eitaa logo
°ࢪاهیـان‌نوࢪِخوزسټـاݩ°
351 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
530 ویدیو
9 فایل
"سفـــࢪبھ‌سࢪزمیـݩ‌آسمانےھا" قــدمـ‌،با‌احٺــࢪام‌آھســٺہ‌بࢪداࢪ اندࢪاین‌ۅادےببۅس‌‌ این‌خاڪ‌ࢪابۅڪــݩ‌ڪـہ‌؏ــطࢪگݪ‌فشاݩ‌ایݩجـــاسٺ خادݦیـــݩ‌ڪاناݪ↶ ‌ ↬ @farshad_abn ‌ ˼ایݩجــــابِیْتُــــــــ‌الشُّھَـــداسٺ⸀
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدمدافع حرم رضا میرزایی سمت:فرمانده یگان ادوات نام جهادی: مختار ولادت:1359/4/1 شهادت:1393/4/3 محل شهادت: دمشق زینبیه مزارگلزارشهدا: مشهد بهشت رضا ع 🌷شهید مدافع حرم رضا میرزایی 🌷 سال ۱۳۵9 از خانواده‌ای افغانستانی تبار در ایران متولد شد. نوجوان بود که دلیرانه به صفوف مجاهدان افغانستانی پیوست تا داد شیعیان مظلوم هموطنش را از طالبان جهل و خون بگیرد. عادت نداشت از مجاهدت‌هایش حرفی بزند همین بود که از ۵ سال و اندی حضورش در افغانستان خاطره‌ای باقی نیست جز اینکه با همرزم بود.
روز خواستگاری گفته‌بود «تا جنگ باقی است من هر جای دنیا که باشد». سال ۱۳۸۰ پای سفره عقد نِشست و باز از جنگ دل نَشُست. زیبایی‌ها و خوشی‌های دنیا زنجیر نمی‌شد به و دلش. همین بود که دو سال عقدشان را در افغانستان و جنگ با طالبان سپری کرد. ✍ بعد از عروسی دوشادوش پدرش در آهنگری، پتک بر آهن داغ کوبید و رزق حلالش را از دل آتش بیرون کشید. باز اما به در دلش زبانه می‌کشید. مثل پرنده‌ای مهاجر مدام در رفت و آمد بود؛ از این وطن به آن وطن. از این سنگر به آن سنگر. پسر ده‌ماهه‌اش، مجتبی را به خدا سپرد و دوباره عزم کرد. دو سال و اندی بعد که برگشت فهمیدند یک سال در هرات اسیر طالبان بوده.
✍ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۲ دخترش نرجس دو سال و نیمه بود که از مناره‌های حرم بانوی فریاد هل من ناصر ینصرنی را شنید. رضایت بانوی خانه‌اش را گرفت. به ندای بانوی کربلا لبیک گفت و دوشادوش در نبرد با داعش سینه سپر کرد. ✍ نام جهادی‌اش در سوریه بود و در نیروی ادوات خدمت می‌کرد. از چندبار حضور این مجاهد بی‌ادعا در سوریه فقط همین‌ها را می‌دانیم. اینها را بانوی صبوری می‌گوید که بعد از چند روز بی‌خبری، خواب همسرش را می‌بیند؛ در رویا، هر دو به زیارت رفته‌اند. ✍ بانو از نگرانی‌ها و دلهره‌هایش می‌گوید و می‌پرسد «چرا نیستی؟» شهید می‌گوید «من کنار شما هستم.» یک هفته بعد خبر آمد که تک تیرانداز تکفیری، رضا را در حالیکه مشغول حمل پیکر همرزم شهیدش بوده به آرزویش رسانده‌است. چند روز بعد، ماه مبارک رمضان ۱۳۹۳ بود که پیکر روی دست‌های دوستدارانش تشییع شد. ✍ در خانواده شهید میرازایی، هر کسی، دلتنگی را نوعی تاب می‌آورد. همسرش گاهی سجاده دلتنگی‌هایش را در حرم امام رضا (علیه السلام) می‌گشاید و گاهی در قطعه شهدای مدافع حرم بهشت رضا (علیه السلام)، نگاه در نگاه شهید، اشک‌های دوری را از چشم پاک می‌کند. دردانه شهید، نرجس خانم، دلگویه‌هایش را در گوش قاب‌عکس بابا زمزمه می‌کند. گریه آقا مجتبی را کسی ندیده؛ کسی چه می‌داند! شاید دارد به سفارش پدرش در آخرین دیدارشان عمل می‌کند «مجتبی‌جان! بعد از من، تو مرد خانه‌ای؛ مرد گریه نمی‌کند
: ⭐:می‌روم حرم امام رضا(ع) قهر کنم👇🏻 بچه شلوغ‌کاری بود، هر وقت مادرم او را دعوا می‌کرد و می‌گفت چرا اینقدر اذیت می‌کنی، محمدرضا بدون حرفی می‌رفت دم در می‌ایستاد و تا مادرم از او راضی نمی‌شد، داخل نمی‌آمد. یکبار حدودا ۵-۶ ساله بود، مادرم دعوایش کرد، او هم به عادت همیشه جلوی در می‌ایستد. برادر دیگرم که تازه به دنیا آمده بود شیرخشک می‌خورد، آن روز پدرم رفته بود شهر برایش شیرخشک تهیه کند، ما فکر می‌کردیم محمدرضا دم در ایستاده، مشغول کار خودمان بودیم و می‌گفتیم حالا خودش می‌آید داخل، پدرم بعد از دو ساعت آمد، دیدیم دست محمدرضا را هم گرفته، گفت شما اصلا از او خبر داشتید؟ در «تل‌گرد» (محله ای دیگر) او را دیدم، پرسیدم کجا می‌روی؟ گفت: «دارم می‌روم حرم، مامان دعوایم کرده، می‌روم حرم قهر کنم.» پدرم داخل اتوبوس می‌بیند محمدرضا کنار خط راه‌آهن را گرفته و دارد می‌رود.
⭐:می‌دانستم به سوریه می‌رود👇🏻 وقتی خبر شهادت محمدرضا را دادند خیلی بی‌تابی می‌کردم، من می‌دانستم او به سوریه می‌رود، البته اولش بی‌خبر بودم، تا اینکه عید سال نو مادرم از ایران برایم سوغات فرستاده بود، یک تکه پارچه سبز هم بین سوغات بود، تعجب کردم و با خودم گفتم مگر مادرم کجا رفته بود که برای من پارچه سبز می‌فرستد. وقتی تلفنی با او صحبت کردم و قضیه را پرسیدم، گفت محمدرضا به سوریه رفته بود و این پارچه سبز را از آنجا تبرک آورده بود. تبرکی حرم حضرت زینب(س) است. فکر می‌کنم سال ۹۳ بود. محمدرضا چهار بار به سوریه اعزام شده بود، دفعه چهارم به شهادت رسید. او از سال ۹۲ اعزام شده بود و سال ۹۳ شهید شد.
شهدا ... باهردردے جا نمے‌زدن می گفتن‌ فدا‌سر ‌حضرت‌زهرا(س) شهید‌ زندگےکردن ‌یعنے ‌همه‌ ی سختی هارو به ‌جون‌خریدن ‌براےفداشدن...🌱 ➕در شاد به راهیان نور بپیوندید👇🏻 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• https://shad.ir/rahiankhuz ➕درایتا به راهیان نور بپیوندید👇🏻 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• eitaa.com/rahiankhuzestan
( بسم الله الرحمن الرحیم🌱✨ ) _سلام‌علیڪم ❗️سخن ما با کسانی است که در عرصه ی فضای مجازی فعال هستند... ❇️ افرادی که وقت شان را میگذارند تا با افرادی که دیدگاهشان فرق دارند صحبت کنند. 📌 و مهمتر از آن که مواجه شدند که در کلاس درس شون بحث یا میشود... و واقعا دانش آموز درگیر این گروه موسیقی شده اند... ❗️یا اگر فرزندانی هستید که بچه ی شما وابستگیه زیاد به و... دارد ، میخواهید که کمکش کنید تا کمی با منطق و از روی تفکرعقلی تصمیم بگیرد... و زندگی اش را برپایه و اساس احساسات و الگوهایی که مناسبت نیستند قرار ندهد... ✅ خبر خوب اینکه ، جلساتی برای آگاهی بیشتر از این گروه و عملکرد مثبت و منفی انها و واقعیت های این گروه را بیان میکند... و نحوه ی برخورد با فرزند یا فرد مورد مورد منتخب شما را آموزش میدهد.... 🔰هم والدین فرزندان و هم معلمین و همچنین فعالان مجازی که به چنین کسانی برخورد داشته اند، یا حتی اگر نداشتید. 🖇این جلسات به صورت فقط برای این اقشار مورد استفاده میباشد... فایلهای صوتی ده جلسه است، که تایم شون تقریبا زیر نیم ساعت است... شاید محتوا های دیگری در قالب و هم داشته باشیم. ان شاءالله که درک کنید، نفوذ این گروه در بین مسلمانان زیاد بوده و خیلیا رو جذب کرده است خصوصا نوجوانان، پس با آگاهی کامل، از راه و روش درست اقدام کنید. ان شاءالله🔥🔥 ■■ برای شرکت در این دوره ، با رمزِ به آیدی زیر در پیامرسان روبیکا پیام دهید... باتشکر https://rubika.ir/a_seyed_mahdy_17