eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
4.9هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
19.9هزار ویدیو
277 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس با حسین بنشیند ، باید هم سرش را بالا بگیرد. هرکه با حسینیان همراه شده ، آزاد شده است مثل حر ارفع راسک امام را که هنوز به خاطر داری ؟! @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
چجور دلت میاد با چشمی که شش گوشه رو دیده، گناه کنی.....؟! خودت و وجدانت...!! چطور دلت میاد؟! @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
‌ ‌ نامش حارث بود ، و اهل آسمان همه میشناختندش. آوازه نمازهایش همه جا پیچیده بود. اما روال زندگی اش از آنجا به هم ریخت که خدا گفت بر آدم سجده کنید. گفت: خدایا قول می‌دهم تا ابد عبادتت کنم ولی برای این آفریده ات هرگز! خدای مهربان پرسید: چرا نمی‌خواهی از سجده گذاران باشی؟ و شروع کرد عبادتهایِ نفهمیده اش را به رخ خدا کشید. خدای مهربان او را از مهربانیِ قشنگش راند ... خوبتر که فکر میکنم، میبینم آن چیزی که حارث را ابلیس کرد ، دلش بود او می‌خواست خدا را هرجور که میخواهد بپرستد نه آنجور که می‌خواهد ... @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
حاج حسین یکتا: بچه‌ها کُلِّ زندگی مسابقۀ إلی‌الله هست؛ نکنه تو این مسابقه کم بیاریم! 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
بزرگۍ‌میگفٺ↓ تڪیه‌ڪن‌به‌شہـداء شہـداءتڪیه‌شان‌خداست اصلا‌ڪنارگݪ‌بنشینۍبوۍگل‌میگیرۍ پس‌گݪستان‌ڪن‌زندگیت‌را‌با‌یادشہـدا 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
نیمه‏ هاى شب بود كه نهج البلاغه می‏خواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره ‏اش برافروخته شده و دارد اشك می‏ریزد. زیرچشمی، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم. پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبه‏‌اى است كه حضرت على (ع) در فراق یاران باوفایش ناله می‏كند و می‌فرماید؛ أین َ عمار؟ أین َ ذوالشهادتین؟ كجاست عمار؟ كجاست... 🌷🕊... 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96
بار الها..! امیدوارم گناهانی را که تا به حال کرده‌ام ببخشی و از سرِ تقصیرات این بنده پُر گناه بگذری خدایا..! تو را به اباعبدالله‌الحسین‌(ع) قسم می‌دهم که ما را از فیضِ شهادت محروم نفرما و از پدر و مادر و دوستان خویش می‌خواهم که فقط و فقط برایِ مظلومیتِ حضرت ثارالله(ع) گریه کنند..:) 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*﷽* صبح زود هوا تاریک، روشن بود. اذان را گفتند. نماز را خواندیم. حاج قاسم گفت: حاج محمود بیا برویم! گفتم: کجا؟! گفت: خناسر گفتم: خناسر؟! دشمن هنوز آنجاست. نصفش ما هستیم، نصفش دشمن! گفت: بیا برویم، می ترسی؟ گفتم: نه! چه ترسی؟ بیا برویم. سوار ماشین شدیم، دو نفری رفتیم خناسر. بچه های حشدالشعبی آنجا را تصرف کرده بودند؛ اما از این طرف و آن طرف تیر می آمد. حاج قاسم، بدون اعتنا به این تیرها، سراغ بچه های حشدالشعبی رفت. آنها تا حاج قاسم را می دیدند، انرژی می گرفتند؛ با صدای بلند به همدیگر خبر می دادند: بچه هاحاج قاسم آمده! حاج قاسم می آمد یک سری می زد، خدا قوتی به آنها می گفت. همین وجود و حضور حاج قاسم باعث می شد روحیه بگیرند. 🎤: سردار محمود چهار باغی 📚:شاخص های مکتب شهید سلیمانی 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
    🌺﷽🌺   *سلام علیکم* *خاطره عملیات کربلای پنج* *گردان فجر* 🌹🌹🌹🌹🌹 بوی عملیات از روزپنج شنبه18دیماه به مشام رسید به یک بارشور وشعف فراوان بین نیروها ایجادشد. به گردان ابلاغ شده بود روز اول عملیات می بایست وارد عمل شویدچقدر افتخارمی کردیم به گردانمان که در روزهای اولیه عملیات به مااعتمادشده تا درعملیات شرکت نمائیم... دسته الحدید آخرین عکس یادگاریش را امروز 18دی ماه گرفت؛ همان عکسی که برای همیشه درخاطره ها ماند؛ وبه همراه فرمانده اش سیدحجت الله مرتضوی  ثبت تاریخ گردید. امروز گروهان پل عجیب محلی معنوی شده بود. امروز حاج حمیدخوشکام به گروهانها نامه نوشت که گروهانها کمبود های خودرا برطرف وتکمیل نمایند... رفته رفته لحظات انتظار به پایان می رسید. نوبت به نوشتن وصیت نامه رسید! آنانکه وصیت ننوشته بودند باید، نوشته و تحویل تعاون می‌دادند! موج شور و هیجان اجازه تمرکز و نوشتن نمی‌داد! ولوله ای به راه افتاده بود! یکی به دنبال تعویض و تحویل ... یکی به دنبال پرکردن خشاب وبستن قطار تیربارش بودویکی به دوستش سفارش می کرد که اگردرلحظات آخرامکانش بود اورا به سمت کربلای حسین بگذارد.  یکی داشت استغفار می کردودیگری انگشتر تسبیح چفیه عطر ویا چیز دیگر رابه دوستش هدیه می داد.  دیگری در گوشه ای خلوت کرده وعده ای با هم دست به بغل نجوا می‌کردند.سید حمدالله وسیدآغاحسین همدیگر را درآغوش گرفته بودند،،، ای ناله بیا وقت غم وشیون وشین است هنگام جداگشتن عباس وحسین است چون دست به گردن بگرفتن دو برادر ناله ازعرش برآمد که وداع اخوین است... داوود همه رابه بهشت بشارت می دادوحاج کمال آخرین توصیه ها را می کرد. حاج حسن باتکاتک نیروهای گروهان ابالفضلش صحبت می کرد.وحسین کرم نسب با تمامی نیروهای قمربنی هاشمش. ابوالقاسم دهدار پور  نیز نیروهای گروهان علی اکبرش را آماده می کرد.گردان به طور کامل آماده بود.آماده  شرکت در .... ادامه دارد *جوانمردی* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
    🌺﷽🌺   *سلام علیکم* *خاطره عملیات کربلای پنج* *گردان فجر* 🌹🌹🌹🌹🌹 بوی عملیات از روزپنج شنبه18دیماه به مشام رسید به یک بارشور وشعف فراوان بین نیروها ایجادشد. به گردان ابلاغ شده بود روز اول عملیات می بایست وارد عمل شویدچقدر افتخارمی کردیم به گردانمان که در روزهای اولیه عملیات به مااعتمادشده تا درعملیات شرکت نمائیم... دسته الحدید آخرین عکس یادگاریش را امروز 18دی ماه گرفت؛ همان عکسی که برای همیشه درخاطره ها ماند؛ وبه همراه فرمانده اش سیدحجت الله مرتضوی  ثبت تاریخ گردید. امروز گروهان پل عجیب محلی معنوی شده بود. امروز حاج حمیدخوشکام به گروهانها نامه نوشت که گروهانها کمبود های خودرا برطرف وتکمیل نمایند... رفته رفته لحظات انتظار به پایان می رسید. نوبت به نوشتن وصیت نامه رسید! آنانکه وصیت ننوشته بودند باید، نوشته و تحویل تعاون می‌دادند! موج شور و هیجان اجازه تمرکز و نوشتن نمی‌داد! ولوله ای به راه افتاده بود! یکی به دنبال تعویض و تحویل اسلحه ... یکی به دنبال پرکردن خشاب وبستن قطار تیربارش بودویکی به دوستش سفارش می کرد که اگردرلحظات آخرامکانش بود اورا به سمت کربلای حسین بگذارد.  یکی داشت استغفار می کردودیگری انگشتر تسبیح چفیه عطر ویا چیز دیگر رابه دوستش هدیه می داد.  دیگری در گوشه ای خلوت کرده وعده ای با هم دست به بغل نجوا می‌کردند.سید حمدالله وسیدآغاحسین همدیگر را درآغوش گرفته بودند،،، ای ناله بیا وقت غم وشیون وشین است هنگام جداگشتن عباس وحسین است چون دست به گردن بگرفتن دو برادر ناله ازعرش برآمد که وداع اخوین است... داوود همه رابه بهشت بشارت می دادوحاج کمال آخرین توصیه ها را می کرد. حاج حسن باتکاتک نیروهای گروهان ابالفضلش صحبت می کرد.وحسین کرم نسب با تمامی نیروهای قمربنی هاشمش. ابوالقاسم دهدار پور  نیز نیروهای گروهان علی اکبرش را آماده می کرد.گردان به طور کامل آماده بود.آماده  شرکت در عملیات.... ادامه دارد *جوانمردی* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌹~نماز شب~🌹 مدتی بود که ابراهیم در محل سپاه گیلان غرب در کنار رفقا نمی خوابید! دیده بودم که به آشپزخانه‌ سپاه میرفت و در اتاق پیرمردهای آشپز میخوابید. بعدها فهمیدم که این بندگان خدا نیمه های شب بلند میشوند و مشغول عبادت و نماز شب و قرآن هستند و ابراهیم هم شبها را با آنها مشغول عبادت میشود. برای اینکه در حضور رفقایش ریا نشود به آنجا میرود. «و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!» [اسرا،79] 🖤🖤🖤🖤 @rafiq_shahidam96 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c