eitaa logo
ستاد مرکزی راهیان نور
28.8هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
156 فایل
.:کانال رسمی ستاد مرکزی راهیان نور کشور:. 🌐 www.Rahianenoor.com اینستاگرام instagram.com/masirenoor_ir سامانه ملی راهیان نور ۲۴ ساعته پشتیبان سفر و آماده پاسخگویی به سوالات شماست: ۰۹۶۳۱۳ فقط ارسال محتوا: @Rahianenoor_official
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدآقامهدی.mp3
5.06M
📻🎙 ✅پلاک آشنایی "شهید حاج مهدی باکری" انتشار به مناسبت ایام شهادت. راویان:مقام معظم رهبری_حاج قاسم سلیمانی_محسن رضایی تقدیم میشود به روح حاج قاسم سلیمانی برای دریافت صدها صوت شهدایی به ما بپوندید 👉 @radiopelak ""ستاد مرکزی راهیان نور کشور""
▫️خط مقدم! 🚩 لباس خاکی ها به نیابت از شهدا... خدمت جهادی خادمین یادمان کربلای ۴ در خدمت به مردم شهرستان جهرم... ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻 🔅 شب عمليات به يک ميدان مين رسيديم. يک گردان منتظر دستور من بود. گشتيم تا شايد بتوانیم معبر عراقي ها را پيدا كنيم، اما پيدا نكرديم. متوسل شدم به بي بي حضرت زهرا(س)، قلبم شكست. گريه ام گرفت. نمي دانم چند دقيقه گذشت. يک دفعه گويي از اختيار خودم بيرون آمدم. رفتم سراغ گردان، در يک حال از خود بي خودي دستور برپا دادم. بعد هم دستور حمله. بچه هاي اطلاعات داد و بيداد ميكردند. 🔅 محمدرضا فداكار مي گفت: آن شب حتي يک مين هم عمل نكرد. چند روز بعد كه سه نفر از بچه ها گذرشان به همان ميدان مين افتاده بود ، اولين نفر كه پا به آن میدان گذاشته بود ، يک مين عمل كرد و پايش قطع شد! بچه ها با سنگ و كلاه بقيه مين ها را امتحان كردند، همه منفجر شدند! ✍راوی: شهید عبدالحسین برونسی 🌷 ● ولادت: ۱۳۲۱/۶/۳ ، تربت حیدریه ●شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ ، عملیات بدر ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔺شهدای سلامت 🔹️کادر بهداشتی درمانی که هنگام مراقبت و درمان بیماران مبتلا به کرونا، جان خود را از دست داده‌اند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻هـــــرسال؛ این روزها ما میهمان شما بودیم.. اما حالا ڪه تقدیر به است، امسال را شما مهمان دل ما باشید ای شڪسته‌استخوانها،السلام ❤️ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
از دور به تو مینگرم کفش هایم را از پا در می آورم و به سوی تو می آیم.. تا دستان خسته ام را بگیری و درس شهیدانه زیستن را به من بیاموزی ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هور را با سردارش می شناسند... هور رازی بزرگ دارد... وهور پر از حرف های ناگفته ی شنیدنی است... هور یعنی عشق یعنی شجاعت * 🌷 * لحظاتی ناب از یادمان هور ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
رادیو پلاک شهید تورجی زاده.mp3
3.29M
📻🎙 ✅راه تا‌ ماه بیان خصوصیات شهدا "شهید تورجی زاده" نویسنده:زهرا شاهپورابادی گوینده :خواهر شیخی تقدیم میشود به روح حاج قاسم سلیمانی برای دریافت صدها صوت شهدایی به ما بپوندید 👉 @radiopelak ""ستاد مرکزی راهیان نور کشور""
🔻 رئیس ستاد مرکزی راهیان نور کشور از لغو مراسم تحویل سال نو در تمامی یادمان‌های شهدای گمنام کشور خبر داد 📲 fna.ir/dflrxe ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
4_5970045408053821543.mp3
4.17M
🔊 | ⏱ روایتگری راویان دفاع مقدس 🌷 اطاعت پذیری رمز پیروزی شهدا 🎧 📲 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻 🔅 یک روز شهید بسیار ناراحت بود. به طوری که اشک می ریخت. به ایشان گفتم: «چرا ناراحت هستید؟ گفت: امروز فرزند یکی از شهدا را دیدم. هنوز قیافه ای او در جلوی چشمم است. مسئولیت این بچه های شهدا با کیست؟ ما نباید بگذاریم که این فرزندان احساس ناراحتی بکنند.» 🔅 زمانی که به مرخصی می آمد. از روبه رو شدن با خانواده های شهدا خودداری می کرد. می گفت: «خجالت می کشم، اگر از من در باره ی شهیدانشان سوال کنند.» به خانواده هایی که همسرشان در جبهه بود سر می زد. تا اگر کاری داشتند انجام دهد و یا مشکل مالی دارند برطرف کند. می گفت: «ما مسئولیت داریم که از شما رسیدگی کنیم.» 🔅 چون او همیشه در گردان خط شکن حضور داشت، ابتدا با نیروها اتمام حجت می کرد. می گفت: «برگشت ما در این عملیات کم است. اگر کسی دوست ندارد که با ما باشد، می تواند به گردان دیگری برود.» ولی او چنان اخلاق پسندیده ای داشت که همه در همان گردان او می ماندند و بسیاری از آن ها شهید می شدند. 🔅 او جزو کسانی بود که نه تنها ثروتی نداشت، بلکه هر چیزی که داشت فدای انقلاب کرد. یک عارف مثل مولای خودش حضرت علی (ع) بود که در نیمه های شب راز و نیاز با خدای خود می پرداخت و در روز اسلحه به دست می گرفت. نماز شب او و دعاهای شبش حالت عارفانه داشت. 🔅 در مجالس مذهبی شرکت می کرد. یاحسین گفتنش و اشک ریختنش در سوگواری جدش واقعاً تعجب آور بود. 🔅 هیچ وقت نماز شبش ترک نشد. دعا و تسبیحات اربعه بر زبانش جاری بود. در عملیات ها مشورت می کرد. نماز را سعی می کرد که سروقت بخواند، حتی اگر در عملیات باشد. 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻 دنبالِ گنج میگــردند ... به دنبالِ شهید 🌷 برای این روزهای نداریِ ما!!! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🖊 از با همه فرق داشت. گاهی اوقات التماس میکرد و میگفت: مادر؛ یک تومان به من بده! آن موقع یک تومان پول زیادی بود برای بچه ها. دو داشت به نامهای مرتضی و رضا. به زور از من پول میگرفت و می‌رفت به آنها میداد. هنگام عید نوروز میخواستم برایش لباس بخرم، قبول نمی کرد. چون مرتضی دوستش لباس بخرد، او هم میگفت من نمی خواهم. به او گفتم من پول دارم برای دوستت هم لباس بخرم. بالاخره رفتم و یک دست پیراهن و شلوار برای مرتضی خریدم تا غلامعلی راضی شد برایش یک دست لباس بخرم. ________________________ 💠 شهید غلامعلی مصطفایی 📚 سبک زندگی خوبان ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 اجرای سرود خاطره انگیز قصه بابا توسط گروه سرود آباده 🔹 مادر برام قصه بگو ... قصه بابا رو بگو... ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
گاهی وقت ها جاماندگی هم بدنیست..! درست مثل وقتی که تو خودت را ... دلت را‌ ... روحت را ... جا می گذاری در کانال کمیل ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
رادیو پلاک شهید بروجردی.mp3
3.29M
📻🎙 ✅راه تا‌ ماه بیان خصوصیات شهدا "شهید بروجردی" نویسنده:خواهر شاپورآبادی گوینده :خواهر جراح زاده تقدیم میشود به روح حاج قاسم سلیمانی برای دریافت صدها صوت شهدایی به ما بپوندید 👉 @radiopelak ""ستاد مرکزی راهیان نور کشور""
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتشار پس از ۳۵سال 🔹 روایت منتشرنشده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بی‌سیم او با شهید کاظمی 🔹 توصیه سپهبد حاج قاسم سلیمانی درباره این صوت بی‌سیم! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
💠امام حسن عسگری (ع) برات شهادتش را امضا کرد. ◽️ آخرین باری که على برگشت، حال و روز خوبی نداشت. سه روزی در محاصره بودند که به لطف خدا با کمک نیروهای عراقی آزاد شده بودند. دستش جراحت برداشته بود. هر چه به علی اصرار کردم که بیشتر بمان و بعد از بهبودی برو، قبول نکرد. گفت: من بمانم و همرزمانم آنجا باشند؟ ◽️من چه فرماندهی هستم که سربازانم در میان نبرد و میدان کارزار باشند و من اینجا استراحت کنم. نه، من تاب ماندن ندارم. خیلی فرق کرده بود و نورانی شده بود. مثل همیشه نبود. برای رفتن عجله داشت. در نهایت بعد از چهار روز، دوباره راهی شد. مدتی بعد خبر شهادتش را برایمان آوردند. ◽️گویا ابتدا به شدت مجروح می شود و بچه ها تا او را به بیمارستان می رسانند در آنجا شهید می شود. می گویند تا مسیر رسیدن به بیمارستان على شهادتین می گفت. قبل از عملیات از یکی از دوستانش که در سامرا بود خواست که برایش دعا کند و او هم در محضر امام حسن عسگری (ع) برای علی و شهادتش دعا می کند و این گونه امام برات شهادتش را امضا نمود. ✍ راوی: همسرشهید 🌷 ◽️ولادت : ۱۳۶۴ خرمشهر ◽️شهادت : ۱۳۹۳/۱۲/۲۰ سامرا ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
4_5974036588018008436.mp3
21.64M
🎙 | 🔻 روایت حماسه کانال کمیل 🎙 راوی: سردار نادر ادیبی بازمانده گردان کمیل و حنظله 📲 ➕ راهیان نور👇 🆔 @rahianenoor_news
با آمــدن ِ بهار، شکوفه های دلــم، به عشق یاد مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس میشکفد. و مرغ ِ خیالم پَر میگیرد و بر بام احساس مینشیند... پادگان دوکوهه...اروند.... هور ... هویزه ... کرخـه .. چزابـــه .. عیــن خوش.. پاسگاه ِزید .. پادگان ِ حمید ..طلاییه.... کانال کمیل... شلمچه....شرهانی...فکه.... کوشک .. خـــــرمشهر .. بازی دراز... مریوان... مهران‌... وه! چه بوی سیب می آید از ایـــن ســرزمین نور ... بوی عشق و ایثار و شهادت.... الهـــــــــــی! حَـوِّل حالَنا اِلی اَحسـَنِ الحال، بحق ِ شهدا .. " آمین " 🌸🌺🌸🌺 بدینوسیله ستاد مرکزی راهیان نور کشور از رهنمودهای راهبردی، ناصحانه و خیرخواهانه رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، حمایت ها و همراهی خانواده معزز و معظم شهدای والامقام، همت و تلاش تمامی فرماندهان و دست اندرکاران راهیان نور، زائرین، خادمین، راویان، مبلغین و اصحاب رسانه در ارتقاء شاخص های جریان بزرگ فرهنگی راهیان نور کشور در سال ۱۳۹۸ کمال تقدیر و تشکر را به عمل می آورد. امید است خدای متعال ملت و قهرمان ایران اسلامی را مشمول عنایات خاصه خودش قرار داده و در سال جدید خیرات و برکات خود را بر ما نازل و به همه صحت و عافیت و تندرستی عنایت فرماید. روابط عمومی و امور بین الملل ستاد مرکزی راهیان نور کشور ➕ راهیان نور👇 🆔 @rahianenoor_news
🔻 🔅 ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته‌ است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازه‌ی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری‌ها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمی‌رم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، می‌رم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل." با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالی‌شان بدتر از خودش بود. ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده. 📲قسمتي از کتابِ سلام بر ابراهیم۲ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News