🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 #پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_هشتاد_و_پنجم 🎬 از اردوگاه خارج شدیم، شفق به خون ن
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🦋 #پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷
#قسمت_هشتاد_و_ششم 🎬
ناریه آهی کشید و گفت: اگر من به داعش نپیوسته بودم، شاید الآن اینقدر سنگدل نبودم و راحت از کشتن تو و پسرت صحبت نمیکردم، همونطور که گفتم من قصدم خروج از داعش و فرار به یکی از کشورهای اروپایی با نام مستعار بود تا بتونم زندگی مخفیانه و راحتی دور از چشم ابوعدنان داشته باشم اما وقتی تو را دیدم، نقشهام عوض شد، پیش خودم گفتم، من که میخوام از دست ابوعدنان خلاص بشم، چرا برای همیشه خلاص نشم، بهترین راه این بود که تو و عماد که دقیقاً شرایط، ظاهری و سنی و... من و فیصل را داشتید، در عوض ما کشته بشید... جوری کشته بشید که صورتتون از بین بره و مدارک من و فیصل همراهتون باشد و دقیقاً همان روز کشته شدن شما، من و فیصل با نام جدیدی راهی کشوری جدید با زندگی راحت و جدیدی میشیم و از آنطرف جاسوسان ابوعدنان خبر کشته شدن من و فیصل را مخابره میکنن و زندگی پر از هراس ناریه تمام میشود.
خیلی عصبانی بودم و از خباثت این زن عقم میگرفت پس گفتم: ببین، فکر میکنی زندگیی که روی خون دو تا مظلوم بنا میکنی برای تو دوام داره؟؟ مطمئن باش خدا جای حق نشسته و زندگیت جهنمی سوزان، سوزانتر از حالا که در حال فراری میشه....
خندهی بلندی کرد و گفت: تو دیگه دم از مظلومیت نزن زنی که سنگ جنایتکاران داعش را به سینه میزنه نباید مظلوم باشه
راستش منم اول فکر میکردم عادلانه نیست که تو و عماد را بکشم و تا وقتی ارادتت را به داعش ندیدم و اعترافت مبنی بر خدمت به داعش را از زبانت نشنیدم، حاضر به کشتنت نشدم...
سلما.....من هرچه ضربه خوردم از چشم داعش و داعشیها میدانم... اگر با حرفهای قشنگشان ما را فریب نداده بودند و به جان یک مشت آدم بیگناه نیانداخته بودند الآن وضع من اینطور نبود من خانم دکتری بودم برای خودم و یک زندگی آرام داشتم، اگر اون مولویهای شکم پاره و هوسران داعشی شوهر نخبهام را شستشوی مغزی نداده بودند و برای هیچ و پوچ، عدنان، خودش را تکه تکه نکرده بود، الآن من در حال فرار نبودم... و با صدای بلند فریاد زد.... متنفرم از، هر چه داعش و داعشیست... متنفرم از خدای داعشیها...... متنفرم از پیامبر داعشیها..... متنفرم از تو که با دیدن اینهمه جنایات داعش باز هم سنگ محبتشان را به سینه میزنی....
و کلتش را مسلح کرد و به طرفم نشانه رفت...
که فریاد زدم....
#ادامه_دارد...💦⛈💦
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─