهالسلام، یک آقای مظلوم بی سر و صدای سر به زیری در مدینه بود و رفتند او را زندانی کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس. قضیه این نبود. قضیه یک مبارزهی تشکیلاتی، یک مبارزهای با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی بود. 23/01/1364
📚 منابع:
تاریخ طبری، ج8،ص347.
طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص88و89.
زرکلی، الاعلام، ج3، ص42.
ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج10، ص271.
🆔 @Qasas_sachool
🔰روزهای پس از بعثت
🔷 تصور کنید جوانی یتیم را میشناسید که در جوّ قبیلهای شهر، بیپدر و بیپناه همواره ناچار بر سر سفرهی کسان خویش روزگار گذرانده و اکنون که در آستانهی چهل سالگی است، مغموم و مغبون از توان رفته و افسرده از ناتوانی در جلب نظر بزرگان ثروتمند قبیلهی خویش و لبریز از حس عقبماندگی از سایر همسالان، لاجرم به شبانی مشغول است. همچنین شنیدهاید این اواخر از شدت افسردگی به غاری در دل کوه خزیده و روزها را در آنجا شب میکند.
🔶 یک روز هم از خواب بیدار میشوید و میشنوید این مرد در نقطهای از شهر ایستاده و حرفهای عجیبی میزند. هرچه گوش میسپارید که از حرفهایش سر در آورید بیشتر گیج میشوید. سر در گوش دوست و همراهی میبرید و از او میپرسید: ماذا قال؟ این مرد چه میگوید؟ او هم گیج و منگ نگاهتان میکند و شانه را به نشانه ندانستن بالا میاندازد.
🔷 هر روز این بازی تکرار میشود و حرفهای آن مرد عجیبتر. مرد مدعی حرف نو و جدید است و وعدهی برتری بر کسراها و قیصرها را میدهد و بر نظم سیاسی-اجتماعی سرزمینش میتوپد. آخر مگر نه این است که مدعیان سخن صواب و جدید، از سرزمینهای متمدن میآیند نه از پشت کوه و از دل غار؟! آیا جز این است که او چون قدرت کسراها و قیصرها را هرگز ندیده و از جاه و جلال و شکوه امپراتوریهای بزرگ دنیا بیخبر است، خوشخیالانه افسانه میبافد و فریب میفروشد و توجه میخرد؟!
🔶 عجیبتر آنکه مخالفانش که در مقام ردّ و انکار حرفهای اویند، بزرگان قومند. آنهایی که یک قبیله را سر سفره خویش مینشانند و اعتبارشان چنان زیاد است که از نهر تا بحر آنها را به اسم و رسم میشناسند. دنیادیدههایی که دنیا در خانهی آنها ذلیلانه زانو زده و سالهاست کعبه و مناسک زیارتی و خیل عظیم زائرانش در کف با کفایت آنها اداره میشود.
🔺آن مرد محمد بود و آن مخالفان، اکثر قریب به اتفاق بزرگان ثروتمند و صاحب نام و دارای اعتبار قریش. تو باشی و چنین وضعی، به کدام سو مومن و به کدام سخن کافر میشوی؟
پ.ن: آیا به راستی موقعیت محمد در مکه و تصویری که از وی در اذهان بود چنین بود که در این متن بدان اشاره رفت؟
🆔 @Qasas_school
🔰 ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟
🔶 میشل فوکو، نظریهپرداز فرانسوی و از چهرههای مطرح و نامآشنا که تأثیر قابل توجهی بر حوزههای مختلف دانشی گذاشته در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی دوبار به ایران آمد. یکبار ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و دیگری ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷.
🔹 نتیجهی این حضور و درک از نزدیک وقایع منتشر شده از جمله در کتابی با عنوان "ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟"
🔶 او در بخشی از روایت خویش میگوید:
"وقتی از ایران آمدم، سوالی که همه از من میکردند این بود:《این انقلاب است؟》من جوابی نمیدادم، اما دلم میخواست بگویم: نه! به معنی ظاهری کلمه، انقلاب نیست؛ یعنی نوعی از جا برخاستن و برپا ایستادن نیست، قیام انسانهای دست خالیای است که میخواهند باری را که بر پشت همهی ما، به ویژه بر پشت ایشان، بر پشت کارگران نفت، این کشاورزان مرزهای میان امپراتوریها سنگینی میکند از میان بردارند؛ بار نظم جهانی را. شاید این نخستین قیام بزرگ بر ضد نظامهای جهانی باشد، مدرنترین و دیوانهوارترین صورتِ شورش... همه میدانند این مردم در واقع چیز دیگری بیش از عبور از نظام سلطنتی به جمهوری میخواهند. در حیطهی سیاست، چنین جنبشی را در کجا باید نشاند؟ جنبشی که نمیگذارد انتخابهای سیاسی پراکندهاش کنند، جنبشی که در آن نَفَس مذهبی دمیده شده است که بیش از آنکه از عالم بالا سخن بگوید به دگرگونی این دنیا میاندیشد."
🔹 پ.ن: غرب و نظریات متکثرش در حیطهی تحلیل انقلابها اگرچه از فهم انقلاب اسلامی بسیار عاجز بوده و هست ولی گویا فوکو توانسته بود تا حدی به عظمت کاری که داشت خبر از آغاز تغییر جهان را میداد، نزدیک شود..!
📚منبع: ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟ میشل فوکو، مترجم: حسین معصومی همدانی، ص آخر.
🆔 @Qasas_school
🔰ماجرای افسوس برانگیز | به مناسبت ۵ مارس، سالروز مرگ استالین
من افسوس میخورم که چرا بعضی از جوانهای ما با این ماجراها آشنا نیستند!
شما بیست سال بعد از انقلاب اکتبر- یعنی سال ۱۹۳۷ - شوروی را نگاه کنید؛ اینها را من و امثال من یادمان است؛ دیکتاتوری سیاه استالین بر شوروی در آن بیست سال حاکم بود، که صدهاهزار آدم به جرم مخالفت با حکومت استالین - یا توهّم مخالفت - اعدام و نابود شدند! و چند برابر آن در سیبری، تبعید شدند و چه شدند! تمام رؤسای سطح اول انقلاب، یکسره بهوسیلهی کسانی که بعداً وارث آنها بودند، اعدام، یا فراری شدند و عدهای در تبعید کشته شدند! شما خود شوروی را هم که در ۱۹۳۷ نگاه کنید، میبینید که آن اوج دیکتاتوری سیاه استالین است.
این دیکتاتوری، با حفظ مبانی انقلاب نبوده؛ یعنی استالین، یک تزار واقعی بود. فقط از خانوادهی رُمانف نبود، فرد دیگری بود؛ اما یک تزار و یک پادشاه مطلق بود! من گمان نمیکنم هیچ پادشاهی که در قصر «کرملین» حکومت کرده بود، به قدر استالین پادشاهی کرده باشد! چون او هم در همان قصر و با همان تشریفات و همان امکانات و همان زندگی و اینها بود.
استالین، تنها چیزی که از انقلاب حفظ کرد، آن نیمتنهای بود که تا آخر عمرش به شکل یک فرم میپوشید که تا بالا دکمه میخورد! آن را هم به مُجردی که مرد، اعقابش - همان چند نفری که بودند - کنار گذاشتند و هیچ چیز دیگر نماند؛ تمام شد! از انقلاب، فقط اسمش ماند؛ اگرچه از اول هم که انقلاب شد و سرکار آمده بودند، حکومت کارگری، فقط اسم بود!
📚بیانات رهبر انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در همایش آسیبشناسی انقلاب
۱۳۷۷/۱۲/۱۵
🆔 @Qasas_school