eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.5هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
14.5هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
*رفیق شهید صدر زاده ابراهیم هادی بود*❤️ @rafiq_shahidam96 *هیچ کس از دوستی با شهدا ضرر نکرده. شهدا در رفاقتشان* *سنگ‌تمام می‌گذارند و کافی است یک قدم به سویشان برداریم تا هزار قدم برایمان بردارند۰*🌱 * مصطفی صدر زاده*🌹 همیشه تکید داشت یه شهید انتخاب کنید‌. بریددنبالش بشناسیدش باهاش ارتباط بر قرار کنید شبیهش بشید حاجت بگیرید. *شهید میشید*🌹 https://www.instagram.com/p/COrquschzwV/?igshid=tgdxo2bkc3jr
*رفیق شهید مصطفی صدرزاده* ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://www.instagram.com/p/COrquschzwV/?igshid=tgdxo2bkc3jr
🔶 خالی از لطف نیست دیدن این پست وشنیدن حڪایت....... 🔹 شما ڪہ درد نڪشیده اید؛ نمی دانید ڪہ درد ڪشیدن چـہ دردے دارد؟!!!! 😰😥 💠 ڪافیست خودتون در تنگنایی قرار گیرید؛ ☝🏻 آن جاست ڪہ خواهید فهمید ڪمڪ بـہ نیازمندان و خوشحال ڪردن آن ها چـع لذتی دارد 👌🏻✅ و چقدر آن ها را بـہ وَجـد می آورد. ۱۴۰۰ https://www.instagram.com/tv/COs2qCDhcnC/?igshid=i5p1r5tfwm7y
*کرامت امام رضا علیه السلام به خانم..... * ⤵️⤵️⤵️ https://www.instagram.com/tv/COs2qCDhcnC/?igshid=i5p1r5tfwm7y
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 🔰مسئولیت‌پذیری قبل از ولایت‌پذیری! 👈🏼امام جامعه تنها می‌ماند، اگر ما صرفا محب و اطاعت کننده باشیم .. 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_ روز بیست و هشتم خدای من! در اين ماه - بهره ام را از مستحبات را فراوان کن - و مرا با تحقق درخواست‌ها اکرام فرما - و از میان وسايل، وسیله‌ام را به سویت نزدیک کن " اى خدايى كه پافشاری اصرار ورزان اشغالش نسازد " 💫 ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡✍حاج محمد اسماعیل دولابی؛♡ *در خانه ی خدا، قرص و محکم باشید، لطف و عنایت و فضل خدا یک جای آن تلخ است و یک جای آن شیرین و یک جای دیگرش ترش است. وقتی سفره می اندازند، ترشی هم در آن می گذراند. دستگاه خدا هم همین طور است. آنجا هم که تلخ با شور است، شما ترشی سر سفره حساب کن. البته برخی مزاج ها ترشی را دوست ندارند ولی آنها که خوب غذا می خورند، نه شیرینی ها و ترشی ها را در می آورند. ان شاءالله روح شما هم همین طور است.* *📚طوبای محبت۱، ص۱۲۲* ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
♡‼️آیت الله العظمی بهجت رحمه الله علیه:♡ *‼️کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید* ♡‼️و در آغاز و پایان هم، یک صلوات بفرستند:♡ *‼️اَللّهُمَّ اَغنِنی بِحلالِکَ عَن حَرامِکَ،وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک.* ‼️[یعنی؛خدایا،مرا به وسیله حلالت از حرام خویش بی نیاز کن، *‼️و با فضل و بخشش خودت، از هرچه غیر از خود بی نیاز ساز.]* *📖✏️منبع: کتاب گوهرهای حکیمانه، صفحه 14* ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*📌 هر موقع از آیت الله بهجت می پرسیدیم که آقا برای سیر و سلوک چه باید بکنیم؟! ایشان میفرمودند: در نماز جماعت ها شرکت بکنید.. گویا نماز خواندن آن هم به جماعت، خود کلاس درسی است…* استاد فیاض بخش ❤️❤️❤️❤️ @abalfazleeaam ❤️❤️❤️❤️❤️ https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=1os4le98xis9d
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: و سی و پنـجـم گفت: «والله، صبر و تحملت زیاد است. بدون مرد، آن هم با این دو تا بچه، دنده شیر داری به خدا. بیا برویم پایین. گناه دارند این بچه ها.» گفتم: «آخر مزاحم می شویم.» بنده خدا اصرار کرد و به زور ما را برد پایین. آنجا سر و صدا کمتر بود. به همین خاطر بچه ها آرام شدند. روزهای دوشنبه و چهارشنبه هر هفته شهید می آوردند. تمام دلخوشی ام این بود که هفته ای یک بار در تشییع جنازه شهدا شرکت کنم. خدیجه آن موقع دو سال و نیمش بود. بالِ چادرم را می گرفت و ریزریز دنبالم می آمد. معصومه را بغل می گرفتم. توی جمعیت که می افتادم، ناخودآگاه می زدم زیر گریه. انگار تمام سختی ها و غصه های یک هفته را می بردم پشت سر تابوت شهدا تا با آن ها قسمت کنم. از سر خیابان شهدا تا باغ بهشت گریه می کردم. وقتی به خانه برمی گشتم، سبک شده بودم و انرژی تازه ای پیدا کرده بودم. دیگر نیمه های اسفند بود؛ اما هنوز برف روی زمین ها آب نشده بود و هوا سوز و سرمای خودش را داشت. زن ها مشغول خانه تکانی و رُفت و روب و شست وشوی خانه ها بودند. اما هر کاری می کردم، دست و دلم به کار نمی رفت. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96* http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: و سی و شـشـم آن روز تازه از تشییع جنازه چند شهید برگشته بودم، بچه ها را گذاشته بودم خانه و رفته بودم صف نانوایی و مثل همیشه دم به دقیقه می آمدم و به آن ها سر می زدم. بار آخری که به خانه آمدم، سر پله ها که رسیدم، خشکم زد. صدای خنده بچه ها می آمد. یک نفر خانه مان بود و داشت با آن ها بازی می کرد. پله ها را دویدم. پوتین های درب و داغان و کهنه ای پشت در بود. با خودم گفتم: «حتماً آقا شمس الله یا آقا تیمور آمدند سری به ما بزنند. شاید هم آقا ستار باشد.» در را که باز کردم، سر جایم میخ کوب شدم. صمد بود. بچه ها را گرفته بود بغل و دور اتاق می چرخید و برایشان شعر می خواند. بچه ها هم کیف می کردند و می خندیدند. یک لحظه نگاهمان در هم گره خورد و بدون اینکه چیزی بگوییم چند ثانیه ای به هم نگاه کردیم. بعد از چهار ماه داشتیم دوباره یکدیگر را می دیدیم. اشک توی چشم هایم جمع شد. باز هم او اول سلام داد و همان طور که صدایش را بچگانه کرده بود و برای خدیجه و معصومه شعر می خواند گفت: «کجا بودی خانم من، کجا بودی عزیز من. کجا بودی قدم خانم؟!» از سر شوق گلوله گلوله اشک می ریختم و با پر چادر اشک هایم را پاک می کردم. همان طور که بچه ها بغلش بودند، روبه رویم ایستاد و گفت: «گریه می کنی؟!» 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96* http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: و سی_هفتـم بغض راه گلویم را بسته بود. خندید و با همان لحن بچه گانه گفت: «آها، فهمیدم. دلت برایم تنگ شده؛ خیلی خیلی زیاد. یعنی مرا دوست داری. خیلی خیلی زیاد!» هر چه او بیشتر حرف می زد، گریه ام بیش تر می شد. بچه ها را آورد جلوی صورتم و گفت: «مامانی را بوس کنید. مامانی را ناز کنید.» بچه ها با دست های کوچک و لطیفشان صورتم را ناز کردند. پرسید: «کجا رفته بودی؟!» با گریه گفتم: «رفته بودم نان بخرم.» پرسید: «خریدی؟!» گفتم: «نه، نگران بچه ها بودم. آمدم سری بزنم و بروم.» گفت: «خوب، حالا تو بمان پیش بچه ها، من می روم.» اشک هایم را دوباره با چادر پاک کردم و گفتم: «نه، نمی خواهد تو زحمت بکشی. دو نفر بیشتر به نوبتم نمانده. خودم می روم.» بچه ها را گذاشت زمین. چادرم را از سرم درآورد و به جارختی آویزان کرد و گفت: «تا وقتی خانه هستم، خرید خانه به عهده من.» گفتم: «آخر باید بروی ته صف.» 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96* http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشاهده و پخش كردن اين ويدئو تو اين شرايط جامعه از هرچيزي واجب تره 🚫🎥 هم ببينين هم براى كسايى كه نميخوان راى بدن بفرستين اگه فقط رو يك نفر تاثير بذاره ما به هدفمون رسيديم💯💪🏻 . 🔽 براى دانلود كليپ هاى بيشتر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُــر مياين بيرون😉👇🏻 @seyedoona_eitaa @seyedoona_eitaa @seyedoona_eitaa لطفا نشر دهيد🎥💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ تو کجایی گل نرگس ... ز فراقت دل من تاب ندارد؟... 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🌙 🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 روایتی از هـمسر 💐یک روز بہ میدان شهدایِ گمنام در فـاز۳اندیشہ رفتیم... چند تا پله می‌خورد وآن بالا پنج شهید گمنـام دفن بودند... من از پلہ‌هـا بالا رفتم ودیدم کہ مصطفی حتی از پلہ‌ها هم بالا نیامد!! 💠پایین ایستادہ بودوبا لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجابروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهـ🕊ـدا عندربهـم یرزقون هـستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید وهیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید خودتان باید کارهای من را جور کنید». 🍃دقیقا خاطرم نیست که۲۱یا۲۳رمضان بود من فقط او را نگاہ می‌کردم... گفتم من بالا می‌روم تافاتحه بخوانم اوحتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ 🌷فقط ایستادہ بود و زیر لب با شهدا دعوا می‌ کرد!! کمتر از دہ روز بعد از این ماجرا حاجتش راگرفت... سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد. 🎋مصطفی اصلا برای ماندن نبود نمی توانست بماند... آن زمانی هم که اینجابود،اینجا نبود گمشدہ خودش را پیدا کردہ بود... ❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c