کرامت شهید ابراهیم هادی
و ساختن حسينيه به اسم شهید
داداش ابراهیم دست ما رو هم بگیر
معجزات و کرامات شهدا رو بفرستید برامون 👇
@A_m_381
کانال معجزات و کرامات شهدا 👇
https://eitaa.com/joinchat/3730047588C136ee64b23
امیرالمؤمنین عـلـے عليه السلام:
كارهايى كه بندگان در دنيا مىكنند، در آخرت فرا پيش چشمان آنهاست.
📚 نهج البلاغة، حكمت ۷
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و یحیی سنوار در وسط کارزار به شهادت رسید...
کسی که ماه بنی هاشم است مهتابش
حضور در وسط کارزار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است سربندش
سپاه حرمله را تارومار می خواهد
📹برشی از نماهنگ من و تو با صدای مجال
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🔻 #اطلاع_رسانی
ویژه برنامهی سالگرد شهادت شهید مصطفی صدرزاده
🔹به کلام :
دکتر علی اکبر رائفی پور
🔸با نوای :
حاج عبدالرضا هلالی
حاج محمدرضا بذری
کربلایی وحیدقلینژاد
♦️زمان و مکان :
چهارشنبه ، ۲ آبان ۱۴۰۳
از ساعت ۱۹:۳۰
شهریار ، کهنز ، حرم مطهر شهدای گمنام
▪️حرممطهر شهدایگمنام کهنز
(یادگار شهید صدرزاده)
▪️پایگاه بسیج شهدای مدافع حرم (خواهران)
▪️هیئت حضرت ابوالفضل(ع)
مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
https://rubika.ir/post/tFVQqBgGtK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 من یقین دارم
🔹 شهید یحیی سنوار: «قوی، قوی نخواهــد مانــد و ضعیف، ضعیف نخـواهــد ماند. روزها میآیند و میروند؛ و این روزها هم انشاءالله خواهد گذشت. غــزه با تمام قدرتش مقـاومــت خواهـد کرد تا رژیمتان را ریشهکن کند؛ و من یقین دارم!»
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
📸تصویری از شهیده معصومه کرباسی، شهروند ایرانی که همراه با همسر لبنانی خود دکتر رضا عواضه، فارغ التحصیل دانشگاه تهران و از برترین اساتید حوزه لینوکس در جهان که دیروز در شمال بیروت ترور و به شهادت رسید
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از "عنایات و کرامات هادیِ راه ما"
#حاجتروایی
#ارسالیاعضاکانال
داداش ابراهیم حواسش بهمون هست🥲❤️
قربون مرام و معرفتت داداشِ مهربونم🥺
معجزات و کرامات شهدا رو بفرستید برامون 👇
@A_m_381
کانال معجزات و کرامات شهدا 👇
https://eitaa.com/joinchat/3730047588C136ee64b23
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ یـٰاڪࢪیـمالــصـفـح❤️🩹🤲🏻 ۫ ּ ⭑𖦆
دوستت داشتم با وجود اینکه تو را
به آغوش نکشیدم و تو را همیشه نمیبینم ..
دوستت داشتم چون برایت نوشتم
و برایت خواندم
و بخاطرت خندیدم و بخاطر تو
تغییر کردم
تو را دوست داشتم در حالی که دور بودی ... :)
فقطاونجاکهحاجمهدیرسولیمیگن:
غیرازتوهرچی،دلدادگیبود...
ازبچگیبودوازسادگیبود:))💚!
https://rubika.ir/meslemostafaa
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
‹ یـٰاڪࢪیـمالــصـفـح❤️🩹🤲🏻 ۫ ּ ⭑𖦆 دوستت داشتم با وجود اینکه تو را به آغوش نکشیدم و تو را همیشه ن
عڪسترا؛
هرروزمرورمیڪنم
تانڪندیادمبرود...
براۍلبخندچهڪسیمیجنگم.
بهعڪستخیرهمیشومونگاهم
درنگاهتگرهمیخورد!!
انگارتمامِدلخوشۍام؛
توهستۍبرادرماه:))🫀.
این کانال زیر نظر مستقیم خانواده شهید صدرزاده اداره خواهد شد🕊
کپےِپست؟! حلالِتمسلمون ؛
👇👇
https://rubika.ir/meslemostafaa
🔴هرطور فکر میکنم از دست رفتن بزرگ ترین و نورانیترین رهبران و قهرمانان جهان اسلام در این مدت کوتاه قضیه عادی نیست و نمیتوان صرفا به چشم تحولات دنیا به آن نگاه کرد.
بعد از شهادت سیدحسن جملهای شنیدم که امروز مرا به فکر فرو برد:
در آستانه طلوع خورشید، ستارگان یک به یک غروب میکنند
🔺️جهان برای ظهور در حال بیدارشدن است
اللهم عجل لولیک الفرج
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
📣📣.
فرزند شهید زاهدی :
شهید زاهدی در رویایی صادقه(دو هفته قبل از شهادت شهید رئیسی) که علائمی متقن داشت به من گفتند بزرگانی در این راه (مقاومت و آزادی قدس) شهید خواهند شد...راه ظهور با خون باز می شود...شهدایی که میان اینطرف سرشون شلوغه و ظهور مقدماتی داره که دارن انجام میدن...دست شهدا نسبت به دنیا خیلی بازتره..
ضمن اینکه تقریباً دو هفته قبل از شهادتِ شهید رئیسی، انفجار در جنگل را به من نشان دادند و به من فهماندند که در آن یکی از بزرگان مقاومت شهید می شود..
سردار زاهدی از فرماندهان سپاه قدس با جمعی از همراهانش ۱۳ فروردین در حمله رژیم صهیونیستی به سفارت ایران در دمشق به شهادت رسیدند.
#همراه_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این روزا اگه زیر پست ها و توییت های کمک به فلسطین و لبنان دیدین یه سری نوشتن :
چراغی که به منزل رواست، به مسجد حرامه!
بدونید از کجا داره آب میخوره!
و اگه سلبریتی دیدید که داره این شعار رو نشخوار میکنه بدونید مستقیما از اربابان اسرائیلیش دستور میگیره.
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عڪسترا؛
هرروزمرورمیڪنم
تانڪندیادمبرود...
براۍلبخندچهڪسیمیجنگم.
بهعڪستخیرهمیشومونگاهم
درنگاهتگرهمیخورد!!
انگارتمامِدلخوشۍام؛
توهستۍبرادرماه:))🫀.
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه بیرون آوردن تسبیح تربت📿 سیدالشهدا از جیب یحیی سنوار😭😭
هرچه می گذرد به جمله حاج قاسم نزدیک تر می شویم که
قدس آزاد نمی شود جز با پرچم داری شیعه
.
و من هرچه در کلام و رفتار شهید سنوار دقت می کنم
احساس عجیبی به من می گوید او یکی از همان شیعیان است.
🔴 آقاتهرانی نماینده تهران: من از مرحوم آیت الله خوشوقت شنیدم که فرمودند یحیی سنوار به دست خودم شیعه شد
#وعده_صادق 🚀🔥
#یحیی_سنوار
#شهید_یحیی_سنوار
شهدا را باذکر صلوات یادکنیم
.
#شهید_ابراهیم_هادی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
هدایت شده از "عنایات و کرامات هادیِ راه ما"
کرامت از شهید هادی شفای بیماری که در کما بود....👇👇
هدایت شده از "عنایات و کرامات هادیِ راه ما"
#شهید_ابراهیم_هادی
روزهای اولی که طبقه پایین خانه مان به لطف خدا و داداش ابراهیم حسینیه شده بود، در یکی از مراسم ها که مربوط به ایام فاطمیه بود، خانمی رو دیدم که همسایمون بود، ولی اولین باری بود که میدیدمش.
دل دل میکرد و مدام از شهید هادی سوال میکرد و من حس کردم جذب داداش ابراهیم شده.
سر صحبت ها باز شد و گفت:«قبل اینکه به حسینیه بیاد، خواب دیده که اومده داخل حسینیه» میگفت:«وقتی اومدم انگار در و دیوار این خونه رو در خواب دیده بودم!»
مریم جان کتاب های سلام بر ابراهیم راخواند و دیگر خدا خواست او هم با شهید والامقام آشنا شد؛ گهگاهی تنهایی می آمد و توی حسینیه ای که به نام شهید مزین شده بود، دعا میخواند.
مریم جان عجیب دل داده بود به شهید...
و اما اتفاقی افتاد که میخواهم به صورت داستان برای شما بگم، البته اگر قلم یاری کند...
(کتاب سلام بر ابراهیم ۲ را اگر خوانده باشید،
بیشتر کرامات و معجزات شهید عزیز را با زبان قلم بیان کرده است)
دم دم های غروب بود که زنگ در به صدا در آمد، رفتم در را باز کردم و چهره ناراحت و بهم ریخته مریم جان را دیدم!
دلم لرزید و با نگرانی پرسیدم:«چی شده عزیز دلم؟»
بغضش ترکید و گفت:«دعا کنید برامون؛
پسر خواهرم داوود از طبقه پنجم تو آسانسور در حال کار بوده که افتاده پایین و رفته تو کما»
مریم گریه میکرد و عکس آقا داوود را نشانم میداد،نتوانستم جلوی ریزش اشک چشمانم را بگیرم و گریه کنان گفتم:«خدا بزرگه،ان شاءالله شفاش میده»و دلداریش میدادم.
خلاصه مریم با دلی شکسته و ناراحت رفت.
شدید بهم ریخته بودم، حمد شفا خواندم، کلی دعا کردم و چند روز فکرم درگیر بود؛ هرعزیزی را میدیدم التماس دعا داشتم برای این جوان.
یک روز یکهو به ذهنم رسید که بگم به مریم خانم بیاد و در حسینیه هزارتا صلوات بفرستد و هدیه کند به روح پاک داداش ابراهیم، بلکه ان شاءالله به حرمت این شهید مریضش شفا پیدا کند.
گوشی را برداشتم وزنگ زدم و بهش گفتم که قبول کرد و آمد...
روز ها میگذشت و جویای حال آقا داود بودم؛
تا اینکه یه روز مریم خانم زنگ زد و گریه کنان گفت:«، دکترا داوود رو جواب کردن،گفتن میخوان دستگاه رو ازش جدا کنن،
گفتن دستگاه کرایه کنید ببریدش خونه و دیگه ازنظر ما خوب نمیشه»
حالم بهم ریخت، دلم سوخت برای مادرش و بچه هاش... بازم گفتم:«مریم جان خدا بزرگه، به مادرش رحم میکنه ان شاءالله.»
یک هفته ای گذشت و مریم خانم را دیدم که خوشحال و خندان گفت:«داوود شفا گرفته!»
تمام تنم لرزید و گفتم:«خدایااا شکرت!
حالا چه جوری؟چی شد اصلا؟»
گفت:«نمیدونیم! آوردیمیش خونه، یه شب دستگاه بهش وصل کردن و فرداش یهو به هوش اومده و کلا دستگاه رو ازش جدا کردن و دکترا هم گفتن که معجزه شده!»
خیلی خوشحال بودم و به همه میگفتم که چه شده است.
چند ماهی گذشت؛ روز تولد حضرت فاطمه(س) رسید
مراسم تمام شده بود و مهمان ها رفته بودند که
زنگ در به صدا درآمد، در را باز کردم و
مریم جان رو دیدم که همراه خواهرشان وارد شدند؛
اولین بار بود که مادر آقا داوود را میدیدم، تعجب کردم که چرا بعد از تمام شدن مراسم آمدند.
شربت و شیرینی آوردم و بعد کمی صحبت کردن با مادر آقا داوود، با حالتی منقلب و بغض آلود گفتند:«چندشب پیش یهو داوود گفته مامان یادم اومد یه شهیدی منو شفا داد!
(به خاطر ضربه ای که به سرش خورده بود یکم فراموشی گرفته بود)»
مریم جان گفت:«من حس میکنم شهید ابراهیم هادی شفاش داده، برای همین میخوام داوود رو بیاریم تو حسینیه ببینیم بین عکس این شهدا، میشناسه کدوم شهید بوده که شفاش داده یا نه.»
گفتم بیاید.
رفتند دنبال آقا داوود؛
بنده خدا راه رفتن برایش سخت بود و به سختی وارد حسینیه شد.
تمام در و دیوار را از نظرش میگذراند، به همه عکس هایی که بود دانه دانه خیره میشد؛
رفت سمت عکس داداش ابراهیم، نگاهش قفل شد به عکس!
ما همه به هم نگاه میکردیم ومنتظر بودیم ببینیم چه میگوید.
آقا داوود یکم آمد عقب، کمکش کردند نشست؛
یکهو بدنش به لرزه افتاد وخواست برود سمت عکس داداش ابراهیم...
عکس را از روی دیوار برداشتم و دادم بهش.
به سختی میتوانست حرف بزند، ولی با همان حالت داد میزد:«به خدا خودشه! خاله خود این شهیده اومد تو خوابم و گفت بلند شو خوب شدی!»
یا فاطمه زهرا!
نمیدانید چه شد، چه صحنه ای بود، روضه تصویری ای که اشک همه را جاری کرد؛
تمام بدنم میلرزید، لیوان شربتی که دستم بود و داشتم برای آقا داوود می آوردم، از دستم افتاد روی زمین!
قلبم از سینه ام داشت می زد بیرون، زبانم بند آمده بود و نمیتوانستم چیزی بگویم!
صحنه ای بود که تا ابد لحظه به لحظه اش را از یاد نمیبرم