سردار من_حامد زمانی.mp3
11.56M
🔳بمناسبت #سالگرد_شهید_سلیمانی
بگو سردار من دلدار من فرماندهی بیدار من
از دل بگو، از جان بگو لبتر کن ای طوفان
بگو از دیدنیهایت بگو از رسم و راهت
بگو روشن بگو راحت بگو، از قبله از ماهت بگو
🎙 #حامد_زمانی
●➼┅═❧═┅┅───┄
#صلیاللهعلیکیافاطمهالزهرا
در مدینه ماتمی چون ماتم زهرا نبود
چون به گلزار نبی جز یک گل زیبا نبود
در تمام زندگی داغی برای مرتضی
سخت تر از داغ آن صدیقه ی کبری نبود
#ادرکنییاسیدتی
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
●➼┅═❧═┅┅───┄
پوستر| به احترامتان قیام میکنیم
تو به حرمت خون شهدا یک عمر ایستادی و خم بر ابرو نیاوردی، حال نوبت ماست تا به احترام خون پاک تو، قیام کنیم...
#مرد_میدان
#انتقام_سخت
#خاطره
✍حاجقــاســم مردم را با محبت جذب کرد. حتی میخواست کسانی را که از روی غفلت و جهالت مسیر اشتباه را طی کرده بودند، به مسیر بیاورد و به جریان انقلاب بازگرداند. بارها به من گفت دوست دارم وقتی سوار هواپیما میشوم، در کنار من کسی بنشیند و از من سؤال کند و من به سؤالات او جواب دهم. احساس خستگی نمیکرد و با همه مشغلههایی که داشت، جذب و توجیه مردم را هم دنبال میکرد. در یکی از سفرهایش به سوریه و لبنان که تقریباً 15 روز طول کشیده بود، وقتی برگشت شهید پورجعفری که همراه همیشگی حاج قاسم بود به من گفت حاج قاسم در این 15 روز شاید ۱۰ ساعت هم نخوابیده است، با این حال وقتی سوار هواپیما میشد اگر کسی در کنارش بود دوست داشت با او هم صحبت کند و پاسخهای او را بدهد. به خانواده شهدا سر میزد. من خودم با ایشان چند بار همراه بودم. بعضی وقتها که اولین بار به خانه شهیدی میرفتیم، رفتارش طوری بود که انگار سالهاست آنها را میشناسد. تحویلشان میگرفت و درد دل بچهها را میشنید. به آنها هدیه میداد و با آنها عکس میگرفت. خیلی خودمانی بود، نصیحتشان میکرد. از کوچکترین چیزی هم غفلت نداشت؛ مثلاً وقتی در جلسهای دخترخانمی کمی از موهایش بیرون افتاده بود، روی کاغذ مینوشت و به او میداد تا حجابش را درست کند. به حجاب بچههای خود و بچههای شهدا حساسیت داشت. مرام او حرکت در مسیر امر به معروف و نهی از منکر بود.
📚خاطرات «حجتالاسلام علی شیرازی» از حاج قاسـم سلیمانی
بِسْمِ رَبِّ الشُّهدَاَء
بِسْمِ سُليمَانِي وَالمُهَندِسْ
سَيَكُون هَذاَ العَامُ عَامَ إحتِرَاقكُم
وذِلَّتكُم "وَانْتَظِرُوٓا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ".
عَامُ الثَّأر...