:
⭐:میروم حرم امام رضا(ع) قهر کنم👇🏻
بچه شلوغکاری بود، هر وقت مادرم او را دعوا میکرد و میگفت چرا اینقدر اذیت میکنی، محمدرضا بدون حرفی میرفت دم در میایستاد و تا مادرم از او راضی نمیشد، داخل نمیآمد. یکبار حدودا ۵-۶ ساله بود، مادرم دعوایش کرد، او هم به عادت همیشه جلوی در میایستد. برادر دیگرم که تازه به دنیا آمده بود شیرخشک میخورد، آن روز پدرم رفته بود شهر برایش شیرخشک تهیه کند، ما فکر میکردیم محمدرضا دم در ایستاده، مشغول کار خودمان بودیم و میگفتیم حالا خودش میآید داخل، پدرم بعد از دو ساعت آمد، دیدیم دست محمدرضا را هم گرفته، گفت شما اصلا از او خبر داشتید؟ در «تلگرد» (محله ای دیگر) او را دیدم، پرسیدم کجا میروی؟ گفت: «دارم میروم حرم، مامان دعوایم کرده، میروم حرم قهر کنم.» پدرم داخل اتوبوس میبیند محمدرضا کنار خط راهآهن را گرفته و دارد میرود.
#یا_اباعبدالله_الحسین
#یازهرا
#فاطـمیون
#معرفی_شهید
#شهید_محمدرضا_توسلی
⭐:میدانستم به سوریه میرود👇🏻
وقتی خبر شهادت محمدرضا را دادند خیلی بیتابی میکردم، من میدانستم او به سوریه میرود، البته اولش بیخبر بودم، تا اینکه عید سال نو مادرم از ایران برایم سوغات فرستاده بود، یک تکه پارچه سبز هم بین سوغات بود، تعجب کردم و با خودم گفتم مگر مادرم کجا رفته بود که برای من پارچه سبز میفرستد. وقتی تلفنی با او صحبت کردم و قضیه را پرسیدم، گفت محمدرضا به سوریه رفته بود و این پارچه سبز را از آنجا تبرک آورده بود. تبرکی حرم حضرت زینب(س) است. فکر میکنم سال ۹۳ بود. محمدرضا چهار بار به سوریه اعزام شده بود، دفعه چهارم به شهادت رسید. او از سال ۹۲ اعزام شده بود و سال ۹۳ شهید شد.
#یا_اباعبدالله_الحسین
#یازهرا
#فاطـمیون
#معرفی_شهید
#شهید_محمدرضا_توسلی