eitaa logo
خط رهبری
2.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
107 فایل
🔰«خط رهبری»: صفحه ویژه تولیدات مربوط به رهبر انقلاب در خبرگزاری #فارس ✔️ تبیینِ شخصیت، مواضع، مطالبات و نظام فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | تکبیرهای لهجه‌دار - ۱ 📝 سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ جمعی از اقشار مختلف بانوان با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. روایت اختصاصی «خط رهبری» از این دیدار را به ✏️ قلم «اسماء خواجه‌زاده» در ادامه می‌خوانید: * از طرفِ صفِ آخری‌ها! 🔸 روایت را معمولا آنهایی می‌نویسند که در حسینیه، در صف‌های جلوتر می‌نشینند. مهمان‌هایی که معمولا، و اصلا برای نوشتن به حسینیه آمده‌اند و دوربین‌شان را در نزدیک‌ترین نقطه به رهبر انقلاب کار می‌گذارند. اما روایتِ من، روایتِ است؛ روایتِ مهمان‌هایی که پشت ستون نشسته‌اند. روایتِ مهمان‌هایی که برای دیدن چهره‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تا آنجا که می‌توانند روی پنجه‌شان قد می‌کشند و پابلندی می‌کنند. نه اینکه برای نوشتن، این انتخابِ من باشد. نه! من، شاید از طرفِ صفِ آخری‌ها برای این نوشتن انتخاب شده باشم! یک زنِ معمولی در دیدارِ رهبر انقلاب با . * قبل از صف 🔹 نشسته‌ایم دورِ هم! بین دمنوش و چای، مجبور شده‌ایم دمنوش را انتخاب کنیم. بخار از لیوان‌ها و صدا از حنجره‌ی ما تا سقف خوابگاه بالا رفته. بحث سر این است که ساعت چند باید جلوی باشیم تا بتوانیم زودتر برویم داخل و «آقا» را هرچقدر که می‌شود از نزدیک‌تر ببینیم. وقتی لیوان خالی دمنوش‌ها را داخل آشپزخانه گذاشتیم، قرار شد لباس‌پوشیده و آماده، «الله اکبر» اذان را که گفتند، نماز را بخوانیم و بیرون بزنیم. همین کار را هم کردیم، اما آن‌قدر داخل کوچه و خیابان ایستاده که تمام نقشه‌هایمان نقش بر آب می‌شود. * صف 🔸 در ایستادن، یکی از دوست‌نداشتنی‌ترین کارهای زندگی من است. هرجا صف بوده فرار کرده‌ام. اصلا فکر نمی‌کردم برای ورود به مکانی یا دیدن شخصی داخل صف بایستم، اما برای دیدار رهبر انقلاب، هرقدر زود بیایید، باز هم با صف طولانی افرادی مواجه می‌شوید که برای ورود به حسینیه، حاضرند ساعت‌ها سرِ پا بایستند و خم به ابرو نیاورند. 🔹 همه‌شکل و همه‌سِن خانمی توی صف دیده می‌شود؛ از خانم‌های اتوکشیده با چادرهای طرح‌دار گرفته تا زنان خوش‌سلیقه‌ که لباسِ محلی‌شان را پوشیده‌ و به دیدار رهبر انقلاب آمده‌اند. حتی زنان . دختربچه‌هایی که بی‌تفاوت روی شانه‌ای مادرانه سر گذاشته‌اند، دخترکانی که دنبال هم می‌دوند و زنان پابه‌سن گذاشته‌ای که دختر یا عروس‌شان را همراهی می‌کنند. 🔸 از بین همه‌ی آنها، توجهم را حرف‌های دختری جلب می‌کند که سریع و پرهیجان درباره خواستگارهایش حرف می‌زند و در انتخاب بین مؤمن و کم‌درآمد با پسرِ به قول خودش «حقوق‌بالادار»ی که با معیارهای اخلاقی‌اش تناسب ندارد، دوبه‌شک است. زنی که هم‌صحبتش است نوزادی در بغل دارد. 🔹 همان‌طور که نوزادش را از این دست به آن دست می‌دهد دختر جوان را راهنمایی می‌کند. دختران انتظامات چند بار به او می‌گویند می‌تواند به‌خاطر اینکه بچه دستش است به جلوی صف برود، اما بحث آن‌قدر برایش جذاب است که ترجیح می‌دهد همان‌جا بایستد. دخترِ جوان برای برخی دلایل زن مدام می‌تراشد! * هوای زنانه 🔸 حال و هوای حسینیه خیلی زنانه و لطیف است؛ از انتخابِ رنگِ لباسِ انتظاماتی‌ها و خوش‌رفتاری‌هایشان بیرونِ حسینیه یا رنگِ پرده‌های پشتِ سِن و بیرق‌هایی که روی دیوارها آویخته‌اند تا حدیث «اوصانی جبرئیل علیه السلام بالمرأة»ی رسول خدا (ص)؛ همه نشان‌دهنده‌ی سلیقه‌ای است که برای این به خرج داده‌اند. 🔹 سالن حسینیه از تصویری که در ذهنم بود بزرگ‌تر است. آن تقسیم زنانه و مردانه را ندارد و تمام ظرفیتش را زنانی پر کرده بودند که از آنجا حضور داشتند. 🔸 راستش را بخواهید من همیشه تصور می‌کردم افرادی که در این جلسات حضور دارند از یک غربال ریزدانه، از یک ارتباط نزدیک یا از یک جامعه‌ی کوچک انتخاب می‌شوند، اما لباس‌ها، چهره‌ها و لهجه‌ها در حسینیه حرف دیگری می‌زد! 🔹 عاقله‌زنی را دیدم که خیلی از خستگی می‌نالید و از طیِ مسافتِ زیاد برای رسیدن به این دیدار حرف می‌زد. جثه سنگینی داشت و از آن پیاده‌روی و انتظارِ طولانی، اتوبوسِ بین شهری و بی‌خوابی گلایه می‌کرد، اما گلایه‌اش با آمیخته بود و در پایان تمام آنها فقط یک جمله گفت: «خدا را شکر که رسیدیم.» @rahbari_plus