#مهدی_جان❤ #سلام_آقا_جانم ✋️ #صبحت_بخیر_مولا_جانم 💚🌹 🌹 هـوايـت که بـه سرم می‌زند، ديگـر درهيچ هوايی نميتوانم نفس بکشم.... عجـب نفس‌گير است هوای بـی تـو خـدایا برسـان حجـت حـق را #اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج 🤲 💚 #صبحتون_مهدوی

.#روایت_عشق 🌹 بارها به او می‌گفتم می‌خواهم کاری کنیم که برگردی تهران و در راس هرم سپاه ، با توجه به ویژگی‌هایی که داری از تو استفاده شود . می‌گفت : می‌خواهی مرا هدر دهی ؟ مگر چه اشکالی دارد که این جا کار کنم ؟ دیگران در تهران هستند و کارشان را انجام می‌دهند . گفتم : خب تو اگر بیایی تهران به عنوان الگوی مقاومت الگوی تقوی ، الگوی خاص مدیریت مطرح میشوی . می‌گفت : این جاهم با برادرها کار میکنم . جمعی هستیم که مشغول فعالیتیم‌ هرجا باشی ، اگر برای رضای خدا کار کنی ، همان جا الگو خواهی بود . #شهید_محمد_بروجردی #سالگرد_شهادت #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96

‍ ‍ 🍃سلامٌ عَليٰ آل يٰس🍃 . صبحي تازه شده..☀️ ⛅ اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان (عج)! 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹 ⛅ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان 💞روزتون مَهدوي💞 ❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

توی موج ابرو با یک روزی مهدی میاد.🌹💫

هفت فرمان انقلابی آقا👆👆 🍃🌹🍃🌹🍃 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم* *هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 ❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

⁨📝 #کلام_بزرگان اگر اهمیت و فضیلت تلاوت #قرآن براى ما روشن شود و بدانیم که قرآن تکلم و سخن گفتن خداوند💗 با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشیم، هیچ گاه حاضر نمى‌شویم بین خود و قرآن🌸 فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن حداقل با تلاوت پنجاه آیهٔ در شبانه‌روز، محروم نمى‌گردیم آیت‌الله‌جوادی‌آملی⁩ #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96

📌 امیرالمؤمنین علی(ع): 📜 #درمحضراهل_بیت 💠 کم خوری، کرامت انسان را بیشتر و تندرستی اش را طولانی تر می سازد. منبع: مستدرک، ج16، ص214. #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی ❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c

*صلی علی الله علیک یا فاطمه الزهرا*💞 @rafiq_shahidam96 دیدم میون این رزمندها یه جوونی هی داره دنبال یه سر بند میگرده. گفتم سربند بردار برو...... مطل چی هستی؟! گفت دنبال سر بند یا زهرا میگردم🥺 میگه گفتم سربند فرقی نداره یا اباالفظل یا حسین بردار برو گفت آخه من مادر ندارم😭 به دلم افتاده امشب میخوام شهید بشم🌷 میخوام موقع جون دادنم مادرم زهرا سرم رو زانوش بگیره🍃 @rafiq_shahidam96 میگه گفت دلم لرزید گشتم یه سربند یا زهرا بستم سرش هی زیر لب میگفت یا زهرا🥺مهمون نوازی کن امشب. میون عملیات بود.... دیدم داره جون میده پاشنه‌های پاشو زمین میکشه میگه رفتم تا سرش بگیرم رو زانوم گفت هرجاه که هستی برگرد. #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم #رفیق_شهید_شهیدت_میکنه #رفیق_شهیدم❤ #ابراهیم_هادی #شهید_حسین_معزغلامی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_سیدمجتبی_علمدار🕊 #شهید_جهاد_مغنیه #یا‌زینب‌کبری #یا_قمر_بنی_هاشم #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #خادمین_شهدا #خادم_الشهدا #حیدر_خمسه #حاج_مهدی_رسولی #حاج_حسین_یکتا #حاج_محمود_کریمی #حاج_نریمان_پناهی #حاج_منصور_ارضی #روضه #انتخابات #شهدای_گمنام #شش_گوشه #کربلا #بین_الحرمین #کانال_کمیل_حنظله #فکه #راهیان_نور https://www.instagram.com/p/CPNJnQqBdWW/?utm_medium=share_sheet

🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸 📌 قسمت: #صد و شصت ودوم #فصل_پانزدهم بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند. مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد. انگار گرسنه بود. به صمد نگاه کردم. به همین زودی خوابش برده بود؛ راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده. مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود. بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت. عصرها دوست هایش می آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده شهدا به دیدن آن ها می رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می رفت و برای مردم و دانش آموزان سخنرانی می کرد. وضعیت جبهه ها را برای آن ها بازگو می کرد و آن ها را تشویق می کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده خودش شروع کرده بود. چند ماهی می شد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همه جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمی داشت. نزدیک بیست روزی از مجروحیت صمد می گذشت. یک روز صبح دیدم فرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: «کجا؟!» گفت: «منطقه.» از تعجب دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود. گفتم: «با این اوضاع و احوال؟!» خندید و گفت: «مگر چطوری ام؟! شَل شدم یا چلاق. امروز حالم از همیشه بهتر است.» گفتم: «تو که حالت خوب نشده.» لنگان لنگان رفت بالای سر بچه ها نشست. هر سه شان خواب بودند 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96* http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c