eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.3هزار دنبال‌کننده
347 عکس
36 ویدیو
12 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 اسماعیلی که پسر ابراهیم نبود! ⚫ خداوند در قرآن می‌گوید: وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا (مریم/54) یاد کن اسماعیل را که او به وعده‌هایش عمل می‌کرد و فرستاده خداوند بود. 🔴 ابن‌قولویه در کامل‌الزیارات روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) آورده که در آن حضرت فرمود: این اسماعیل، آن اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم نیست. این اسماعیل پیامبری از پیامبران خدا بود که قومش او را شکنجه کردند، از جمله آنکه پوست سر و صورت او را کندند. روایتی دیگر این اسماعیل را فرزند حزقیال نبی عنوان می‌کند. ⚫ سپس در ادامه روایت آمده که خداوند فرشته‌ای را به سوی او فرستاد تا اگر مایل است عذابی سخت بر قوم او فرو فرستد. اما اسماعیل گفت: نیازی به نزول عذاب نیست. من پیرو حسین‌بن‌علی هستم. 🔴 روایت عجیبی است... اسماعیل آنگاه که از عذاب شکنجه‌گران خویش می‌گذرد، اقرار می‌کند که این عمل را به تأسی از پسر پیامبر خاتم یعنی حضرت سیدالشهداء انجام می‌دهد. ما چقدر در صفت بخشش و گذشت، در هزینه دادن برای هدایت و بیدار کردن مردم، پیرو و شیعه‌ی حسینیم؟ 🆔 @Qasas_school
🔰 منجح پسر حسنیه حسنیه کنیز نوفل‌بن‌حارث‌بن‌عبدالمطلب بود. سیدالشهدا او را از نوفل خرید و در راه خدا آزاد کرد. اما آیا یک زن آزاد و تنها و غریب در شهری چون مدینه، سرنوشتی بهتر از یک کنیز بهرمند از سرپناه و سفره‌ی ارباب خود می‌یافت؟ از این رو برای حسین صرف آزاد کردن بردگان مهم نبود. بلکه روزگار بعد آزادی هم اهمیت داشت. لذا حسنیه را برای جوانی به نام سهم خواستگاری کرد. حسنیه حالا به عنوان زنی آزاد، می‌توانست انتخاب کند و کرد. ازدواج کردند و باز حسین از سرنوشت پس از ازدواج آنها غافل نماند. در خانه‌ی بزرگ حسین، حجره‌ای به این زوج رسید. سهم از کارمندان حسین بود و حسنیه کمک‌دست زنان حاضر در خانه‌ی حسین. بر یک سفره می‌نشستند و به یک آرمان فکر می‌کردند. حاصل آن ازدواج هم شد پسری شجاع به نام منجح. حسین که از مدینه به مکه و سپس به کوفه آمد، منجح که حالا مردی ۳۵ساله بود، همراه مادر میانسال خویش در رکاب حسین حاضر شدند. به راستی این نمک‌پروردگان خوان حسین، چگونه می‌توانستند دست از ولیّ خدا بکشند؟ در طول مسیر هم، حسنیه مراقب فرزندان امام مجتبی بود و منجح محافظ جانِ حسین. عاشورا که شد، منجح همانند دیگر اصحاب عاشورایی، کامیاب شد و ظفرمند. اسم و مسمّا تلاقی کردند. السلام علی المنجح مولی الحسین‌بن‌علی 📚 منابع: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۹؛ تنقیح‌المقال، ج۳، ص۲۴۷؛ اقبال‌الاعمال، ج۳، ص۷۳و۳۴۶؛ رجال‌الطوسی، ص۸۰؛ الکامل فی‌التاریخ، ج۴، ص۹۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۶۹؛ آینه در کربلاست، ص۳۰۷. 🆔 @Qasas_school
🔰سهم نسب‌شناس شهیر عرب در عاشورا 🔴 عقیل برادر علی‌بن‌ابی‌طالب بود. نسب‌شناس معروف قریش که علی وقتی بعد فاطمه به دنبال همسری شجاع بود، از او کمک گرفت و او نیز ام‌البنین را به حضرت معرفی کرد. ⚫️ عقیل در دوران حکومت برادرش علی، نابینا و از کارافتاده شد. درحالی‌که مقروض بود نزد برادر آمد تا از او کمکی بگیرد. اما علی پرداخت قرض برادر را در توان شخصی خود ندید. عقیل از او تقاضای مالی بیش از سهم خویش از بیت‌المال کرد که علی آهن گداخته را به او نزدیک کرد تا به او حالی کند باطن این درخواست چیزی جز آتش نیست. 🔴 سپس عقیل نزد معاویه رفت و با او به مال دنیا نزدیک‌تر شد. با این حال هرگز نزد معاویه، از برادرش علی بد نگفت و معاویه را علیه علی یاری نکرد. ⚫️ همین عقیل که در مواردی امیرالمومنین او را فردی سست قلمداد کرده، فرزندانی دارد که نام‌شان در تاریخ شیعه جاودانه شد. سرآمد همه آنها مسلم‌بن‌عقیل است. فرستاده حسین به سمت کوفیان که عاقبت در راه آرمان مقتدای خود شهید شد. 🔴 علاوه بر این، سه پسر از فرزندان عقیل در کربلا حاضر بودند و عاشورایی شدند. جعفر، موسی و عبدالرحمان. 1⃣ جعفر جوانی ۲۵ساله بود که از همان مدینه، وقتی که حضرت بنی‌هاشم را به همراهی طلبید، در رکاب سیدالشهدا قرار گرفت. 2⃣ موسی هم حدودا ۳۲ساله بود و چون دشمن در نبرد تن به تن از پس او برنیامد، مورد هجوم تیر و نیزه و سنگ قرار گرفت. 3⃣ عبدالرحمان هم تقریبا ۳۵سال سن داشت و معروف بود به رُمح عقیلی. رمح به معنای نیزه است و او چون قامتی بلند داشت او را نیزه خاندان عقیل می‌خواندند. جوانی رشید و رزم‌آزموده و اهل عبادت و زهد و قرآن‌شناس. گویا عبدالرحمان همسر خدیجه دختر علی‌بن‌ابی‌طالب بود. او نیز با حمله دسته‌جمعی سربازان عمرسعد به شهادت رسید و مختارثقفی که به قدرت رسید، قاتلان عبدالرحمان را گردن زد و جنازه‌ی آنها را سوزاند. ⚫️ مرحوم شیخ مفید برای عقیل دخترانی به نام اُمّ‌لُقمان، ام‌هانی، اسماء، رَمْله، و زینب نامبرده که به هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین(علیه‌السلام) از خانه برون آمدند و به گریه و زاری و عزاداری پرداختند و جوّ شهر را تغییر دادند. 📚 منابع: شرح نهج البلاغة ابن‌أبی‌الحدید، ج۱۱، ص۲۴۵؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۶۹؛ أسد الغابة، ج۳، ص۵۶۰؛ تاریخ طبری، ج4، ص469؛ الکامل، ج4، ص92؛ مقاتل‌الطالبیین، ص61؛ ارشاد، ج2، ص125؛ بحارالانوار، ج45، ص374؛ مقتل ابی‌مخنف، ص116؛ ناسخ‌التواریخ، ج2، ص319. 🆔 @Qasas_school
🔰زنی از سپاه عمربن‌سعد 📜 حمیدبن‌مسلم یعنی همان گزارشگر حاضر در سپاه عمربن‌سعد می‌گوید: زنی از طایفه‌ی بکربن‌وائل همراه شوهرش به کربلا آمده بود و در سپاه عمربن‌سعد حضور داشت. او نیز تا شهادت حسین نظاره‌گر و ساکت بود. اما همین که دستور حمله به خیمه‌ها صادر شد و دید که لشکریان عمربن‌سعد به هیچ زن و دختری رحم نمی‌کنند و روسری و گوشوار و خلخال و... آنها را می‌ربایند و هرکس را بتوانند مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، ناگهان طاقت از کف داد و به خیمه‌ها نزدیک شده و فریاد زد: ای آل بکربن‌وائل! آیا دختران رسول خدا را تاراج می‌کنند و شما نظاره می‌کنید؟ سپس این زن شمشیر به دست گرفت و شعار داد: لا حکم الا لله یا لثارات رسول‌الله. خواست به سربازان عمربن‌سعد حمله کند که شوهرش او را گرفت و اجازه‌ی مبارزه به او نداد. 🔺پ.ن: این حادثه نکته‌ای مهم در خود نهان دارد که چطور یک زن بر همه‌ی آن شقاوت‌ها و جنایت‌ها علیه حسین و اصحاب و اولاد حسین سکوت کرده و حتی شهادت طفل شیرخواره هم او را تکان نداده، اما حمله‌ی به خیام وی را برانگیخته؟ گویا این صحنه چنان دردناک و مصیبت‌زا بوده که توانسته خشم و ترحم توأمان این زن را برانگیزد. لذا باید پرسید: آیا همین موضوع شاهدی نیست مبنی بر اینکه مصیبت اصلی اهل‌بیت بعد از شهادت حسین‌بن‌علی (علیهماالسلام) رخ داده؟ 📚لهوف، ص۱۳۱. 🆔 @Qasas_school
🔰شب یازدهم 🏴 بعد از حمله به خیمه‌گاه، زنان و بچه‌ها به سوی دشت و بیابان گریختند. شب که فرا رسید، حضرت سجاد به زینب کبری فرمود خوب بیابان را بگردد تا همه را جمع کند. دو کودک گم شده بودند. پس از گشتن بسیار سرانجام آن دو را دست در گردن یکدیگر، زیر بوته‌ یا درختچه‌ای بیابانی یافتند که از ترس و تشنگی جان سپرده بودند. 🔺در بحارالانوار روایتی آمده که محتوای این نقل تاریخی را تایید می‌کند. (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۸) 🆔 @Qasas_school
🔰 شب یازدهم 🏴 سرهای شهدای کربلا را جدا کردند و به هر قبیله و عشیره سهمی دادند. اما سر سیدالشهدا سریعا به کوفه منتقل شد.. در همان شب یازدهم. 🔺 حامل سر فردی بود به نام خولی‌بن‌یزید اصبحی. وقتی رسید به کوفه، درب دارالاماره بسته بود. خولی به خانه رفت و سر را هم بُرد و ماجرای تنور خولی و سر اباعبدالله از اینجا رقم می‌خورد. 📚 منابع: لهوف، ص۱۴۲؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۸. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰یازدهم محرم| تدفین پیکرها 🔶 صبح روز یازدهم عمربن‌سعد و سپاهش هنوز در کربلا بودند. او در روز یازدهم جنازه‌های از سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند و دفن کرد. 🔹 طبق محاسبات دکتر محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه و محقق برجسته، حداقل کشته‌های عمربن‌سعد ۱۱۴۲ و حداکثر آنها ۱۳۵۱ نفر بوده است. 🔸 لکن بسیاری از کشته‌ها را بعد از نبردهای تن‌به‌تن از میدان برده و به محل زندگی منتقل کرده و دفن کرده‌اند. تعداد کسانی که روز یازدهم توسط عمر دفن شدند، ۸۸ نفر بوده است که برخی گفته‌اند احتمالا اینها آخرین کشته‌های از سپاه عمر بوده‌اند که توسط شخص امام حسین کشته شده‌اند. 🔹 این درحالی است که پسر نحس سعد، پیکرهای مطهر شهدای کربلا را رها کرد؛ چراکه آنها را مسلمان نمی‌دانست. عمر با رها کردن پیکر شهدا قصد داشت برچسب خارجی(از دین خارج شده) را به شهدای کربلا بزند. 📚 منبع: آئینه در کربلاست، ص۵۲۴. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کوفه و کوفی 🗓 احتمالا دوازدهم محرم، روز ورود اسیران کربلا به شهر کوفه است. 🔹درباره وضعیت اسیران هنگام انتقال از کربلا به کوفه دو نقل وجود دارد: 1) زنان با سر و روی باز و سوار بر شترهای برهنه و بی جهاز بودند (اکثر مقاتل) 2) زنان در کجاوه های پوشیده منتقل شدند (دینوری، اخبارالطوال) 🔺 تأملاتی وجود دارد که نقل اول را تایید می‌کند. 🔸 الف| چون احتمال می‌رود اسیران با ایراد خطبه و سخنرانی بر طبل رسوایی امویان بکوبند و غافلان را بیدار و یا حتی تحریک کنند و جوِّ موجود را بشکنند، بهترین کار، تضعیف توان فیزیکی اسیران است که بعد آنهمه حوادث ناگوار، با سخت گیری در طول سفر از کربلا تا کوفه، نبودن مرکب راهوار، مضایقه از آب و خوراک کافی، نخوابیدن کاروانیان و در معرض آفتاب سوزان بودن و ... توان آنها تحلیل می‌رود. 🔹 ب| حافظه تاریخی کوفه لبریز است از جنگ های اعراب با ایرانیان و فتوحات مسلمانان و به اسارت درآمدن ایرانیان. این نحوه برخورد با اسیران کربلا می‌تواند تداعی گر همان خاطرات و بازنمایی همان صحنه ها باشد تا فاتحان را مسلمان مخلص و مغلوبان را کافرانی بی‌دین معرفی نماید. لذا هم در بیان امام سجاد و هم در زبان دیگران، مکرر تشبیه وضعیت موجود به اسیران دیلم و خزر به چشم می‌خورد. حتی برخی از کاروان اسراء می‌پرسند: شما از اسیران کدام سرزمین هستید؟ 🔸 ج| از زمان امام علی تا شهادت امام حسین همواره امویان و علویان در ستیز بودند ولی هیچ یک بر دیگری تفوق کامل نظامی نیافته بود. ماجرای کربلا تجلی اولین غلبه امویان بر علویان بود. لذا باید ماندگارترین صحنه‌آرایی به همگان نمایش داده می‌شد. این است که عمرسعد در حالیکه شب هنگام به کوفه می‌رسد، کاروان را پشت دروازه تا صبح معطل می‌گذارد تا در روشنایی روز نمایش خود را اجرا نماید. 🔹د| در کوفه شیعیانی هستند که از خیل همان نامه نویسان به حسین بن علی علیهما السلام که هرچند شجاعت همراهی با حسین را نداشته اما شهوت نصرت امام خود را دارند. برای کور کردن این شهوت، زهرچشم و ترساندن موثرترین ابزار است و این مهم با برخورد خشونت آمیز با اسیران محقق می‌شود. 🔸 ه| گاه اسیر چنان قدرت روحی بالایی دارد که حتی در بند و زنجیر هم رفتاری فاتحانه و ابهتی امیرانه دارد. بنی هاشم به لحاظ نوع تربیت این توانایی را دارند. لذا باید با تحقیر آنها به شدید ترین شکل، از فعلیت یافتن این ظرفیت جلوگیری شود. اهل بیت همواره مظلوم ولی مقتدر بودند. ابن زیاد مظلومیت را نمی‌توانست بگیرد ولی اقتدار با تحقیر کمرنگ می شد. 🧩 شاید احتمالات مطروحه شاهدی باشد بر نقل اول که معتقد است لشکر عمرسعد برخورد بسیار خشونت باری با کاروان اسیران کربلا داشته است. 🏴 جالب است بدانید برخی از کوفیان با دیدن صحنه سخت اسارت اهل بیت، رنجیدند و در صدد تشفی خاطر خود برآمدند و با گریه حتی بخشیدن نان و خرما می‌خواستند حس «خیرخواهی» و «کمک به دیگران» را در خود اشباع کنند. در مقابل امام سجاد و زینب کبری در برابر این رفتارِ به زعم آنها خداپسندانه واکنش نشان می‌دهند و از حقی که توسط همان مردم پایمال شده و «عدالتی» که با دست آنها به مسلخ رفته سخن می‌گویند: وای بر شما! مردان‌تان ما را کشته و زنان‌تان بر ما می‌گریند و به ما صدقه می‌دهند؟ 🔺 پ.ن: بسیاری از رفتار های خیرخواهانه، تشفی خاطر است نه احقاق حق و رضایت حضرت حق. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کوفه هنگام ورود اسیران کربلا ۱) شهر قرق نظامی است. بازارها و دکان‌ها تعطیل. حمل سلاح ممنوع. برخی معابر آب و جارو. دیوارهای دارالاماره تازه گچ‌کاری شده. آمدن مردم به معابر با صدای بوق و کَرنا. شهر لبریز از وحشت و دلهره. 📚 منبع: وسیله‌الدارین فی انصار الحسین، ص۳۵۵. ۲) سهل‌بن‌حبیب شهرزوری به عنوان شاهد عینی می‌گوید: «مردم دو گونه برخورد داشتند: عده‌ای خندان، عده‌ای گریان» این مهم‌ترین نشانه‌ی گسست اعتقادی مردم کوفه حساب می‌شود که حضرت زینب در تعمیق آن بسیار موثر است. 📚 منبع: مدینه المعاجز، ج۴، ص۱۲۴. ۳) اسیران با هویت اصلی و شناسنامه‌ای خودشان معرفی نمی‌شوند. آنها را با نام خارجی (خارج شده از دین) و در نسبت با یزید و امیر کوفه می‌شناسانند. برخی که پیگیر اخبار کربلا بوده‌اند کاروانیان را شناخته و برخی با یک علامت سوال روی سر، اسیران را نگاه می‌کنند. 📚 منبع: دمع السجوم، ص ۲۲۱، اللهوف، ص۱۷۲. 🆔 @Qasas_school