کانال تلگرامی #ایگال_مالکا
🔻 ظاهراً چارهای نیست؛ یک نفر باید به کوه هرتزل برود و شاهد شماره یک #الی_فلدشتاین و نیز متهم شماره یک را از خواب مرگ بیدار کند:
سال ۱۹۸۱ است، خلبانان نیروی هوایی برای حمله به هدفی که حتی نام و نشانی آنرا نمیدانند، غرق در تمرینات میشوند.
تنها شرکای مخفی میدانند که نفسهای راکتور هستهای در عراق به شماره افتاده است و روز آن سرآمده است.
یکی از آنها دانشمند هستهای سرهنگ دوم پروفسور #عوزی_آبن، که در آن زمان به عنوان یک نیروی ذخیره در بخش تحقیقات #امان کار میکرد بود.
اوزی ما فکر میکرد چقدر خوب است دولت و کابینه هم داشته باشیم! و درست در آن زمان، مثل همین حالا، حزب #لیکود حاکم بود و البته باید بگویم که آنها حتی همان زمان هم کشور خاصی برای ما درست نکردند که بعداً تحویل نسلهای بعد بدهند.
بنابراین یوزی با #شیمون_پرز، رئیس اپوزیسیون وقت تماس میگیرد و اطلاعات مربوط به تدارک حمله را به او فاش میکند و به او هشدار می دهد که اسرائیل نباید حمله کند.
پرز با نخست وزیر #مناخیم_بگین تماس میگیرد و نگرانی خود را ابراز میکند.
بگین از این مسئله که شیمون پرز از این عملیات اطلاعات دار وحشت زده میشود و از او سوال میکند که میدانید چند نفر دیگر خارج از دایره مخفی از این جریان مطلعند؟
او اگرچه این پاسخ را شنید که فقط من خبر دارد، دوچندان وحشت زده میشود و تاریخ اقدام را یک ماه به تعویق میاندازد.