eitaa logo
مؤسسهٔ قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
2.8هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
162 فایل
تهران- خیابان ایران- شهید مهدوی پور- ۱۲۱ ☎️تلفن تماس: ۳۳۵۴۵۸۵۹ -۳۳۵۴۵۸۶۰ ویژه خواهران 📆شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۲ ↙️ کلاسهای اموزشی: @N_1311 ↙️ ادمین کانال: @yazahra1442 ↙️ واحد ازدواج: @aleyasin46 ↙️ کتابخانه شهید پورمحمدی: @RAZ110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴الهي! أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً، فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِه؟ 🔰خدايا! تو کسي هستي که براي بندگانت دري را به سوي بخشش خود باز کردي که آن را توبه ناميدي و فرمودي: به سوي خدا بازگرديد با توبه‌ي صادقانه. 💠 پس ديگر چه عذري دارد کسي که از وارد شدن به اين درب غفلت ورزيده؟ 💫انسان بايد همواره در وجود خود و نيز در نظام عالم تفکر کرده، سعي نمايد پيوسته در تمامي امور با تفکر همراه باشد. تفکر، وجود انسان را عميق مي‌کند و از گرفتاري به غفلت و سطحي‌نگري در مورد موجودات و واقعيات عالم بيرون مي‌آورد. 🌐حضرت امام علي (ع) مي‌فرمايد:«نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَك.» با تفکر قلبت را بيدار کن. تفکر در خصوصيات وجودي خود نيز ابعاد زيادي دارد، از جمله اين که نفس از کجا آمده؟ به کجا مي‌رود؟ و چه تحولاتي در او وجود مي‌آيد و چه عجائب و غرايبي از جنبه‌هاي مادي و رواني در وجود او نهفته است؟ 🌐 يکي از عجايب و غرايب نظام عالم، ربط فعل و انفعالات رواني با فعل و انفعالات مادي خويش است. لذا حضرت در اين مناجات مي‌فرمايد: «کسي که از اين باب وسيع رحمت تو غافل باشد هيچ عذري ندارد.» انسان بايد هرگاه متوجه نقطه ضعف‌هاي خويش شد، تصميم بگيرد که جبران کند. تکرار شکسته شدن عزم‌ها و تصميم‌هاي گذشته هرگز نبايد موجب سستي در تصميم گيري‌هاي صحيح در آينده شود. همان‌گونه که بدن با تغذيه‌ي مستمر به مرتبه‌اي از حيات مادي ادامه مي‌دهد، روح هم به اين تغذيه‌ي مستمر نياز دارد. 💠 تمرين و تجديد در تصميم گيري‌ها، انسان را همواره در جهت حرکت به سوي خداي متعال قرار داده، از غفلت بيرون مي‌آورد و در مسير حق تعالي مستحکم مي‌سازد. 🌀بازآ بازآ، هر آنچه هستي بازآ گر کافر و گبر و بت پرستي بازآ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد بار اگر توبه شکستي بازآ 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
🔷 الهي! إِنْ كَانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِك 🔹خدايا! اگر گناه از بنده‌ات قبيح است، پس بايد عفو از جانب تو نيکو باشد 💠 امام سجاد (ع) در اين فراز از مناجات تائبين مسئله‌ي قبح و زشتي ذاتي گناه را مورد توجه قرار داده به حضرت حق عرض مي‌فرمايد: ➖«خدايا! مي‌دانم که گناه از جانب بنده‌ات قبيح است و عبد هم بايد به قبح گناه اقرار داشته باشد تا زمينه‌ي توبه را فراهم کند اما اين را هم مي‌دانم که عفو از جانب تو نيکوست.» 👌اين حقيقت به صورت جمله‌ي شرطيه بيان شده است و گاهي حضرات ائمه (ع) تقاضاي خود را در محضر حق تعالي به طور غير مستقيم عرضه مي‌دارند و اين شيوه‌ي لطيفي است که انسان وقتي با بزرگي مواجه مي‌شود، تقاضاي خويش را به صورت غير مستقيم مطرح سازد. 🔶 در مجموع، سخن گفتن با حضرت حق در ادعيه به‌گونه‌هاي متفاوتي قابل تصور است: 🔺گاهي ابتدا صفات کماليه‌ي حق مطرح مي‌شود، سپس جنبه‌هاي نقص عبد که مرتبط با آن صفات هستند ذکر مي‌گردد؛ 🔻و گاهي در ابتدا نقص و جسارت عبد بيان مي‌شود و آن‌گاه صفات نيکوي حق تعالي اظهار مي‌شود. 🔸در اين فراز از دعا، شيوه‌ي دوم به کار گرفته شده و حضرت (ع) مي‌فرمايد: «خدايا! اگر گناه از بنده‌ات قبيح است، از جانب تو که مولاي من هستي بايد عفو باشد.» ✔️دارم اميد عاطفتي از جانب دوست کردم جنايتي و اميدم به عفو اوست دانم که بگذرد ز سر جرم من که او گر چه پري‌وش است وليکن فرشته خوست 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
🔷 الهي! مَا أَنَا بِأَوَّلِ مَنْ عَصَاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَ تَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ ↩️ معبودا! من اولين کسي نيستم که نافرماني‌ات کرده و توبه‌اش را پذيرفته‌اي و خواستار احسانت شده و تو او را احسان نموده‌اي 🔹بيان حضرت اين است که الطاف خداي متعال نسبت به عبد محدود نيست. ✳ معناي فرمايش ايشان آن است که: خدايا! بندگانت پيوسته تو را معصيت مي‌كنند و تو نيز نسبت به آنان مكرر توبه فرموده‌اي. اکنون من نيز نافرماني تو را کرده‌ام، درست است که اين نافرماني به طور کلي از جانب عبد قبيح است، اما اين طور نيست که من اولين نافرمان تو باشم و تو اولين کسي باشي که بخواهي به سوي او توبه کني و راه توبه را برايش باز نمايي... 🔸اقتضاي طبيعي اين عالم انسان است. اما اين هرگز بدان معنا نيست که هر کسي در اين عالم همراه با لغزش مي‌آيد و بايد معصيت کند! بلکه مقصود آن است که به طور طبيعي،‌ تمايلات و کشمکش‌هاي اين عالم، انسان را به لغزش مي‌کشاند. 🔶 البته انبيا و اولياي الهي(ع) بر‌خلاف مقتضاي طبيعي اين عالم حرکت مي‌کنند و هرگز گناهي از آنان سر نمي‌زند. در عين حال اين بزرگواران وقتي حالات خاص خود را با ذات اقدس الهي را با حالات عادي خويش- هر چند در راه اطاعت است- مقايسه مي‌کنند، آن را براي خود گناه حساب به شمار مي‌آورند. 🔷 از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «لِي‏ مَعَ‏ اللَّهِ‏ وَقْتٌ لَا يَسَعُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان.» ⬅️ براي من با خدا وقتي است که در آن وقت نه فرشته‌ي مقربي گنجايش دارد نه نبي مرسلي و نه مؤمني که خداي متعال قلبش را براي ايمان امتحان کرده باشد. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
ادامه👆👆 🔷 بيان حضرت اين است که الطاف خداي متعال نسبت به عبد محدود نيست. 🔹 معناي فرمايش ايشان آن است که: خدايا! بندگانت پيوسته تو را معصيت مي‌كنند و تو نيز نسبت به آنان مكرر توبه فرموده‌اي. اکنون من نيز نافرماني تو را کرده‌ام، درست است که اين نافرماني به طور کلي از جانب عبد قبيح است، اما اين طور نيست که من اولين نافرمان تو باشم و تو اولين کسي باشي که بخواهي به سوي او توبه کني و راه توبه را برايش باز نمايي. 🔸اقتضاي طبيعي اين عالم لغزش انسان است. اما اين هرگز بدان معنا نيست که هر کسي در اين عالم همراه با لغزش مي‌آيد و بايد معصيت کند! بلکه مقصود آن است که به طور طبيعي،‌ تمايلات و کشمکش‌هاي اين عالم، انسان را به لغزش مي‌کشاند. 🔶 البته انبيا و اولياي الهي(ع) بر‌خلاف مقتضاي طبيعي اين عالم حرکت مي‌کنند و هرگز گناهي از آنان سر نمي‌زند. در عين حال اين بزرگواران وقتي حالات خاص خود را با ذات اقدس الهي را با حالات عادي خويش- هر چند در راه اطاعت است- مقايسه مي‌کنند، آن را براي خود گناه حساب به شمار مي‌آورند. 🔷 از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: 🔹«لِي‏ مَعَ‏ اللَّهِ‏ وَقْتٌ لَا يَسَعُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان.» 🔸براي من با خدا وقتي است که در آن وقت نه فرشته‌ي مقربي گنجايش دارد نه نبي مرسلي و نه مؤمني که خداي متعال قلبش را براي ايمان امتحان کرده باشد. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran ادامه👇👇
ادامه👆👆 🔶حضرت امام سجاد ع در حقيقت حال واقعي خود را به خداي تعالي عرضه مي‌دارد و مي‌فرمايد: 👌«خدايا! من اولين کسي نيستم که معصيت تو را کرده باشم و تو هم بر او توبه کرده باشي. من اولين کسي نيستم که احسان تو را خواسته و متعرض احسان و نيکي تو شده باشد و تو هم بر او جود کرده باشي. بلکه عنايت تو و توبه‌ات بر بندگان هميشگي است.» البته موجودات همواره با درخواست تکويني خويش، متعرض خوبي‌ها‌ي حق مي‌شوند چنان که قرآن شريف مي‌فرمايد: 💠{ يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْن‏} ↩️ تمام كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند از او تقاضا مى‏كنند، و او هر روز در شأن و كارى است! 🔸همه‌ي موجودات سائل حق‌اند و زبان حال و قال موجودات سؤال از حق تعالي است. 🔹بنابراين انسان گناه‌کار و غافل، پس از به لغزش و غفلت خويش و به اين که نبايد در محضر و حضور مولا اين‌گونه باشد و پس از اين توجه، احساس و کند، در واقع با اظهار اين حالت،‌ خود را در معرض خوبي‌هاي حق تعالي قرار داده است و در چنين صورتي، قطعاً کمالات حضرت حق شامل او گرديده و مشمول جود پروردگار خواهد شد. 🔶 از اين جهت در اين فراز نيز بنده به طور غير مستقيم، توبه و رسيدن به خوبي‌هاي خداوند متعال را تقاضا مي‌کند. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
🔷 الهي! مَا أَنَا بِأَوَّلِ مَنْ عَصَاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَ تَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ 💠معبودا! من اولين کسي نيستم که نافرماني‌ات کرده و توبه‌اش را پذيرفته‌اي و خواستار احسانت شده و تو او را احسان نموده‌اي! 🔰براي حضرت امام علي(ع) در نيمه‌هاي شب، حالت‌هاي غشوه‌اي عارض مي‌شده است و کساني که به حال ايشان آگاهي نداشتند خيال مي‌کردند که حضرت وفات کرده است. يكى از اصحاب آن حضرت مي‌گويد: 👌 در ظلمت نيمه شبى، مولايم على علیه‌السلام را ديدم كه به آرامى از ياران خويش كناره گرفت [و چون سايه‏اى] در تاريكى نخلستان از نظرها پنهان شد. من [با دلى بى‏قرار و مضطرب] در پى آن حضرت به نخلستان شدم. ناله‏ى جان سوز آن ولى خداى را مى‏شنيدم كه نالان و گريان با معبود خويش، به خلوت و نماز مناجات آمده بود. در گوشه‏اى مخفيانه ايستادم و گوش جان به زمزمه‏هاى عارفانه مولايم سپردم كه [چون مار گزيده به خود مى‏پيچيد و مى‏ناليد و] مى‏فرمود: «الهى! كَم مِن مُوبِقةٍ حَلُمْتَ عن مقابَلَتِها بِنَقِمَتِكَ وَ كَم من جَريرةٍ تَكَرَّمْتَ عن كَشفِها بِكَرمِك، الهى! اِن طالَ فى عِصيانِك عُمُرى و عَظُم فى الصُّحُفِ ذَنبى، فما اَنا مُؤمِّلٌ غيرَ غُفرانِك و لا اَنا بِراجٍ غيرَ رِضوانِكَ.» ↩️ خدايا! چه بسيار گناهان كُشنده‏اى از كه من سر زد و تو از اين كه آن را با عذاب دردناكت مقابله كنى، حلم ورزيدى و چه بسيار جنايتى كه به كرم و بزرگوارى خويش از رسوايى‏ام به واسطه‏ى آن‏ها چشم پوشى فرمودى. خدايا! هر چند عمرم در عصيان تو طولانى شد و گناهانم در نامه‏هاى اعمالم بسيار گرديد، [اما] من جز مغفرت تو را آرزومند نيستم و جز به رضوان و خشنودى تو اميد ندارم. 🔰سپس آن حضرت در دل تاريک شب دو ركعت نماز گزارد و پس از آن به دعا و گريه و ناله و زارى پراخت و در ميان مناجات خويش با پروردگار، فرمود: «الهى! اُفَكِّرُ فى عَفوِكَ فَتهوُنُ عَلىَّ خَطيئَتى، ثُمَّ اَذكُرُ العَظيمَ مِن أخذِكَ، فَتَعْظُمُ عَلىَّ بَلِيتى.» آه! اِنْ اَنا قَرأْتُ فى الصُّحُفِ سَيئَةٍ أنا ناسِيها و اَنتَ مُحصِيها، فَتقُولُ: خُذُوهُ، فَيالَه مِن مَأخوذٍ لا تُنجِيهِ عَشيرَتُهُ و لا تَنفَعُهُ قَبِيلَتُه، يرحَمُه المَلاءُ اذا اُذِنَ فيه بِالنِّداء. آه! مِن نارٍ تُنضِجُ الأَكبادَ وَالكُلَى، آه! مِن نارٍ نَزّاعةٍ لِلشَّوَى، آه! من غَمرَةٍ مِن مُلهَبَاتٍ لَظَى.» ↩️ الهى! به عفو تو كه مى‏انديشم، خطاهايم در نظرم سُست و اندك مى‏شود و چون سخت‏گيرى تو را به ياد مى‏آورم، گرفتارى‏ام نزدم عظيم جلوه مى‏كند. ❗️آه! اگر در نامه‏ى اعمالم گناهى را بخوانم كه من فراموش كرده بودم امّا تو آن را ثبت نموده بودى و در آن حال بگويى: «او را بگيريد!» پس واى بر گرفتارى كه خويشانش او را نجات نتوانند و بستگانش سودى به او نرسانند. چون اجازه‏ى سخن گفتن پيدا كند [از شدّت بدبختى و بيچارگى او] همگان به حالش ترحّم برند. ❗️واى از آتشى كه جگرها و گوشت‏ها را مى‏خورد! ❗️آه از آتشى كه پوست سر را جدا مى‏كند! ❗️ آه از درياى آتش جهنم! پس با ناله‏اى جان گداز، گريه سر داد و اشك مى‏ريخت كه ناگاه سكوت شب همه جا را فرا گرفت و ناله‌ي عاشقانه‌ي على خاموش شد. چون نگريستم، ديدم هيچ حركتى نمى‏كند و چون چوبى خشك، بر زمين افتاد. نزديك رفتم و حركتش دادم ولى حركت نكرد. بى‏قرار و دل آشوب بانگ برآوردم كه: به خدا سوگند كه مولايم جان داده است. پس به منزل آن حضرت شتافتم و زهراى مرضيه‌ (سلام الله علیها) را با خبر ساختم. چون آن صديقه طاهره سخنم بشنود، فرمود: «على از دنيا نرفته، بلكه از خوف پروردگار، بى‏هوش گشته است.» پس قدري آب به صورت مبارك آن حضرت پاشيد تا به هوش آمد. ➖ چون چشم مباركش را گشود و نظرش بر من افتاد كه مى‏گريستم، فرمود: «از چه مى‏گريى؟» 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran ادامه👇👇
ادامه👆👆 ➖ گفتم: «به سبب آن چه شما بر سر خويش مى‏آوريد!» پس آن حضرت فرمود: «فَكَيفَ؟ وَلَو رَأَيتَنى وَ دُعِىَ بِى اِلى الحِسابِ واَيقَنَ اَهلُ الجَرائِمِ بِالْعَذابِ و احْتَوشَتْنِى مَلائِكَةٌ غِلاظٌ وَ زَبانِيةٌ فِظاظٌ، فَوَقَفتُ بَين يدَىِ المَلِكِ الجَبّارِ، قَد اَسْلَمَنِى الْأَحِبّاءُ وَ رَحِمَنِى اَهلُ الدُّنيا، لَكُنتَ اَشدَّ رَحمةً لى بَينَ يدَىْ مَن لا تَخفى عَلَيهِ خافِيةٌ!» ↩️ پس چگونه خواهى بود آن هنگامى كه مرا براى حساب‏كشى مى‏خوانند و مجرمان به عذاب خويش يقين مى‏كنند و فرشتگانِ سختگير و تندخويى كه مأمور راندن جهنميان به سوى آتشند، مرا به وحشت مى‏اندازند، پس در برابر مالك جبّار مى‏ايستم، دوستدارانم با من خداحافظى مى‏كنند و اهل دنيا به حال من ترحم مى‏كنند؟! 💠چنين حالاتي براي ما قابل درک نيست. آن بزرگواران وقتي اين حالات روحي خود را با حالات عادي مقايسه مي‌کنند، حالات عادي را گناه به حساب آورده و از آن استغفار مي‌کنند. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
🔷 يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرّ!ِ يَا كَاشِفَ الضُّرِّ! يَا عَظِيمَ الْبِرِّ! يَا عَلِيما بِمَا فِي السِّرِّ! يَا جَمِيلَ السِّتْرِ! اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ إِلَيْكَ 🔹 اي اجابت کننده‌ي بيچاره! ‌اي برطرف کننده‌ي گرفتاري! ‌اي احسان کننده‌ي بزرگ! ‌اي آگاه اسرار! ‌اي پرده پوش نيکو! جود و کرمت را نزد تو شفيع قرار دادم ➖ گويي حضرت در اين فراز، به خداي متعال عرضه مي‌دارد: 🔰«خدايا! من مضطر هستم و تو جواب‌گوي مضطر هستي، پس جواب مرا بده.» 🔶 خداي متعال در قرآن کريم در مقام ردّ اعتقاد مشرکان که غير خدا را مستقلاً در تحقيق امور يا رفع مشکلات دخالت مي‌دهند، مي‌فرمايد: 🍃 { أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ } 🍀 آيا کسي هست که جواب انسان مضطر را بدهد، هنگامي که او را مي‌خواند و بدي را برطرف مي‌کند؟ 🔸 حالت حالت خاصي است که در اثر درک يا برخورد با امر مشکلي که راه چاره‌اي براي فرار از آن نيست، در وجود انسان حاصل مي‌شود. البته روشن است که تصور مشکل به تنهايي حالت اضطرار و درماندگي نمي‌آورد، بلکه انسان بايد آن را با وجود خود بيايد و لمس کند. 🔶 حالت اضطرار را مي‌توان به کسي مثال زد که دچار بيماري سختي شده است. براي درمان به هر راهي مي‌رود و از هر جا چاره جويي مي‌کند اما هر جا مي‌رود و به هر طيبي رجوع مي‌كند هيچ نتيجه‌اي نمي‌گيرد. دچار حالت سردرگمي و آشفتگي مي‌شود و مال و ثروتي هم ندارد، به هر دري مي‌زند پاسخي نمي‌گيرد. کسالت و درد و رنج او را ناتوان ساخته و با اين حال قصد بازگشت به منزل دارد و مي‌داند که از او چيزي طلب مي‌کنند و کاري مي‌خواهند كه از دست او بر نمي‌آيد. اين حالت انسان مضطر است. 🔹 از اين نوع حالات براي انسان در امور مادي رخ مي‌دهد اما در امور معنوي کمتر چنين وضعيتي را احساس مي‌کند؛ زيرا امور مادي بسيار ملموس است، برعکس امور روحي که کمتر براي انسان قابل لمس مي‌شود. در مسئله‌ي و نيز انسان بايد خود را در ببيند تا حالت و داشته باشد و اگر کسي در مسائل روحي، حالت اضطرار پيدا کند، قطعاً دست‌گيري حق تعالي شامل حال او خواهد شد. اما از آن‌جا که نوعاً حالت اضطرار در اين مسايل احساس نمي‌شود و هر چه مناجات و درخواست مي‌شود، پاسخي و اجابتي حاصل نمي‌گردد. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran ادامه👇👇
🔷 يکي از زمينه‌هاي خوب پيدايش حالت اضطرار در امور معنوي، اين است که انسان در مقصد و کمال اعلاي وجود خود و نيز در اعمال و حالات خويش کند. 🔹 هم‌چنين آثار شوم اعمال و حالات بد خود را مدنظر قرار داده و با حالت بزرگان مقايسه نمايد. تجربه اثبات کرده است که اين شيوه، ثمربخش بوده و موجب دست‌گيري حضرت حق خواهد شد. 🔸در شرح حال برخي بزرگان ديده مي‌شود که براي آن‌ها ناگهان گشايشي دست داده است. اين گشايش از جانب خداي متعال در اثر اين است که شخص به مرز دست‌گيري رسيده و در باطن خود، دوري از کمالات و محروميت‌ها از آن‌ها را درک کرده است. 🔶 البته دست‌گيري از جانب خداي متعال همواره هست و به طرق مختلف ظهور مي‌کند و به همين جهت شايسته نيست انسان حالات خود را با بزرگان مقايسه نموده و توقع داشته باشد شبيه آن حالات براي او نيز رخ دهد. 🔸از مشکلات دردسر آفرين براي طالبان کمال، اين است که شرح حال علما را مطالعه مي‌کنند و بدون توجه اين که آن‌ها در چه شرايطي بوده‌اند توقع پيدا مي‌کنند که آن چه براي آنان پيش آمده، براي خوانندگان کتاب‌ها نيز رخ دهد! و وقتي محقق نمي‌شود اصل مسئله را رها مي‌کنند. نيز که در کمين نشسته است، از راه مي‌رسد و کمک مي‌کند تا انسان يک مرتبه از رحمت الهي و منقطع شود. 🔹 راه درست و متعادل اين است که انسان چشم خود را باز کند و به چيزهايي که تاکنون به او رسيده و قبلاً نداشته است توجه نمايد و بداند که اين‌ها همه دست‌گيري خداست و گمان نکند که در دست‌گيري خداي متعال، امر خارق‌العاده‌اي رخ مي‌دهد! بلکه گاهي پاسخ خداوند به حالت اضطرار عبد، از راه اسبابي است که فراهم مي‌شود، چنان که گاهي نيز از اين طريق است شخصي به انسان سخني مي‌گويد و راه کاري نشان مي‌دهد و همان راه‌کار، مشکل او را حل مي‌كند. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
🔷 يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرّ!ِ يَا كَاشِفَ الضُّرِّ! يَا عَظِيمَ الْبِرِّ! يَا عَلِيما بِمَا فِي السِّرِّ! يَا جَمِيلَ السِّتْرِ! اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ إِلَيْكَ 💠 اي اجابت کننده‌ي بيچاره! ‌اي برطرف کننده‌ي گرفتاري! ‌اي احسان کننده‌ي بزرگ! ‌اي آگاه اسرار! ‌اي پرده پوش نيکو! جود و کرمت را نزد تو شفيع قرار دادم... 🔹 دست‌گيري خداي متعال اين‌گونه نيست که يک مرتبه عرش پروردگار براي انسان مفتوح شود و به او تعارف کنند که: 🔸 «بفرما وارد عرش شو!» هر کسي بايد به اندازه‌ي ظريفت خويش طالب گشايش باشد و هر رهنمودي را گشايش بداند و پس از شنيدن، دنبال عمل برود. ❗️بعضي حرکت نکرده، توقع دارند در يک شب را طي کنند که اين امر محال است! عالم، عالم اسباب و مسببات است و هر چيزي از راه اسباب خودش طي مي‌شود، درست همان‌گونه که خداوند متعال مقرر فرموده است. 🔶 حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايد: 🔻«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ.» 🔺خداوند ابا دارد که اشياء را جز با اسبابش اجرا و محقق نمايد. 🔸در مسير حق تعالي نيز پافشاري و تضرع به درگاه الهي و احساس تشنگي لازم است تا راه‌گشايي صورت پذيرد چنان که در روايت است: 🔻«مَنِ اسْتَدَامَ قَرْعَ الْبَابِ وَ لَجَّ وَلَجَ.» 🔺کسي که دري را مدام بکوبد و اصرار هم داشته باشد در باز مي‌شود. آب کم جو تشنگي آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
ادامه👆👆 🔻 آري؛ خير 🔺اصرار در خواستن،‌ غير از عجله کردن در استجابت است. اصرار در مرحله تحقق پيدا مي‌کند: 1⃣ اظهار درخواست واقعي از خداوند؛ 2⃣ فقط خدا را در استجابت دخيل دانستن؛ 3⃣ اطمينان به استجابت ❗️اما معناي اين است که چه شرايط استجابت محقَّق باشد و چه نباشد انسان بخواهد تقاضايش محقَّق شود و اين امر نشدني است، از اين جهت حضرت امام صادق ع مي‌فرمايد: 🔻« لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ وَ رَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ فَيَقْنَطَ وَ يَتْرُكَ الدُّعَاءَ.» 🔺همواره انسان مؤمن در مسير خير و آسايش و رحمت از جانب خداي متعال است تا وقتي که عجله نکند تا مأيوس شود و دعا را ترک کند. ➖ راوي از امام پرسيد: «چگونه عجله کند؟» حضرت فرمود: 🔻«قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَة.» 🔺اين طور بگويد: به تحقيق مدتي فلان مطلب را خواستم و اجابت را نديدم. حافظ وظيفه‌ي تو دعا گفتن است و بس در بند آن مباش که نشنيد يا شنيد 🔸بنابراين اگر اصرار و با توجه به وجود داشته باشد، استجابت قطعي است اگرچه با تأخير باشد چنان که خداوند نسبت به دعاي حضرت موسي و هارون، در رابطه‌ي با نابودي فرعون مي‌فرمايد: 🔻 قالَ قَدْ أُجيبَتْ دَعْوَتُكُما 🔺دعاي شما قطعاً اجابت شد. 🔶 لکن طبق فرمايش امام صادق (ع) بين دعاي آن حضرت و استجابت دعا، چهل سال فاصله شد. شايد در طول آن چهل سال شرايط اجتماعي استجابت دعا محقق نبوده است. 🔷 بنابراين انسان در هر مقطعي، وقتي توجهي برايش پيدا شد بايد آن توجه را دنبال کند تا خداي متعال در جاهاي ديگر هم به او عنايت کند. چنان که خداوند به حضرت داوود(ع) وحي مي‌کند: 🔻«اذْكُرْنِي فِي أَيَّامِ سَرَّائِكَ حَتَّى أَسْتَجِيبَ لَكَ فِي أَيَّامِ ضَرَّائِكَ.» 🔺مرا در ايام خوشي‌هايت ياد کن تا تو را در ايام گرفتاري‌هايت استجابت کنم. 🔹 يکي از دوستان نقل مي‌کرد: گرفتار بنايي و ساخت منزل بودم. روزی در کوچه راه می‌رفتم که ديوانه‌ای از کنارم گذشت در حالي که زير لب با خود مي‌گفت: ✔️«مگر ديوانه بودي که خودت را به مشکل انداختي!» ناگهان متوجه شدم اين داروی درد من است. ✳️گاهي خدا به زبان يک ديوانه چيزی را جاری می‌کند که . بنابراين انسان بايد از هر امري که زمينه‌ي استفاده در امور روحی و معنوی است استفاده کند تا دست‌گيری‌های خدای متعال هم ادامه پيدا نمايد. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran
🔷 يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرّ!ِ يَا كَاشِفَ الضُّرِّ! يَا عَظِيمَ الْبِرِّ! يَا عَلِيما بِمَا فِي السِّرِّ! يَا جَمِيلَ السِّتْرِ! اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ إِلَيْكَ 🔹 اي اجابت کننده‌ي بيچاره! ‌اي برطرف کننده‌ي گرفتاري! ‌اي احسان کننده‌ي بزرگ! ‌اي آگاه اسرار! ‌اي پرده پوش نيکو! جود و کرمت را نزد تو شفيع قرار دادم 🔷 يکي از ارکان دعا «الحاح»‌ و اصرار است. انسان بايد حقيقتاً باب رحمت الهي را بکوبد تا روشن شود که واقعاً طالب هست يا نه؟ و اگر بنا بر مصالحي به او بي اعتنايي شود آيا به سرعت رو گردان مي‌شود يا براي آمرزش خويش اصرار مي‌ورزد؟ انسان بايد در طلب آمرزش و دعا مقاوم باشد. به قول شاعر:   دست از طلب ندارم تا كام من برآيد يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد 🔶 ارتباط با خداوند بايد ادامه داشته باشد و براي مدت محدود در اين راه بودن مطلوب نيست، بلکه ارتباط دائمي با حق تعالي براي عبد لازم است. به همين جهت رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: 🔸«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِي الدُّعَاءِ، اسْتُجِيبَ لَهُ أَوْ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ.» ↩️ خدا رحمت کند بنده‌اي را که حاجتي را از خداوند عزوجل طلب کند و در دعا بورزد، چه برايش استجابت و چه . 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran ادامه👇