🔰قصهی نصفهنیمهی "خلیج فارس"
🟡 ایران هیچ وقت قدرت دریایی نبوده است. این ادعایی است که البته برای آن شواهد تاریخی هم وجود دارد.
⚫️ گراهام فولر، تحلیلگر عالیرتبهی سازمان جاسوسی سیا که حدود ۲۰سال در منطقه خاورمیانه زیست کرده، دراینباره مینویسد: ایران تا قرن بیستم، به سختی کنترل خود را بر سواحل این کشور در خلیج فارس اعمال کرده است. اما حضور گذرای ایران در این منطقه در گذشته، خاطره تاریخی جمعی ایرانیان را متقاعد کرده است که خلیج فارس ماهیتی حقیقتا ایرانی دارد. خاطرهی ملی، بسیار عمیقتر و ریشهدارتر از هرگونه واقعیت یا دستورالعمل قانونی است.
🟡 به بیان دیگر فولر درصدد آن است بگوید صرف وجود قید «فارس» در کنار نام «خلیج»، حق حاکمیت و سلطه را برای ایران به ارمغان نمیآورد. ایرانیان با آنکه هرگز یک قدرت دریایی در این خلیج نبودهاند، اما همواره از این نام به عنوان یک تاریخ یاد کردهاند. گویی ایرانیان در عین نداشتن قدرت دریایی بالفعل، با حفظ عواطف ملی نسبت به خلیج فارس و حساسیت نشان دادن روی نام آن، دروازههای یافتن قدرت بالقوه دریایی را برای خود باز نگاه داشتهاند و به عنوان اصلیترین مدعی تملک بر خلیج، در دعواهای تاریخی حضور یافتهاند.
⚫️ فولر در جای دیگری میگوید: «ایرانیها عمیقا عقیده دارند که خلیج فارس از زمان کوروش کبیر و نخستین امپراطوری جهانی ایرانی، یک دریای ایرانی بوده است. این یک مسئله اعتقادی و عمیقا حکاکی شده در روان ایرانی است که نسبت به سلطه برحق ایران بر بیشتر بخشهای خلیج فارس واکنشی عمیقا عاطفی ایجاد میکند. فرهنگ ایرانی ریشهای غنی و عمیق در اسطوره و آفرینششناسی دارد.»
🟡 در طرف مقابل این عواطف ایرانیان مبنی بر «فارسی» معرفی کردن «خلیج»، ارادهی آگاهانهای وجود دارد تا با تاکید بر «قدرت دریایی نبودن ایران در هیچ دورهای از تاریخ»، حق تملک ایران بر نوار ساحلی خلیج فارس را انکار نموده و جای پای قدرت خود را سفت کنند.
⚫️ از این روست که ج.ب.کلی مینویسد: «دریا هیچگاه عنصر طبیعی زندگی ایرانیان نبوده است» و سرپرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران از تنفر شدید ایرانیان از دریا سخن میگوید و سرچارلز بلگریو میگوید: «ایرانیان نژادی هستند که عمیقا از دریا بیزارند».
🟡 آیا واقعا در ژن ایرانی چیزی وجود دارد که منجر به تنفر آنها از دریا میشود؟ آخر چه ارتباطی میان نژاد و «تنفر از دریا» وجود دارد؟ لذا پرواضح است که این داستانسراییها و نتیجهگیریهای شبهعلمی هدفی ندارد جز تثبیت قدرت سیاسی خود در دریا.
⚫️ جالب آنکه این دسته از استعمارگران عموما انگلیسی، در جایی هم که حضور ایران در دریا را روایت کردهاند باز پای انگ «دزد دریایی» را به میان کشیدهاند. فردی مثل نادر ابراهیمی تلاش داشت در اثر خود به نام «بر جادههای آبی سرخ» مقابل این نوع روایتها بایستد و چهره میرمهناو را از یک دزددریایی به یک مبارز ضداستعماری بدل سازد.
🟡 اکنون پرسش مهمی که ذهنها را مشغول میکند این است که چرا با وجود رابطه عاطفی و حساسیت ویژه ایرانیان نسبت به «خلیج فارس»، هیچ تلاش درخوری برای ورود ایران به عرصه دریا صورت نگرفته است؟
⚫️ آری! میشود ماجرا را اینگونه روایت کرد که قدرتهای استعماری در دریا، اجازه ورود ایران را به این عرصه ندادهاند. در تاریخ هم آمده که تلاشهایی در دوره صفویه و نادرشاه برای ورود به دریا بوده اما با سنگاندازیها به نتیجه نرسیده است! اما نمیشود فقط به این قسمت ماجرا پرداخت و سهم بیعلاقگی یا بیارادگی خود ایرانیان را نادیده انگاشت؛ ولو قطعا با گزاره «تنفر نژاد ایرانی نسبت به دریا» مخالف باشیم.
🟡 درباره چرایی عدم قدرت دریایی شدن ایران، میتوان به علل بسیاری پرداخت چنانچه اهل فن پرداختهاند. قصد من اینجا درنظر گرفتن سهمی برای قصه و روایت است. به نظر میرسد هر چقدر تلاش برای حفظ اسم «خلیج فارس» یا تولید روایتهای اسطورهای از مالکیت بر این خطه ساحلی توانسته دروازههای ورود ما را به صورت بالقوه به میدان قدرت دریایی باز نگه دارد، اما بهقدری اندک بوده که نتوانسته رؤیایی ایرانی به عنوان یک مطلوب یا ایدهآل خلق کند تا به سمت آن حرکت جدی کنیم. از قدیم گفتهاند: "وصف العیش، نصف العیش" و گویا ما به همین وصف «فارسی» در کنار نام «خلیج» بسنده کردهایم. نوعی اکتفاء به عیش نصفهنیمه.
#قدرت_دریایی #ژئوپلیتیک #مکران
🆔 @Qasas_school