#اینگونه_بود ... کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: یک‌بار زمستان رفته بود حرم زیارت. به حرم که رسید، گفته بودند: «حرم بسته است؛ برای تعمیرات.» اجازه نداد در را باز کنند؛ برای او قطعاً باز می‌کردند. گفته بود: «باشد. از همین پشت در سلامی می‌دهیم و برمی‌گردیم.» یکی‌دو ساعت همان‌جا توی سرما، روی زمین نشسته بود، نماز خوانده بود، دعا کرده بود و برگشته بود. (این بهشت، آن بهشت، ص۶٧؛ بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان معظم‌له) @rafiq_shahidam96

💠 #تلنگرانه برای یوسف شدن ....😌 باید👆🏻 قید زلیخاها را زد💄 زلیخای پول💰 ماشین 🚗 عشق های خیابانی و اینترنتی 🛣📱 و در نهایت ...👇🏻 عزیز خدا شدن🕊 #تلنگر ✨ 🌱🌱🌱

نزدیک‌ترین‌لحظه‌زن‌به‌خدا‌... #فاطمیه #لبیک_یا_خامنه_ای

📸تصویر هوایی از سیل جمعیت تشییع پیکر شهدای گمنام در فارس ✍از صفحه مهدی دادمان @rafiq_shahidam96

🔴قیام مردم ایران به احترام شهدای گمنام 🔺بله مردم واقعی ایران اینان نه ۴ تا جوجه براندازی که میان با سطل آشغال خیابون میبندن 👈یک ماهه براندازا خودشون رو کشتن هفته ای سه تا فراخوان دادن، یک هزارم این جمعیت هم نتونستن به خیابون بیارن! اما این جمعیت صبح روز تعطیل و در #سوز و #سرما به فراخوان شهدا به میدون اومده... قطعا ما مثل هم نیستیم! @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96

-گل‌اشڪم‌شبےوا‌میشد‌اے‌ڪاش! همه‌دردم‌مداوا‌میشداےڪاش🌱 به‌هر‌ڪس‌قسمتےدادےخدایا😢 شهادت‌قسمت‌مامیشداے‌ڪاش💔 #شهدا @rafiq_shahidam96

▪️یا بنده هستی یا در بندی ▪️آزاده هستــی یا آزادی ▪️دیوار و در داره می‌سوزه ▪️توو معرکه کجا وایستادی؟!! ⚫️ #شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها تسلیت باد #فاطمیه #جان_فدا @rafiq_shahidam96

بی مادر شدیم، حوصله‌ی شرح قصه نیست...🖤

یک بار با کسی بحث‌میکردم؛بی‌مقدمه‌گفت چرا،انقدر‌با‌اطمینان‌حرف‌میزنی ! یک‌درصدکه میتونی‌احتمال‌خطابدهی! شایدروایاتی‌که‌به‌شما‌رسیده قصه‌باشه‌وافسانه ! یک‌روز اگربفهمی‌همه‌این‌روضه‌ها که‌برایش‌گریه‌کردی‌دروغ بوده چی میگی؟! گفتم اگر بفهمم دروغ بوده خدا رو شکر میکنم ؛ من راضی ام تمامِ عمر الکی گریه کرده باشم اما دستِ کسی روی مادرم‌بلندنشده باشه... کــــاش همه چیزایی که شــــنیدم دروغ باشه! ای‌وای‌مـادرم

🌷🇮🇷یکی به براندازا بگه خروش مردم اینه نه اون چهار نفری که شما عکس میزارید ازشون... #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه #جان_فدا 🇮🇷 @shahidmedadian

دختـرم، ارثیـه‌ی غربـتِ مـادر مـال تـو پـر کشیـدن مـال مـن، ایـن دو سـه تـا پـر مـال تـو! داغ مـن مـال علـی، داغ علـی هـم مـال مـن حسنیـن و غـم این دو تـا بـرادر مـال تـو خطبـه خـوانی، توی مسجـد مدینـه مـال مـن خطبـه خوانـدن، تـوی کوفـه مثـل حیـدر مـال تـو خنـده‌ی همسـایـه ها، تـو راه کوچـه مـال مـن صدای هلهلـه و خنـده‌ی لشگـر مـال تـو ایـن سـه تا کـفن، واسـه مـن و علـی و مجـتبیٰ زینبـم، پیراهـن حسیـن بـی سـر مـال تـو قصـه‌ی میـخ در و کشتـن محسـن مـال مـن غصـه‌ی سـه شعبـه و حنجـر اصغـر مـال تـو بوسـه هـای بـی رمـق؛ ایـن دم آخـر مـال مـن بوسـه های لـب گـودال بـرادر مـال تـو زخـم بستـر مـال مـن، اشکـای حیـدر مـال مـن یـک هـزار و چنـدتا زخـمِ تـنِ بـی سـر مـال تـو قتـل و غـارت مـال تـو، رخـت اسـارت مـال تـو دیـدن بـزم شـراب و مـی و سـاغـر مـال تـو شاعر: امیر عظیمی