eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
809 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت2:معرفی اجمالی سوره همزه ⏪ برخی از مفسران معتقدند این سوره درباره وَلید بن مُغِیرَه نازل شده که پشت سر پیامبر تهمت می‌زد و بدگویی می‌کرد و در پیش روی آن حضرت به طعنه و مسخره کردن می‌پرداخت. ◀ گروهی دیگر آن را درباره افراد دیگری مثل اُبیّ بن خَلَف، اَخنَس بن شَریق، جمیل بن عامر، و عاص بن وائل دانسته‌اند که سعی داشتند پیامبر را ترور شخصیت کنند. در اینجا بود که خداوند سوره همزه را نازل کرد.] ⏪ از امام صادق(ع) نقل شده است هر کس سوره همزه را در نماز‌های واجب قرائت کند، فقر او از بین می‌رود و روزی به سوی می‌آید و مرگ‌های بد از او دور می‌شود. یا به اندازه دنیا ثواب به او داده می‌شود. ◀ در برخی روایات برای تلاوت این سوره خواصی ذکر شده: ۱. دفع چشم زخم.[۱۲] ۲. دفع چشم درد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت3:محتوای کلی سوره همزه بسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿١﴾ الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾ كَلَّا ۖ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾ نَارُ‌ اللَّـهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان واى بر هر بدگوى عيبجويى، (۱) كه مالى گرد آورد و برشمردش. (۲) پندارد كه مالش او را جاويد كرده، (۳) ولى نه! قطعاً در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد. (۴) و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست؟ (۵) آتش افروخته خدا[يى‌] است. (۶) [آتشى‌] كه به دلها مى‌رسد. (۷) آنان را در ميان فرامى‌گيرد. (۸) [آتشى كه‌] در ستونهايى دراز است. (۹) 🔅🔅🔅 ⏪ این سوره تهدید شدیدی برای کسانی است که عاشق جمع‌کردن مال‌اند و می‌خواهند با اموال بیشتر، بر سر و گردن مردم سوار شوند و بر آنان فخر بفروشند؛ به همین جهت از مردم عیب‌هایی می‌گیرند که عیب نیست. آنان گمان می‌کنند این مال، آنان را جاودانه می‌سازد؛ در حالی که چنین نیست و جایگاه آنان جهنم است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
062.mp3
6.94M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌دعا برای شروع روز بسم الله الرحمن الرحیم اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة امين يا رب العالمین التماس دعا @rahighemakhtoom
📌 رهایی جامعه از جهالت و ضلالت 🔹 راز حرمت خون شهید, نشر معارف الهی است. سالار شهیدان حسین‌ بن‌ علی بن ابی ‌طالب (صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه و أبنائه و أهل بیته) طبق آنچه در زیارت «اربعین» آمده است خونش را در راه خدا داد «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ»،[1] انبیا (علیهم السلام) آمدند تا مردم را از جهل برهانند و از ضلالت آزاد كنند؛ همان دو هدف را سالار شهیدان تعقیب كرد، برابر زیارت «اربعین» خونش را در راه خدا اهدا كرد تا بندگان الهی را از جهالت و حیرت ضلالت برهاند. كسانی هم كه راهیان راه حسین ‌بن ‌علی بوده و هستند آنها هم همین هدف را داشته و دارند. درباره شهدایی كه در مسیر حسین ‌بن ‌علی (صلوات الله و سلامه علیهما) قدم برداشتند، مطابق آن سخنرانی رسمی حضرت در مكه كه فرمود: «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا»[2] كسی كه خونش را در راه ما كه رهبران الهی هستیم و حرفی جز حرف خدا نداریم نثار كند پاداش ویژه‌ای خواهد داشت، پس دیگر شهدا خونشان را در راه امام صرف می ‌كنند, امام خونش را در راه ذات اقدس الهی صرف می ‌كند، راه امام جز راه خدای سبحان كه به او رهنمود داد نخواهد بود. از اینجا روشن می ‌شود كه شهیدان برای دو هدف خون دادند: یكی جهل ‌زدایی, یكی ضلالت ‌روبی; مردم عالِم و عاقل باشند، نه بیراهه بروند نه راه كسی را ببندند. 🔹 اگر هدف اصلی شهادت, بذل مهجه برای استنقاذ جامعه از جهالت و حیرت ضلالت است، عالِمان دین از دو منظر به این هدف نگاه كردند و می ‌كنند و از دو راه, این هدف را تحقیق می ‌كنند و احیا می ‌كنند یكی راه شهادت است, یكی راه فرهنگ علمی; آن مناظرات علمی, آن احتجاجات علمی, آن كتاب نوشتن ‌های عمیق, همه اینها برای آن است كه جامعه را از جهل استنقاذ كنند و از این حالت برهانند «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ»، اما دیگران كه در راه حسین ‌بن ‌علی شربت شهادت نوشیدند همین كار را انجام دادند «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ». عالِم دین هم از نظر بنان و بیان كاری كرده است برای استنقاذ جامعه از جهالت و حیرت ضلالت و هم خونش را; لذا هم در كفّه وزن صاحب ‌نظر است هم در كفّه موزون; هم در مسئله بذل مهجه برای استنقاذ مردم حضور دارد و هم در كفّه رهایی دادن جامعه از جهل و از ضلالت. [1] . تهذیب الأحكام, ج6, ص113. [2] . اللهوف, ص61. 📚 پیام به کنگره شهدای روحانی مازندران تاریخ: 1392/09/09 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مجبور نیستیم1 ▪ بعضى از آیات قرآن به وجود بعضى از صفات در انسان تصریح کرده اند؛ مثل این که آیه مبارکه مى‌فرماید: «انسان حریص آفریده شده است» آیا این خود دلالت نمى‌کند که در وجود انسان عواملى هست که او را بى اختیار به جانب شر مى‌کشاند؟ ▪ درست است که بعضى آیات قرآن بر صفات منفى و به تعبیر دیگر وجود عامل شر در انسان تصریح مى‌کند و چنین عواملى اقتضاى گرایش به شر را ایجاد مى‌کند، اما در قرآن مجید عوامل دیگرى نیز ذکر شده است که مى‌توانند عوامل شر را کنترل کنند؛ مثلاً بعد از اینکه مى‌فرماید: «انسان حریص آفریده شده است» مى‌فرماید: «غیر از نمازگزاران»؛ یعنى، اینکه اگر چه انسان اقتضاى حریص بودن دارد، ولى کسانى که اهل نماز و اهل توجه به خدا هستند قدرت کنترل این عامل را دارند، پس عامل دیگرى هم در انسان هست که او را به نماز خواندن و توجه به خدا و عبادت و تعدیل و تهذیب اخلاق وادار مى‌کند که آن هم عاملى درونى و خدادادى است. ✅ نتیجه اینکه آیه مبارکه ناظر به وجود گرایش فطرى در انسان است و این اقتضا مى‌کند که در شرایط خاصى حریص و جزوع ... باشد، ولى در کنار آن عوامل دیگرى هم هست که موجب تعدیل او شود. ▪ آیه مبارکه صرفاً در پى تعیین یک قوه، استعداد و اقتضا در انسان است که ممکن است زمانى این (قوه) در اثر تقویت و گرایش به همان سو، به (فعل) تبدیل شود و ممکن است در اثر وجود عوامل کنترل هرگز به فعلیت نرسد؛ یعنى، اینکه فعلیت بخشیدن به این عوامل امرى اختیارى است. ▪ بنابراین همان گونه که (حرص) انگیزه درونى دارد، گرایش به جانب خدا نیز بر اساس (فطرت الله) صورت مى‌گیرد. پس هر دو عامل در نهاد انسان به طور فطرى وجود دارد که یکى از آنها انسان را به طرف مادیات و دیگرى به سوى معنویات مى‌کشاند هر دوى این عوامل موجود است، منتهى گاهى یکى از آنها ضعیف‌تر و دیگر قوى‌تر است. ▪ آیاتى که صفات شر را در انسان بیان مى‌کند، در مقام هشدار به آدمى است که چنین عوامل خطرناکى در او وجود دارد تا مواظب کنترل آنها باشد و آیاتى هم که از قبیل (فطرة الله) صفت خیر او را بیان مى‌کنند، در مقام توجه دادن او به عوامل فطرى خیر در اوست که هر دو دسته، عوامل خدادادى است و عواملى است که کسب آنها از محدوده اختیار آدمى خارج است، این گونه نیست که انسان براى آنکه خداجو شود احتیاج به کسب انگیزه خداجویى داشته باشد، بلکه انگیزه‌اى در نهاد انسان است که ممکن است شکفته شود یا نشود. شکفته کردن آنها ناشى از اختیار خود آدمى است و اگر بخواهیم از زاویه دیگرى به صفات شر در انسان بنگریم، باید بگوییم: اصولا حرص آدمى و تمایل شدید او به مال و منال، گرایشى اصیل نیست و انسان اصالتاً به دنبال آنها نیست. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مجبور نیستیم2 ▪ انسان اصالتاً به دنبال رسیدن به سعادت و کمال و خیر است و از روى اشتباه، مى‌پندارد که خیر و سعادت و کمال او در کسب مال نهفته است، لذا نسبت به کسب آن حریص مى‌شود. اگر او توجه داشت که خیر و کمالش در مال خلاصه نمى‌شود، بلکه مال وسیله‌اى است که مى‌تواند براى رسیدن به خیر او را کمک کند، چه بسا از حرص خود دست بر مى‌داشت و بخشیدن مال را موجب سعادت خود مى‌دانست. ▪ به هر حال در چنین مواردى یک عامل فطرى که طالب خیر و کمال خود است در شکل ناقصى ظهور مى‌کند و با جهل و پندار توأم مى‌شود وگرنه تمامى گرایش هاى آدمى (فى حد نفسه) خیر است؛ مثلاً (جاه طلبى) که صفتى مذموم تلقى مى‌شود در کمال جویى ریشه دارد آدمى طالب کمال خویش است، مى‌خواهد رشد کند و از دیگران جلو بیفتد. ▪ اصل این تمایل بد نیست، منتها بدى آن از این جهت است که آدمى راه رسیدن به آن را نمى‌داند و فکر مى‌کند که ارضاى این تمایل فقط از طریق خدعه و نیرنگ و... ممکن است او مى‌تواند به همین وسیله به والاترین مقام انسانى نایل شود و بدین طریق هر قدر که براى ارضاى این غریزه کوشش کند، کامل‌تر مى‌شود. مال دوستى و حرص هم غریزه‌اى فرعى، عارضى و غیر اصیل است، انسان در ابتدا مى‌خواهد از این طریق نیازهاى خود را برآورده کند، اما به تدریج با تقویت کردن آن، حالت غیر عادى و جنون آمیز پیدا مى‌کند. ▪ یکى از اساتید بزرگوار ما نقل مى‌کردند که شخصى به عنوان سؤال و گدایى نزد حضرت آیة الله شربیانى آمده بود و خیلى اصرار مى‌کرد که از ایشان پول بگیرد، اما ایشان از هرگونه کمکى به آن سائِل امتناع مى‌کردند. کار به جایى رسید که شب تا صبح در خانه ایشان ماند و گریه و زارى کرد تا اینکه در همان جا مُرد بعد از آنکه لباسهاى او را درآوردند، با کمال تعجب دیدند که سراسر لباس او لیره طلاى عثمانى دوخته شده است. آرى، با داشتن صدها لیره طلا گدایى کردن! در کوچه خوابیدن! و از گرسنگى جان دادن! این جنون نیست؟ پول که باید فقط وسیله‌اى براى ارضاى نیازهاى اساسى انسان باشد، خود، اصالت پیدا مى‌کند. پولى که باید در خدمت انسان قرار مى‌گیرد، انسان در خدمت آن قرار گیرد. آیا این انگیزه، فطرى و طبیعى است؟ روشن است که نیست و اصلا غرایزى را که ما از روى مسامحه آنها را عامل گناه مى‌دانیم واقعاً عامل گناه نیستند. ▪ این غرایز تنها به دنبال ارضاى خویشند، غرایز نیستند که ما را به گناه وادار مى‌کنند؛ این انسان است که با انتخاب بد خویش، راه گناه را براى ارضاى آنها انتخاب مى‌کند.راه ارضاى غرایز در گناه خلاصه نمى‌شود، اما از آنجا که ارضاى آنها از طریق مشروع، مشکل‌تر است انسانهاى دون همّت براى ارضاى آنها به گناه ـ که احیاناً راهى آسان‌تر است ـ روى مى‌آورند. ▪ تمامى عوامل و غرایزى که در وجود انسان نهفته است، براى رشد و کمال و بقاى انسان آفریده شده است، اما همین عوامل رشد در راه انحراف و سقوط به کار گرفته مى‌شوند؛ مثلاً، ارضاى غرایزى از قبیل خوردن، آشامیدن و ارضاى غریزه جنسى در صورتى که فاعل آنها قصد عبادت و تقرب داشته باشد عبادت است و برعکس، در صورتى که قصد فاعل، صرفاً ارضاى غرایز بدون توجه به حلال یا حرام بودن آنها باشد زمینه سقوط آدمى را فراهم مى‌کند. 📝 منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
آیت الله 📌 صادر اول 🔹 ذات اقدس الهی که قرآن را نازل کرده است یا تجلّی کرده است و وجود مبارک پیغمبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) در عبادت ها با خدای سبحان سخن می گویند و اینها که صادر اول هستند،[1] بین اینها و بین ذات اقدس الهی فاصله ای نیست، چگونه اینها مثلاً به ذات اقدس الهی؛ یعنی آن منطقه ممنوعه راه ندارند؟ با اینکه اینها صادر اول هستند، اینها نه برتر دارند و نه معادل دارند، اگر «اوّل مَا صَدَرَ الله نُورُ نَبِینَا»[2] شد، اگر چیزی «اوّل مَا خَلَقَ الله» شد، او چطور ذات را درک نکند؟ شبهه و سؤال این است. 🔹 به هر تقدیر اگر کسی «اوّل مَا خَلَقَ الله» شد، دیگر بالاتر ندارد! بین او و بین خدا فاصله ای نیست، او چرا خدا را درک نکند؟ پاسخ این است که او به هر حال موجودی است ممکن و مخلوق؛ حالا هر که باشد! صادر اوّل باشد یا غیر اوّل باشد، این یک؛ و هر مخلوقی هم متناهی است، نامتناهی که نیست، این دو. بین این صادر اوّل و بین خدای سبحان، آیا تفاوت به مقدار متناهی است یا غیر متناهی؟ اگر ـ مَعَاذَالله ـ بگوییم تفاوتِ بین صادر اوّل و خدا به قدر متناهی است، یعنی خدا به اندازهٴ متناهی و محدود از صادر اوّل بالاتر است ـ مَعَاذَالله ـ لازم می آید که خدا متناهی باشد، چرا؟ چون مجموع دو متناهی می شود متناهی؛ صادر اوّل که متناهی است، برتری و بزرگی خدا بر صادر اوّل، آن هم که متناهی است، مجموع دو متناهی می شود متناهی و این مستحیل است. پس خدا به اندازه نامتناهی از پیغمبر بالاتر است؛ اگر به اندازه نامتناهی از پیغمبر بالاتر است، الکلام الکلام! پیغمبر چه چیزی را می خواهد ببیند؟ جز ظهور او، جز فیض او و جز تجلّی او که چیزی را نمی تواند درک بکند! ذات او که در دسترس احدی نیست! قبلاً هم مشاهده کردید، اگر انسان بر فرض به مقام فنا برسد، چیزی که نصیب او می شود وحدت شهود است، نه وحدت وجود! در مقام فنا این شاهدِ فانی نه خود را می بیند و نه غیر خدا را، این درست است، این یک؛ اما فنا نابودی نیست، چون نابودی نقص است و فنا از درجات کمالِ شهود عرفان است، این دو. اگر کسی به مقام فنا رسید نابود نمی شود، هست ولی نه خود را می بیند و نه غیر خود را! حالا می خواهد خدا را مشاهده کند؛ یک موجود محدود اگر بخواهد خدا را مشاهده کند، به اندازهٴ خود خدا را مشاهده می کند و خدا اندازه ندارد، پس ظهور او را می بیند؛ این است که سیدنا الاستاد مرحوم امام فرمود محال است که هیچ پیغمبر و ولی ای به ذات خدا دسترسی پیدا کند! او یک حقیقت نامتناهی است! برهان تا این‌جا راه دارد، هر اندازه که برهان و علم حصولی و استدلال باشد، آدم جلو می رود و همان خدا را می پسندد و به همان اشاره می کند، می گوید این‎چنین حقیقتی در عالَم هست که من نمیتوانم درک کنم! «لَا یدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا ینَالُهُ غَوْصُ الْفِطَن‏»،[3] ﴿یحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ﴾.[4] فرمود بالا بروید و حکیمانه بیندیشید فکرت نمی ‎رسد، پایین بروید و عارفانه غواصی کنید پیدا نمی کنید، این حرف ها بوسیدنی است! ادامه👇👇👇