eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
84 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 ⚠️ ✨از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند: شما چطـــور شصت سال باهـــم ڪـــردید؟! ↶↶↶ گفتند: ما متــعلق به نسلی هسـتیم ڪه وقتی چـیزی خـــراب می شد میڪردیم نه تعویضش! ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
خادم الشهدا: خادم الشهدا: ✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود... مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه م و گفت : _خوش امدی برو بالا،الان حاجی را هم میفرستم بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید دلم شور میزد... نگرانی ک توی چشم های «شهیده و زهرا» می دیدم  دلشوره ام را بیشتر میکرد به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویمدعای کمیل و حالا امده بودیم، خانه دوستم «صفورا»... تقصیر خود مامان بود وقتی گفتم دوست دارم با جانباز کنم یک هفته مریض شد! کلی اه و ناله راه انداخت که تو میخواهی خودت را بدبخت کنی... دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده همه بزرگتر های فامیل روم تعصب داشتند م از تصمیمم باخبر شد، کارش ب قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید وقتی برای دیدنش رفتم با یک ترکه مرا زد و گفت : _اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی ،برو درس بخوان و دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن... اما خودت را اسیر یکیشان نکن ک معلوم نیست چقدر زنده است!... چطوری زنده است!... فردا با چهار تا بچه نگذاردت! صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود همانجا *ایوب* را دیده بود اورا از برای برای مداوا به ان بیمارستان منتقل کرده بودند صفورا انقدر از خلق و خوی ایوب برای وپدر و مادرش تعریف کرده بود.... که انها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت این رفت و امد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را به هم معرفی کند.... رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم اگر می امد و روبرویم مینشست،... آنوقت نگاهمان ب هم می افتاد و این را دوست نداشتم همیشه که می امد،تا مینشست روبرویم ،چیزی ته دلم اطمینان میداد... ایوب امد جلوی در و سلام کرد... صورت قشنگی داشت. یکی از دست هایش یک انگشت نداشت و ان یکی بی حس بود و حرکت نداشت،.. ولی سالم بود وارد شد کمی دورتر از من و کنارم نشست بسم الله گفت و شروع کرد دیوار روبرو را نگاه می کردیم و گاهی گل های قالی را و از اخلاق و رفتار های هم میپرسیدیم بحث را عوض کرد؛ _خانم غیاثوند ، برای من خیلی سند است من_برای من هم _اگر امام همین حالا بدهند ک همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم من_ اگر امام این را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام دارم _شاید روزی برسد ک بنیاد ب کار من جانباز  نکند، حقوق ندهد دوا ندهد،اصلا مجبور بشویم در کنیم من_میدانید برادر بلندی ،من به بدتر از این هم فکر کرده ام،به روزهایی ک خدای ناکرده انقلاب برگردد ،انقدر می ایستم که حتی بگیرند و کنند... به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت موقع به دنیا آمدن ، آقاجون و مامان، من را بردند بیمارستانمحمد حسین که به دنیا آمد... کمی انحراف داشت. دکتر گچ گرفت و خوب شد. دکترها چند بار سفارش کرده بودند که اگر امکانش را داریم،.. برای قلب ایوب برویم خارج ترکش توی سینه ایوب خطرناک بود. عمل قلب خیلی زیاد بود. آنقدر که اگر را میفروختیم، باز هم کم می آوردیم. اگر ایوب تعهد نامه اش را امضا می کرد، خرج سفر را تقبل می کرد. ایوب قبول نکرد. گفت: " وقتی میخواستم بروم، امضا . برای هایی که رفتم هم همینطور وقتی توی و هم محاصره بودید، هیچ کداممان نداده بودیم که کنیم. با خودمان ایستادیم." فرم را نگاه کردم،.. از امضا کننده برای شرکت در راه پیمایی ها و نماز جمعه و همینطور پناهنده نشدن آنجا تعهد می گرفت. و را فروختیم. این بار برای عمل دستش، و هم همراهش رفتیم. توی کنار ساکش نشسته بودم که ایوب آمد کنارم آرام گفت: _"این ها خواهر برادرند" به زن و مردی اشاره کرد که نزدیک می شدند. به هم سلام کردیم. _ بنده های خدا زبان بلد نیستند. خواهرش ناراحتی قلبی دارد. خلاصه تا انگلیس همسفریم. ایوب هم انگلیسیش خوب بود و هم زود جوش بود. برایش فرقی نمی کرد باشیم یا . همین که از پله های هواپیما پایین آمدیم. گفت: _"شهلا خودت را آماده کن که اینجا هر صحنه ای را ببینی. خودت را کنترل کن." لبخند زد - من که گیج می شوم ،وقتی راه میروم نمی دانم کجا را نگاه کنم؟ جلویم خانم های آنچنانی و پایین پایم، مجله های آنچنانی روز تعطیل رسیده بود و نمی شد دنبال خانه بگردیم... با همسفرهایمان را گرفتیم و بینش یک زدیم. فردایش توی گرفتیم. ساختمان پر از ایرانی هایی بود که هرکدام به علتی آنجا بودند. همسفرهایمان گفتند اتاق را زنانه مردانه کنیم؛ خواهرش با من باشد و برادر با ایوب. ایوب آمد.نزدیک من و گفت: _ "من این جوری نمیخواهم شهلا. دلم می خواهد پیش شما باشم." + خب من هم نمیخواهم، ولی رویم نمی شود. آخه چه بگوییم؟؟ ایوب را کرد و پیش خودمان ماند. به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت برای هدی مفصلی گرفتیم، با شصت هفتاد تا . هم دعوت کردیم،... ایوب به جشن تکلیف هدی خرید. میخواست این جشن همیشه در هدی بماند. کم تر پیش می آمد ایوب سر مسائل عصبی شود، مگر وقتی که کسی از روی اعتقادات دانشجوها را زیر سوال می برد. مثل آن استادی که سر کلاس، محبت داشتن مردم به و ایام را محبت بی ریشه ای معرفی کرد. ایوب راه انداخت و کار را تا کمیته انضباطی هم کشاند. از استاد تا باغبان دانشگاه ایوب را می شناختند... با همه احوال پرسی می کرد، پی گیر مشکلات آنها می شد. بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به دانشجوها. چند نفر از دختر پسرهای دانشکده با هم شده بود. ما یا محل های اولیه بود یا محل دادن زن و شوهرها. کفش های پشت در برای صاحب خانه بهانه شده بود. می گفت: _"من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه آدم" بالاخره جوابمان کرد. با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیفتد و دنبال خانه بگردد. کار خودم بود. چیزی هم به نمانده بود. شهیده و زهرا کتاب های درسی را که یازده سال از آنها دور بودم، بخش بخش کرده بودند. های کوچکم را دستم می گرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا آن بنگاه درس . به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
💠 میرزا اسماعیل : بعضی مواقع خداوند متعال میخواهد کسی را در مراتب زود بالا ببرد، به همین خاطر درهای زندگی او را مثل دیگ زودپز محکم میبندد و او را در سختی قرار می‌دهد. خود ما نمیدانیم که آیا ما در سختی ها بهتر خداوند را بندگی میکنیم یا در خوشی‌هایمان... اکثر کسانی که به مراتب بالای بندگی رسیدند، سختی داشته اند. ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
﷽ . . خوشبختی یعنی وجود مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها رو تو کشورت داشته باشی😊💕💕💕💕 و اینکه میدونم اگه یه ارتباط صمیمی و قدرتمند عاطفی و معنوی خوبی با ایشون بتونم برقرار کنم، قطعا تو برزخ و قیامت تنها و غمگین نیستم چون میدونم اونجا کس و کاری دارم🥲 بارها و بارها تو زیارتنامه شما خوندم: عرف الله...... خداوند من رو در بهشت به شما برسونه🥰 چقدر منتظر اون لحظه زیبا هستم که بهم بگن: هذا فاطمه المعصومه سلام الله علیها🤲 یه سوال😊👇 میدونستید وقتی پیامبر به معراج رفتند، اونجا شهر قم و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رو دیدن و زیارت کردند🥲؟     🌷🌷🌷 https://www.instagram.com/p/CeO6AHqIoh2/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
میگن روز قیامت بعضی از مردم از خدا میخوان اونا رو به دنیا برگردونه تا اعمال بهتری انجام بدن... اما جواب اینه که تو هر روز صبح به زندگی برگردونده میشدی، چه کردی؟! فرصت ها رو نسوزونیم که دکمه ی بازگشت نداره...
💕 مثل یک است فصل‌ها ناراحت کننده و بعضی فصل‌ها شاد بعضی انگیزند اگر فصلی را ورق نزنی هرگز نمیفهمی که در بعدی چه چیزی را میکشید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@rafiq_shahidam
🌿 💚 🌱 🌼🌼 حاج اسماعیل دولابی: 🔅 💠 از ، ادبِ صحبت کردن با فرزندان و شوهر و همسر را بیاموزید. وقتی می‌خواهید از منزل خارج شوید، اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید.✅ 💠 وقتی هم خواستید وارد خانه شوید، بیرونِ در استغفار کنید و صلوات بفرستید، هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل [خانه] شوید. ✅ 💠اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند.💠 🍃کمال زن و مرد در این‌ است.❇️ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
💠 ﷽خودکشی بازیگر فیلم انگل ❌ کره جنوبی با هاش و میخواد اینطور به مردم کشور های القا کنه که کره جنوبی کشور خیلی خوبیه مردمش خیلی خوبی هستن و زندگی در کره جنوبی مثل بهشته 👈 ولی زندگی در اصلا اینجوری در سریال های نشون داده میشه نیست و مردم کره جنوبی در واقعیت اونطوری که در های کیدراما نشون داده میشن نیستن 😲 کره جنوبی یکی از هاییه که بیشترین در بین کشور های رو داره و بیشتر مردم کره جنوبی بر اثر افسردگی خودکشی میکنن فیلم و سریال کیدراما هم از این قاعده مستثنی نیستن. 📌 برای مثال یکی از مشکلات کره جنوبی که تبدیل به یه معضل شده برای این کشور خودکشی ها های و بازیگران فیلم و سریال های کیدراماست در چند سال اخیر این خودکشی ها چند برابر شدن. ✍🏻 طرفداران فیلم و سریال های کیدراما و کی پاپ میگن ما با کمک کیدراما و کی پاپ از نجات پیدا کردیم و برخی از همین طرفدارای میگن ما با کمک کیپاپ تونستیم در مدرسه پیشرفت کنیم و خوبی در های کلاسمون بگیریم و کی پاپ باعث شده ما در زندگیمون موفق بشیم و باشیم. ✅ اما همه اینا هیچ ربطی به کی پاپ و کیدراما نداره و فقط به خود این ها ربط داشته که کردن خودشون دو عوض کنن و زندگی خوبی داشته باشن و و پر اراده باشن. ✍ ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام
🌹 برای 🌹 برای 🌹 برای 🌹 برای 💡 برای 🔹امام خمینی(ره) : 💡«انسان عابد و عاشق کسی است که شب در مقابل خدا می ایستد...؛به خاطر محبت نهایتاً از نام خودش وجان خودش فراتر می رود و هستی خود را فناشدن در معشوق می داند» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸از سیل عظیم ثواب و فضیلت نماز شب غافل نباشیم....تنبل نباشیم @rafiq_shahidam