eitaa logo
راه زلفا
70 دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
10.9هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاقبت سایه بالای سرم می آید پدر خوبتر از خوبترم می آید مثل یک شاخه خشکم که شکستند مرا پدر از را ه رسد برگ و برم می آید بی عصا روی زمین میکشم این پیکر را به امیدی که ز ره بال و پرم می آید باز هم میل تماشای فلک را دارم با پدر نیز علمدار حرم می آید نیست آهی به بساطم بخرم پارچه ای پدرم گفته که چادر به سرم می آید گوشواره و النگو به چه کارم آید وقتی از عرشه نی ها گوهرم می آید آبرویم نرود کاش در این وادی شام همه جا گفته ام امشب پدرم می آید منتظر مانده ام وجان به لبم آمده خبری گرکه نیاید خبرم می آید مو پریشانم و خاکستری و سوخته ام است هرچه امد به سر تو به سرم می آید ای کسی که به من و خواهر من طعنه زدی صبر کن صبر عموی قمرم می آید ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
زانو بغل کرده ولی انگار خوابیده یا از نفس افتاده یا اینبار خوابیده بر خشت خوابیدن برایش کار سختی نیست طفلی که تا دیشب به روی خار خوابیده ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
@MaddahionlinYEKNET.IR - zamine 2 - shabe 3 muharram 1400 - rasouli.mp3
زمان: حجم: 7.9M
🔳 (س) ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم آل رسول الله اولاد زهراییم 🎤 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤زیارت نامه حضرت رقیه (س)👇 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
چگونه صدای حضرت رقیه از خرابه شام به یزید رسید؟ 🔻معاویه در حال ساخت قصری به نام کاخ خضرا بود. به همین منظور خانه‌هایی را خرید تا قصر را بنا کند. یکی از این خانه‌ها، متعلق به پیرزنی بود که حاضر به فروش خانۀ خود نبود و می‌گفت می خواهم در همین جا زندگی کنم و بعد از مرگم نیز قبرم درون خانه ام باشد. 🔻معاویه دستور داد خانه را خراب کنند؛ اما عمرو عاص گفت: تو می‌توانی از این فرصت استفادۀ تبلیغاتی کنی؛ به این صورت که قصر را بسازی و آن خانه را خراب نکنی! آن وقت هر که از درب قصر وارد شود، اولین سوالی که برایش پیش می آید این است که این خانۀ خرابه در وسط قصر چه می کند و ما به او پاسخ می دهیم که عدالت ما به ما اجازۀ خراب کردن خانۀ پیرزن را نمی دهد...! 🔻این جریان اتفاق می‌افتد. بعد از مدتی پیرزن از دنیا می رود و معاویه هم آن خانه را خراب نمی‌کند. در زمانِ یزید، با وجودی که این خانه به خرابه تبدیل شده است، باز هم این نیرنگ ادامه پیدا می کند... 🔻 و زمانی که اسرا را به شام می آورند، در آن خرابه قرار می دهند که آن خرابه نیز داخل حیاط قصر بوده است/سعداء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 یک شرط مهم برای ایجاد تحوّل، نترسیدن از دشمن و دشمنی‌ها است. خدای متعال به پیغمبرش می‌فرماید که «وَ تَخشَى النّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَن تَخشاهُ»؛ از مردم نباید بترسی؛ از حرف این و آن نباید بترسی. بالاخره هر اقدام مثبتی، هر کار مهمّی ممکن است یک عدّه‌ای مخالف داشته باشد؛ مخالف، مخالفت می‌کند. ۱۳۹۹/۰۳/۱۴
❪؏ـشق‌‌بانام‌رقیھ‌ست‌کھ‌معنا‌دارد'❫
"يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ" پدر جآن ؛ كۍ تو را با خونتـــــ خضاب کرد . . !
. با دست های کوچکش سر را بلند کرد و به سینه چسبانید. گفت: بابا! دلم برایت تنگ شده. بابا! چرا ابروهایت خون آلود است؟ بابا! محاسن تو چرا اینقدر آشفته است؟ سر بابا را گذاشت زمین، خم شد لب ها را گذاشت رو لب های بابا. دیدند سر از بغل جدا شد افتاد، بچه هم افتاد. گفتند خواب رفت بچه، سر را می بریم بعد که بیدار شد می گوییم خواب دیدی. بچه های کوچک خواب و بیداری را قاطی می کنند. وقتی که رقیه ساکت شد و سر به یک طرف افتاد و دختر به یک طرف؛ بی بی یک قدری خوشحال شد. همین که زینب (س) آمد بچه را بغل کند، دیدند صدای ناله بی بی بلند شد. ام کلثوم گفت: خواهر چه شده؟ گفت: عزیزم! رقیه جان داد.😭 استادسیدعلی‌نجفی؛شرح‌دعای‌عرفه🌿!