⚪️ مفاهیم جامعهشناسان:
۱آگوست_کنت: فیزیک اجتماعی، جامعهشناسی، پویاییشناسی، ایستاییشناسی، پوزیتیویسم، اینهمانی علوم .
۲_🔸 #هربرت_اسپنسر: ارگانیسمگرایی(انداموارهگی)، سوپرارگانیسم(والا اندامواره)، تحولگرایی(تکاملگرایی).
۳_🔸 #امیل_دورکیم: واقعیت اجتماعی، وجدان جمعی، همبستگی مکانیکی، همبستگی ارگانیکی، آنومی(بیهنجاری)، جامعهگرایی.
۴_🔸 #رابرت_مرتون: کارکرد آشکار، کارکرد پنهان، تئوری برد متوسط، گسست بین اهداف نهادی و وسایل.
۵_🔸 #تالکت_پارسونز: مدل آجیل(AGIL)کنش ارادی، تفکیک کارکردی.
۶_🔸 #جفری_الکساندر: کارکردگرایی جدید، الگوی تلفیقی، نظریه چندبعدی، جامعهشناسی فرهنگی و جامعه مدنی.
۷_🔸 #کارل_مارکس: جبر تاریخی، تضاد طبقاتی، آگاهی طبقاتی، دورانهای پنجگانه، آگاهی راستین و کاذب، طبقه پرولتاریا، طبقه بورژوا، تضادگرایی.
۸_🔸 #ماکس_وبر: انواع کنش، تیپ ایدهال، افسونزدایی، اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری، بوروکراسی(دیوانسالاری).
۹_🔸 #جرج_هومنز: قضایای هومنز، نظریه مبادله، رفتارگرایی.
۱۰_🔸 #جرج_هربرت_مید: کنش متقابل نمادین، نشانه، نماد، بازی نقش، نقشگیری، خود، من فاعلی، من مفعولی، دیگران مهم (دیگران عمومیتیافته).
۱۱_🔸 #ادموند_هوسرل: پدیدارشناسی، بود، نمود، واقعیت خنثی، اپوخه، تحلیل نیتی، تقلیل پدیدارشناختی.
۱۲_🔸 #آلفرد_شوتس: جهانهای اجتماعی، جامعهشناسی خرد، نظامهای ارزشی.
۱۳_🔸 #آروین_گافمن: روششناسی مردمی(مردم روش)، نظریه نمایشنامهای، نقض موقعیت، داغ ننگ.
۱۴_🔸 #جُرج_زیمل: سنخشناسی، غریبه، فلسفه پول، کلانشهر و حیات ذهنی.
۱۵_🔸 #تورستین_وبلن: طبقه تنآسا، مصرف فرهنگی، مصرف تظاهرآمیز.
۱۶_🔸 #ویلفردو_پارهتو: کنش منطقی و غیرمنطقی، تهنشستها، مشتقات، گردش نخبگان.
۱۷_🔸 #رالف_دارندورف: توزیع دوگانه اقتدار، گروه ذینفع، شبهگروه، تضاد.
۱۸_🔸 #هربرت_مارکوزه: انسان تکساحتی، نئومارکسیسم، نظریه انتقادی.
۱۹_🔸 #لویی_آلتوسر: بازتولید شرایط تولید، نظریه مارکسیستی دولت، ایدئولوژی، گسست معرفتشناسی، دستگاههای دولتی.
۲۰_🔸 #آنتونیو_گرامشی: هژمونی، روشنفکر ارگانیک، فنسالاری.
۲۱_🔸 #یورگن_هابرماس: حوزه عمومی، نظریه کنش ارتباطی، بازسازی، زیست جهان.
۲۲_🔸 #سی_رایت_میلز: طبقه جدید، یقهسفیدها، هراس پایگاهی.
۲۳_🔸 #میشل_فوکو: گفتمان، تبارشناسی، دانش و قدرت.
۲۴_🔸 #نوربرت_الیاس: درباره تمدن، جامعه درباریان، آرایشهای اجتماعی، تکوین اجتماعی.
۲۵_🔸 #آنتونی_گیدنز: دیدگاه تلفیقی، ساختیابی(ساختاریابی)، نقد دوآلیسم، قواعد و منابع.
۲۶_🔸 #مارگارت_آرچر: جهتگیری فرهنگی، پویایی نظام فرهنگی، مشروطسازی فرهنگی، تناقضات فرهنگی، تکمیل فرهنگی، مکالمه درونی.
۲۷_🔸 #پیر_بوردیو: میدان، عادتواره، ذائقه، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین، خشونت نمادین، نازعه برای تصاحب سرمایه.
۲۸_🔸 #جرج_ریتزر: پارادایمهای سهگانه، متاتئوری(فرانظریه)، جامعهشناسی ترکیبی، مکدونالدی شدن، جهانی شدن، مصرفگرایی.
کانال "راهبری فرهنگ"
@rahbariefarhang
4_5884356073149696213.pdf
9.89M
#دانلود_کتاب
#فراسوی_ساخت_گرایی_و_هرمنوتیک📒
نویسنده: #میشل_فوکو
مترجم: #حسین_بشیریه
#نشر_نی / ۱۳۷۹
۳۷۳ صفحه
کانال "راهبری فرهنگ"
@rahbariefarhang
💠 #پسااسلامیسم: ذبحِ تحقیرآمیز اجباریِ مذهب و #ایران در پای حکمرانیِ متاخر غربی
✍ دکتر محمدرضا #قائمی_نیک
1. پسااسلامیسم را مطابق قولی که به آقای دخانچی دادم، خریدم و دیدم. در یک کلام، این کتاب، «بازنگری رابطه مذهب و سیاست در ایران» نیست، بلکه ذبحِ تحقیرآمیز اجباریِ #مذهب و ایران در پای حکمرانیِ متاخرِ غربیِ متناسب با فضای #مطالعات_فرهنگی است. پسااسلامیسم، کلِ تاریخ اسلام و ایران را با همۀ پیچیدگیها و عظمت-هایش، به پای تحولات سه یا چهار دهۀ اخیر غربی قربانی میکند. پسااسلامیسم، حتی برای ما از دریچۀ مطالعات فرهنگی، طرح مسئله هم نمیکند (که کاش چنین میکرد و گزارشگری توصیفگر باقی میماند و در اینصورت، ارزشمند بود)، بلکه همانطور که صفحات 194-208 نشان میدهد، با اصرار و تجویز، مانیفستگونه، برای ما نسخه میپیچد؛ سعی دارد ردایِ ساختارشکنی و جستجویِ معنویت سیاسی پست مدرن #میشل_فوکو را بر قامت اسلام انقلابی #امام_خمینی (ره) بپوشاند.
2. نقد مفصل تر کتابرا اگر فرصت شد، شاید بعداً منتشر کردم، اما برخی از شواهد این به مذبحبردنها را اشاره و بقیه را به همان نقد مفصلتر موکول میکنم.
الف) بهمذبح بردنِ #ولایت_فقیه به پای لویاتان: «در ولایت فقیه، [با روایت امام (ره)]، عاملیت اسلام در مبارزه با #کفر در خدمت نظریه پردازی مدرن مسلمانان درآمده تا آنها بتوانند چشماندازی از یک لویاتان مستقل، بومی، مذهبی و الگوگرفته از پیامبر اسلام (ره) ارائه کنند» (ص118).
ب) «اسلامیسم در نقد جهان مدرن از فیلسوفان غربی نظیر #نیچه، #هایدگر و #سارتر بهره برد؛ اما با افزودن معنویت دینی بهعنوان جایگزین مادیِ غرب، سنتی متفاوت در نقد #مدرنیته بهوجود آورد و نوعی پستمدرنیتۀ معنویتگرا ساخت» که البته اسباب جذب میشل فوکو هم بود (ص125). گویی مثلاً امام خمینی (ره) منتظر توضیح میشل فوکو از انقلاب اسلامی بودهاند تا او بگوید که انقلاب اسلامی، کشف معنویت سیاسی با تکیه بر آراء نیچه و هایدگر و سارتر است. فقط نمیدانم چرا میشل فوکو که «اراده به دانستن» را در تاریخ سکسوالیته دنبال میکرد، آنچه در انقلاب ایران جستجو میکرد را نیافت؟!
ج) «اسلامیسم» که دخانچی در امتداد پروژۀ معرفتی ملاصدرا معرفی میکند، در مسیر ساختِ پستمدرنیتهای معنویتگرا بوده است و «معتقد بود مدرنیته، یانگ است و معنویت، یینِ آن و باید با تلفیق ایندو، جهان جدیدی ساخت» (ص139). اینهم یکی از همان شواهدی است که میکوشد خرقۀ تنگ و ضیق پستمدرنیتۀ حداکثر 30-40 ساله را به اصرار، بر قامتِ تاریخ بلند و بالایِ سنتِ اسلامی بپوشاند.
3. مواردی از این دست زیاد است و فرصت اندک، اما آنچه حقیقتاً عجیب است، عدم تناسب میان سطح منابع علمی پژوهش با مدعای حیرتانگیز آن است (دقت بفرمایید، مسئلۀ بر سر تناسب سطح منابع با سطح مدعا است). عمیقترین منابع پسااسلامیسم در زبان انگلیسی، مقالۀ «پرسش از تکنولوژی و چند مقالۀ دیگر» هایدگر، سه کتاب از فوکو، یکی از دلوز و یککتاب از وبر است؛ بله، همین مقدار برای توضیح مدعایی به این بزرگی. اگر به تعیینتکلیفهای عجیب دربارۀ فلسفۀ ملاصدرا در متن نگاه کنیم، با خود میگوییم که نویسنده حتماً حداقل یکبار مروری بر مجلدات مهم اسفار ملاصدرا داشته، اما در ارجاعات، نه خبری از اسفار یا شواهدالربوبیه است و نه حتی کتابهایی نظیر آموزش فلسفه، بدایهالحکمه یا نهایهالحکمه، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی و ... عمدۀ ارجاع، به مقالهای از دکتر نجف لکزایی، با دقتی پایین است. اگر با اشاره به مدعایی مشابه با مدعای کتاب پسااسلامیسم و البته بسیار متواضعانهتر از سوی مولف، بخواهیم رابطۀ اسلام و سیاست در ایران را بهنحو دقیقتری دنبال کنیم، پیشنهاد من، کتاب «حکمت، سیاست و معرفت در ایران» است. قضاوت دربارۀ قوت و غنای تحقیق، برعهدۀ خودتان.
4. نکتۀ اول و آخر: پسااسلامیسم، اصرار بیحدواندازهای دارد تا کل تاریخ اسلام و ایران یعنی همۀ فقه و اخلاق و حکمت و طبیعیات (که حداقل شش قرن، در سرتاسر دنیا، سرآمد بوده) و اجتماعیات و همه مقاومتهای مردمی این مرزوبوم در مقابل استعمار و تهاجم و تخریب یا حتی اگر رویش میشد، کل تاریخ ادیان الهی را از دریچۀ ضیق و تنگ مطالعات فرهنگی متأخر غربی در حلقوم تاریخ ششصد سالۀ تجدد و غرب، به تعبیر عامیانه، بچُپانَد. لذا لِنزش را در فصل اول، بر تکنیک، آنهم نوع خاص و متاخر تکنیک غربی که عمدتاً رسانهای است، قرار میدهد و همۀ ما و گذشتگانمان را به سلابه میکشاند که چرا خودتان را با دریچۀ تنگ و ضیقی که من تعریف میکنم، تنظیم نمیکنید؟
❇️ کانال "راهبری فرهنگ"
🔷@rahbariefarhang
ایران روح یک جهان بی روح.pdf
3.8M
#دانلود_کتاب
📖 ایران ، روح یک جهان بی روح
🖌 #میشل_فوکو
✍🏻 مترجم:نیکو سرخوش و افشین جهاندیده
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید:
@rahbariefarhang