🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
•• 🌿🌸 بسم الله الرحمن الرحیم #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... قسمت ۱۵۵ 🥀🥀🥀🥀 .....
•• 🌿🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید.....
قسمت ۱۵۶
🥀🥀🥀
شروع کردم از اتفاقات و ماجراهای این مدت برای محمد حرف زدن ...
_ خلاصه اقا محمد ما با بچه ها اردوی جهادی بودیم که منو دوباره کشوندی توی این شهر پر از دود و الودگی ...
_ واقعا ببخش داداش اصلا خبر نداشتم ..
_ نه داداش اصلا مهم نیست فقط بهت بگم که منو از نگرانی دق دادی تا اینجا کشوندی ..
حالا اون خبری که میگفتی چی بود .. ؟!
_ خب اول اینکه می خواستم افتخار دیدن من اول نصیبت بشه ..
_ وای داداش محمد ما رو ..
ببین رفتی اومدی راه افتادیاا رضا و مهران کم بودن داداش محمدمونم اضافه شد ...
_ خب دیگه ما اینیم اخوی
حالا
دور از شوخی امیر جان
هنوز نظرت راجع به رفتن سوریه جدیه ؟!
_ اره دارم لحظه شماری میکنم ..
_ خب پس مژدگونی منو بده !!
شوکه شدم نفهمیدم چی شد سریع به حالت نیم خیر بلند شدم و گفتم :
محمد بگو جان امیر درست شد ؟!
_ جان امیر درست شد ..
_ ببین محمد سر به سرم بزاری دلخور میشم هااا
گفته باشم ..؟!
_ اخه برادر من در مورد این مسئله من میام با تو شوخی کنم !!
از روی شوق نفهمیدم چی شد از شادی بلند شدم داخل اتاق دور میزدم با صدای بلند خدا رو شکر میکردم که ..
درب اتاق باز شد یک پرستار با اخمهای در هم وارد شد و گفت ؛
چه خبرتونه اقا رعایت کتین اینجا بیمارستانه ..
بعد در حالی که درب اتاق میبست ..شنیدم که زیر لب میگفت ..
_ واقعا که مردم چه بی نزاکت شدن موقعیت اطرافشون درک نمیکنند
که درب اتاق بسته شد و دیگه نفهمیدم ...
بعد از چند ثانیه لبخند بزرگی زدم و رفتم سمت محمد و محکم بغلش کردم که ..
_ ای ای امیر ..
امیر دستم ..
شرمنده رهاش کردم و گفتم _ واقعا ببخش نمیفهمم از خوشحالی چکار می کنم . !!
_ بله اینکه کاملا واضحه برادر من ..
_ وای محمد من هنوز باورم نمیشه ..
یکدفعه یاد مهران افتادم برگشتم سمت محمد و گفتم
راستی مهران چی ؟؟
_ خب برادر من شما با هم بودین دیگه ..
اصلا نفهمیدم چی شد یک مرتبه بغض نشست توی گلوم و اشکم جاری شد ...
_وای محمد بهترین خبر عمرمو بهم دادی میدونی ؟؟
خیلی اقایی .. تکی به مولا
ادامه دارد
💫💫💫💫💫💫💫💫
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
•• 🌿🌸
🍃°•🌸|رَهْـرُوٰآݩِ شُـهَـدٰآ|🌸•°🍃
•• 🌿🌸 بسم الله الرحمن الرحیم #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... قسمت ۱۵۶
قسـمت صدوپݩجاهوششمـ رمان تقدیـم نگاهتـون🌸🍃
آیت اللہ جوادےآملے :
ما براے اینڪہ از دعاے شهدا برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرڪت ڪنیم و بدانیم،دعاے شهدا، جزو دعاهاے مستجاب است...
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🌱
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
#تلنگر_روزانه
همین الان کسانۍ در دنیا هستند
که با شهدا اُنس بیشترۍ دارند
در مشکلات زندگۍ متوسّل به شهدا
مۍشوند و شهدا جواب مۍدهند...🌸
اُنس با شهدا را امروز تجربه کن
با شهدا که انس داشتهباشۍ
یکقدم👣به خدا نزدیکترۍ...
#مقاممعظمرهبرۍ°•
#برادرآسمونے...✨
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فوری|ویدئو بازجویی پاسداری که موشک را شلیک کرد...
#نشر_حداکثری
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
#فاطمیه
● مستقیم! 🚕
وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟
○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕
● میدونم .....ولی عزادارم!
○ "شرمنده" 😟
و ضبط رو خاموش کرد.
○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟
● بله #مادرم ....
○ واقعا تسلیت میگم. #داغ_مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔
● خدا رحمتش کنه
○ خدا مادر شمارم بیامرزه...
بعد پرسید
○ مادر شما هم مریض بودن؟
● نه.مجروح بود....
○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟😳
● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش.
○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟
● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم.....
○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳
● آره... مادرم #سه_ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭
○ حاجی ببخشیدا...عجب بیناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای #ناموس که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....😡
😢 بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرقخور مثل تو بودن اون روز.....
نمیذاشتن به #ناموس_علی جسارت بشه......😭
سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....😕
● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه #جوون باشه...
○ آخ آخ... جوون بودن؟؟
● آره
فقط_هجده_سالش_بود...💔
○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟
شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒
حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله #مـــادر همهی ما شیعه ها #حضرت_زهراست.....🥀
یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶
○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچوقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔
■ لحظاتی به سکوت گذشت
○ یه سیدی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه....
و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛
جواب ندادم...
خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط.
چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد.
یاحسین_غریب_مادر🎶
من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭😭
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
#تلنگرانه
💟مقام معظم رهبرے(حفظه الله):
چیزےڪه امام حسن علیه السلام را شڪست داد،
نبودتحلیل سیاسے در بین مردم بود...یک شایعه دشمن مےانداخت،همه آن را قبول مےڪردند...‼️
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•