eitaa logo
مصباح قرآنیان ۳
1.9هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
6.6هزار ویدیو
560 فایل
با سلام اطلاع رسانی کلیه برنامه های قرآنی مرکز قرآن ، عترت و نماز اع س نهاجا به متسابقین و فعالان قرآنی در سطح کل‌ کشور وآموزش قرآن کریم (از مبتدی تاپیشرفته ) با مسابقات جذاب
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 دهه‌های شما 🌆 ایجاد تمدن نوین اسلامی؛ وظیفه‌ای که آقا بر عهده جوانان و نوجوانان گذاشته‌اند ☀️ برای طلوع خورشید ولایت عظمی (عج)، چقدر آماده شده‌اید؟ 🏔
👇🏻👇🏻👇🏻
‍     ┄━•●❥ ❥●•━┄   چشم هایم به سرخی نشسته، صورتم خیس باران شده، تمام تنم عرق کرده، سرم گیج می رود و نای راه رفتن ندارم اما صدای طفل سه روزه ام آتش به جگرم می زند. پله ها را آهسته آهسته پایین می روم. اطرافیان از دیدنم با این حال و احوال پریشان و آشفته، شوکه می شوند. موهای آشفته بازارم را کنار می زنم، با دست اشک هایم را از روی گونه پاک می کنم. مادر تندی جلو می آید و دستم را می گیرد، کمکم می کند تا چند قدم باقی مانده را محکم تر بردارم. خان جان دنبال اسپند دود کن می گرد، مادر فرزام قربان صدقه ام می رود. صدای گریه اینبار بیخ گوشم است، دو دستم را قاب صورتش می کنم. بی اختیار می شوم و یک قطره از اشک چشم هایم روی گونه اش می چکد. بی بی گل نساء طفل را به آغوشم می سپارد و سراغ پخت کاچی می رود. نگاهم قفل چهره معصوم اش می شود، بوسه بارانش می کنم. بوی طفل مستم می کند. دل بی قرارم آرام می شود. این طفل فرزند من است، یادگار فرزام... سفت تر بغلش می کنم. وای چقدر لذت بخش است مادر بودن... مادری کردن... لب های کوچکش مثل ماهی باز و بسته می شود، طفل شیرخوارم تشنه هست. تشنه شیر مادر... کودک بی قرارم در آغوشم آرام می گیرد. به کمک مادر توی اتاق می رویم. مادر فرزام گهواره را کنار تختم جای می دهد. اینبار بالاجبار از آغوشم جدایش می کنم تا راحت تر بخوابد. با دست راستم دست کوچکش را درستانم می گیرم و با انگشت دست چپم روی گونه اش را نوازش می کنم. گویی کسی کنار تختش ایستاده، سرم را بالا می آورم. خدای من باز هم فرزام! اینباره برق چشمانش خبر از شادی می دهد، غم رخت بر بسته و شادی مهمان دلش شده. انگشت اشاره اش پلاک سوخته توی گردنم را نشانه می گیرد. انگار همین دیروز بود، پسر مارک دار دانشگاه، برادر لاکچری، شد پاره تنم! خاطرات گذشته به ذهنم هجوم می آورند؛ انگار مرور خاطرات، مشق شب عشق باشد. فلش بک می زنم به ۶ماه بعد از شب وصال... | آسمان صاف تا کمی قسمتی ابریست. حلقه وصال در انگشت دست چپم می درخشد. صاحب خانه ای مهربان در قلب من حضور یافته که جزو صاحب خانه های نایاب است. من و فرزام قرار است تا ابد بیخ ریش هم بمانیم، اینها رویا نیست و من بیدار بیدارم. فرزام از مرد رویاهای من هم جلوتر زده، می ترسم اینهمه مهربانی و آقا بودنش بیش از حد لوسم کند و رو دل کنم. علی تا خلق و خوی خوش فرزام را می بیند می گوید: «اینهمه مهربونی واسه یه مرد نوبره والا! چشم مادرش روشن...» اما فرزام هیچ سرعت غیرمجاز و هشداری را در این مسیر پیدا نمی کند، می گوید مومن باید اینگونه باشد، مرد باید با همسرش اینطور رفتار کند. جمعه ها دستپخت فرزام را نوش جان می کنم، نمی گذارد دست به سیاه و سفید بزنم. کد بانویی برای خودش بوده و من بی خبر! زندگی روی خوشش را برایمان به نمایش گذاشته و من روزی هزاران بار خدا را شاکرم. خیلی ها بیخ گوشم خوانده بودند، بعد از ازدواج درس خواندن محال است، کتاب ها را می بوسم و کنج خانه می گذارم! ولی کذب محض بود و من مصمم تر از قبل سرکلاس حاضر می شدم. علارغم میل باطنی ام با سارینا هم کلاسی شده ام. چند وقتی می شد که آقای پورامین در کلاس و محوطه دانشگاه دور و بر سارینا مثل پروانه نمی چرخید. گروه سه مخ هم بیکار ننشسته و جلسه اضطراری را برای این امر تشکیل دادند. سمیرا تند و تند تایپ می کرد. دلم برای انگشتانی که بی گناه نصیب او شده بودند می سوخت، از بس از زبان بسته ها کار می کشید و دردشان می آمد. سمیرا نوشته اش را ارسال کرد: «رابطه آقای پور امین و سارینا شکرآب شده...» هنوز چند صباحی از زیر یک سقف رفتنشان نمی گذشت و همین باعث شده بود که هضمش برایم سخت باشد. اطلاعات مرجان بیشتر بود «متاسفانه آبشون تو یه جوی نمیره. از همون ماه اول دعوا دارن. شوهر سارینا همه جا رو پر کرده که سارینا زن زندگی نیست. توی دانشگاهم چو افتاده که سارینا چشم و گوشش می جنبه!» دیدن پی ام مرجان برآشفته ام کرد، تندی نوشتم: «استغفرالله. این یه کلاغ چهل کلاغا چیه... یعنی چی این حرفا. از تو بعید بود مرجان!» مرجان تایپ کرد: «ببخشید خب. بعدشم تقصیر من چیه. همه می گن!» با حرص نوشتم: «همه بگن. به ما چه.» سمیرا تایپ کرد «خب حالا. تو چرا جوش آوردی!» استیکر خداحافظی را ارسال کردم و گوشی را روی میز رها کردم. این حرف ها به دور از انسانیت بود و ممکن بود تهمت باشد و غیبت ما هم چاشنی اش، از طرفی دلم مثل سیرو سرکه به جوش افتاده بود! اگر خدای ناکرده این حرف درست باشد، چشم و گوش سارینا دنبال چه کسی می توانست باشد! فرزام! نه... نه... خدا نکند. افکار پوچ و احمقانه را دور می ریزم و سراغ پخت دم پختک، غذای مورد علاقه فرزام می روم.| ┄━•●❥ ادامه دارد... . 🌸🍃 @quranekarim1398
زمینه. پری وا نکردم.mp3
10.36M
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🕊....🌷🦋 پری وا نکردم ، وخوب ‌تا نکردم؛ دعاکردم ‌اما...تقلا نکردم... ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ @quranekarim1398
به اولین پنج شنبه ماه رجب، لیله الرغائب یا شب آرزوها گفته می شود که مهم ترین اعمال این شب روزه گرفتن و خواندن دوازده رکعت نماز می باشد. اعمال و فضایل اولین پنجشنبه ماه رجب یا لیله الرغائب همانطور که میدانید نخستین شب جمعه از ماه پرفضیلت رجب را «لیلة الرّغائب» نامیده اند. رسول خدا (ص) من باب فضیلت و برکت ماه رجب در روایتی فرموده اند:" از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» نامیدند." ابتدا پیش از هر چیزی به معنای لغوی لیله الرغائب می پردازیم لیله به معنی شب و واژه «رغائب» جمع «رغیبه» به معنی چیزی که مورد رغبت و میل و همچنین به معنای بخشش و عطای زیاد است. پس «لیلةالرغائب» هم به عنوان شبی که توجه به آن زیاد است و هم به عنوان شبی که در آن بخشش و عطا فراوان است میتواند معنی شود و بر اساس روایاتی که درباره فضیلت و برکت این شب مطرح شده است هر دو معنا درست و صحیح تلقی می شود. فضایل شب آرزوها و لیله الرغائب زمین خاکی پر از فرشتگان می شود که از آسمان سرازیر شده اند در زمین سکنا برگزیده اند و مسئول بردن پیغام از نیت های پاک بندگان به خداوند هستند. بنابراین علاوه بر تاکید داشتن بر به جا آوردن اعمال این شب ، فرصت و امکان نیت آرزوهای دست یافتنی و به حق را نمی شود از دست داد.
🔰 و مشکلات امروز بخاطر انقلابی عمل‌نکردن ماست/ باید از بین برود 🔺 رهبر انقلاب در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز: ما باید دستاوردهای انقلاب را بشناسیم و بدانیم. ☜البته ما هرگز پنهان نکردیم و باز هم پنهان نمیکنیم که در بخشهایی هم عقب‌ماندگی داریم عقب‌ماندگی‌هایی که به هیچ‌وجه قابل قبول نیست خود ما هستیم خود . این عقب‌ماندگی‌ها باید جبران شود. این به‌خاطر انقلابی‌عمل‌نکردن ماست. ما هر جا انقلابی عمل کردیم عقب‌ماندگی نداشتیم. هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم یک حرکت غیرانقلابی و حرکت ناشی از و بی‌توجهی انجام دادیم عقب‌ماندگی به وجود آمد که در درجه اول در مسئله است. ما در این زمینه عقب‌ماندگی داریم و اختلاف و شکاف طبقاتی است. البته این را هم بگویم. در همین زمینه ای که ما عقب ماندگی داریم در مقایسه با قبل انقلاب به مراتب جلو هستیم. اینی که کسی خیال کند که وضع قبل از انقلاب مثل وضع امروز بود اصلا اینجور نیست آن روزها خب بنده در میدان کار بودم با طبقات مختلف. وضع بسیار متفاوت بود با امروز و بسیار بد بود. امروز از ان جهت هم ما کرده ایم منتها باب شأن انقلاب نیست این چیزی که امروز هستیم. ما بایستی خیلی بیش از این حرکت می‌کردیم. ☜شکاف طبقاتی بایستی از بین برود و عدالت، به معنای واقعی کلمه بایستی مستقر بشود. این وظیفه ماست. این کار ماست. بایستی انجام بدهیم. ✨✨✨✨✨✨✨✨ @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب به تصویرخیره شو، میتونی متوقفش کنی؟ قطعا نه. ثانیه ها و دقایق درگذرند.... هرثانیه ای که بگذره دیگه برنمیگرده. [دی شد و بهمن گذشت ...] ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🌻امیر مومنان امام علی (ع) : 🔹...الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ.🔹 فرصت ها مانند ابر در گذر است و فرصت های خیر را غنیمت بشمارید. 🔺بخشی از حکمت ۲۱ نهج البلاغه
☀️ باید نگاه کرد... 🌿 عبارتی که امروز در حسینیه امام‌خمینی (ره) نقش بسته بود 🌺 إنّما البَصيرُ مَن سَمِعَ فَتَفَكَّرَ ، و نَظَرَ فأبصَرَ ، و انتَفَعَ بالعِبَرِ 🌺 بصير كسى است كه بشنود و بينديشد، ببيند و بينا شود و از عبرتها بهره گيرد. 📝 امیرالمؤمنین علیه‌السلام ➕ «امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جای دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر»؛ بصیر آن کسی است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتی شنید، بیندیشد. هر شنیده‌ای را نمیشود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر». نَظَرَ یعنی نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاه‌های بی‌بصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلی اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائی را نگاه کنیم. انسان میبیند منحرفینی را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند... ما اگر بخواهیم پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهائی هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحی عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه میکنیم.»
┄┅─✵💝✵─┅┄ روزگارتان از رحمت  «الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز سفرهٔ تان از نعمت   «رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار روزتون پراز لطف وعنایت خداوند ‌ سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 @quranekarim1398 ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه ۵۶۶ مصحف شریف سوره مبارکه قلم و حاقه 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @quranekarim1398 ┗━━━♥️═🍃━━━┛