eitaa logo
قرآن کتاب هدایت
4.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
8 فایل
وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا پيامبر(از روی شکایت)میگويد: پروردگارا!قوم من اين قرآن را رها كردند. #سوره_فرقان_آیه30 #استفاده_و_کپی از مطالب کانال مجاز است ارتباط با ادمین کانال👈 @qoranketabehedayt14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹استاد تحریری: خداى متعال چون عبدش را دوست دارد، همواره او را به خويش متوجه مى گرداند؛ از اين رو هنگامى كه او به سرگرمى هاى عالم دنيا مشغول است و از توجه به عالم ربوبى و تحت تدبير او بودن غافل مى شود، او را به گرفتارى هايى دچار مى كند تا بيدار شود و به سوى حق رجوع كند. خداوند متعال و اوليايش ـ عليهم السّلام ـ رزق اصلى را براى انسان، همان امور معنوى و دستيابى به مواهب و كمالات آخرتى مى دانند. قرآن كريم مى فرمايد: «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقَى» و [بدان كه ]روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است. سوره طه آیه131 📚نجوای عارفانه شرح مناجات‌ شعبانیه ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ اسْمَعْ دُعائِى إِذا دَعَوْتُكَ.» [خدايا!] دعاى مرا بشنو هنگامى كه تو را مى‏خوانم. 🔸حقيقت تقاضاى شنيدن خداوند در این فراز از اين مناجات، بنده از خداوند متعال تقاضاى شنيدن دعاى خود را بكند و در حقيقت اين درخواست، در مقام خطاب به مولاى خويش است كه مى‏ خواهد از اين طريق با او انس گرفته و به گونه‏ اى به او ابراز محبت كرده و توجه او را به خود جلب كند، مانند محبّى كه به محبوبش مى‏ گويد: گوش به من بسپار، مى‏ خواهم سخنم را بشنوى. 🔹حضرت حق هرگز از اين تقاضا متأثر نمى‏ شود بلكه عبد با اين عمل و تقاضا، زمينه و قابليت وجودى خود را براى دريافت فيض از حق تعالى ـ يعنى ظهور صفت سمع او ـ آماده مى‏ كند. 🔸 به عبارت ديگر هنگام توجه به حق و خواندن او، بايد فقط دل را به او بسپارد تا دعاى او صادق باشد؛ زيرا در غير اين صورت دعا، خواندن او نيست بلكه لقلقه‏ ى زبان است. 🔰بیانات استاد تحریری ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ اسْمَعْ دُعائِى إِذا دَعَوْتُكَ.» [خدايا!] دعاى مرا بشنو هنگامى كه تو را مى‏خوانم. 🔸حقيقت دعا توجه و خضوع آگاهانه به حق تعالى است كه ممكن است به معناى عامش بدون تلفظ و لفظ هم انجام شود يعنى حق تعالى را عين تمامى كمالات بى‏ نهايت دانسته و كمالات هر موجودى را از او ديده و به او نسبت دهد؛ زيرا آياتى كه مى‏ گويد: «براى خدا اسماى حسنايى است، پس خدا را با آن‏ها بخوانيد.1» بيانگر آن است كه خداوند سزاوار خوانده شدن است به جهت اين كه صاحب كمالات مستقل نامحدود مى‏ باشد و او مستقلاً برآورده كننده‏ ى نيازهاى گوناگون است. 🔹در عبارات دعاها معناى خاص آن مقصود است كه در هر فرازى از آن، به كمالى از كمالات حق تعالى توجه شده و آن معنا براى او ابراز مى‏ گردد و اين خود نوعى خضوع در برابر او می باشد. 🔺انسان كه موجود آگاه و با اراده‏اى است، اگر بخواهد طبق واقع رشد كند بايد همواره از غنى بالذّات و كمال مطلق نياز خود را بخواهد؛ زيرا اظهار خضوع و فقر از سوى بنده و اظهار كمال از جانب خداوند همواره مطلوب است. هنگامى كه اين حقيقت در انسان محقق شود، صفت سمع الهى براى او ظهور مى‏ يابد و اگر اين گونه نباشد، موجود بى‏ فايده و بى‏ كمالى خواهد بود. 1:وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَي فَادْعُوهُ بِهَا... و نيكوترين نام ها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ أَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ.» و به من رو كن هنگامى كه با تو مناجات مى‏ كنم. 🔸 حالت مناجات، حالت خاصى است كه عبد بايد رقّت قلبى پيدا كرده و قلبش در اين حال از تعلقات بريده شود؛ از اين رو در مقام نجواى با حق تعالى از او مى‏ خواهد فقط براى خودش باشد. 🔸مُحِّب به گونه‏ اى انحصار طلب است و البته در مقام محبت بايد اين گونه باشد و هنگامى كه مُحِّب خواست محبوب تنها براى خودش باشد، محبت او حقيقى است و در جان او مى‏ نشيند و همواره عميق‏تر مى‏ شود. 🔹مُحِبّ با زبان‏ هاى مختلفى محبت به حق تعالى را ابراز مى‏ نمايد و اين بيان خاصّ را بايد از حضرات ائمه ـ عليهم‏ السّلام ـ فرا بگيريم؛ زيرا ايشان كمال محبت به حق تعالى را دارند: «وَ التّامِّينَ فِى مَحَبَّةِ اللّه‏» در محبت خداوند تام هستند. 🔺خداوند نيز از بين مخلوقات خود، كمال محبت را به ايشان دارد: «لا حَبِيبَ إِلاّ هُوَ وَ أَهْلُهُ.» محبوبى [مُحِّبى] جز پيامبر و خاندانش نيست. و چون عبد در مقام مناجات، به نوعى حالات گوناگون خود را نسبت به مولا و محبوبش ابراز مى‏ كند و كسى جز اين خاندان به تمام معنا اين حالات را ندارد؛ از اين رو جز ايشان كسى توان ابراز اين حالات را به طور كامل ندارد، پس اگر ما نيز بخواهيم به حقيقت اين گونه مناجات‏ها پى برده و از آن‏ها لذت حقيقى ببريم بايد آن گونه كه ايشان آن حالات را ـ در مقام خواندن ـ داشته و به آن رسيده‏ اند، ما نيز به اندازه‏ ى ظرفيت روحى خود آن حالات را فهميده و بيابيم. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ.» [مولاى من] به تحقيق به سوى تو فرار كرده‏ام. 🔸فرار از غير حق و شتاب به سوى او بنده به خداوند به گونه‏ اى زمينه‏ ساز اقبال ويژه‏ ى خداوند به او است؛ زيرا: 🔹اولاً: خداوند اسباب اوّليه توجه به خويش را در وجود بندگان (با درك‏ها و تمايلات فطرى مانند: ميل به حقيقت‏ جويى، كمال مطلق و خيرخواهى) قرار داده است. 🔹ثانيا: انبيا و اوليايى را براى بشر فرستاده تا او را به خداوند دعوت كرده و متوجه گردانند. 🔸و اين دعوت و توجه تحقق نمى‏ يابد، مگر اين كه انسان از غير حق دورى كند و توجه استقلال گونه به غير او نداشته باشد؛ خواه آن كه غير حق امور بيرونى باشد و ياامورى باشد كه متعلّق به خود عبد است، كه اين امور ـ الى ماشاء اللّه‏ در زندگانى هر فردى ـ به صورت استقلالى جلوه مى‏ كند و بايد از آن‏ها فرار كند تا اقبال الهى شامل حال او شود، چنان كه خداوند به بندگانش امر مى‏ كند: «فَفِرُّواْ إِلَى اللَّهِ» پس به سوى خدا بگريزيد. سوره ذاریات آیه50 🔰بیانات استاد تحریری ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ.» [مولاى من] به تحقيق به سوى تو فرار كرده‏ ام. ◀️راه‏هاى شتاب به سوى خداوند مهيّا شدن زمينه در وجود عبد به گونه‏ هاى مختلفى است كه مى‏ توان به تفكر و مواجه شدن با ناملايمات عالم طبيعت اشاره كرد. 🔸اين دو مورد، بسترهاى مهمى است كه قرآن كريم انسان‏ها را خيلى زياد به آن توجه داده است، از اين رو درباره‏ ى اين كه در چه چيز و چگونه بايد تفكر كرد و تأثير آن چيست، مى‏ فرمايد: «أَوَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِى أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَـاواتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَآ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَآىءِ رَبِّهِمْ لَكَـفِرُونَ» آيا در خودشان به تفكّر نپرداخته‏ اند؟ خداوند آسمان‏ها و زمين و آن چه را كه ميان آن دو است، جز به حق و تا هنگامى معيّن، نيافريده است، و [با اين همه ]بسيارى از مردم لقاى پروردگارشان را سخت منكرند. سوره روم آیه 8 🔹اگر حالات عمومى انسان‏ها با تفكر همراه شود و همواره در ماهيت خود و موجودات تفكر كنند، زمينه‏ ى انتقال توجه از عالم دنيا و ملك و تعلقات دنيايى، به عالم ملكوت و كمال مطلق الهى فراهم مى‏ شود، يعنى هر كسى با ديدن تغيير دايمى هستى خود و موجودات و حالات آن‏ها، پى به موجود ثابت مطلق مى‏ برد، حال او دگرگون گشته، همواره خويشتن را در آغوش و همراه هستى و كمال مطلق الهى مى‏ بيند و با او ارتباط قلبى برقرار كرده و آرام مى‏ شود. 🔺خداى متعال چون عبدش را دوست دارد، همواره او را به خويش متوجه مى‏ گرداند؛ از اين رو هنگامى كه او به سرگرمى‏ هاى عالم دنيا مشغول است و از توجه به عالم ربوبى و تحت تدبير او بودن غافل مى‏ شود، او را به گرفتارى‏ هايى دچار مى‏ كند تا بيدار شود و به سوى حق رجوع كند. 🍃قرآن كريم مى‏ فرمايد: «وَمَآ أَرْسَلْنَا فِى قَرْيَةٍ مِّن نَّبِىٍّ إِلآَّ أَخَذْنَآ أَهْلَهَا بِالْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» و در هيچ شهرى، پيامبرى نفرستاديم مگر آن كه مردمش را به سختى و رنج دچار كرديم تا مگر به زارى درآيند. سوره اعراف آیه94 ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ، مُسْتَكِينا لَكَ، مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ، راجِيا لِما لَدَيْكَ تَرانِى [ثَوابِى].» و در پيشگاه تو با حالت خضوع و زارى به سوى تو ايستاده‏ ام و به پاداشى كه نزد تو دارم، اميد دارم [و تو مرا مى‏ بينى]. 💠توقف در پيشگاه حق و راه‏ هاى گوناگون آن 🔺انسان همواره بايد خود را در پيشگاه و محضر حق تعالى دانسته و هيچ گاه خود را جداى از آن نداند كه اين اعتقاد، توجه قلبى است و با لطافتى همراه است و موجب مى‏ شود كه همواره سر تاپاى وجودش در برابر حق اظهار كوچكى كند و اعمال و رفتارش كنترل شود و اين حالت براى عبد بسيار مطلوب است؛ چنان كه خداوند متعال در سوره علق مى‏ فرمايد: «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» مگر ندانسته كه خدا مى‏ بيند؟ 🔸اين توقف در برابر حق، بايد با حالت‏ هايى باشد كه الفاظ اين مناجات بيانگر آن است و هر چه اين اوصاف در وجود عبد بيشتر باشد، ابرازش با واقعيت بيشتر همراه خواهد بود. اين حالات بنابر آن چه در اين فراز از دعا آمده عبارت‏ اند از: 1⃣بريدن از غير حق عبارت «مُسْتَكِينا لَكَ»، يعنى بارالها، توقف من در پيشگاه تو با حالت استكانت و خضوع و كوچكى است كه از خود چيزى ندارد و براى خود چيزى قايل نيست كه در غير اين صورت، ادبار به حق است؛ 2⃣التماس به حق تعالى عبارت «مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ» يعنى خدايا! از آن چه تاكنون داشته‏ ام كه به خود، شؤون خود و موجودات و شؤون ايشان توجهى استقلال گونه كرده‏ ام و در برابر تو براى آن‏ها شأنى قايل شده‏ ام، تضرّع، زارى و ناله دارم. 3⃣ به حق تعالى و تفضل او عبارت «راجِيا لِما لَدَيْكَ ثَوابِى»، يعنى مولاى من! با حالت استكانت و خضوع و بريدن از غير تو به سوى تو آمده‏ ام و به آن چه نزد تو است دل بسته‏ ام؛ زيرا آن چه را كه من دارم، همه از ناحيه‏ ى تو است. 🔰بیانات استاد تحریری حفظه الله ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ تَعْلَمُ ما فِى نَفْسِى، و تَخْبُرُ حاجَتِى، وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِى.» آن چه در باطن من هست تو مى‏ دانى، به (جزئيّات) حاجت من نيز آگاهى و باطن من را مى‏ شناسى. 🔸تأثير اعتقاد و اقرار به آگاهى حق تعالى در اين فراز بنده به صورت مناجات، اوصاف كماليه‏ اى را به حق تعالى نسبت مى‏ دهد كه از اين طريق ،در ضمن مى‏ خواهد تقاضاى خود را به او ابراز كند، و اين اوصاف ـ كه با تعبيرات مختلف به كار رفته ـ از علم او به ويژگى‏ هاى گوناگون عبد حكايت مى‏ كند. 🔹اين اوصاف عبارت‏ اند از: «تَعْلَمُ»، «تَخْبُرُ» و «تَعْرِفُ» كه بين آن‏ها تفاوت‏ هايى وجود دارد و هر يك معناى خاصّى دارد؛ از اين رو تعبيرات به صورت متفاوت ذكر شده است. 🔸علم، به معناى آگاهى و نوعى شناخت است. ولى خبير بودن، آگاهى به باطن است. به شخصى كه به جزييات و باطن شى‏ءآگاه است، گفته مى‏ شود و تعرفُ، در حقيقت آگاهى خيلى جزيى‏ تر را گويند، كه از معناى علم خاص‏تر است. 🔺ائمه ـ عليهم‏ السّلام ـ با اين بيانات به ما القا مى‏ كنند كه عبد بايد در برابر حق تعالى به علم او به تمامى اين مراحل اقرار كند تا اگر زمانى در حالات باطنى‏ اش و در مواجهه‏ ى با حق تعالى كاملاً صادق نبوده است، با اين اقرار صداقت خود را ابراز كند؛ زيرا حق تعالى به تمامى خفاياى وجود انسان اشراف دارد و همه‏ ى نيازمندى‏ هاى او را مى‏ داند: ☘«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِى قُلُوبِكُمْ» و آن چه در دل‏هاى شماست خدا مى‏ داند. سوره احزاب آیه51 ليكن براى عنايت خاص به ، او نيز بايد به اطلاع و قدرت خداوند اقرار كند. 🔰بیانات استاد تحریری حفظه الله ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ لا يَخْفى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِى وَ مَثْواىَ، وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِى، وَ أَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِى، وَ أَرْجُوهُ لِعافِيَتِى.» [خدايا!] سرانجام كار و سر منزل من و آن چه را مى‏ خواهم بگويم و خواسته‏ ى خود را كه مى‏ خواهم به زبان آورم و براى عاقبتم به آن اميد دارم، بر تو مخفى نيست. 🔹آگاهى كامل خداوند به موجودات اين بيانات اظهار يكى از جزييات علم حضرت حق است كه حضرات معصومين ـ عليهم‏ السّلام ـ با اين بيانات مى‏ خواهند ما به آن ايمان بياوريم كه حق تعالى بر ما و بر علم ما احاطه‏ ى وجودى دارد: 🍃«وَهُوَ اللَّهُ فِى السَّمَـوَ تِ وَفِى الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ» و او در آسمان‏ها و زمين خداست. نهان و آشكار شما را مى‏ داند، و آن چه را به دست مى‏ آوريد [نيز ]مى‏ داند. سوره انعام آیه3 🔸ما مى‏ خواهيم با چنين خدايى ارتباط برقرار كنيم كه آنى از حيطه‏ ى وجودى اوخارج نيستيم. او از ابتداى وجود و حركات وجودى تا آخر وجود و قرارگاه انسان را مى‏ داند. ما محدود ولى او نامحدود است؛ از اين رو اين محدود همواره بايد خود را در برابر آن نامحدود محاط بداند و اين مطلب را ابراز كند، چون يكى از نمونه‏ هاى اقبال الهى آن است كه ما خدا را آن طور كه هست بدانيم. 🔸شايد اين بيانات به گونه‏ اى مى‏ خواهند بگويند: بايد متوجّه باشيم خدايى داريم كه از ما غايب نيست: «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَلـكُمْ» و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مى‏ داند. سوره محمد آیه19 👈 تا از او نكرده و در مقام مناجات، حالت كشش به سوى او حاصل شود، از اين رو با اين كه او به تمامى جزييات وجود بنده آگاه است، كمال بنده آن است كه مطلوبش را بخواهد و اظهار كند، زيرا: ☘«قُلْ مَا يَعْبَؤُاْ بِكُمْ رَبِّى لَوْلاَ دُعَآؤُكُمْ» بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى‏ كند. سوره فرقان آیه77 ⬅️ و در ادامه به خداوند اظهار مى‏ كنيم: همت و آرزويم رسيدن به هدف و آينده‏ ى حقّى است كه آن را مى‏ دانى. هم چنين از عواملى كه مرا به آن مقصد مى‏ رساند و با اختيار آن‏ها را انجام داده و به دست مى‏ آورم، آگاه هستى. ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯
🔰«وَ قَدْ جَرَتْ مَقادِيرُكَ عَلَىَّ يا سَيِّدِى، فِيما يَكُونُ مِنِّى إِلى آخِرِ عُمْرِى، مِنْ سَرِيرَتِى وَ عَلانِيَتِى.» و به يقين تقديرات تو بر من جارى است اى آقاى من، تا آخر عمرم از امور باطنى و آشكارم. ◀️ اجراى مقدرات الهى بر بندگان در اين فراز به درگاه خداوند متعال عرض مى‏ كنيم: مولاى من! اين گونه نيست كه فقط اكنون در برابر تو قرار گرفته، ابراز نياز و ارادت مى‏ كنم و كمالات تو را ابراز مى‏ دارم و تو نيز هم اكنون داراى اين كمالات شده‏ اى، بلكه تو آن حقيقتى هستى كه همه‏ ى اندازه‏ گيرى‏ هاى من به دست تو است و تو مرا اداره مى‏ كنى. من با همه‏ ى خصوصيات خود و اراده و قدرت و آگاهيم، تحت اراده‏ ى تو هستم و يكى از خصوصيات بارز من، فهم و اراده‏ ى من است كه با آن اين امور را درك مى‏ كنم و همه از جانب تو مى‏ باشد. ◀️ ماهيّت تقديرات الهى هر موجودى از موجودات اين عالم با شرايط و زمينه‏ هاى گوناگونى آفريده شده و ادامه‏ ى هستى مى‏ دهد: 🔸«وَ خَلَقَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُو تَقْدِيرًا» و هر چيزى را آفريده و بدان گونه كه درخور آن بوده اندازه‏ گيرى كرده است. سوره فرقان آیه2 🔹 انسان نيز با شرايط ويژه‏ اى، براى هدفى والا آفريده شده است و خداوند متعال تمامى شرايط و زمينه‏ هاى رسيدن به آن هدف را برايش فراهم نموده است تا با اختيار آن را دنبال كرده و به آن نايل شود. يكى از مهم‏ترين زمينه‏ هاى تكامل وجود انسان، اراده او است كه جزء وجودش بوده و از او جدا نمى‏ شود. 🔺بنابراين، تقديرات الهى نسبت به انسان با اراده‏ ى انسانى و ارادى بودن افعال او منافاتى ندارد؛ زيرا خداوند وجود انسان را اين گونه اندازه‏ گيرى كرده است كه هر انسانى ـ به هر درجه‏ اى كه مى‏ رسد ـ آن را با اراده و توانى كه خداوند همواره به او اعطا مى‏ كند، كسب كند. 🔰بیانات استاد تحریری ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ @qoranketabehedayt ╰━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╯