eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب (101) 🔅🔅🔅 ▪ دانشگاه هم منبع دانش هاي گونه گون است و هم مخزن آن؛ به طوري كه قلمرو صدور دانش بعد از جوشش، اعمّ از داخل و خارج است؛ چه اينكه منطقه اختران آن بعد از پذيرش، اعم از درون و بيرون است. اختران پرفروغ دانشگاهي فراميهني فكر مي كنند، زيرا علم موجودي است سپهري و همانند نجوم آسمان مشرق و مغرب را روشن مي كند و سبب اصلي چنين نگرشِ جامعي، رشته هستي علم از يك سو و تجرّد عالم از سوي ديگر است؛ نه در شناسنامه علم مُهرِ اقليم خاص ثبت شد، و نه در هُويّتنامه عالِمْ خاتَم مرز و بوم مخصوص زده شد. ▪ اكنون كه هم دانش و هم فطرت دانش پژوه و روح ملكوتي انديشمند، همانند شجر طوباي زيتون هسته مركزي باغ عقل و عدل اند كه نه شرقي است و نه غربي، رسالت دانشگاه، هم در خيزش و رويش، هم در پذيرش و پالايش، در جامع نگري و شرح صدر و نيل به معالي امور و رهايي از سفساف آنها است تا جهاني سازي را وقف ديگران نداند و دلمايه الهي خويش را به دست نسيان نسپارد و در صحنه انساني خود را همسان ديگران بداند، به طوري كه هم از گزند افراطِ خودبرتربيني مصون باشد، و هم از آسيب تفريطِ خودكم بيني محفوظ بماند و اعتماد به نفس و خودكفايي را با غرور و غفلت اشتباه نكند و فروتني را به فرومايگي مبدّل ننمايد و از اقسام مغالطه در هويّت شناسي در امان باشد. ▪ رهنمود قرآن حكيم هماره بر رعايت اعتدال در امور است، زيرا خداي سبحان اقتصاد و ميانه روي را صريحاً تدوين و ارائه كرد؛ (...وعَلي الله قَصْدُ السبيل)، هرچند عدّه اي جائرانه كژراهه مي روند؛ (ومنها جائرٌ) [سوره نحل، آيه 9.]، و ليكن مقتصدان و ميانه روهاي هر گروهي و هر كيش و آييني شايسته تقديراند؛ (منهم أُمّةٌ مقتصدة)، چنانكه تندروان در هر مرامي درخور نكوهش؛ (...وكثيرٌ منهم ساء ما يعملون).[ سوره مائده، آيه 66.] ▪ فضاي حاكم بر دانشگاه، بعد از استقرار بر پايه عدل و رهايي از تقدّم بر ولايت اهل بيت وحي(عليهم‌السلام) و نجات از تأخّر و عقب افتادگي از آن، هماهنگ با هدايت و حمايت ويژه آن، هم وراثت از رهبران ديني را در نشر مآثر كتاب آسماني و حكمت حفظ مي نمايد، و هم در گسترش آثار تزكيه نفوس، و هم وظيفه خويش را گشودن در به روي افكار ناب بشري و پذيرش ره توشه انديشه هاي انساني كه آنها نيز چيزي جز افاضه معلّم غيبي نخواهد بود، مي داند تا آنچه خود مي داند، بدون ضِنّت به دانش پژوهان ديگر عطا كند و آنچه خود نمي داند، بدون تعلّل از انديشوران ديگر اخذ نمايد. ▪ و اين تعاطي متقابل، آيين جهاني انديشيدن و منطقه اي زيستن را به همگان منتقل مي كند تا وسعت چشم انداز علمي مستلزم چشم طمع دوختن به ذخائر ديگران نباشد و سِعَه نگرش دانشوري سبب بدچشمي نگردد، زيرا خداي سبحان، نه تنها از خيانت هاي گونه گون چشم به معاني مختلفِ آن آگاه است؛ (يَعْلَم خائنَة الاَْعْيُن)، بلكه از آنچه در نهان خانه دل مي گذرد، باخبر است؛ (وما تُخْفي الصدور)[ سوره غافر، آيه 19.]. به هر تقدير تا جامعه، جام جهان نما نشود و از جام جم ننوشد، جهاني شدن سخت سست بنياد است؛ او زتو داند آنچه در دل توست زانكه او خالق دِل و گِل توست [حديقة الحقيقه و شريعة الطريقه، ص103.] ستد و داد را مباش زبون مرده بهتر كه زنده و مغبون مرد باشي به گاه بيع و شِري از ثُريّا نيوفتي به ثَري[همان، ص307.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (102) 🔅🔅🔅 ✳ اصل دوم. نهاد محترم ولي فقيه كه مسئول سوق انديشه به صَوْب انگيزه و انقياد گرايش در برابر دانش ناب است، بايد جمع ميان علم نظري و عقل عملي را نهادينه كند تا بهره بهينه از فضاي دانشگاهي ميسور دانشگاهيان عزيز شود. استاد در تعليم، تدوين و هدايت فكري كامياب گردد و دانشجو از برنامه هاي جامع درسي و شكوفايي روحي سيراب شود تا سراب استعمارسياه را سرِ آب تمدّن سَرَه به حساب نياورد؛ دور است سَرِآب از اين باديه هشدار تا غول بيابان نفريبد به سَرابَتْ[ديوان حافظ.] و نه گوش به صفيري كه از خانه صياد مي آيد برون، فرا دهد و نه چشم به مار خوشرنگ فرنگ بدوزد و نه به تعبير حضرت ختمي مرتبت به عِفريتِ نفريت كه مبغوض ترين خلق خداست، اعتنا كند.[ نهج الفصاحه، ج2، ص1038.] ▫ براي دستيابي به چنين مقصد سامي، صدري مشروح لازم است كه شارح آن همان فاطرش است؛ چه اينكه فاطر آن همان خداي الهام بخش است كه با تعبيه تقواي صالحان و جدا ساختن آن از مرز طغواي طالحان، روح انساني را مستوي الخلقه كرد و در اين زمينه چنين فرمود: (ونفسٍ وما سوّاها فَألْهَمَها فجورها وتقواها).[ سوره شمس، آيات 7 ـ 8.]شرح صدر كه مهم ترين جانمايه رهبران الهي است، مورد درخواست حضرت موساي كليم(عليه‌السلام) بود؛ (رَبّ اشرح لي صدري)[ سوره طه، آيه 25.]. خداي سبحان به منظور براندازي نظام سلطه، استعباد، استبداد و استثمار آل فرعون، اين خواسته را همراه با سائر خواسته هاي برخاسته از نياز ضروري امامت وخلافت به او عطا فرمود و آن حضرت را با تعبير نمكينِ (قد أُوتيتَ سؤلك يا موسي) [سوره طه، آيه 36.]، مجهّز و ضمناً مسرور فرمود. ▫ همين كرامت، يعني برخورداري از صدر مشروح، از موهبت هاي ابتدايي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بود و عبارت آهنگينِ (اَلَم نشرح لك صدرك) [سوره شرح، آيه 1.]، مژده چنين گشايشي را به همراه دارد. كسي كه جام شرح صدر نوشيد و جامه صدر مشروح پوشيد، بر سرير نور الهي نشسته است و پايه نوراني و مايه نورافكني خواهد داشت؛ (اَفَمَنْ شَرَحَ الله صَدره للاسلام فهُو عَلي نورٍ من ربّه).[ سوره زُمَر، آيه 22.] ▫ اين سرمايه والا براي رسالتي برين است، زيرا حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم براي تفسير حقائق و شرح آنها انتخاب شد و چنين سِمَتي بدون چنان سِعَه وجودي ميسور نخواهد بود. اميرمؤمنان(عليه‌السلام) درباره اصطفاي رسول گرامي براي چنين مقصد عالي فرموده اند: «...ورسولُهُ المجتبي مِنْ خلائقه والمُعْتامُ لشرح حقائقه والمختصُ بعقائل كِراماته».[ نهج البلاغه، خطبه 178.] ▫ عالمان دين كه هر يك در اثر جمع بين علم و عقل، تركيب صلاح دانش و فلاح منش، وارثان انبياي الهي اند، لازم است مشروح الصدر بوده،و به لوازم لذيذ آن ملتزم باشند، وبارزترين نشان شرح صدر، تجافي از دار غرور و اِنابه به سوي دار خلود است. اين دنياگريزي و آخرت گروي آن چنان جاذبه دارد كه صد قافله دلِ دانشجويي كه گمشده خويش را در صحابه اين كِسوَه و در اصحاب اين جامه مي جويد، او را كو به كو صدا مي زند: «اَيْنَ وارث الأنبياء» وچون تبلوري از آن را در امام راحل)قده( ديدند يا شنيدند، هم اكنون تشنه آن كوثرند: جانا زمي عشق يكي قطره به دل ده تا در دو جهان يك دل بيمار نماند ▫ اگر راهنماياني كه با سيرت و سنت نَبوي و عَلَوي مزين اند، با بَنان و بَيان خويش فضاي دانشگاه را معطر نمايند، كاروان دانشجويي ره به كوي محبوب حقيقت مي برد و محقّقانه دانش پيدا مي كند و متحقّقانه گرايش مي يابد و نغمه آشنا مي شنود و مترنّمانه چنين انشاد مي نمايد: زِلاف فتنه تاتار كم كن زناف آهوي تا تار برگو برو پهلوي قصرش خانه اي گير كه تا ايمن شوي از درد پهلو از او يابد طَرَب هم مست و هم مي از او گيرد نمك هم رو و هم خو[ديوان شمس تبريزي.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (103) 🔅🔅🔅 ✳ اصل سوم. نهاد عزيز دانشجويي كه بخش وسيعي از اين پيام، محاوره فرهنگي با آن است، مهم ترين عناصر فعّال دانشگاه را در اختيار دارد. كاميابي چنين بنيان مرصوصي در جمع بين نياز مصرف و ناز توليد است كه هر دو صفت، سِمَت رسمي نسل جوان است، زيرا وي هم محتاج بهره وري از ميراث فكري پيشگامان علمي كشور است و هم مشتاق تكميل نقص سَلَف و تتميم كمبود آن، و هم مسئول تصحيح عيب به جا مانده از عهد كهن، و هم مأمور ابتكار و فنّ آوري. ▫ اگر دانشجويان عزيز تنها پاس دارنده محصول فرهنگي گذشته باشند، بوي بايگان بودن و غبار مصرفي به بار آمدن و گرد كهنه دوستي او را فرسودگي آورده و افسرده مي كند. توقف و ايستايي سبب رنجوري هر متحرّك پويا است. ▫ بنابراين، چاره اي جز توليد علم و ابداع انديشه در شئون متنوع آن نيست. چنين كاري هم ممكن، و هم واقع شده است؛ سند آن امكان و مدرك اين وقوع، گذشته از مشاهده و آزمون، اين است كه فيض خداي عليم و فوز خداي حكيم مخصوص عصر و مصر معيّن نبوده، و موقوف نسل خاص نخواهد بود، بلكه چونان خورشيد بر همگان مي تابد و همچون باران بهار بر همگي مي بارد؛ تنها منزويان متعمّد و متحاشيان متمرّد از آن تابش و از اين بارش محروم اند، زيرا نه شعاع آفتاب مسئول روشن نمودن زاويه نشين است و نه ريزش باران مأمور طراوت بخشيدنِ حاشيه گرا. اين بيان لطيف پيام مزبور را به خوبي ابلاغ مي نمايد كه «اِنَّ لربّكم في أيّام دَهْرِكم نَفَحاتٍ اَلافَتَعَرَّضوا لَها».[ بحار الانوار، ج68، ص221.] هرچند نوآوري و مظهر خداي بديع شدن و ترقّي را بر توقّف ترجيح دادن در مسائل عقلي محض و نيز پايين تر از آن، مانند دانش رياضي بسيار سخت است، ولي در مطالب حسّي و تجربي و نتايج مادّي آن ميسور است. چون پيشينيان رشته تجربي با حصر عقلي و انسداد راه جديد روبه رو نشدند و هرگز زبان تجربه لسان حصر و انسداد نيست، زيرا يافتن يك اثر سند عدم اثر ديگر نخواهد بود؛ اجتماع چند اثر براي يك موضوع نه مستحيل است و نه مستبعد. ▫ بنابراين، مي توان با سبد آزمون تازه سند اثر نو را ارائه كرد و اين مطلبي است كه اگر كسي اين كار را نداند، به انكار آن مبادرت كرده، و دائمي المصرف مي ماند و از ظهور اسم مبارك مُبْدِع بي نصيب مي شود. دانشجويان عزيز آگاهند كه جامعيت انسان در اين است كه او از يك سو همانند موزه هاي ارزشمندِ عتائقِ اقوام و ملل است كه هر چه ديگران عرضه نمودند، وي گردآوري كرد و در بهره وري از ره آورد صناعي و طبيعي همنوعان، سهيم در خردورزي آنان شد و اين استمداد را وَهن تلقي نكرد، زيرا آنها نيز مجاري فيض خداي بديع اند و هر چه در مائده كتاب يا مأدبَه كتيبه بشري نوشته شد، از قلم قضاي الهي گذشت؛ (ما بِكُم مِنْ نِعْمةٍ فَمِن الله).[ سوره نحل، آيه 53.]و از سوي ديگر، همسان معدن هاي گرانبها است كه در نهان خويش سرمايه هاي مكتوم و گوهرهاي مختوم دارد كه بايد با پژوهش دروني و كندوكاو روحي و قلبي، مستورها مشهور شوند و مُهر شده ها به مَه رويي مِهرباني كنند و از چاه كنعان برآيند و به جاه مصر تمدّن تكيه زنند و آنچه در حديث نبوي نهفته است؛ «الناسُ معادن كمعادنِ الذَّهَبِ والفضّة» [الكافي، ج8، ص177]، با سر انگشتان هنرمند پيامبران(عليهم‌السلام) شكوفا گردند و سبب تحقّق حديث عَلَوي شوند؛ «...ويثيروا لهم دفائن العقول».[ نهج البلاغه، خطبه 1.] در خلايق روح‌هاي پاك هست روح‌هاي تيره‌ي گِلْناك هست اين صدف‌ها نيست در يك مرتبه در يكي دُرّ است و در ديگر شبه واجب است اظهار اين نيك و تباه همچنانكْ اظهار گندم‌ها ز كاه بهر اظهار است اين خلق جهان تا نماند گنج حكمت‌ها نهان كنت كنزاً گفت مخفيّاً شنو جوهر خود گم مكن اظهار شو [مثنوي معنوي، دفتر چهارم، ابيات 3029 ـ 3025.] ▫ تفاوت اصيل ظاهر و مظهر در اين است كه ظاهر، يعني خداي سبحان، كمالِ نامحدود و بالفعل خويش را طبق حكمت اظهار مي كند و مظهر، يعني انسانِ صالحِ سالك كه خليفه خداست، كمالِ محدود و بالقوه خود را طبق حاجت استظهار مي نمايد و آن مبدئي كه قوّه را به فعليّت مي رساند، همان خدايي است كه همه نعمت ها و نعمت هاي همگان، از آغاز تا انجام از ناحيه او است. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (104) 🔅🔅🔅 ✳ اصل چهارم. رويش دانش و زايش خرد، امري است ضروري؛ سرزمين مواتِ فرهنگي با فنّ آوري و ابتكار احيا مي شود. سيطره بر زمينه مائتْ از آنِ احياگران آن است. ▫ اگر دانش پژوهانِ مرز و بوم اسلامي با همه رسالتي كه در اين باره دارند، به احياي موات فكري مبادرت نكنند، ديگران كه دانش را چون كالاي اقتصادي احتكار مي نمايند و سائرين را نه تنها از آن فنونِ بديع به رايگان بهره مند نمي كنند و نه تنها از فروش صنعت فكري به مشتريان دريغ دارند، بلكه براساس پيش فرضِ مذموم (قد اَفْلَح اليوم مَن اسْتَعْلي) [سوره طه، آيه 64.]، و به استناد اصلِ مهجورِ جاهلي؛ «الحقُ لمن غَلَبَ»، خود را مالك علم و سلطان خرد مي پندارند و كشورهاي عقب مانده را از جبران محروميت منع مي نمايند و سنگ را مي بندند و سگ را مي گشايند. ▫ اكنون كه ضرورت ابتكار معلوم شد و شايسته ترين نهاد براي تصدي فنّ آوري در حوزه علوم حسّي و تجربي دانشگاه و لائق ترين افراد آن دانشجويان عزيزاند، لازم است به برخي از شرائط نوآوري و بعضي از موانع آن اشارت رود: ✅ 1. آگاهي از نياز جامعه متمدّن كه تمدّن خويش را در ظلّ تديّنِ صحيح مي داند. ✅ 2. اطلاع از نصاب دانش موجود و كيفيّت ارتقاي سطح آن. ✅ 3. آشنايي كامل به ظرفيّت عصر براي فنون برتر. ✅ 4. معرفت مباني نظري و مبادي تجربي براي فنّ آوري. ✅ 5. احساس مسئوليّت در لزوم ✅ 6. استقبال از معاضدت، مساعدت، معاونت و مشاورت فكري و فرهنگي تا در تِلو عقل جمعي، جهل علمي و جهالت عملي عِقال گردد و تجلّي ره توشه دانشي در تابلو دانشگاهي تبلور يابد و سَرْسپردگان بيگانه با مشاهده اين سرفرازي، همچون دوران انقلاب، دفاع مقدس و سازندگي، جرأت سرزنش نداشته باشند. ▫ بنابراين، غفلت از حاجتِ اجتماع و جهل مركّب نسبت به حوزه طبيعت و صنعت، و فقدان حسّ مسئوليت و از دست دادن خوي غيرت و ساير اخلاق برين، همگي مانع فنّ آوري اند؛ حضرت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم جهل بسيط را زمينه جوشش دانش شمرده اند و ضمن يادآوري منبع اصيل علم، يعني قرآن و سنّتِ معصومان، از آگاهي به جهل كه از آن به جهل بسيط ياد مي شود، سخن به ميان آورد و چنين فرمود: «العلم ثلاثة: كتابٌ ناطق وسنّة ماضيةٌ ولاأدري» [نهج الفصاحه، ج2، ص670.]؛ چه اينكه پژوهش و پرسيدن و جست وجو كردن، كليد مخازن فنّ آوري است و آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم در اين باره چنين فرمود: «العلمُ خزائنُ ومفتاحها السؤال فَسَلُوا يَرْحَمَكُمُ اللّه فإنّه يُوْجَرُفيه أربعة: السائل والمعلّم والمُسْتَمعُ والمُحِبّ لهم» [نهج الفصاحه، ج2، ص670.]. ▫ پاسخ مثبت دادن به پرسش علمي محمود است، دريغ داشتن آن از پرسش گر لائق ممنوع؛ چه اينكه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «العِلْم لايَحِلّ مَنْعه».[ همان، ص671.]مِلّتِ فنّانْ هماره زنده و زنده تر خواهد ماند؛ چه اينكه پيام اسلام در اين زمينه چنين است: «العلمُ حياة الإسلام وعِمادُ الإيمان».[ همان، ص670.] ▫ غرض آنكه جهل بسيط نه مركّب، اِقرار به آن نه كتمان آن، قيام براي زدودن آن نه قعود براي ماندن آن، از آموزه هاي ديني است، زيرا گاهي «لاأدري» سرپل شناخت معرّفي مي گردد و زماني اقرار به جهل و اصرار بر زدودن آن در نيايش ها مطرح مي شود: «فارحَم عبدَك الجاهلَ» [اقبال الاعمال،(دعاي افتتاح)، ص 59.]، و زماني نتيجه سودمند چنان معرفت و چنين اعتراف، در داستان آموزنده فرشتگان ارائه مي گردد كه با گفتن (لاعِلم لَنا إلّاما عَلَّمتنا) [سوره بقره، آيه 32.]، فيض عالم شدن را با فرمانِ (يا ءَادم أَنْبئهُم) [سوره بقره، آيه 33.]دريافت كردند؛چون ملائك گو كه لاعِلْمَ لَنا -يا الهي غير ما علّمتنا[مثنوي معنوي، دفتر دوم، بيت 3175.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (105) 🔅🔅🔅 ✳ اصل پنجم. عنصر محوري كه جامع اضلاع سه گانه مثلّث مباركِ دانشگاه، دفتر نهاد و دانشجو است، همانا احراز هويّت اصيل انساني است كه به تعبير امام راحل)قده(،«كليد تمام كليدها و چراغ همه چراغ هاي معارف است».[ مصباح الهدايه، مصباح 13، ص18] چون بقاي روح مجرّد بشر، همانند حدوث او، با نفحِ مستمرّ ومستقرّ صورت مي پذيرد، معرفت چنين دَم الهي بدون شناخت نافخ و دمنده غيبي او نخواهد بود. جامعه زنده با شهود مَبْدأ دميدن كه مخزن همه علوم و فنون است، نه به اندك قانع مي شود و نه ديدش را محصور ذرّه مي كند؛ مور بر دانه از آن لرزان شود كو زخرمن‌هاي پُر اعمي بود صاحب خرمن همي گويد كه هي اي زكوري پيش تو معدوم شيء آدمي ديدست و باقي لحم و پوست هر چه چشمش ديده است، آن خير اوست چشم حِسّ افسرده بر نقش قمر تو قمر مي‌بيني و او مستقرّ [مثنوي معنوي، دفتر ششم، ابيات 817 ـ 806.] ▫ براي فنّ آوري در بخش علم و عدل و زدودن فقر فرهنگي و فساد اخلاقي و تبعيض از حوزه و دانشگاه اوّلاً و در فضاي عمومي كشور ثانياً،سرمايه اي بهتر از پرواز با دو بالِ عقلِ برهاني و نقلِ معتبر كه دو چشم پرفروغ شرع شناسي اند نيست و مخزن نامتناهي برتر از علم معلّم حقيقي، يعني خداي سبحان فرض صحيح ندارد. وُجودِ سرريز او كه با يكدست گدا آرد پديد، و با دست ديگر، بخشد گدايان را مزيد، براي جويندگان دانش برتر، سند كافي است؛ اي دل به كوي عشق گذاري نمي‌كني اسباب جمع داري و كاري نمي‌كني چوگان حُكم در كف و گويي نمي‌زني بازِ ظَفَر به دست و شكاري نمي‌كني در آستين جانِ تو صد نافه مُدْرَج است و آنر ا فداي طرّه‌ي ياري نمي‌كني ساغَر لطيف و پُر مِيْ و مي‌افكني به خاك و انديشه از بلاي خماري نمي‌كني[ديوان حافظ.] ▫ بهترين دلمايه براي توليد علم و ابداع، اخلاص در تحصيل، تدريس، تدوين، مديريت و ساير امور مربوط به تثليث ياد شده است. چنين اخلاصي زمينه ظهور فنون فراوان از متن دانشگاه و بطن امّت خواهد بود، زيرا حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «مَنْ أَخْلَصَ للّه أَربعين صباحاً ظَهَرَت يَنابيعُ الحكمةِ مِنْ قلبه علي لِسانِه» [نهج‌الفصاحه، ج 2، ص 534..]، و هماره اين پيام ملكوتي براي رهيافت به كوي اخلاص و دريافت جايزه جوشان به گوش مي رسد كه: همي رسد زسموات هر صبوح ندايي كه ره بري بنشاني، چو گرد ره بنشاني[ديوان شمس تبريزي.] ▫ بهترين وسيله براي چنين وُصله اي نماز است كه معراج لَقَب گرفت؛ هيچ نمازي بدون سَبع مثاني، يعني فاتحة الكتاب مقبول نيست. طهارت دل به مثابه فاتحةالكتاب عبادت هاي حسّي است؛ چراغ پنجْ حِسَتْ را، به نور دل بفروزان حواس پنج، نماز است و دل چو سبع مثاني[ديوان شمس تبريزي.] در پايان مجدّداً مقدم همه فرهيختگان دانش و بينش و منش را گرامي مي داريم و معترفيم كه اين گونه گفتارها و نوشتارها نَمي از يَمْ است؛ هزار مُهره ربودي، هنوز اول بازي است هزار پرده دريدي، هنوز زير نقابي 🍀 پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، مراجع بزرگوار تقليد، حوزه هاي فقهي و فرهنگي و دانشگاهي را در ظلّ عنايت امام زمان (عج) حفظ فرما! دولت و ملت و مملكت را محافظت نما! امام راحل(قدس‌سرّه) و شهدا و تمام مؤمنان را مشمول رحمت فرما! خطر بيگانگان را به خود آنها برگردان!. غفرالله لنا ولكم والسلام عليكم ورحمة الله عبدالله جوادي آملي 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom