eitaa logo
راه زلفا
72 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زهير» به قدرى در اين چند روز متحوّل شد و رشد نمود و مورد اعتماد قرار گرفت كه از ميان اصحاب و ياران در روز عاشورا از ناحيه امام به فرماندهى جناح راست سپاه منصوب شد. او در روز عاشورا خطبه اى غرّاء خواند و در حالى كه سوار بر اسب بود و لباس جنگ پوشيده بود به سپاه دشمن خطاب كرد و گفت: «اى مردم كوفه، از عذاب خدا بترسيد، حق مسلمان بر مسلمان اين است كه برادرش را نصيحت كند، ما هم اكنون برادريم و تا مادامى كه جنگى بين ما رخ نداده است بر يك دين هستيم، (لذا شايسته نصيحت مائيد) ولى اگر جنگى بين ما اتفاق بيفتد آن وقت ارتباط ايمانى ما و شما قطع مى شود. شما يك امت و ما امتى ديگر خواهيم بود، خداوند ما را به وسيله خاندان پيامبرش در مقام آزمونى بزرگ قرار داده است تا بنگرد درباره ذريّه رسول خدا چگونه عمل مى كنيم. من شما را به يارى اين خاندان و رها كردن يزيد و عبيدالله زياد دعوت مى كنم، زيرا شما در حكومت آنها جز سوء رفتار، قتل و كشتار و به دار آويخته شدن و كشته شدن شخصيت ها و بزرگانى چون حجر بن عدى و يارانش و هانى بن عروه و نظاير آنها نخواهيد ديد». سپاه ابن سعد شروع كردند به ناسزاگويى به زهير و جنجال كردن. ولى زهير همچنان ادامه داد: «اى بندگان خدا! فرزندان فاطمه(عليها السلام) به دوستى و يارى سزاوارترند از فرزند سميه (عبيدالله بن زياد). اگر نمى خواهيد فرزندان فاطمه را يارى كنيد لااقل از خداوند پروا كنيد و در قتل آنها سهيم نشويد». «زهير» همچنان سخن مى گفت كه شمر تيرى به سوى او پرتاب كرد و گفت: ساكت باش! خدا صداى تو را خاموش كند. زهير در پاسخ گفت: اى اعرابى زاده، من با تو سخنى نمى گويم تو شايسته هدايت نيستى! من گمان نمى كنم حتى دو آيه از كتاب خدا را بدانى، مژده باد بر تو در رسوايى روز قيامت و عذاب دردناك! شمر گفت: ديگر چيزى به كشتن شدن تو و امام تو نمانده است. زهير گفت: «أَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُني؟ فَوَاللهِ لِلْمَوْتِ مَعَهُ أَحَبُّ اِلَيَّ مِنَ الْخُلْدِ مَعَكُمْ»؛ (مرا از مرگ مى ترسانى؟ به خدا سوگند! در نظر من شهادت در ركاب امام حسين(عليه السلام) بهتر است از زندگانى هميشگى با شما). سپس زهير رو به سپاه كوفه كرد و با صدايى بلند گفت: «اى بندگان خدا! اين مردِ درشت خوى شما را نفريبد، به خدا سوگند! شفاعت رسول خدا هرگز شامل گروهى كه خون ذريّه او را بريزند نخواهد شد». آنگاه مردى از سپاه امام زهير را صدا زد و گفت كه امام حسين(عليه السلام) مى فرمايد: «برگرد كه همانند مؤمن آل فرعون مردم را نصيحت كردى ولى در آنها اثرى ندارد».
همچنین رجزهای او در میدان نبرد به این صورت بود:    انا زهیر و انا ابن القین     اذودکم بالسیف عن حسین ان حسیناً احد السبطین     من عترة البر التقی الذی ذاک رسول الله غیر المین    اضربکم و لا اری من شین من زهیر پسر قین هستم با شمشیر خود از حریم حسین(ع) دفاع میکنم. حسین(ع) یکی از دو نواده رسول خدا(ص) است از خاندانی که نیکی و تقوا زینت آنهاست، و اکنون او فرستاده پاک خدا از دو نسل نبوی است و من شما را می‌کشم و عیب نمی‌دانم.
ظهر عاشورا جان خود را همراه با سعید بن عبدالله سپر نماز امام کرد. پس از نماز در نبردی دلیرانه و کشتن صد و بیست نفر از دشمنان به دست کثیر بن عبدالله شبعی و مهاجر بن او تمیمی به شهادت رسید.
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: السلام علی زهیر بن القین البجلی القائل للحسین و قد اذن له بالانصراف : لاو الله لایکون ذلک ابداً تررک ابن رسول الله اسیراً  فی ید الاعداء و انجو؟ لا ارانی الله ذالک الیوم. در منابع و مقاتل مانند : تاریخ طبری ج 5 ص 404 الکامل فی التاریخ ج 4 ص 63-64 تاریخ یعقوبی ج 2 ص 244 -245 الارشاد ج 2 ص 101 مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 20 ارشاد مفید ص 231 و ... به وی اشاره شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدود۴ هزار نفر از زمین و آسمان به رگبار بستن! ۱۷ شهریور، روزی با نام جمعه سیاه، نقطه عطفش در تابستانی رقم خورد که از بهارش اعتراضات مردم ضد رژیم پهلوی شدت گرفت. دوران پهلوی اینجور معترضان را به رگبار میبستن ،حالا تفاله های دوران پهلوی مدعی ازادی بیان هستن !!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 هفده شهریور، از ایام الله است... یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم... ( امام خمینی(ره) | ۱۷ شهریور ۵۸ ) 🔺به مناسبت جنایت رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷
(۱۱) لب و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی، که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود حسین بن علی علیه السلام برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ کس به او کمک نکرد. سیری در با رهنمودهای مقام معظم رهبری ♦️با همراه باشید @faatehaan_ir
🌹امام حسین علیه السلام: هر کس تو را دوست بدارد تورا از بدیها نهی میکند و هر کس دشمنت باشد به بدیها تشویق میکند.
🗓سالروز فاجعه ۱۷شهریور 💠رهبرانقلاب امام خامنه ای ‼️اگر العیاذبالله خداوند به جلاد پهلوی مهلت میداد که ۱۰۰مرتبه دیگر مثل ۱۷شهریور را راه بیندازد و هزاران هزار از این مردم را بکشد، از آمریکا و سازمانهای دروغین حقوق بشر، یک کلمه حرف هم علیه او صادر نمیشد؛ اینها با کشتار انسانهایی که در راه اهداف دینی قیام کرده‌اند، مخالفتی ندارند بلکه مشوق‌اند و این بخاطر عمق دشمنی با اسلام است! ۷۰/۲/۱۱ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 تا نیایی گــره از کار بشر وا نشود😔 درد ما💔 جز به ظهور تو مداوا نشود😭 ❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به سوی ما همه جا سیل غم سرازیر است ز دست و پای گلی روی ناقه خون ریزد حدیث غُربت او ناله های زنجیر است چه غافلند که بر اشک و آه ما خندند 😔 لعنه الله القوم الظالمین ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🏴🗓 روز نوزدهم محرم: آغاز حرکت اسرا از کوفه به شام بنابه یکی از دو نقل، روز نوزدهم محرم الحرام، روز حرکت قافله ی اسرا از کوفه به شام است. 📢 حضرت زینب سلام الله عليها، حضرت امّ کلثوم سلام الله عليها حضرت فاطمه ی بنت الحسین سلام الله عليها و در رأس آنها علیّ بن الحسین، امام سجّاد عليه السلام، با سخنرانی های آتشین و با آن نحوه ی مواجهه با ابن زیاد در دربار او، کاری کردند که شهر کانون التهاب شد. جریان عبدالله ابن عفيف هم پایه ی شورش و حرکت توّابین در همان جا گذاشته شد. در نتیجه ابن زیاد به شدّت نگران از این شد که نکند مردم کوفه بر او بشورند و آنچه که او با آلوده کردن دستان خود به خون پسر پیامبر صلي الله عليه و اله به دست آورده است، از کف او برود؛ لذا به شدّت از حضور قافله ی اسرا در کوفه ناراحت بود. 📜 از طرف دیگر نامه ی یزید حاوی دستور اعزام این قافله به شام، به کوفه رسید. لذا تلاش کرد به سرعت قافله را به‌سمت سوق و حرکت دهد. در روز پانزدهم یا نوزدهم ماه محرّم الحرام این قافله حرکت کرد. ◾️ اسرا در مسیر خود تا رسیدن به شهر شام و در روز ورود به شهر شام در روز اوّل ماه صفر، چه حرکت عظیمی انجام دادند! ◽️ خدمتتان عرض کرده ایم که حرکت اباعبدالله عليه السلام از به مکّه و توقّف چهار ماهه‌ی آن حضرت در شهر مکّه یک کار حساب شده و برنامه ریزی شده برای ایجاد آگاهی در سطح جهان اسلام بود؛ برای اینکه حضرت همه ی مسلمان هایی را که برای عمره به مکّه می آمدند، آگاه می کردند و پیام انقلاب و نهضت عظیمی را که در پیش داشتند، از طریق آنها به اقصی نقاط بلاد اسلامی می رساندند، که این کار قبل از بود. شبیه آن کار هم بعد از عاشورا، از طریق قافله ی اسرا انجام شد. 🚩سربازان مزدور و خونخوار ابن زیاد و یزید، به خاطر اینکه افتخار و پیروزی خود را به رخ مردم بکشانند و شاید هم نسقی از مردم بگیرند و به مردم نشان دهند که اگر کسی بخواهد جلوی یزید پلید ایستادگی نشان دهد، چه بر سر او خواهد آمد؛ این قافله را به‌صورت زیکزاک حرکت دادند؛ یعنی در مسیری که به سمت می رفتند، قافله را به‌سمت هر آبادی و شهری که در مسیر بود، منحرف می کردند و اسرا و سرهای مطهّر شهدا را نمایش می دادند. 📢 اتّفاقاً همین ماجرا بستری بود برای اینکه آل الله از آن استفاده کنند و با سخنرانی-های آتشین در نقطه نقطه ی شهرهای مسیر، بذر اعتراض را بپاشند و بستری برای یک حرکت عمیق علیه حکومت بنی امیّه فراهم کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریر بن خضیر از قبیله بنو مشرق -تیره ای از قبیله همدان- بود;قبیله ای که امیر مؤمنان در باره آن فرمود: «اگر دربان بهشت باشم، اجازه ورود بدیشان می دهم و خوش آمدشان خواهم گفت » ابن خضیر در کوفه می زیست و از بزرگان آن شهر به شمار می آمد. استادفن قرائت در کوفه بود. در عبادت سرآمد مردم شمرده می شد. وزهد و بی علاقگی به دنیا او را از تعلقات جدا کرده بود. به دوراز چشم جاسوسان، راه مکه پیش گرفت. علاقه و عشق به امام(ع) اورا از دیار خود غافل کرده بود. پشت به کوفه و روی به قبله آمال حسین(ع) می رفت. با این که از سنی بالا برخوردار بود،چون جوانان شاداب به نظر می رسید. او که چون بسیاری از کوفیان بر دوراهی امتحان واقع شده بود، راه سعادت را برگزید; سعادت دیدار حسین و جهاد و شهادت در کنار او.بالاخره عبادت و زهد صحیح او را یاری داد و در میان راه یا درمکه به قافله حسینی پیوست; قافله مخلصانی که فقط برای خدا وزنده داشتن دینش به راه افتاده بودند. وقتی چشمان بریر به چهره زیبا و دلربای سالار شهیدان افتاد،اشک شوق از آن سرازیر گشت. یاد امیر مؤمنان علی(ع) افتاد که بیست و پنج سال قبل یاری اش کرده بود. با آغوش گرم قافله مورداستقبال قرار گرفت و منزل به منزل همراه امام حرکت کرد
طبری و ابن اثیر از او با لقب سیدالقّراء و ابن بابویه و فتال نیشابوری با عنوان سرآمد قاریان مردم روزگار خویش یاد کرده‌اند. کتاب منسوب به بریر به نوشته مامقانی بریر دارای کتابی به نام القضایا و الاحکام است که مطالب آن را از قول امیرالمؤمنین علی و امام حسن (ع) نقل کرده است. مامقانی این کتاب را از اصول معتبر شیعه دانسته،
هفت روز بود که به کربلا کوی شهادت رسیده بودند. روز نهم ماه محرم بود و دشمن آماده مبارزه. بریر شاهد بود که امام برای شهادت آماده می شود. او، که شور و شعف تمام وجودش راگرفته بود، با عبد الرحمن بن عبد ربه مزاح می کرد و می خندید.عبد الرحمن گفت: مرا به حال خود واگذار; به خدا قسم، لحظه لحظه مزاح نیست. او، که مقام خود را نزد خدای سبحان می دید، در جواب گفت: به خدا قسم، بستگان من همه می دانند که هرگز اهل شوخی نبوده ام;ولی سوگند به خدا، از آینده خود خوشحالم. به خدا، میان ما وحور العین فاصله باقی نمانده است. تنها مانع، حمله و شهادت است که دوست دارم به زودی محقق شود.
چون عطش حسين(ع) و يارانش به اوج رسيد، برير از امام(ع) اجازه خواست که با دشمن حرف بزند، امام اذن داد و او رفت و نزديک دشمن ايستاد و فرياد زد: اي مردم! همانا خدا محمد(ص) را به حق، بشير و نذير مبعوث فرموده و با اذن خود به سوي خدا دعوت کرد و چراغي روشنگر بود. اين آب فرات است که وحوش و حيوانات صحرا از آن استفاده مي‌کنند آيا رواست پسر رسول خدا(ص) از آن محروم شود؟ آيا پاداش خدمات محمد(ص) اين است؟ گفتند، اي برير! حرف بسياري زدي! بس کن به خدا به حسين(ع) آب داده نخواهد شد. امام فرمود: اي برير بس است. سپس خود حضرت نيم‌خيز شد و بر شمشيرش تکيه کرد و خطبه‌اي ايراد فرمود و طي آن ضمن معرفي خود بر فناي دنيا و عدم فريفته شدن به آن را به مردم گوشزد کردند و لشکر عمرسعد را به پيروي از قرآن و دستورات پيامبر‌(ص) سفارش نمودند.
هنگامي که برير اذن ميدان گرفت و هماورد طلبيد، يزيدبن‌معقل از ديرباز با او آشنا و رفيق بود از لشکر عمربن سعد بيرون آمد تا با برير بجنگد. يزيدبن‌معقل از روي دشمني و کينه به برير گفت: آيا به ياد داري که يک روز در قبيله بني لوذان با هم بوديم و تو گفتي که عثمان بن عفان خود را به کشتن داد و معاوية بن ابي سفيان گمراه است و ديگران را نيز گمراه مي‌کند و تنها علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) امام به حق است و رهبر فقط اوست، برير با افتخار فرياد زد:‌ آري اين عقيده من است، يزيد بن معقل، برير را دروغگو خطاب کرد، آن دو بعد از اين مناظره با يکديگر مباهله کردند و از خدا خواستند که دروغگو را نفرين کند و بکشد و به جهنم واصل گرداند و سپس با يکديگر به نبرد برخاستند که در پايان نبرد، برير ضربتي بر يزيد زد که او کشته شد و به جهنم واصل گرديد. اين مرد مجاهد، عاشق و فدايي حسين که قاري و معلم قرآن بود و در مسجد کوفه به بسياري از مردمان قرآن مي‌آموخت و راه سعادت را در حريم ولايت يافته بود،‌ بعد از شجاعت بسيار و جانفشاني در راه حسين(ع) با حمله دسته جمعي دشمنان به شهادت رسيد
بریر بن خضیر در میدان جهاد به نبرد با دشمن رفت، چنین رجز می خواند: انا بریر و ابی خضیر و کل خیر فله بریر یعرف فینا الخیر اهل الخیر کذاک فعل الخیر من بریر من بریرم و پدرم خضیر است. و تمام خوبی ها برای خاندان بریر است. خوبان خوبی ام را می شناسند. بریر این گونه کار خوب را انجام می دهد.
در حین نبرد بریر با رضی بن منقذ، بریر او را بر زمین کوبید، رضی از یاران خود کمک طلبید کعب بن جابر بن عمرو اسدی به یاری او شتافت. عفیف بن زهیر (که خود از سپاهیان ابن سعد بود) فریاد زد: «این مرد بریر بن خضیر قاری است که در مسجد کوفه می‌نشست و ما را قرآن می‌آموخت»؛ اما کعب توجّهی نکرد و با نیزه‌اش به بریر حمله کرد و او را به شهادت رساند. همسر یا خواهر کعب بن جابر، قاتل بریر، در بازگشت به او گفت: دشمنان پسر فاطمه را یاری دادی و سرور قاریان را کشتی و کاری بسیار زشت انجام دادی. به خدا سوگند که دیگر یک کلمه هم با تو سخن نخواهم گفت. در برخی از منابع آمده بریر به میدان رفت و جنگید و پس از به هلاکت رساندن سی نفر از دشمنان به دست بجیر بن اوس ضبی به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📓 🖊 🎴 در برابر مصیبت عظیم 🔻وظیفه ما در قبال پدرانمان 🔹پدران حقيقى كسانى هستند كه انسان را از طبيعت و تاريكى هاى آن نجات دهند و به جايگاه اصلى و وطن حقيقى و ابدى برسانند. 🔸بدون چنين پدرانى انسان هرگز رنگ سعادت را نخواهد ديد. به همين دليل پيامبرﷺ و آل ايشان بالاترين پدران ما هستند كه حقشان از حق پدر و مادر و هر كس ديگرى بزرگتر است. ⬇️تا اينجا دانستيم كه اهل بيت «علیهم السلام» با ما رابطه وجودى دارند و آنها پدران و بزرگترين خويشان ما هستند كه پس از خداوند تبارك و تعالى، هيچ‏كس با ما پيوندى عميق‏تر و نزديك‏تر از آنها ندارد و به اندازه آنها نسبت به ما رئوف و مهربان نيست ⬅️ما نيز به‏ عنوان فرزندان آنها وظايفى نسبت به آنها بر عهده داريم که متعدد و متفاوت است.که مى توانيم آنها را در دو مورد جمع نماييم: 1⃣- وظيفه ما در شرايط و مواقعى كه با مصيبت عظيم آنها روبرو می شويم. 2⃣ - وظيفه ما در شرايط و مواقعى كه با مصيبت اعظم آنها روبرو می شويم. ⬅️براى درك عميق‏تر نسبت به اين دو وظيفه، ابتدا بهتر است رابطه و نسبت بين مصيبت عظيم و مصيبت اعظم را بررسى كنيم. 🔻رابطه يا نسبت هاى موجود بين مصيبت عظيم و اعظم 1⃣ - هر دو مصيبت بزرگ و تلخ هستند، ولى مصيبت ناكامى رهبران الهى در حاكم كردن دين خدا در روى زمين و مصيبت محروميت مردم جهان از حاكميت رهبران معصوم و متخصص الهى بزرگتر است. 🔹 زيرا تن دادن رهبران الهى و پيروان آنها به مصيبت عظيم و تحمل انواع و اشكال گوناگون مصيبت عظيم براى «جلوگيرى» از وقوع مصيبت اعظم بوده است. در حالى كه تحميل مصيبت عظيم بر رهبران الهى و ساير فطرت‏گراها، از سوى طاغوت ها و ظالمين به خاطر «ايجاد» مصيبت اعظم بوده است. 🔸فطرت‏گراها، مصيبت عظيم را به جان خريده‏اند تا «مانع» مصيبت اعظم شوند و با آن مبارزه كنند. ولى طبيعت‏گراها مصيبت عظيم را ايجاد و تحميل كرده‏ اند تا راه براى مصيبت اعظم باز شود. 🔻 مصيبت اعظم يعنى دورى مردم از دين خدا و آلوده شدن به كفر و شرك و نفاق «گسترش» يابد. 🔹 به عبارت ديگر مصيبت اعظم نتيجه و مولود مصيبت عظيم است. پس مصيبت اعظم منفور خدا و فطرت‏گراها و محبوب شيطان و طبيعت‏گراهاست. 2⃣ - مصيبت عظيم داراى دو جهت و دو چهره تلخ و شيرين است. ولى مصيبت اعظم فقط يك چهره و آن هم چهره منفى دارد. ✨ادامه دارد...
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📓 🖊 🔻 🔹اثر تلخ مصيبت عظيم، اثرى عاطفى و غم‏ انگيز است كه از شهادت مظلومانه و يا رسيدن بلا به خاندان عصمت و طهارت و اصحاب با وفايشان در انسان ايجاد مى شود. 🔸به‏ طور طبيعى هر انسانى با ديدن و يا شنيدن صحنه‏ هاى دلخراش و يا انسان مصيبت‏ زده و يا كشته شدن مظلومانه انسان ديگر، دچار اندوه و تأثير مى شود. 🔹اين حالت اندوه و تأثير به شكل‏هاى مختلفى ظهور مى كند. که در شديدترين حالت خود، منجر به حالت «عزادارى» آن هم در شكل‏هاى مختلف میگردد؛ كه خود سرآغاز ظهور آثار فردى و اجتماعى مصيبت عظيم (چهره شیرین و مطلوب و سازنده مصیبت عظیم )است. ⬅️الف - اثر فردى مصيبت عظيم «اثر فردى» مصيبت عظيم، مربوط به شخص مصيبت‏ زده و مظلوم است. جهاد و شهادت؛ زندان و اسارت؛ تحمل شكنجه؛ گرسنگى و تشنگى؛ تحقير شدن و مورد تهمت قرار گرفتن در راه خدا براى انسان مقام و شرافت است. به‏ طور كلى تحمل هر نوع سختى و مصيبت در راه خدا سازنده روح و عامل تكامل و نيز مايه سعادت دنيا و آخرت انسان است. ⬅️ ب - آثار اجتماعى مصيبت عظيم 1⃣- بيدارسازى و الهام‏ بخشى مبارزه با مستكبران بدون شك «خون» و «مظلوميت» در چهره‏هاى مختلف، وقتى توأم با «حقانيت» باشد، روح‏هاى ضعيف را قدرتمند و جان هاى خفته را بيدار می سازد و آنها را براى مبارزه، با ظالمين و مستكبران به شدت تحريك و تشويق مى كند. و نيز روح آزادى خواهى و آزادگى و همچنين روح انتقام از جنايت‏كاران را به‏وجود میآورد. ميزان اين اثربخشى قدرت‏ زايى و تحريك‏ كنندگى به دوعامل بستگی دارد 1 - عوامل احساسى و عاطفى، 2 - عوامل معرفتى و عقلانى توضيح بيشتر درباره اين دو دسته و ميزان تأثير آنها را در مباحث بعدى مطرح خواهيم كرد. 2⃣ - محدود كردن قدرت طاغوت ها و باز كردن فضاى آزاد و مناسب - ولو به‏ طور نسبى - براى فعاليت هاى سياسى، اجتماعى، علمى و معنوى فطرت‏گراها و نيز پرورش انسان هاى حقيقى و افراد صالح 🔸اين اثر، نتيجه اثر قبلى يعنى قيام و انقلاب عليه طاغوت ها و مستكبران می باشد. هرقدر عوامل »احساسى و عاطفى« و نيز عوامل «معرفتى و عقلانى» قویتر و عميق‏تر عمل كنند، اثر دوم يعنى محدود شدن قدرت مستكبرين و يا حتى نابود شدن آنها - هر چند در زمان و مكان محدود - بيشتر خواهد بود. 🔹به عبارت ديگر، هر چه اثر اول - از آثار اجتماعى مصيبت عظيم - بهتر عمل كند و قوى‏تر باشد، اثر دوم بيشتر ظهور خواهد كرد. 3⃣ - رشد و كمال وقتى همه افراد يا جوامع در اثر تأثير عوامل «احساسى و عاطفى» و نيز «معرفتى و عقلانى» دست به انتقام‏جويى و مبارزه عليه طاغوت ها و ظالمين زدند، خود به خود در اثر مقاومت طاغوت ها و ظالمين و عكس‏ العمل آنها، به مصايبى از نوع مصيبت عظيم دچار میشوند و همين مصائب، موجب رشد و كمال آنها و حركت در جهت هدف خلقت می گردد و به نوبه خود دور جديدى از آثار فردى و اجتماعى را با قدرت بيشترى ايجاد مى كند. ✨ادامه دارد...