🏴 #روایت_کربلا | اباالفضل العباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد
▪️رهبر انقلاب: شب عاشورا، امام حسین میفرمایند فردا ما جنگ نهاییمان که شهادت همه ما در آن است، انجام خواهد گرفت. بعد میفرماید: من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید.
اول کسی که در مقابل این حرفها پاسخ داد، اباالفضل العباس بود؛ عباس بن علی علیهالسلام بلند شد ایستاد، گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم! خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم. ۱۳۶۴/۷/۲۴
برگرفته از تارنمای رهبری
Zohr09Moharram1394[06].mp3
2.94M
🏴ای اهل حرم میر وعلمدار نیامد/میثم مطیعی
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#دفاع_از_خود
#اضطراب
#ترس
#هفت_سال_اول
#هفت_سال_دوم
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
سلام استاد پسرم ۸ ساله است وقتی با کسی دعوام و جر و بحث شون میشه بچه هم سن خودش انگار نمیتونه از خودش دفاع کنه..انگار میترسه
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوب خدا. توی خونه رابطه تون باهاش محترمانه هست؟ اعتماد به نفسش و اطلاعات عمومیش خوبه؟
چیزی که وظیفه شماست این هست که
توی خونه محترمانه بزرگ بشه
و
احساس خوشحالی کنه
انسانی که از زندگی لذتِ معقول میبره از نعمتها راضیه و از وجود والدینش، آرامش و امنیت میگیره نه اضطراب
اعتماد به نفسش و شجاعتش در دفاع از خودش بالا میرود.
هرچند
در مورد پسر شما
باید ببینید با همه هم سنهاش اینطوره یا با بچه ای خاص؟
چون ممکنه
اون بچه،
دچار اختلال مظلومنماییِ پس از پرخاش باشه
که
به محض دعوا، فریاد میزنه و قشقرق میگیره و بعد هم گریه میکنه
دیگه زمانی برای عکس العمل فرزند شما نمیذاره.
یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#دفاع_از_خود
#اضطراب
#ناخن
#ناخن_کندن
#اعتماد_به_نفس
#عزت_نفس
#هفت_سال_اول
#هفت_سال_دوم
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
سلام استادگرامی ودوستان محترم
نمازروزهاتون قبول
من بجه بزرگم پسری ۶ یاله هست که اصلا اعتماد به نفس نداره مدام ناخناشومیکنه شعر بلده تو خونه باهم میخونیم کلی کسی بهش میگه شعر بخون میگه بلد نیستم اصلاازخودش نمیتونه دفاع کنه سرکوچکترین مسئله هم گریه میکنه ولی بجاش خواهری داره ک این ماه دوسالش میشه دخترم حق خودش ک میگیره هیچ امشب پسرعمش با پسرم دعواکرد دخترم رف زد توسرش ک چرا علی اکبر میزنی ولی همچنان علی اکبر گریه کرد خیلی ناراحتشم من حتی به پسرم بیشتر بها میدم تا دختر کوچیکم ولی چرااینجوریه دوست ندارم بزن بهادرباشه اصلا خوب نیس ولی از کسی هم زور نشنوه
باهاش چکار کنم اخلاقش بهتر بشه حداقل ضعف گریه کردنشو بذاره کنار
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوب خدا. احتمال قوی، وقتی پسرت کوچولو بوده اگه کسی دعواش میکرده یا اگه زمین میخورده و... خودتون آشفته میشدید و آشوب و قهر و گریه راه می انداختید. وقتی بچه ها عکس العمل والدین رو موقع مشکلات طوری ببینن که انگار فاجعه شده اهل گریه های طولانی بار میاند. اصلا براتون شعر خوندنش برای دیگران مهم نباشه بهش نگید تو که بلدی چزا نخوندی بگید مهم اینه که تو بلدی اما خُب نخواستی برای فلانی بخونی. از این به بعد اشتباهاتش و یا رفتارهای بد دیگران رو فاجعه جلوه ندید و بگید با شخصیت اونا این کارشون طبیعی هست. پسرتون رو نصیحت نکنید، تحقیر و تهدید و
مقایسه👉 نکنید. و وقتی گریه میکنه به گریه اش محل ندید انگار نمیبینید که گریه میکنه. اگه اثر نکرد یکی دوبار از گریه خیلی جدّی نهیش کنید و تنبیه مثلا چون الکی گریه کردی امروز تلوزیون نمیبینی(کنترل رو قایم کنید که حرفتون عمل بشه) این موقعی جواب میده که همزمان در طول روز، شخصیتش رو تحویل بگیرید بازی کنید باهاش گفتگو کتید مثلا در مورد ماشین و مدلهای ماشینها و.... و باهم کارهای مشترک انجام بدید مثل خمیر درست مردن و مُشتُ مال خمیر دادن که کیف داره و بعد نون یا شیرینی پختن. بدون هیچ تذکری اگه مثلا آرد بریزه رو زمین یا... انگار خودتون ریختید رو زمین. دیدید هیچ تذکری به خودتون نمیدید!
خلاصه اینکه از این به بعد توانمندیهاشو پررنگ کنید، یه رشته ورزشی یا یه کاری مثل چرخ و فلک و پاباز تو خونه تمرین کنه تا مهارتی بلد باشه، تحویلش بگیرید و مقایسه اش نکنید و حتی اگه کسی درسش بهتره بگید در عوض تو ادبت بهتره و.. یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#دفاع_از_خود
#وابستگی
#اضطراب
#عزت_نفس
#اعتماد_به_نفس
#هفت_سال_اول
#هفت_سال_دوم
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
سلام استاد حسم به بچهام اینجوره که دوتا انسان کوچولو ضعیفن که باید دائما مراقبشون بود با تمام وجودم عاشقشونم ورابطم باهشون خوبه وخودم فکر میکنم اینکه بهم اینقدر وابسته هستن بخاطر اینکه هیچی نیست که مثل من بهشون محبت کنه پدرشون که نیست مادربزرگاشون هم خیلی سردندمن خیلی سعی می کنم صبور باشم ولی بعضی وقتا .کنترلم از دست میدم وداد می زنم الان سئوال اصلیم اینکه چکار کنم از تین وابستگی دربیان مخصوصا دخترم که اصلا نمی تونه حقشوبگیره وهمجا منو صدا میکنه ازش دفاع کنم وپسرم هم میدوپشت من قایم میشه حتی از یک گربه وحشتی می کنن که انگار میخوان سکته کنن ۰خواهش می کنم راهنمایی کنید
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوبِ خدا. لطفا به رفع وابستگیشون فکر نکنید در عوض دلیل این حالتشون رو بیابید درصد ناچیزی احامال ارثی بودن هست اما تمرکز کنید روی نوع رفتارتون با همسرتون و دیگران و تذکراتی که بهشون میدید.
آیا دخترتون اگر بعداز تولد پسرتون، در مواقعی خواسته حقشو بگیره چه رفتاری باهاش شده؟
کودکانی که
مادر عاشقشون هست و👇
مطابق عشق هم باهاشون رفتار میکنه دچار این مشکل نباید بشن
اما
نوع محبت شما و میزان سختگیر بودن شمابرای تربیتشون و
میزان توقعاتتون از دخترتون چطور هست؟
شاید
برای رفتارای دخترتون زیاد مانع میشید و آزادی بهش نمیدید و توبیخش میکنید و
👈 زیاد به کارهاش ورود پیدا میکنید و
نمیگذارید مستقل کاراشو کنه و تذکر مراقب باش زیاد میدید
در این صورت پسرتون
محافظه کار میشه و حساب کار میاد دستش!
و یه عبارتی عبرت میگیره تا تذکر نگیره..
لطفا
مادری سختگیر نباشید
و زیاد به کارهاشون ورود پیدا نکنید و
بگذارید خرابکاریهای معقول داشته باشند
)ریختن آب از ظرفی به ظرفهای دیگه، ریختن ماست توی ماسهٔ خودشون، خوردن هندوانه و رنگی شدن لباسشون، سلام ندادن به خاله و عمه، ریختن آب احیاناً روی فرش و...بگذارید طفل معصوم ها کودک باشند نخواید بزرگ باشن.
یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
#مشاوره
#دفاع_از_خود
#عزت_نفس
#اعتماد_به_نفس
#اضطراب
#ناخن
#ناخن_کندن
#هفت_سال_اول
#اصلاح_ارتباط_با_فرزند
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#سؤال
سلام خسته نباشید من یه پسر ۵ ساله دارم ویه دختر ۱سال پسرم از نظر جسمانی ضعیف ولی به شدت فعالیت داره من ازبازی کردنش ناراحت نیستم ولی توهرشرایطی همش ناخنهاشو میکنه وحتی کسی یه قطره ابم بریزه روش کلی گریه میکنه وازخودش نمیتونه دفاع کنه و باخواهرشم رفتارخوبی نداره منم هرچی میگم جوابم میده تانگاش میکنم میگه ببخشیدو گاهاکتکمم میزنه و البته متاسفانه منم باهاش برخورد میکنم ولی خیلی نگرانم مدرسه رفتنشم ک نتونه ازخودش دفاع کنه و بتونه خوب زندگی کنه
🇮🇷🔹🔹🔹☀️🔹🔹🔹🇮🇷
#پاسخ_استاد_جاوید
سلام خوب خدا. کاش از الان نگران مدرسه رفتنش و صدمه دیدنش از غریبه ها دفاع از خودش در مقابل غریبه ها نباشید
لطفا
الان نگران صدمه دیدنش از پناهش مادرش باشید. شما الان خودتون بهش صدمه میزنید این فاجعه هست.
چون اگه همه عالَم به کسی صدمه بزنند اما مادر
بهش امنیت ببخشه
تا کودک احساس نکنه بی پشت و بی پناهه صدمات دیگران، گذرا خواهد بود.
اما صدمات مادر، ماندگار و زخمهای عمیق روی روح و قلب دلبندتون ایجاد شده.
لطفا کمتر از دوسال تا هفت سالگیش فرصت دارید که
بچه گریهای خودتونو جبران کنید
کودکی که ناخن میکنه یعنی مضطربه
لطفا دیدگاهتان به مادری رو اصلاح بفرمایید
پسرتون
یه بی کس و کار نیست که اومده تحت زورگویی شما
پسرتون، دیواری برای خالی کردن دقّ دلیتون نیست
پسرتون، امانت و مال خداست
و
هیچ مادری
اجازه نداره با مال خدا با امانت خدا بی رحمانه رفتار کنه.
از این به بعد
پسرتون رو مال خدا که بهتون داده تا
ناراحتیهای زندگی رو بهتر تحمل کنید و موقعی که از هرانسانِ دانی، ناراحتید با نگاه کردن بهش انرژی بگیرید و..
ضعف جسمی یکی از دلایلش بی خیالی مادر به غذا ونحوهٔ بد غذا خوراندنش هست.
لطفا گمان نکنید این جوجه
بزرگ شده نه
تا هفت سالگیش باید مثل دختر یکساله تون، جاش روی سرتون باشه
لطفا
مادرهای عزیز
هرکاری دارید بچه های زیر هفت سال در اولویتند
بیست سال آینده، خواهید دانست که اگه همه کارهاتون رو فدای بچه ها کرده بودیدو بچه های قوی روح و قوی جسم و مهربان و متعادل، بار آورده بودید خیلی خوشبختتر بودید.
لطفا
از امروز ساعتها براشون وقت بگذارید.
هر روز فقط یه غذا پختن که اونم وقتی خوابن انجام میشه و ظرف شستن که وقتی بابا با بچه ها سرگرمه...
بقیه اش بازی با بچه ها حتی تلفن نیاز نیست جواب بدید.
دوسه هفته ای یا هفته ای یه بار هم جارو بزنید.
خودم
دلیل اینکه دیر به سوالات شما پاسخ میگم
پسرم هست که الان خوابه
مطمئن باشید به محض اینکه بیدار بشه میرم سراغش. یامهدی 💐
╭⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╮
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
╰⊰❀•❀🇮🇷❀•❀⊱╯
هدایت شده از راه جاودان
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 7
#پیام_اول
#استاد_خانم_جاوید
در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم).
و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاوبه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایغقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرابطی که همه جا را فساد و طلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی اوضاع را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند:
هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ...
و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند...
در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی اخذا شدیدا
امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند میگویند که در این اتاق که ما سه تفر بیشتر نییستیم
برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند..
حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز...
از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هسنت محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه در تسخیر امویان و حجی که گردانندش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلیست ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود.
ادامه در پیام بعد...
@rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 7
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
نکته دیگری که قابل توجه هست اینکه یزید درهرصورت قصدش کشتن امام حسین علیه السلام، بود چون امام را مانعی برای حکومت خودش می دید؛ مانعی که سبب تسلط بر قلبهای مردم مومن شده بود و او میخواست این مانع را از سر راه بردارد و امام حسین علیه السلام، تمیخواستند در خانه امن الهی خونشان ریخته شود و هدر برد و در تاریخ محو شود. در مکه نامه های کوفیان بدست امام میرسد با توجه به شناخت مردم کوفه و اوضاع سیاسی کوفه سیاستمدارانی مثل ابن عباس به امام حسین علیه السلام، پیشنهاد میکنند به هیچ وجه به سمت کوفه حرکت نکنند بلکه سمت یمن بروند..و در یمن پناه بگیرند در حالیکه امام شخصیتی نبودند که آرام بنشینند یک گوشه ای پنهان شوند، و یزید هم کاری به کارشان نداشته باشد امام حسین علیه السلام، اگر در مکه ترور میشدند یا به جای کوفه به یمن میرفتند یک داستان جنایی برایشان درست میکردند با قهرمانی یزید و ابن سعد مثل طفلان مسلم و تمام...
بنابراین امام نه قصدشان ماندن در مکه بود بخاطر اینکه در حال احرام ممکن بود ماموران بنی امیه خون مبارکشان را بریرند و هتک خانه خدا شود؛ هتک حج و اسلام شود و هم اینکه خون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هدر برود مثلا شایعه کنند حسین علی با فلان شخص اختلاف حزیی داشت و او ایشان را کشت و قاتل هم مخفی شد..این یعنی خون امام بی نتیجه در تاریخ محو می شد.
بنابراین امام در صحبتهایی که با بعضی کسانی که مخالف رفتن به امام به کوفه بودند میفرمودند یزیدیان مرا رها نمیکنند تا این خون را از قلب من بیرون بریزند چون اختلاف امام با اینها اختلاف آشتی پذیر نبود..
اینها اگر بیعت هم نمیخواستند امام حسین علیه اسلام، ساکت نمینشستند تا امت جدش را اصلاح بکند و گرنه اینها تاریخ را تغییر میدادند گذشته اسلام ، روش و سنت پیامبر را دگرگون جلوه میدادند و اسلام ناب پایان میگرفت...
امام که به هرحال میخواستند مکه را ترک کنند به سمت کوفه حرکت کردند یکی از اثرهای حرکت به سمت کوفه از نظر قضاوت تاریخ هست که شاید ما امروز میگفتیم فرصت مناسبی برای امام علیه السلام بوجود آمد و چرا دعوت مردم کوفه را اگر امام قبول میکردند مثلا در یمن ترور نمیشدند و غیره. امام به هرحال میخواستند نهضت را شکل بدهند حالا این دعوت مردم کوفه باعث شد نهضت در عراق شکل بگیرد نه در یمن یا مدینه و مکه
یک مرور کنیم امام سه راه داشتند
یک پیشنهاد مروان که با بیعت تسلیم بشوند و مهر تایید یا یزیدیان بزنند ؛ دین و آخرتشان را به دنیای یزید بفروشند به دنیای مسلمین بفزوشند به امور مسلیمن بیتوجه باشند که چنین اجازه ای را نه خدا به ایشان میدهد نه دین میدهد نه ایمانشان نه سینه ای که از آن شیرخورده و نه روح متعالی خود امام حسین این احازه را به او نمیدهد دومین راه
یا فرار به دره یا دامنه کوهی مثل یاغیها بود که در مخلوطی از ترس و شحاعت زنذگی را سپری کنند که روح بلند امام کجا و فرار درکوهها کجا... ضمن اینکه ترور ناجوانمردانه و محوشدن خون ایشان در تاریخ نتیجه اش میشد..
سومین راه ایستادگی است تا شهادتی عزتمندانه
شما که شیعه امام هستید کدام راه را انتخاب میکردید از ذلت بیعت و ننگ زندگی با خوک صفتان و یا فراری ذلیل به یمن یا تروری بی اثر در یمن یا مکه و یا خلق نمایشگاهی پر از معرفت و عشق و شور و بندگی ...
ادامه ان شاءالله در صوت بعد...
یامهدی💐
@rahejavedan
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
#هر_خانه_یک_حسینیه🏴
#یا_عبدالله_ابن_الحسن (علیک السلام)
#بیا_خون_بگرییم
...💧خوبى رمز لا حول و لا قوة الا بالله به همين است . تو مى توانى از لحن و آهنگ كلام حسين ، در بيان
اين رمز، حال و موقعيت او را دريابى .....آرى ، لحن اين لاحول ، آهنگ فرو افتادن خورشيد بر زمين است .
تو ناگهان از زمين كنده مى شوى و به سمت صدا پر مى كشى و از فاصله اى نه چندان دور، ذوالجناح را مى
بينى كه بر گرد سوار فرو افتاده خويش مى چرخد و با هجمه هاى خويش ، محاصره دشمن را بازتر مى
كند.
چه بايد بكنى ؟ حسين به ماندن در خيمه فرمان داده است اما دل ، تاب و قرار ماندن ندارد. و دل مگر
حسين است و فرمان دل مگر غير از فرمان حسين ؟
اگر پيش بروى فرمان پيشين حسين را نبرده اى و اگر بازپس بنشينى، تمكين به اين دل حسينى نكرده اى.
كاش حسين چيزى بگويد و به كلام و حجتى تكليف را روشنى ببخشد.
اين صداى اوست كه خطاب به تو فرياد مى زند:درياب اين كودك را!
و تو چشم مى گردانى و كودكى را مى بينى كه بى واهمه از هر چه سپاه و لشكر و دشمن به سوى حسين
مى دود و پيوسته عمو را صدا مى زند.
تو جان گرفته از فرمان حسين ، تمام توانت را در پاهايت مى ريزى و به سوى كودك خيز بر مى دارى .
عبدالله صداى تو را مى شنود و حضور و تعقيب را در مى يابد اما بنا ندارد كه گوش جز به دلش و سر جز به
حسينش بسپارد.
وقتى تو از پشت ، پيراهنش را مى گيرى و او را بغل مى زنى ، گمان مى كنى كه به چنگش آورده اى و از
رفتن و گريختن بازش داشته اى . اما هنوز اين گمان را در ذهن مضمضه نكرده اى كه او چون ماهى چابكى
از تور دستهاى تو مى گريزد و خود را به امام مى رساند.
در ميان حلقه دشمن ، جاى تو نيست . اين را دل تو و نگاه حسين هر دو مى گويند. پس ناگزيرى كه در
چند قدمى بايستى و ببينى كه ابجر بن كعب شمشيرش را به قصد حسين فرا مى برد و ببينى كه عبدالله
نيز دستش را به دفاع از امام بلند مى كند و بشنوى اين كلام كودكانه عبدالله را كه :
تو را به عموى من چه كار اى خبيث زاده ناپاك !
و ببينى كه شمشير، سبعانه فرود مى آيد و از دست نازك عبدالله عبور مى كند، آنچنانكه دست و بازو به
پوست ، معلق مى ماند.
و بشنوى نواى وا اماه عبدالله را كه از اعماق جگر فرياد مى كشد و مادر را به يارى مى طلبد.
و ببينى كه چگونه حسين او را در آغوش مى كشد و با كلام و نگاه و نوازش تسلايش مى دهد:
صبور باش عزيز دلم ! پاره جگرم ! زاده برادرم ! به زودى با پدرت ديدار خواهى كرد و آغوش پيامبر را به
رويت گشاده خواهى يافت و...
و ببينى ... نه ... دستت را به روى چشمهايت بگذارى تا نبينى كه چگونه دو پيكر عمو و برادر زاده به هم
دوخته مى شود. حسين تو اما با اينهمه زخم ، هنوز ايستاده مانده است . ناى دوباره برنشستن بر اسب را ندارد اما اسب را
تكيه گاه كرده است تا همچنان برپا بماند.
آنچه اكنون براى تو مانده ، پيكر غرق به خون عبدالله است و جاى پاى خون آلوده حسين .
حسين تلاش مى كند كه از جايگاه تو و خيمه ها فاصله بگيرد و جنگ را به ميانه ميدان بكشاند.
اما كدام جنگ ؟
جسته و گريخته مى شنوى كه او همچنان به دشمن خود پند مى دهد، نصيحت مى كند و از عواقب كار،
برحذرشان مى دارد. و به روشنى مى بينى كه ضارب و مضروب خويش را انتخاب مى كند.
از سر تنى چند مى گذرد و به سر و جان عده اى ديگر مى پردازد.
اگر در جبين نسلهاى آينده كسى ، نور رستگارى مى بيند، از او در مى گذرد اگر چه از همو ضربه مى خورد
اما به كشتنش راضى نمى شود.
جنگى چنين فقط از دست و دل كسى چون حسين برمى آيد.
كسى به موعظه كسانى برخيزد كه او را محاصره كرده اند و هر كدام براى كشتنش از ديگرى سبقت مى
گيرند.
كسى دلش براى كسانى بسوزد كه با سنگ و تير و نيزه و شمشير و كمان ، كمين كرده اند تا ضربات
بيشترى بر او وارد آورند و زودتر كارش را بسازند.
واى ... مشت بر پيشانى مكوب زينب ! اگر چه اين سنگ كه از مقابل مى آيد، مقصدش پيشانى حسين است
.فقط كاش حسين ، پيراهن را به ستردن پيشانى ، بالا نياورد و سينه اش طمع تير دشمن را برنيانگيزد.
🍃#کتاب_آفتاب_در_حجاب، پرتو دهم (نسخه pdf)
🍃#سید_مهدی_شجاعی
@rahejavedan
19.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامههای ماریه | قسمت ششم
🔹ماریه میگه تعداد آدم بدها انقدر زیاد شده که همه دشت رو پر کرده، ولی قاسم که برادرزاده آقای امام حسین میشه بهش گفته ما تا وقتی عمو عباس رو داریم نباید از هیچ چیزی بترسیم.
#محرم
🏴 @rahejavedan