🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 #پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_شصت_و_چهارم 🎬 با فکر به سرنوشت ناریه به خواب رفتم
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🦋 #پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷
#قسمت_شصت_و_پنجم 🎬
بالآخره ناریه آمد، صبحانهای باهم خوردیم و ناریه رو به بچهها: اگه پسرای، خوبی، باشید یه سورپرایز براتون دارم.
فیصل سریع گفت: مادر به خدا من گریه نکردم، بهانهام نگرفتم، غذا هم خوردم.
عماد هم خیره خیره نگاه میکرد. بمیرم برای برادر زبان بستهام، خدا لعنت کند داعش و داعشیان و حامیان این حیوانات درنده را...
ناریه بیرون رفت و با قفسی که داخلش دو خرگوش کوچولو بود برگشت.
فصیل از خوشحالی گونه مادرش را بارها بوسید و عماد هم که انگار خیلی ذوق زده بود به قفس اشاره میکرد و به من نگاه میکرد و تلاش میکردم اسمم را صدا بزند که صداهای نامفهومی از گلویش خارج میشد.
ناریه: خوب، حالا تا ما با هم میریم بیرون شما با خرگوشها بازی کنید، گریه و زاری... نه... بیرون اومدن چی؟؟
فیصل: نه نداریم ....
از عماد پرسیدم من برم؟ اول راضی نمیشد
با ایما و اشاره میگفت کنارش باشم اما چشمش به خرگوش که داشت به نان دست فیصل ناخنک میزد، افتاد، رضایت داد که بروم.
ناریه: روبندهات را بیانداز پایین، تعدادی زن را که در یک صف ایستاده بودند و روبندههایشان بالا بود و روبرویشان هم مجاهدان داعشی ایستاده بودند را نشانم داد و گفت: الآن شروع میشه، فقط به زنان نزدیک نشیم، چون یه بار فکر میکنن ما هم جز اونا هستیم.
با تعجب داشتم نگاه میکردم که با پیچیدن صدای، الله اکبر و لااله الاالله یک همهمهی عظیمی همراه با گرد و خاک فراوان بر پا شد، صحنهای را که در جلوی چشمانم میدیدم قابل باور نبود، مردها دقیقاً مثل گلهای گاو وحشی به سمت زنان حمله بردند و هر کسی که زودتر به زنی میرسید و قبل از دیگری الله اکبر میگفت، صاحب آن زن نگون بخت میشد و این بود جهاد زنان یا همان جهاد نکاح!!!
یعنی هر زن در هر شب میتوانست شوهرش را عوض کند و این عمق فحشا و فساد بود که به اسم اسلام به خورد جهان میدادند.
یاد آیات قرآن که صبح خوانده بودم افتادم... به خدا قسم این دین نوظهور اسلام نیست... به خدا در اینجا شیطان خدایی میکند و نتیجهی جهاد این زنان، به دنیا آمدن صدها حرامزاده است برای تربیت در لشکر شیطان.... آری اینان طلایه داران لشکر ابلیس هستند که به زودی به دست الهی حجت خدا از بین خواهند رفت...
از دیدن این صحنه ها حالت تهوع به من دست داد...
ناریه: مثل اینکه حالت خوب نیست؟؟
من: نه چیزی نیست، میشه بریم
ناریه: بیا بریم، یه برنامه برات چیدم و به سمت ماشین حرکت کرد.
#ادامه_دارد...💦⛈💦
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─