eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
@rafiq_shahidam96 ✅امروز، بهترین روز من است... ‍ ● ابراهیم همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن مینوشت. ● روزی که خیلی برای خدا کار انجام میداد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود. ● یادم هست یکبار به من گفت: «امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد و توانستم گره از کار چندین بنده خدا وا کنم.» 📚سلام بر ابراهیم2 @khamenei_ir 💚 @rafiq_shahidam96 ••••••••••••••••••••••••••••••• . پ ن: انتخاب درست و اصلح هم کار خیر، پیش قدم شو دوستاتو دعوت کن😊 . 🌷 #۱۴۰۰ https://www.instagram.com/p/CQQdOcqBAo7/?utm_medium=share_sheet
*سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران اسطوره جنگ های نامنظم* خدای بزرگ از من سندی به طلبت قلبم را ارائه خواهم داد و اگر محصول عمرم بطلب به اشک را تقدیم خواهم کرد🌱 من نمی گویم ولی فقیه معصوم است، اما ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.🌱 1400/3/31 https://www.instagram.com/tv/CQYO4_jhFd5/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ⁉️چــرا ابـراهیم🤔 🔷 قـسـمـت اول 🔆 تابستان سال ۱۳۸۶ بود. @rafiq_shahidam96 🕌 در مسجـد اَمین الدولہ تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم، 💠 حالت عجیبی بود. تمام نمازگـزاران از عُلَما و بزرگان بودن مـن در گوشہ سمت راست دوم صف جماعت ایستاده بودم. 💠 بعد از نماز مـغرب وقتی به اطراف خود نگاه ڪردم با ڪمال تعجب دیدم😳 اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گـرفتہ... درست مثل اینڪه مسجد جزیره ایست درمیان دریا.... ادامـہ دارد..... 1400/4/8 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CQstuR2DwH_/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ⁉️چـرا ابـراهـیم🤔 🔷 قسمت دوم 🔸 بارها دیدم ابراهیم بابچـہ هایی ڪہ نـہ ظاهر مذهبی داشتند نـہ دنبال مسائل دینی بودند رفیق میشد، آنها را جذب ورزش میڪرد و بـہ مـرور بـہ مـسـجـد و هیئت می ڪشاند. 🔹یکی از آنها خیلی از بقیـہ بدتر بود همیشہ از خوردن مشروب و ڪارهای خلافش می گفت📛 اصلا چیزی از دین نمیدانست نـہ نماز و نـہ روزه بـہ هیچ چیز هم اهمیت نمیداد♨️ حتی میگفت تا حالا هیچ جلسہ مذهبی یا هیئتی نرفتم بــہ ابراهیم گفتم: آغا ابرام اینا کین دنبال خود میارے؟ 😳 با تعجب پرسید چطور⁉️ چیشده⁉️ گفتم: دیشب این پسره دنبال شمـا اومد تو هیئت بعد هم اومـد اون ڪنار من نشست.. 🎤حاج آقا داشت صحبت میڪرد، از مظلومیت امام حسین و ڪارهاے یزید میگفت: 🔸 این پسر هم خیره خیره و باعصبانیت گوش میڪرد وقتی چراغ ها خاموش شد جای اینڪہ اشڪ بریزه... مرتب فحش های ناجور بہ یزید میداد 😳🤔 ابراهیم داشت با تعجب گوش میڪرد یڪدفعہ زد زیر خنده.....😅 ادامـہ دارد.... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 1400/4/11 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CQzEszwjWrr/?utm_medium=share_sheet
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 ⁉️چـرا ابراهیم؟🤔 💠 قسمت سـوم... 🔸 تقریبا سال ۱۳۵۴ بود. صبح یک روز جمعه مشغول بازی والیبال بودیم سه نفر غریبہ جلو اومدند و گفتند: ما از بچه های غرب تهرانیم ابراهیم ڪیـہ؟؟ بعد گفتند: بیا بازی ڪنیم سر ۲۰۰ تومن. دقایقی بعد بازی شروع شد @rafiq_shahidam96 🧔🏻ابراهیم تڪ و تنها و آنها سہ نفر بودند، ولی بـہ ابـراهیم باختند.😊 🔸 همان روز بہ یڪی از محلـہ هاے جنوب شهـر رفتم... سر ۷۰۰ تومان شرط بستیم... بازے خوبی بود خیلی سریع بردیم. ☺️ 💵 موقع پرداخت پول ابراهیم فهمید آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول مارا جور کنند 🔹 یکدفعه ابراهیم گفت: آقا، یڪی بیاد تڪی با من بازے ڪنہ ☝🏻 اگـه برنده شد ما پول نمیگیریم...☺️ 🔹یکی از آنها جلو اومد و شروع بہ بازے ڪرد. 🧔🏻ابراهیم خیلی ضعیف بازے ڪرد، انقدر ضعیف ڪه حریفش برنده شد. همـه اونها خوشحال از اونجا رفتند.☺️ 😠 من هم ڪه خیلی عصبانی بودم به ابراهیم گفتم : آغا ابرام؟؟ چـرا اینجوری بازے ڪردے؟ 😳 با تعجب نگاه ڪرد و گفت: میخواستم ضایع نشن همہ اینها روے هم ۱۰۰ تومن تو جیبشون نبود. 💠 هفته بعـد دوباره همان بچـہ هاے غـرب تهران با دونفر دیگـر از دوستانشان آنها ۵ نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومن بازے ڪردند، 🧔🏻 ابراهیم باچـہ هاے شلوارش را بالا زد و با پاے برهنـہ بازے میڪرد. 🏃🏻‍♂️⚽ آنچنان بہ توپ ضربہ میزد ڪہ هیچکس نمیتوانست آن را جمع ڪند آن روز هم ابراهیم با اختلاف زیاد برنده شد... ادامــہ دارد..... 1400/4/15 🗓 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CQ-xE-bDA1F/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🤔 چـرا ابـراهیم⁉️ 💠 قسمت چهارم.... 🔶 در باشگاه ڪُشتی بودیم آماده شدیم براے تمـرین 🧔🏻 ابـراهیم هـم وارد شـد. چند دقیقـہ بعـد یڪی دیگـر از دوستان آمـد ، تا وارد شد بی مقدمـه گفت: ابـرام جون تیپ و هیڪلت خیلی جالب شده✅ @rafiq_shahidam96 تـو راه ڪه میومدے دوتا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند، ↩️ بعد ادامــہ داد... شلوار و پیرهن شیڪ ڪه پوشیدے ساڪ ورزشی هم ڪه دستت گرفتی کاملا مشخصہ ورزشڪاری⛹🏻‍♂️ 🔶 بـہ ابراهیم نگاه ڪردم رفتـہ بـود توے فڪر🤔 ناراحت شد😔 انگار اصلا توقع چنین حـرفی رو نداشت . 💠 جلسہ بعد رفتم برای ورزش تا ابـراهیم رو دیدم خندم گرفت🤭 پیراهن بلند پوشیده بود با شلوار گشاد بـہ جاے ساڪ ورزشی لباسها را داخل ڪیسـہ پلاستیڪی ریختـہ بود، از آن روز بہ بعد این شڪلی بـہ باشگاه می آمد. ادامـہ دارد.... @rafiq_shahidam96 🗓️ 1400/4/22 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CRQSSxUj0Yx/?utm_medium=share_sheet
💠قسمت پنجـم عصـر یڪے از روزها بود.🌅 ابـراهـیم از سرڪار بہ خانہ مے آمد. 🚶🏻‍♂️ *🌻|@rafiq_shahidam96 وقتی وارد ڪوچه شد براے یڪ ݪحظه نگاهش بہ پسر همسایہ افتاد ڪه با دخترے جوان مشغوݪ صحبت بود.👀 پسر تا ابـراهیم رادید بݪافاصݪہ از دختر خدا حافظے ڪرد ورفت.🏃🏻‍♂️ مےخواست نگاهش بہ نگاه ابـراهـیم نیافتد.👁️ چند روز بعد دوباره این ماجرا تڪرارشد..🤦🏻‍♂️ این بار تا میخواست با دختر خداحافظے ڪند متوجہ شد ابـراهـیم درحاݪ نزدیڪ شدن بہ آنہـاست.😯 ادامه دارد ..... 1400/4/27 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* @rafiq_shahidam96 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CReAvqMDx4p/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🤔 چـرا ابـراهیم⁉️ 💠 قسمت ششم 🔹یکبار حرف از نوجوان ها و اهمیت بہ نماز بود. 🧔🏻ابراهیم گفت: زمانی ڪہ پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم😔 🌌 شب اول بعد رفتن مهمان ها بہ حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم😔 بـه محض اینکہ خوابم برد در عالم رؤیا پدرم را دیدم درِ خانـہ را باز ڪرد مستقیم و باعصبانیت😠 بـہ سمت اتاق آمد روبروے من ایستاد براے لحظاتی درست بہ چهره من خیره شد. همان لحظـہ از خواب پریدم😟 نگاه پدرم حرفای زیادی داشت.... 🔸 هنوز نماز قضا نشده بود بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم ادامـہ دارد..... @rafiq_shahidam96 🗓️ 1400/5/4 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/p/CRyFuInDyKn/?utm_medium=share_sheet
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ⁉️چـرا ابـراهــیـم؟ 🔶 قسمت هـفتـم... 🔹نشستـہ بودیم داخل اتاق مهمان داشتیم صدایی از داخل ڪوچـہ آمـد ابراهیم سـریع از پنجـره نگاه ڪرد شخصی موتور شـوهـر خـواهـر اورا برداشتـہ و در حال فـرار بود🏃🏻‍♂️ 🗣️ بگیرش دزد دزد سریع دوید دَمِ دَر یڪی از بچـہ های محل لَگَدے بـہ مـوتـور زد دزد با مـوتـور نقش بـر زمین شـد تڪہ آهـن روے زمین دست دزد را برید و خـون جارے شد چـهـره دزد پـر از درد بود و اضطراب درد میڪشید 😰😓 ڪه ابـراهیم رسید مـوتـور را بـرداشت و روشـن ڪرد و گـفت: سریع سوار شو رفتند درمانگاه با همان مـوتـور دستش را پانسبان ڪردند 🍃 بعد رفتند مـسـجـد بعد از نماز ڪنارش نشست ⁉️چـرا دزدی میکنی؟ آخـہ پـول حـرام ڪه... دزد گـریہ میڪرد😭 بعد بہ حـرف آمد، همـہ اینا رو میدونم بیڪارم زن و بچـہ دارم از شهرستان اومدم مجبور شدم😔 🤔 ابراهیم فڪرے ڪرد رفت پیش یڪی از نمازگـزارها بااو صحبت ڪرد خوشحال برگشت ☺️ و گفت: خـدا روشڪر شغلی مناسب برایت فراهـم شد😊 از فـردا بـرو سرڪار 💰 این پول را هم بگیر از خدا هم بخواه ڪمڪت کند 👌🏻 همیشہ بہ دنبال حلال باش مال حـرام زندگی را بہ آتش میڪشد📛 پـول حلال ڪم هـم باشد برڪت دارد✅ ادامــہ دارد.... 🗓️ 1400/5/9 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://www.instagram.com/tv/CSABVrtonAU/?utm_medium=share_sheet