👓 حدود۸سالم بودکه تو کوچه مشغول فوتبال بازی کردن بودم
که دم دمای اذان مغرب بود....
روحانی روستامون که بسیار نورانی و خوشتیپ بود و همیشه از بهترین عطرها استفاده میکرد طوری که از کوچه رد میشد نیم ساعت بوی عطرش موندگار بود
درراه رفتن به مسجدبود
که تا رسید به ما
منم گل زدم
حاج اقا تا دید من گل زدم اومد وسط بازی دست منو بالا گرفت گفت برنده بازی و بهم یه عطر جایزه داد
ازاون وقت من پاتوقم مسجد بود
مکبر و موذن و کلیددارمسجد و کلا تو مسجد بودم
خونه هم میاومدم با وسایل منزل منبر درست میکردم
منبر میرفتم
و حتی فکر میکردم یروز حاج آقا شدم چه سوره هایی تو نماز بخونم
و نذر کردم اگر طلبه شدم منم به بچه ها به مدت ۵سال عطر هدیه بدم که طلبه شدم الحمدالله و نذر انجام شد
و با اون عطر باز چندین نفر طلبه شدند!
💬 یاحسین
#طلبه_عطری
#دست_الهی
@HozeTwit