🔰زنی از سپاه عمربنسعد
📜 حمیدبنمسلم یعنی همان گزارشگر حاضر در سپاه عمربنسعد میگوید:
زنی از طایفهی بکربنوائل همراه شوهرش به کربلا آمده بود و در سپاه عمربنسعد حضور داشت. او نیز تا شهادت حسین نظارهگر و ساکت بود. اما همین که دستور حمله به خیمهها صادر شد و دید که لشکریان عمربنسعد به هیچ زن و دختری رحم نمیکنند و روسری و گوشوار و خلخال و... آنها را میربایند و هرکس را بتوانند مورد ضرب و شتم قرار میدهند، ناگهان طاقت از کف داد و به خیمهها نزدیک شده و فریاد زد: ای آل بکربنوائل! آیا دختران رسول خدا را تاراج میکنند و شما نظاره میکنید؟ سپس این زن شمشیر به دست گرفت و شعار داد: لا حکم الا لله یا لثارات رسولالله. خواست به سربازان عمربنسعد حمله کند که شوهرش او را گرفت و اجازهی مبارزه به او نداد.
🔺پ.ن: این حادثه نکتهای مهم در خود نهان دارد که چطور یک زن بر همهی آن شقاوتها و جنایتها علیه حسین و اصحاب و اولاد حسین سکوت کرده و حتی شهادت طفل شیرخواره هم او را تکان نداده، اما حملهی به خیام وی را برانگیخته؟ گویا این صحنه چنان دردناک و مصیبتزا بوده که توانسته خشم و ترحم توأمان این زن را برانگیزد. لذا باید پرسید: آیا همین موضوع شاهدی نیست مبنی بر اینکه مصیبت اصلی اهلبیت بعد از شهادت حسینبنعلی (علیهماالسلام) رخ داده؟
📚لهوف، ص۱۳۱.
🆔 @Qasas_school
۲۶ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰شب یازدهم
🏴 بعد از حمله به خیمهگاه، زنان و بچهها به سوی دشت و بیابان گریختند. شب که فرا رسید، حضرت سجاد به زینب کبری فرمود خوب بیابان را بگردد تا همه را جمع کند. دو کودک گم شده بودند. پس از گشتن بسیار سرانجام آن دو را دست در گردن یکدیگر، زیر بوته یا درختچهای بیابانی یافتند که از ترس و تشنگی جان سپرده بودند.
🔺در بحارالانوار روایتی آمده که محتوای این نقل تاریخی را تایید میکند. (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۸)
🆔 @Qasas_school
۲۶ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 شب یازدهم
🏴 سرهای شهدای کربلا را جدا کردند و به هر قبیله و عشیره سهمی دادند.
اما سر سیدالشهدا سریعا به کوفه منتقل شد.. در همان شب یازدهم.
🔺 حامل سر فردی بود به نام خولیبنیزید اصبحی. وقتی رسید به کوفه، درب دارالاماره بسته بود. خولی به خانه رفت و سر را هم بُرد و ماجرای تنور خولی و سر اباعبدالله از اینجا رقم میخورد.
📚 منابع: لهوف، ص۱۴۲؛ ارشاد، ج۲، ص۱۱۸.
🆔 @Qasas_school
۲۶ تیر ۱۴۰۳
۲۷ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰یازدهم محرم| تدفین پیکرها
🔶 صبح روز یازدهم عمربنسعد و سپاهش هنوز در کربلا بودند. او در روز یازدهم جنازههای از سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند و دفن کرد.
🔹 طبق محاسبات دکتر محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه و محقق برجسته، حداقل کشتههای عمربنسعد ۱۱۴۲ و حداکثر آنها ۱۳۵۱ نفر بوده است.
🔸 لکن بسیاری از کشتهها را بعد از نبردهای تنبهتن از میدان برده و به محل زندگی منتقل کرده و دفن کردهاند.
تعداد کسانی که روز یازدهم توسط عمر دفن شدند، ۸۸ نفر بوده است که برخی گفتهاند احتمالا اینها آخرین کشتههای از سپاه عمر بودهاند که توسط شخص امام حسین کشته شدهاند.
🔹 این درحالی است که پسر نحس سعد، پیکرهای مطهر شهدای کربلا را رها کرد؛ چراکه آنها را مسلمان نمیدانست. عمر با رها کردن پیکر شهدا قصد داشت برچسب خارجی(از دین خارج شده) را به شهدای کربلا بزند.
📚 منبع: آئینه در کربلاست، ص۵۲۴.
🆔 @Qasas_school
۲۷ تیر ۱۴۰۳
۲۸ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کوفه و کوفی
🗓 احتمالا دوازدهم محرم، روز ورود اسیران کربلا به شهر کوفه است.
🔹درباره وضعیت اسیران هنگام انتقال از کربلا به کوفه دو نقل وجود دارد:
1) زنان با سر و روی باز و سوار بر شترهای برهنه و بی جهاز بودند (اکثر مقاتل)
2) زنان در کجاوه های پوشیده منتقل شدند (دینوری، اخبارالطوال)
🔺 تأملاتی وجود دارد که نقل اول را تایید میکند.
🔸 الف| چون احتمال میرود اسیران با ایراد خطبه و سخنرانی بر طبل رسوایی امویان بکوبند و غافلان را بیدار و یا حتی تحریک کنند و جوِّ موجود را بشکنند، بهترین کار، تضعیف توان فیزیکی اسیران است که بعد آنهمه حوادث ناگوار، با سخت گیری در طول سفر از کربلا تا کوفه، نبودن مرکب راهوار، مضایقه از آب و خوراک کافی، نخوابیدن کاروانیان و در معرض آفتاب سوزان بودن و ... توان آنها تحلیل میرود.
🔹 ب| حافظه تاریخی کوفه لبریز است از جنگ های اعراب با ایرانیان و فتوحات مسلمانان و به اسارت درآمدن ایرانیان. این نحوه برخورد با اسیران کربلا میتواند تداعی گر همان خاطرات و بازنمایی همان صحنه ها باشد تا فاتحان را مسلمان مخلص و مغلوبان را کافرانی بیدین معرفی نماید. لذا هم در بیان امام سجاد و هم در زبان دیگران، مکرر تشبیه وضعیت موجود به اسیران دیلم و خزر به چشم میخورد. حتی برخی از کاروان اسراء میپرسند: شما از اسیران کدام سرزمین هستید؟
🔸 ج| از زمان امام علی تا شهادت امام حسین همواره امویان و علویان در ستیز بودند ولی هیچ یک بر دیگری تفوق کامل نظامی نیافته بود. ماجرای کربلا تجلی اولین غلبه امویان بر علویان بود. لذا باید ماندگارترین صحنهآرایی به همگان نمایش داده میشد. این است که عمرسعد در حالیکه شب هنگام به کوفه میرسد، کاروان را پشت دروازه تا صبح معطل میگذارد تا در روشنایی روز نمایش خود را اجرا نماید.
🔹د| در کوفه شیعیانی هستند که از خیل همان نامه نویسان به حسین بن علی علیهما السلام که هرچند شجاعت همراهی با حسین را نداشته اما شهوت نصرت امام خود را دارند. برای کور کردن این شهوت، زهرچشم و ترساندن موثرترین ابزار است و این مهم با برخورد خشونت آمیز با اسیران محقق میشود.
🔸 ه| گاه اسیر چنان قدرت روحی بالایی دارد که حتی در بند و زنجیر هم رفتاری فاتحانه و ابهتی امیرانه دارد. بنی هاشم به لحاظ نوع تربیت این توانایی را دارند. لذا باید با تحقیر آنها به شدید ترین شکل، از فعلیت یافتن این ظرفیت جلوگیری شود. اهل بیت همواره مظلوم ولی مقتدر بودند. ابن زیاد مظلومیت را نمیتوانست بگیرد ولی اقتدار با تحقیر کمرنگ می شد.
🧩 شاید احتمالات مطروحه شاهدی باشد بر نقل اول که معتقد است لشکر عمرسعد برخورد بسیار خشونت باری با کاروان اسیران کربلا داشته است.
🏴 جالب است بدانید برخی از کوفیان با دیدن صحنه سخت اسارت اهل بیت، رنجیدند و در صدد تشفی خاطر خود برآمدند و با گریه حتی بخشیدن نان و خرما میخواستند حس «خیرخواهی» و «کمک به دیگران» را در خود اشباع کنند. در مقابل امام سجاد و زینب کبری در برابر این رفتارِ به زعم آنها خداپسندانه واکنش نشان میدهند و از حقی که توسط همان مردم پایمال شده و «عدالتی» که با دست آنها به مسلخ رفته سخن میگویند: وای بر شما! مردانتان ما را کشته و زنانتان بر ما میگریند و به ما صدقه میدهند؟
🔺 پ.ن: بسیاری از رفتار های خیرخواهانه، تشفی خاطر است نه احقاق حق و رضایت حضرت حق.
🆔 @Qasas_school
۲۸ تیر ۱۴۰۳
۲۹ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 کوفه هنگام ورود اسیران کربلا
۱) شهر قرق نظامی است. بازارها و دکانها تعطیل. حمل سلاح ممنوع. برخی معابر آب و جارو. دیوارهای دارالاماره تازه گچکاری شده. آمدن مردم به معابر با صدای بوق و کَرنا. شهر لبریز از وحشت و دلهره.
📚 منبع: وسیلهالدارین فی انصار الحسین، ص۳۵۵.
۲) سهلبنحبیب شهرزوری به عنوان شاهد عینی میگوید: «مردم دو گونه برخورد داشتند: عدهای خندان، عدهای گریان» این مهمترین نشانهی گسست اعتقادی مردم کوفه حساب میشود که حضرت زینب در تعمیق آن بسیار موثر است.
📚 منبع: مدینه المعاجز، ج۴، ص۱۲۴.
۳) اسیران با هویت اصلی و شناسنامهای خودشان معرفی نمیشوند. آنها را با نام خارجی (خارج شده از دین) و در نسبت با یزید و امیر کوفه میشناسانند. برخی که پیگیر اخبار کربلا بودهاند کاروانیان را شناخته و برخی با یک علامت سوال روی سر، اسیران را نگاه میکنند.
📚 منبع: دمع السجوم، ص ۲۲۱، اللهوف، ص۱۷۲.
🆔 @Qasas_school
۲۹ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 وضعیت اسیران
🔶 حال جسمی و روحی حضرت زینب کبری مساعد نیست. داغدار شش برادر، دو فرزند و برادرزادگان و بهترین یاران است. پیش چشم ایشان سرهای مطهر بر نیزه میچرخد و در کنار ایشان کودکان و زنان حرم خسته و نالان و زخم دیده و کتک خورده حضور دارند. امام سجاد در تب میسوزد و با غل و زنجیر در دست و پا، سوار بر مرکب بی جهاز است که زینب کبری از او پرستاری میکند. همچنین آیندهی نامعلوم و دیدار قریب الوقوع با بنزیاد وحشیصفت نیز بر اضطرابها میافزاید.
🔹 در چنین اوضاعی حضرت زینب خطبه میخواند و بشیر بن خزیم اسدی دربارهی حضرت و خطبهاش میگوید: به سوی دختر علی علیهالسلام نگریستم، به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم. گویا کلمات علی از زبان او فرو میریخت. با دست به سوی مردم اشاره کرد که خاموش شوید! سپس نفسها در سینه حبس و حتی زنگ شتران از صدا افتاد.
🔺 انسان داغدار معمولا از زندگی بیزار است که حوصله خودش را هم ندارد تا جایی که بسیاری به کفر میرسند. مضاف بر این، ترس از نیشخند و ترحم دیگران، دلهره از نظامیان مسلح اطراف و خوف از آینده نامعلوم، آدمی را محتاط میکند و زمین گیر. اما زینب حماسه میآفریند.
‼️ بیاندیشیم که چه چیزی جز تکلیف و خدا حضرت را اینچنین به حرکت وامیدارد؟
📚 منبع:اللهوف، ص۱۷۵
🆔 @Qasas_school
۲۹ تیر ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰خطبهخوانی و اشکهای هدر
🔶 حضرت زینب اولین خطبه خوان کوفه است و پس از ایشان فاطمه بنت الحسین و ام کلثوم و سپس امام سجاد علیه السلام خطبه میخوانند.
🔹 مضامین تقریبا مشابهی در خطبهها به چشم میخورد و در پاسخ به خطبهها، واکنشهای جالبی از مردم سر زد که خواهیم گفت.
🔶 حضرت زینب در آغاز خطبه، خود را با منسوب کردن به پیامبر معرفی مینماید تا هویت اصلی اسیران کربلا مشخص شود: الحمدلله و الصلاه علی أبی (جدی) محمد و آله الطیبین الاخیار. همچنین فاطمه بنت الحسین با حمد خدا و شهادت به وحدانیت و معرفی پدران خویش، پازل را تکمیل مینماید. بعد، امام سجاد نیز در آغاز اینگونه میفرماید: ای مردم! هرکه مرا میشناسد که هیچ! هر که نمیشناسد، بداند من علی بن الحسین بن علی بن ابیطالبم!
🔹 سپس حضرات، کوفیان را به اهل خدعه و نیرنگ و چاپلوسی میخوانند و آنها را ظاهرا موجه و باطنا ناکارآمد و فاسد معرفی مینمایند.
🔶 جماعت نیز در قبال این تلنگرهای سخت و آتشین، لب و انگشت میگزند و فریاد یاری کردن سر میدهند، شعر میخوانند و ستایش میکنند، گریه سر میدهند تا جایی که زینب کبری میگوید: فابکوا کثیراً... پس بسیار بگریید!
‼️اما ماهیت این گریهها چیست؟
🔺جمعیت کوفه در زمان وقایع کربلا حدود ۱۵۰ هزار نفر تخمین زده میشود و میانگین حدود ۱۸ هزار نفر نامهی دعوت نوشته بودند. لذا در میان جمعیت گریهکن، نامهنویسان پیمانشکن اشک ندامت از دعوت یا پشیمانی از عدم همراهی امام میریزند.
🔺 اما دیگرانی که نامه ننوشتند، احتمالا خود را مخاطب خطبهها ندیده و اشکشان مثل دیدن هر صحنه دلخراشی، صرفا از باب تهییج و تحریک عواطف است که هیچ حرکتی نمیآفریند و زود فراموش میشود.
🔶 به همین دلیل، آنجا که بخشی از جمعیت به امام سجاد میگوید: یابن رسول الله! سامعون، مطیعون، حافظون... ما گوش به فرمان تو، مطیع و حفظ کننده پیمان تو هستیم و هرگز تو را رها نکرده و هرچه امر کنی اطاعت میکنیم و میجنگیم با هرکه با تو میجنگد و از یزید خونخواهی می کنیم و ... امام سجاد در پاسخ میفرماید: هیهات هیهات ای حیلهگران! میخواهید دوباره آنچه با پدرانم نمودید بر من روا بدارید.
🔹 یعنی حضرت به یاری آنها امیدی ندارد و پشت اشک چشمشان عزمی نمیبیند. اینها فقط جوگیرانه حرف
میزنند.
🔶 سپس حضرت میفرماید ما را رها کنید نه یاری کنید نه دشمنی! (ما را به خیر تو امید نیست،شر مرسان).
ادامه..👇
🆔 @Qasas_school
۱ مرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 پس فایده خطبهها چه بود؟
۱) معرفی اسیران و نفی تهمت خارجی بودن (شورش علیه دین) و شکستن فضای سنگین تداعی خاطرات اسیران کافر با همین معرفی و رسوا کردن فاتحان ظاهرا مجاهد و مخلص
۲) تنویر افکار عمومی نسبت به دعوت کوفیان و پیمانشکنی آنها و تلنگر به نفسهای غبار گرفته
۳) تعمیق شکاف میان مردم با حکومت و طرفدارانش و مشروعیتزدایی از حکومت امویان
۴) آمادهسازی زمینه گرایش شیعیان سیاسی و علویان به شیعیان اعتقادی.
📚 منابع: مثیرالاحزان، ص۸۷، بحارالانوار،ج۴۵، ص۱۱۲؛ اللهوف ص ۱۷۵ -۱۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۲۰؛ الاحتجاج، ج۲، ص۱۰۴؛ فاطمی سید حسن، کوفیان در عصر امام حسین؛
مثیر الاحزان، ص۲۵؛ تذکره الخواص، ص۲۳۷؛ ارشاد، ج۲، ص ۶۹، مجلسی بحارالانوار،ج۴۴، ص۳۷۰.
🆔 @Qasas_school
۱ مرداد ۱۴۰۳