فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حمله تند سعید جلیلی به ظریف: اصلا میفهمی چه میگویی؟
🔺جلیلی: در این شرایط حساس کشور آمده و میگوید ملت ما خستهاند و ما از فلسطینیها فلسطینیتر شدهایم، تو اصلا میفهمی چه میگویی؟
🔺او رفت و توافق ضعیفی کرد و ۱۵ بار به تعهداتش عمل کرد، ولی ترامپ از برجام خارج شد، حالا که ترامپ دوباره آمده، مقاله نوشته که این بار حاضریم در موضوعات جدید توافق کنیم.
#در_راه_فتح_قله_ایم
دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
در بازگشت از تفحص فکه، برای آقا سید مرتضی آوینی، از فرمانده گروهان خودمان تعریف کردم.
از مجید حشمتی که در نوزده سالگی، راه های آسمان را بهتر از زمین می شناخت و نیروهایش را نیز الهی کرد.
مجید در شب عملیات والفجر مقدماتی به نیروهایش گفت: بچه ها ملائک را می بینید که در بین شما حضور دارند؟ تمام شما شهید خواهید شد، اما دیر و زود دارد...
مجید آن شب به شهادت رسید و پیکرش برای همیشه در فکه ماند.
بعد از شنیدن برخی خاطرات و کرامات مجید، آقاسید مرتضی آوینی هفته بعد برای ساخت مستندی از مجید و شهدای قتلگاه، راهی فکه شد. درست زمانی که به مقتل مجید رسید، صدای انفجار مین و...
📙برگرفته از کتاب از گود مافیا تا گود قتلگاه. اثر گروه شهید هادی.
#در_راه_فتح_قله_ایم
دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
🔴 حاجت روایی با حضرت ام البنین
🔵 آیت الله سید محمود شاهرودی:
🌕 من در مشکلات و حوائج برای حضرت #ام_البنین سلام الله علیها صد مرتبه صلوات می فرستم و حاجت میگیرم.
#مادر_ادب
#در_راه_فتح_قله_ایم
دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
29.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این زن، خیلی برای کربلا گریه کرده...
شما هم برای این خانم، زیاد گریه کنید
-روضه
#در_راه_فتح_قله_ایم
دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
_رفاقت_باشهدا
#خاطره
#شهدا_زنده_اند
#ارسالی
حاج قاسم برای من مثل بابا بود📍
برایم تعریف می کرد تقریبا تازه متحول شده بود!...
و رفیق شهیدش حاج قاسم بود، می گفت به رسم رفاقت من همیشه برای حاج قاسم نامه می نوشتم و ایمان قلبی داشتم که نامه به دست شهید می رسد.
و حاجی نامه را می خواند.
به شدت این دختر اخلاص داشت
برای زیارت حاج قاسم خیلی بی تابی می کرد به هر دری می زد نمی شد
برایم تعریف کرد گفت انقدر گریه می کردم که حد نداشت نشستم خودم توی اتاق یک پارچه سبز کوچک پهن کردم
که متبرک شده ازحرم حضرت زینب س داخل آن سفره کوچک یک قران تسبیح و شمع روشن کردم
و نشستم توی تاریکی اتاق زیارت نامه شهدا خواندم گریه کردم.
و گفتم حالا که قسمت زیارت نمی شود حداقل اینطوری رفع دلتنگی کنم.
گفت بعد چند روز حاج قاسم به خوابم آمد من را جایی دعوت کرد...
بسیار فضای معنوی قشنگی داشت.
فهمیدم که نامه مرا خوانده وخوب از حال من آگاه است
و حتی بعدش هم خواب دیدم که به زیارت مزارشان رفتم و همانطور که دلم می خواست سر مزارشان نشستم و گریه کردم.
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ🌱
دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
#زندگی_به_سبک_شهدا
📌رفته بود برای ورودی رشته پرستاری امتحان بدهد. برگشته بود تا خبر قبولی اش را به ما بدهد.ازخوشحالی روی پا بند نبود. چندروز بعد به امید پرستار شدن ساک و وسایلش را جمع کرد و رفت.
🔸ذوق و شوقش خیلی طـول نکـشید؛ سـر سـه روز برگـشت!. مـا کـه به این زودی منتظـرش نبودیـم؛ غافلگـیر شـدیم.
گفتیم: «چـی شـد!؟ نرفتـه برگشتی کـه!؟»
🔹گفـت: «اونجـا جـای مـن نبـود!.
نه از حجـاب خبـری بود و نه از رعـایت محـرم و نامحـرم. اصلا جـای درس خوندن نبود. فعلا نمی خوام پرستـاری بخـونم؛ پشیمون شـدم!»
▪️چند وقت بعد رفت امتحان دانش سرا شرکت کرد. قبول شد و همان جا توی دانش سرای مسجدسلیمان ماندنی شد.
#شهید_حاج_علی_نوری
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
14.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه
🎥 بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشههایی دیده نشده از دیدارهای متعدد #آیت_الله_خامنه_ای با خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم
👈 صحبتهای تعدای از خانوادههای شهدای مدافع حرم خوزستان #حمیدرضا_فاطمی_اطهر، #صالح_حسن_زاده، #احمد_حیاری، #مجتبى_زكوى_زاده
#در_راه_فتح_قله_ایم
دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
در سال ۱۳۷۱، سربازي كه در معراج شهدا خدمت مي كرد و اسمش «رنجبر» بود، با چشم هايي گريان آمد و گفت «شب گذشته در يك رؤيا، يكي از شهداي گمنام به من گفت «مي خواهند مرا به عنوان شهيد گمنام دفن كنند، اما وسايل و پلاكم همراهم است».
به آن سرباز جوان گفتم «در اينجا خيلي ها خواب هاي مختلف مي بينند اما دليل نمي شود كه صحت داشته باشد؛ تو خسته اي، الان بايد استراحت كني» آن سرباز رفت؛ صبح كه آمد دوباره گفت «آن شهيد ديشب به من گفت در كنار جنازه ام يك بادگير آبي رنگ دارم كه دور آن را گِل، پوشانده است داخل جيب آن، پلاك هويت، جانماز، كارت پلاك و چشم مصنوعي ام ـ شهيد در عمليات خيبر در جزيره مجنون از ناحيه چشم مجروح شده بود و چشم او را تخليه كرده و به جاي آن چشم مصنوعي گذاشته بودند ـ وجود دارد» به آن جوان گفتم «برو سالن معراج شهدا اما اگر اشتباه كرده باشي بايد بروي و شلمچه را شخم بزني!».
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
در سال ۱۳۷۱، سربازي كه در معراج شهدا خدمت مي كرد و اسمش «رنجبر» بود، با چشم هايي گريان آمد و گفت «شب
سرباز وارد سالن معراج شهدا شد و پيكرها را يكي يكي بررسي كرد تا اينكه پيكر شهيد مورد نظر را با نشانه هايي كه داده بود، يافت. پس از اطلاع دادن اين جريان به مسئولان و پيگيري قضيه، توانستم خانواده شهيد را پيدا كنم.