🔻فرماندهی آمریکایی با خوشخیالی میگفت:
🔴وقتی عملیات را شروع کنیم، ایرانیها پا به فرار میگذارند
✍️محمد پورغلامی
📌چند ساعت مانده به غروب روز پنجشنبه ۴اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۴ آوریل ۱۹۸۰)، شش فروند #هواپیمای ترابری هرکولس سی-۱۳۰ #ارتش_ایالات_متحده، قرار بود در یک پرواز سری، کماندوهای نیروی #ویژه دلتا را از پایگاهی در #قاهره به #پایگاه_آمریکاییها در مصیره (در سواحل شرقی کشور عمان) منتقل کرده و چند ساعت بعد از آن، راهی #کویر مرکزی #ایران، جایی نزدیک یزد و #طبس شوند. فرماندهی عملیات، برعهدهی سرهنگی پرآوازه، به نام سرهنگ چارلی بکویث، فرمانده نیروهای ویژهی دلتا فورس بود.
🔹ده روز قبل از عملیات، در ۱۴ آوریل ۱۹۸۰، سرهنگ بکویث در مقابل جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت #ایالات_متحده، در اتاق وضعیت #کاخ_سفید نشسته و دربارهی جزئیات عملیات صحبت میکردند. کارتر از او میپرسد: «چند نفر تلفات خواهید داشت؟» بکویث که مانند همهی دولتمردان آمریکایی، بیش از حد به محاسبات و برنامهریزیهای اطلاعاتی و #نظامی خود باور داشت، با اعتماد به نفس و غرور بالا گفت: «قربان! ما قصد داریم، گلولهی کالیبر ۴۵ را درست وسط چشمان گروگانگیران جای دهیم. وقتی که عملیات شروع شود تعداد زیادی از ایرانیها برای آوردن کمک، پا به فرار میگذارند. دلتا وظیفه دارد که آنها را مثل آبکش سوراخ سوراخ کند، من فکر نمیکنم که ایرانیها در سفارت در مقابل ما مانعی ایجاد کنند.»
🔹همهچیز حکایت از پیروزی همهجانبهی آمریکاییها در این عملیات داشت. همهی جزئیات عملیات، مو به مو، و بارها و بارها مورد دقت و #آزمایش قرار گرفته بود تا آمریکاییها با کمترین تلفات، به نتیجهی اصلی خود، یعنی #آزادی جاسوسان آمریکایی برسند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، دقیقا خلاف همهی تصورات آنها بود.
🔸هلیکوپترهای #آمریکایی، اسیر شنهای #صحرای_طبس میشوند و یک به یک سقوط کرده و بر زمین میافتند. عملیات با شکست کامل مواجه شده بود. بکویث، این سرهنگ مغرور و متکبر آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «نیروی دلتا، از پلیمی تا طبس»، حس و حال آن ساعات را اینطور بیان میکند: «در تمام طول راه بازگشت به مصيره، احساس پوچی و پژمردگی میکردم. یاس بر وجودم سایه افکنده بود. گریهام گرفت... خودم را بسیار حقیر احساس میکردم. نمیتوانستم صحبت کنم، یا هیچ کاری انجام دهم، فقط احساس میکردم که دیگر آبرویی برایم باقی نمانده بود... این یک شکست بود. باعث سرافکندگی کشور ما بود.»
مجله مجازی واو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼منتظران ظهور
❇️فوائد محشور بودن با اسماءالله دعای جوشن کبیر در طول سال:
🔵دعای جوشن کبیر فقط مخصوص شبهای قدر نیست، که فقط سالی سه دفعه و در ماه رمضان خوانده شود، بلکه خوب است اهل ذکر، بر این دعای عظیم در طول سال مدوامت کنند؛
🔵به این صورت که هر روز و یا هرشب(ترجیحا بین الطلوعین یا پیش از خواب)، ده بند از این دعای سراسر نور را بخوانند که می شود در هر ده روز یک مرتبه ختم دعای جوشن کبیر و در هر ماه، سه مرتبه ختم جوشن کبیر و در هر سال، سی و شش مرتبه ختم جوشن کبیر.(به جز شبهای قدر در ماه رمضان)
🔵و با این عمل عبادی، سراسر ایام سال را با اسماءالله محشور بوده و از روحانیت و نورانیت آنها بهره می برند.
🔵و اینکه هر بند دعای جوشن کبیر ، تاثرات مادی و معنوی خاصی بر زندگی انسان دارد که اهلش می دانند.
🔴و مداومت بر این عمل سبب می شود که رفته رفته با پیدا شدن انس با اسماءالله، این اسماء و صفات بر ذاکر، متجلی شده و سالک ذاکر، متصف به اسماء و صفات حق متعال و متخلق به اخلاق الهی شود.طوبی له!
🔵و همانطور که از نام جوشن کبیر پیداست این دعا می تواند به عنوان لباس جنگ و زره برای انسان سالک در برابر شیاطین جن و انس و نفس و گناهان و افکار پریشان باشد و اینکه این زره برای سالک الی الله، زره کبیری است، چون زره ای از اسماءالله است.
🔵و اینکه با مداومت بر این عمل، در واقع فرمایش خدای متعال را اطاعت کرده ایم که فرموده: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا/برای خدا نام های نیکو است(مختص و ویژه اوست)پس او را به آن نام ها بخوانید(سوره اعراف، آیه180)
🔵نکته مهم دیگر اینکه ذاکر هنگام گفتن اسماءالله، آنها را با تمام وجود و توجه و وله و طرب و عشق بگوید نه با کسلی و بی توجهی و پریشانی و پراکندگی ذهن و بی میلی و خستگی!
🔵البته طرق ختم جوشن کبیر متفاوت است ولی این طریق بسیار مختصر بوده و هر کسی به راحتی می تواند آن را انجام دهد و شاید در مجموع، ده دقیقه هم طول نکشد.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
🌺 نماز شب بیست و ششم 🌙 ماه مبارک رمضان
هشت رکعت است که در هر رکعت بعد از حمد هر سوره ای که خواستید یک مرتبه بخوانید
🌺🌸🌺
روزه خوب است که با شهد و شکر باز شود...
از دعا بر پسر فاطمه شیرین تر چیست؟
🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
#اللهم_عجل_لوليكَ_الفرج
#ماه_امید
#ماه_رحمت
گفتم اینجا تا مشهد چقدر راه است؟
گفت: آنقدر که بگویی:
“السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) “
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
راه زلفا
•.
تنهاییات به اوج که میرسد،
همه را که میآزمایی
و از همه که میبری
همه مُشتها که باز میشود و
همه برگها که رو،
وقتی دست تقدیر،
همه را از اطرافت وجین میکند
و وقتی تنهای تنها میشوی،
تازه به صرافت خدا میاُفتی
و سایه خدا را در آینه وجود میبینی
که دستهای مهربانش را گشوده
و تو را به سوی خویش فرا میخواند!
و ناگهان تمام وجود تو از نیاز به بازوان
پر مهر خدا لبریز میشود
و بی اتکا به همه چیز،
بیهیچ چیز!
خود را در گرمای بازوان پر مهر او
گم میکنی؛
و ضجه میزنی که:
"اِلهی وَ رَبّی من لی غَیرَک"
خدای من!
پروردگار من!
جز تو کیست مرا؟
نیازی به پاسخ نیست،
پاسخ در نیاز توست،
در چشم های تمنای تو و در مهربانی
دستها و گرمی آغوش معشوق!
ساقه امید که رشد میکند و برگهای نیاز،
که سبز میشود،
زمزمه میکنی که:
یا مَن عَلَیه مٌعوَلی!
ای تکیه گاه من!
ای پناه من!
آرام آرام از زمین خودپرستی،
رها میشوی و
در آسمان عبودیتش اوج میگیری!
هر بالی که میزنی،
افقی بازتر را فرا راه خود میگشایی
و با هر تلاش او را بیشتر لمس میکنی،
مگر نه اینکه:
"والَذّینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنّهُم سبلَنا"
آنانکه در مسیر ما تلاش میکنند،
راههایمان را نشانشان میدهیم!
آنقدر آفاق دیدت وسعت و چراغهای دانشت،
عظمت و چکاد آرزوهایت رفعت مییابد
که او را همه چی میبینی
و همه چیز را نشانی از او،
نه که در همه جا و همه چیز،
خود او؛
و آنوقت است که با او انس میگیری،
چرا که امید و اتکایت را از همه بریدهای!
"یا اَنیسَ مَن لا انیسَ لَه"
و در کنارش مینشینی
"یا جَلیسَ مَن لا جَلیسَ لَه"
و عظمت دوست آنقدر دلت را فرا میگیرد،
که نمیدانی از کجا شروع کنی
و کدامین درد را بازگو کنی؟
آهسته آهسته هر چه که بیشتر میشناسیاش،
بیشتر دل در گرو عشقش میسپاری
و این دل باختن،
تازه اولین قدم و اولین مرحله است.
در راه او همه چیز را باید باخت،
دل را از غیر او باید کند
و به او باید بخشید!🌱"