eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
770 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
13 🔹 بررسی واژه ها: 📚 اُنثی:از ریشه اَنَثَ (تکرار 30 بار) انثى به معنى ماده است مقابل نر، خواه انسان باشد یا غیر آن. منظور از ذکر و انثی در آیه آدم و حواست. 📚 شعوبا: از شعب نسل یا نژادی از مردم ،ایل و طایفه بزرگ جمع شُعَب،تیره و ملت ها،جمیع عظیمی از مردم که دارای اصل واحدی بوده وقبیله ها از آن منشعب و جدا گردد. 📚 لتعارفوا:از باب تفاعل (تَعارَفَ)تا تفاوت ها و زمینه ها و استعدادهای گوناگون یکدیگر را بشناسید 📚 اتقاکم: از ریشه وقی(تکرار مشتقات 258 بار) وقایه و وقاء حفظ شىء است از آنچه اذیت و ضرر مى رساند. با ما همراه باشید را به معرفت جویان قرآنی معرفی کنید @rahighemakhtoom
13 🔷 نکات مهم آیه 13 سوره حجرات: ✳ *بعضى مفسّران این آیه را مرتبط با آیات قبل دانسته و گفتهاند: چون مسخره و غیبت کردن، برخاسته از روحیّهى خودبرتربینى و تحقیر دیگران است، این آیه مىفرماید: ملاک برترى و کرامت، تقواست، نه جنس و نژاد. ✳ *قرآن، تمام تبعیضهاى نژادى، حزبى، قومى، قبیلهاى، اقلیمى، اقتصادى، فکرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مىشمارد و ملاک فضیلت را تقوا مىداند. «ان اکرمکم عنداللّه أتقاکم» ✳ *در کتاب آغاز و انجام جهان ص 138-140 گفته: در سوره توحید اوصافى براى خداوند متعال ذکر شده است که همه آنها منحصر در ذات مقدّس اوست خدا احد است، صمد است... و زائیده نشده و همتائى براى او نیست با این سوابق و لواحق بدست مى آوریم: تنها خداوند است که نزائیده است و جز او هر چه و هر که است همه زاینده اند و زائیده اند پس لابد همه ماده هستند، ماده اى نکره و ناشناس، زن نیستند ولى زائیده اند. (نقل به اختصار). مراد صاحب کتاب این است که کلمه اناث در معنى حقیقى خود است و احتیاج به تأویل نیست و موجودات عالم جز خدا همه انثى هستند و مىزایند و انثى لازم نیست فقط زن باشد ، تمام موجودات تو در تو هستند و به تدریج از هم زائیده و باز مىشوند. این سخن در نظر نگارنده بسیار عمیق و از همه صحیح تر و درست تر است و اللّه العال م. 🌴🌴🌴🌴🌴 با ما همراه باشید را به معرفت جویان قرآنی معرفی کنید @rahighemakhtoom
🔷 برداشت کلی: 👇👇👇 *دراین آیه به سه اصل مهم اشاره شده است: اصل مساوات در آفرینش زن و مرد، اصل تفاوت در ویژگىهاى بشرى و اصل اینکه تقوا ملاک برترى است. البتّه در آیات دیگر قرآن، ملاکهایى از قبیل علم، سابقه، امانت، توانایى و هجرت نیز به چشم مىخورد. با ما همراه باشید را به معرفت جویان قرآنی معرفی کنید ❇❇❇ پیام های آیه 13 سوره حجرات در پست های بعدی با ما همراه باشید .... @rahighemakhtoom
امام صادق (علیه السلام)افرمود؛مسیح (علیه السلام) می گفت: ان التارک شفاء المجروح من جرحه شریک لجارحه لا محالة... آن که درمان کردن زخم زخمدیده ای را واگذارد، ناگزیر، شریک کسی است که زخم را بر بدن وی نشانده است. الكافي، ج8، ص345.
📚 تفسیرالفاظ قرآن از زمان رسول خداآغاز گردید 🔹🔹 تفسير و بيان الفاظ و عبارات قرآن مجيد از عصر نزول شروع شده و شخص پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به تعليم قرآن و بيان معانى و مقاصد آيات كريمه آن مى‌پرداخته است؛ چنان كه خداى متعال مى‌فرمايد: وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» «نحل،آیه44» و نازل كرديم بر تو كتاب را تا براى مردم آنچه را برايشان فرو فرستاده شده بيان نمايى. 🔹 و مى‌فرمايد: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «جمعه،آیه4» اوست- خدا است- كه درامى‌ها پيغمبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را برايشان مى‌خواند و ايشان را تزكيه مى‌كند و كتاب و حكمت را به ايشان ياد مى‌دهد و تعليم مى‌كند. 🔹 و در زمان آن حضرت به امر وى جمعى به قرائت و ضبط وحفظ قرآن اشتغال‌ داشتند كه قرّاء ناميده مى‌شدند. و پس از رحلت صحابه آن حضرت و پس از ايشان ساير مسلمانان به تفسير قرآن اشتغال داشتند و دارند. ✳✳✳ پیدایش و سیر تفسیر الفاظ قرآن ☀☀☀☀☀ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
📚 تفسیر قرآن پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله 🔹 (علم تفسیر و طبقات مفسرین) 🔹 پس از رحلت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله جمعى از صحابه مانند ابى‌بن كعب و عبداللَّه بن مسعود و جابر بن عبداللَّه و ابوسعيد خدرى و عبداللَّه بن زبير و عبداللَّه بن عمر و انس و ابوهريره و ابوموسى و از همه معروف‌تر عبداللَّه بن عباس به تفسير اشتغال داشتند. 🔷 روش تفسیری مفسرین اولیه: و روش‌شان در تفسير اين بود كه گاهى آنچه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در معانى آيات قرآنى شنيده بودند در شكل روايت مسند نقل مى‌كردند «الاتقان،بخش آخر» اين احاديث از اول تا آخر قرآن جمعاً دويست و چهل و چند حديثند كه سند بسيارى از آنها ضعيف و متن برخى از آنها منكر است و گاهى تفسير آيات را در صورت اظهار نظر بى‌اين كه به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله اسناد دهند القا مى‌كردند. 🔹🔹 متأخرين اهل تفسير از اهل‌سنت اين قسم را نيز جزء روايات نبوى در تفسير مى‌شمارند، زيرا صحابه علم قرآن را از مقام رسالت آموخته‌اند و مستبعد است كه خودشان از خود چيزى گفته باشند. 🔹🔹🔹🔹🔹 ✏ ولى دليلى قاطع بر اين سخن نيست، علاوه به اين كه مقدار زيادى از اين قسم رواياتى است كه در اسباب نزول آيات و قصص تاريخى آنها وارد شده و هم چنين در ميان اين روايات صحابى بسيارى از سخنان علماى يهود كه مسلمان شده بودند مانند كعب‌الاحبار و غيره بدون اسناد يافت مى‌شود. ✏ و هم چنين ابن‌عباس بيشتر اوقات در معناى آيات به شعر تمثل مى‌كرد چنان كه در روايتى كه از ابن‌عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دويست واندى سؤال به اشعار عرب متمثل مى‌شود، و سيوطى در كتاب‌ الاتقان‌، 190 سؤال از آن جمله را روايت مى‌كند و با اين‌حال رواياتى را كه از مفسرين صحابه رسيده نمى‌توان روايات نبوى شمرد و اعمال نظرى را از صحابه نفى كرد. و مفسرين صحابه را اهل طبقه اول گرفته‌اند. ✳✳✳ پیدایش و سیر تفسیر الفاظ قرآن ☀☀☀☀☀ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
📝 ترجمه مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، که توبه آنها پذیرفته خواهد شد؛) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. (آل عمران/ 89) . . Except for those who repent after that and correct themselves. For indeed, Allah is Forgiving and Merciful , . . 📝 خلاصه تفسیر در این آیه راه بازگشت را به روی این افراد می‌گشاید و به آنان اجازه توبه می‌دهد چرا که هدف قرآن در همه جا و است، . می‌فرماید: «مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و اصلاح نمایند و در مقام برآیند (که توبه آنان پذیرفته می‌شود) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است» . از این تعبیر استفاده می‌شود که گناه در ایمان انسان ایجاد می‌کند که بعد از توبه باید کند تا این نقص بر طرف گردد. . .
🔹 تفسیر نگاشت سوره حجرات آیه 14 قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ ۖ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ 🔹 ترجمه نگاشت: عربهای بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» 🌴🌴🌴🌴🌴 با ما همراه باشید را به معرفت جویان قرآنی معرفی کنید @rahighemakhtoom
🔹 واژه نگاشت: 📚 الاعراب: «اعراب» ازکلماتى است که معناى جمعى دارد و مفردى براى آن از نظر لغت عرب نیست; وچنان که ارباب لغت مانند:مؤلف«قاموس»، «صحاح»، «تاج العروس» و دیگران گفته اند; این کلمه تنها به عرب هاى بادیه نشین اطلاق مى شود; و هنگامى که معناى مفرد آن را اراده کنند، همین کلمه را با «یاء نسبت»، به صورت «اعرابى» به کار مى برند. بنابراین، بر خلاف آنچه بسیارى تصور مى کنند «اعراب» جمع «عرب» نیست; بلکه به معناى عرب هاى بادیه نشین است. ولى، در اخبار و روایات اسلامى مفهوم وسیع ترى پیدا کرده و به تعبیر دیگر مفهوم اسلامى آن با منطقه جغرافیایى بستگى ندارد; بلکه با طرز تفکر و منطقه فکرى مربوط است. آنها که دور از آداب و سنن و تعلیم و تربیت اسلامى هستند ـ هر چند شهرنشین باشند ـ اعرابى اند و بادیه نشینان آگاه و آشنا به آداب و سنن اسلامى، اعرابى نیستند و مدنى به شمار مى روند. 📚 آمنا: از مادّه «أمِن» به صورت صیغه «جمع»(۸۷۹ بارمشتقات آن به کار رفته است) 📚 یلتکم: از«لاتَهُ یَلیتُهُ لَیْتاً» یعنى او را منصرف کرد و حقش را ناقص نمود معنى آیه: اگر به خداو رسول اطاعت کنید خدا از ثواب اعمال شما چیزى نکاسته و کم نمى کند. 🌴🌴🌴🌴🌴 با ما همراه باشید را به معرفت جویان قرآنی معرفی کنید @rahighemakhtoom
🔷 پیام ها و نکته ها: ✳ برخی از بادیه نشینان صدر اسلام با وجود عدم باور قلبی به حقیقت دین مدعی ایمان و باور به آن بودند. ✳ برخی از مدعیان به امید برخورداری از امتیاز مومنان در جامعه اسلامی اظهار ایمان می کنند. ✳ شناخت سطحی و صوری برخی از بادیه نشینان از ایمان و دین داری ✳ بادیه نشینی از عوامل کندی نفوذ فرهنگ و معارف عمیق در میان اعراب ✳ پیامبر صلی الله علیه و آله مامور به اعلام رد ایمان بادیه نشینان در عین پذیرش اسلام آنان(قل لا تومنوا) ✳ وجود تفاوت واقعی میان اسلام و ایمان ✳ حقیقت ایمان دارای مرتبه ای برتر از اسلام ✳ ایمان به معنای راهیابی دین در قلب و باور آدمی و اسلام به معنای صرف تسلیم ظاهری و ترک مخاصمه و دشمنی ظاهری با دین است. ✳ لزوم بازگذاشتن راه اصلاح و تعالی در عین نقد اندیشه ها و ادعاها ✳ رد ادعای ایمان اعراب از سوی خداوند،نمودی از علم او به ژرفای قلب آدمیان ✳ تضمین قطعی پاداش اعمال در صورت تسلیم و اطاعت از دستورات خدا و رسول (لا یلتکم من اعمالکم شیئاً) ✳ ضایع نشدن کمترین تلاش مومنان در پرتو اطاعت از خدا و رسول ✳ اطاعت کامل از خدا و رسول،نمود رهیافت ایمان به قلب ✳ تجلی ایمان در اعمال و رفتار انسان( در حالی که بحث از ایمان است می فرماید از اعمال شما نمی کاهد) ✳ قلب انسان جایگاه ایمان ✳ اطاعت از خدا ورسول امری متلازم و تفکیک ناپذیر ✳ خداوند بسیار آمرزنده-غفور- و مهربان-رحیم- ✳ اطاعت از خدا و رسول زمینه بخشش لغزش ها ✳ پاداش کامل اعمال مومنان جلوه رحمت ویژه و خاص خداوند به اهل ایمان ✳ آمرزش و چشم پوشی از لغزش ها جلوه رحمت ویژه الهی به مومنان. 🌴🌴🌴🌴🌴 با ما همراه باشید را به معرفت جویان قرآنی معرفی کنید @rahighemakhtoom
📚تفسیر قرآن پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله: 🔹 (علم تفسیر و طبقات مفسرین) 🔷طبقه دوم جماعت تابعين هستند كه شاگردان مفسرين صحابه مى‌باشند مانند مجاهد و سعيدبن جبير و عكرمه و ضحاك و از اين طبقه است حسن بصرى و عطاءبن‌ابى رباح و عطاءبن ابى‌مسلم و ابوالعاليه و محمدبن كعب قرظى و قتاده و عطيه و زيدبن‌اسلم و طاوس يمانى. 🔷طبقه سوم شاگردان طبقه دوم مى‌باشند مانند ربيع‌ابن انس‌ و عبدالرحمن‌بن‌ زيدبن اسلم و ابوصالح كلبى و نظراء ايشان؛ و طريق تابعين در تفسير اين بود كه تفسير آيات را گاهى در شكل روايت از پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله يا صحابه نقل مى‌كردند و گاهى معناى آيه را بى‌اين كه به كسى اسناد دهند، در صورت اظهار نظر ايراد مى‌كردند، و متأخرين مفسرين با اين اقوال نيز معامله روايات نبوى نموده آنها را روايات موقوفه‌ «1» مى‌شمارند و قدماى مفسرين به اين دو طبقه اطلاق مى‌شود. 🔷طبقه چهارم طبقه اولين مؤلفين تفسير است‌ «2»، مانند سفيان‌بن‌عيينه و وكيع‌بن‌جراح و شعبةبن حجاج و عبدبن‌حميد و غير ايشان و از اين طبقه است ابن‌جرير «3» طبرى صاحب تفسير معروف. ✳️روش تفسیری این گروه از مفسرین (روش و )طريقه اين طبقه نيز اين گونه بود كه اقوال صحابه و تابعين را در صورت روايت‌هاى معنعن در تأليفات تفسيرى خود وارد مى‌كردند و از نظر استقلالى خوددارى مى‌نمودند، جز اين كه ابن‌جرير طبرى در تفسير خود گاهى در ترجيح ميان اقوال اظهارنظر مى‌كند و طبقات متأخرين از اين طايفه شروع مى‌شود. 🔷طبقه پنجم كسانى هستند كه روايات را با حذف اسناد در تأليفات خود درج كردند و به مجرد نقل اقوال قناعت نمودند. 🔸🔸بعضى‌ طبقاتى كه ذكر شد طبقات مفسرين اهل سنت و جماعت بود و منشأ آن روش خاصى است كه از روز نخست در تفسير گرفته شده و آن معامله روايت نبوى است با اقوال صحابه و تابعين كه اعمال نظر در برابر آن از قبيل اجتهاد در مقابل نص شمرده مى‌شد، تا اختلال وضع اين روايات و آفتابى شدن تضاد و تناقض و دس و وضع در ميان آنها اجازه اعمال نظر به طبقه ششم مفسرين داد. ✳️✳️✳️ پیدایش و سیر تفسیر الفاظ قرآن ☀️☀️☀️☀️☀️ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🖋پیدایش و سیر تفسیر الفاظ قرآن 📚تفسیر قرآن پس از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله: 🔹 (علم تفسیر و طبقات مفسرین) 🔷روش مفسرين شيعه و طبقات‌شان‌🔷 ولى روشى كه شيعه در تفسير قرآن اتخاذ نموده است غير اين روش مى‌باشد و در نتيجه اختلاف روش طبقه‌بندى مفسرين نيز سيماى ديگرى به خود مى‌گيرد. شيعه به‌نص قرآن مجيد قول پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را در تفسير آيات قرآنى حجت‌ مى‌داند و براى اقوال صحابه و تابعين مانند ساير مسلمين هيچ‌گونه حجيتى قائل نيست مگر از راه روايت از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله جز اين كه به نص خبر متواتر ثقلين قول عترت و اهل‌بيت را تالى قول پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و مانند آن حجت مى‌دانند و ازين روى در نقل و اخذ روايات تفسيرى تنها به رواياتى كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام نقل شده اكتفا كرده‌اند و طبقات خود را به ترتيب زيرين به وجود آورده‌اند. ✳️✳️✳️ ☀️☀️☀️☀️☀️ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🔹طبقات مفسرین شیعه و روش تفسیری آنان🔹 🔷{طبقه اول‌} كسانى‌كه روايات تفسير را از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام فرا گرفته‌اند و در اصول خود به طور غيرمرتب ثبت كرده به روايت آنها پرداخته‌اند مانند زراره و محمدبن مسلم و معروف و جرير و امثال ايشان. 🔷{طبقه دوم‌} اهل تأليفات اولى تفسير مانند فرات‌ ابن‌ابراهيم و ابوحمزه ثمالى و عياشى‌ و على‌بن‌ابراهيم قمى و نعمانى صاحب تفسير. شيوه اين طبقه مانند طبقه چهارم از مفسرين اهل سنت اين بود كه روايات مأثوره را كه از طبقه اول اخذ كرده بودند با اسناد در تأليفات خودشان درج مى‌كردند و از هرگونه اعمال‌نظر خوددارى مى‌نمودند. و نظر به اين كه زمان دسترسى به ائمه اهل‌بيت عليهم السلام طولانى بود و تقريباً سيصد سال ادامه داشت طبعاً اين دو طبقه ترتب زمانى نداشته متداخل بودند و هم چنين‌ كسانى‌كه روايات را با حذف اسناد درج كنند بسيار كم بودند و درين باب به عنوان نمونه‌{تفسير} عياشى موجود را بايد نام برد كه يكى از شاگردان عياشى از تأليف عياشى اسناد روايات را اختصاراً حذف نموده و نسخه او به جاى نسخه عياشى داير گشته است. 🔷{طبقه سوم‌} طبقه ارباب علوم متفرقه است مانند سيدرضى‌ در تفسير ادبى خود و شيخ طوسى‌ در تفسير كلامى خود كه‌{تفسير تبيان‌} است و صدرالمتألهين‌ شيرازى در تفاسير فلسفى خود و ميبدى گنابادى در تفسير عرفانى خود و شيخ عبدعلى حويزى‌ و سيدهاشم بحرانى و فيض كاشانى در{تفسير نورالثقلين‌} و{برهان‌} و{صافى‌} و كسانى ميان عده از علوم در تفاسيرشان جمع كرده‌اند مانند شيخ طوسى‌ در تفسير{مجمع‌البيان‌} كه از راه‌هاى مختلف لغت و نحو و قرائت و كلام و حديث بحث مى‌كند. ✳️✳️✳️ ☀️☀️☀️☀️☀️ https://eitaa.com/rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 📚قرآن خود چگونه تفسير مى‌پذيرد؟ ✅پاسخ اين پرسش از فصول گذشته پيداست، زيرا: 🔹از جانبى، قرآن مجيد كتابى است همگانى و هميشگى و همه را مورد خطاب قرار داده و به مقاصد خود ارشاد و هدايت مى‌كند و نيز با همه به مقام تحدى و احتجاج مى‌آيد و خود را نور و روشن‌كننده و بيان كننده همه‌چيز معرفى مى‌كند و البته چنين چيزى در روشن شدن خود نبايد نيازمند ديگران باشد. 🔹و نيز در مقام احتجاج به اين كه كلام بشر نيست مى‌گويد «نساء آیه 82» قرآن كلامى يك‌نواختى است كه هيچ‌گونه اختلافى در آن نيست و هرگونه اختلافى كه به‌نظر مى‌رسد به واسطه تدبر در خود قرآن حل مى‌شود و اگر كلام خدا نبود اين طور نبود. و اگر چنين كلامى در روشن شدن مقاصد خود حاجت به چيزى ديگر يا كس ديگر داشت اين حجت تمام نبود. 🔸🔸زيرا اگر مخالفى مورد اختلافى پيدا كند كه از راه دلالت لفظى خود قرآن حل نشود از هر راه ديگرى غيرلفظ حل شود مانند اين كه ارجاع به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شود و وى بدون شاهدى از لفظ قرآن بفرمايد مراد آيه چنين و چنان است. البته مخالفى كه معتقد به عصمت و صدق آن حضرت نيست اقناع نخواهد شد؛ به عبارت ديگر، بيان و رفع اختلاف پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مثلًا بدون شاهد لفظى از قرآن تنها به درد كسى مى‌خورد كه به نبوت و عصمت آن حضرت ايمان داشته باشد و روى سخن و طرف احتجاج در آيه:{«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»} با مخالفين دعوت و كسانى است كه ايمان به نبوت و عصمت آن حضرت ندارند. و قول خود آن حضرت بى‌شاهد قرآنى مسلم آنان نمى‌باشد. با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 🔹از طرف ديگر خود قرآن به بيان و تفسير پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و پيغمبر اكرم به بيان و تفسير اهل‌بيت خود حجيت مى‌دهد. 🔸🔸نتيجه اين دو مقدمه اين است كه در قرآن مجيد برخى از آيات با برخى ديگر تفسير شود و موقعيت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت او در برابر قرآن موقعيت معلمين‌ معصومى باشد كه در تعليم خود هرگز خطا نكنند و قهراً تفسيرى كه آنان كنند با تفسيرى كه واقعاً از انضمام آيات به همديگر به دست مى‌آيد مخالف نخواهد بود. با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📋🖋نکته های تکمیلی تفسیر آیه 14 سوره ✳️تفاوت اسلام با ایمان‌ 1. تفاوت در عمق. اسلام، رنگ ظاهرى است، ولى ایمان تمسّک قلبى است. امام صادق صلى الله علیه و آله به مناسبت آیه ‌ى‌ «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» فرمود: رنگ الهى اسلام است، و در تفسیر آیه‌ى‌ «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌» فرمود: تمسّک به ریسمان محکم الهى، همان ایمان است. 2. تفاوت در انگیزه. گاهى انگیزه ‌ى اسلام آوردن، حفظ یا رسیدن به منافع مادّى است، ولى انگیزه ‌ى ایمان حتماً معنوى است. امام صادق علیه السلام فرمودند: با اسلام آوردن، خون انسان حفظ مى‌شود و ازدواج با مسلمانان حلال مى‌شود، ولى پاداش اخروى بر اساس ایمان قلبى است. 3. تفاوت در عمل. اظهار اسلام، بدون عمل ممکن است، ولى ایمان باید همراه عمل باشد، چنانکه در حدیث مى‌خوانیم: «الایمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل» بنابراین در ایمان، اسلام نهفته‌ است، ولى در اسلام ایمان نهفته نیست. در حدیث دیگرى، اسلام، به مسجد الحرام وایمان به کعبه تشبیه شده که در وسط مسجدالحرام قرار گرفته است. امام باقر علیه السلام فرمود: ایمان، چیزى است که در قلب مستقر مى‌شود و انسان به وسیله آن به خدا مى‌رسد و عمل، آن باور قلبى را تصدیق مى‌کند. ولى اسلام چیزى است که در گفتار و رفتار ظاهر مى‌گردد، گرچه در قلب جاى نگرفته باشد. 4. تفاوت در رتبه. در حدیث مى‌خوانیم: ایمان، بالاتر از اسلام و تقوا، بالاتر از ایمان و یقین، بالاتر از تقوا است و در میان مردم چیزى کمیاب‌تر از یقین نیست. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📚 تفسیر نگاشت سوره آیه 15 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا بِاللَّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ ثُمَ‌ لَمْ‌ یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ‌ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ فِی‌ سَبِیلِ‌ اللَّهِ‌ أُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ الصَّادِقُونَ‌* 🔹 ترجمه: مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده‌اند؛ آنها راستگویانند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📋✏ واژه نگاشت: (سوره حجرات آیه 15) 🔹 إِنّمَا:(ان+ما) ماء کافّه بر آن داخل شده و معنى فقط این است جز این نیست، مىدهد مثل [فصّلت:6]،معنای حرفی دارد و از جهت عمل و تاثیر اعرابی بر پس از خود خنثی است. 🔹 ثُمَّ:حرف عطف است و دلالت بر تأخیر دارد. مثل [مؤمنون:31] راغب گوید: ثمّ دلالت بر تأخیر ما بعد از ما قبل را دارد با لذّات باشد یا در رتبه و یا در وضع چنانکه در قبل و اوّل نیز این سه اعتبار هست. «ثمّ» گاهى براى ترتیب خبر دادن مىآید مثل: «اعجبنى ما صنعت الیوم ثمّ ما صنعت الامس اعجب منه» «کار امروز تو را دیدیم، سپس کار دیروزت را هم نیز مشاهده کردیم»،ثمّ در اینجا فقط براى ترتیب خبر است. على هذا در این آیات [صافات:76-82] ثمّ براى ترتیب خبر است وگرنه مى بایست غرق قوم قبل از نجات نوح و اهلش گفته شود مگر آنکه بگوئیم: نجات با سوار شدن بکشتى تحقّق یافته است، در این صورت ثمّ در معناى معمولى خود به کار رفته است. ولى در دو آیه [نحل:110] براى ترتیب خبر است زیرا ترتیب در میان دو امر فوق نیست دقّت در ما قبل و ما بعد این دو آیه مطلب را بیشتر روشن مىکند. همچنین است آیه 52 از سوره یونس و به احتمال قوى آیه 17 سوره بلد و 16 سوره اعراف. این واژه در قرآن بار۳۳۸ تکرار شده است 🔹 یَرتابُوا:از ریشه "ریب"36 بار تکرار شده است. ریب به معنى شک است ، بدترین شک،شکّ، تهمت،ظنّ و حاجت معنى شده است ولى قرآن آن را در شک به کار برده است. در بعضى آیات تهمت و اضطراب قلب نیز مراد باشد [نور:50]، [حدید:14]. قلق و تشویق قلب، افعال این ماده در قرآن مجید همه از افتعال آمده و آن چنانکه در اقرب الموارد گفته به شکّ افتادن و شمک کردن است و اگر با «باء» همراه باشد مثل «ارتاب به فلان» به معنى تهمت زدن مىآید. در بعضى آیات کلمه «مُریب» صفت «شکّ» آمده مثل [هود:62]، [سباء:54]، [فصّلت:45]. ریب المنون را حوادث روزگار گفته اند. (که شخص را مضطرب مىکنند). * [توبه:110]. ریبه چنانکه راغب و جوهرى گفته اسم مصدر است از ریب یعنى ساختمانى که ساختهاند پیوسته مایه اضطراب دلهایشان است تاوقتیکه دلهایشان پاره پاره شود. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
📘 نکته ها و پیام ها: 🔹 *مومنان واقعی ،دارای ایمان به خدا و رسول و به دور از هرگونه شک و تردید(ایمان و شک متضاد هستند ،قلب متضاد را بر نمی تابد)انما حصر را می رساند ،مومن وقتی در مَامَن و دژ امان الهی قرار می گیرد که ایمان وی حقیقی باشد. 🔹 *ایمان آمیخته به شک داخل در مقوله اسلام به معنای عام آن است نه ایمان واقعی(یعنی از مزایای حقوقی و اجتماعی جامعه اسلامی استفاده می کند اما این که در دژایمن سعادت قرار گیرد تنها ایمان قلبی و صادقانه لازم است) 🔹 *ایمان به خداوند و رسول او باوری ملازم با هم و تفکیک ناپذیر *ایثارمال+ایثارجان+ایمان ثابت و استوار نشانه مومنان واقعی 🔹 *ایمان واقعی دارای ریشه و ثبات در اندیشه و جلوه گر در کردار و رفتارآدمی 🔹 *جهاد با جان و مال نشانه یقین و استواری در ایمان ✳✳✳ ادامه پیام ها در پست های بعدی صبور باشید 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
تفسیر واقعی از دیدگاه علامه طباطبایی ره از مباحث گذشته نتیجه می گیریم كه تفسير واقعى قرآن تفسيرى است كه از تدبر در آيات و استمداد در آيه به آيات مربوطه ديگر به دست آيد. به عبارت ديگر در تفسير آيات قرآنى يكى از سه راه را در پيش داريم: 1- تفسير آيه به‌تنهايى با مقدمات علمى و غيرعلمى كه در نزد خود داريم. 2- تفسير آيه به معونه روايتى كه در ذيل آيه از معصوم رسيده. 3- تفسير آيه با استمداد از تدبر و استنطاق معناى آيه از مجموع آيات مربوطه و استفاده از روايت در مورد امكان. طريق سوم، همان روشى است كه در فصل گذشته استنتاج كرديم و آن روشى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت او در تعليمات خود به آن اشاره فرمودند؛ چنان كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمايد «و انما نزل ليصدق بعضه بعضاً» و اميرالمؤمنين فرمايد: «ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض» و از بيان گذشته روشن است كه اين طريقه غير از طريقه‌اى است كه در حديث نبوى معروف: « {من فسر القرآن برأيه فليتبوء مقعده من النار؛} 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
تفسیر به رای! حديث نبوى معروف: « {من فسر القرآن برأيه فليتبوء مقعده من النار؛} هر كس قرآن را به رأى و نظر خود تفسير كند جاى خود را در آتش درست كند» از آن نهى شده است، زيرا در اين روش قرآن با قرآن تفسير مى‌شود نه با رأى تفسيركننده. {طريق اول،} قابل اعتماد نيست و در حقيقت از قبيل تفسير به رأى مى‌باشد مگر در جايى كه با طريق سوم توافق كند. {طريق دوم،} روشى است كه علماى تفسير در صدر اسلام داشتند و قرن‌ها رايج و مورد عمل بود (چنان كه در فصل‌هاى گذشته مذكور شد) و تاكنون نيز در ميان اخباريين اهل سنت و شيعه معمول به مى‌باشد. طريقه‌اى است محدود در برابر نياز نامحدود، زيرا ما در ذيل شش‌هزار و چند صد آيه قرآنى صدها و هزارها سؤالات علمى و غيرعلمى داريم پاسخ اين سؤالات و حل اين معضلات و مشكلات را از كجا بايد دريافت نمود؟ آيا به روايات بايد مراجعه نمود؟ در صورتى‌كه آنچه نام روايت نبوى مى‌شود بر آن گذاشت از طرق اهل سنت و جماعت به دويست‌وپنجاه حديث نمى‌رسد گذشته از اين كه بسيارى از آنها ضعيف و برخى از آنها منكر مى‌باشند و اگر روايات اهل‌بيت را كه از طرق شيعه رسيده در نظر آوريم درست است به هزارها مى‌رسد و در ميان آنها مقدار معتنابهى احاديث قابل‌اعتماد يافت مى‌شود ولى در هرحال در برابر سؤالات نامحدود كفايت نمى‌كند، گذشته از اين كه بسيارى از آيات قرآنى هست كه در ذيل آن از طريق عامه و خاصه حديث وارد نشده است. يا در اين مشكلات به آيات مناسبه بايد برگشت كه در اين طريقه ممنوع است؟ يا اصلًا از بحث خوددارى كرد و نياز علمى را ناديده انگاشت؟ در اين صورت آيه‌{«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ» «1» با دلالت روشن‌تر از آفتاب خود چه معنا خواهد داشت؟ و جمله‌{«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» «» «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» «» كتابى است مبارك بر تو نازل كرديم براى اين كه آياتش را تدبر كنند و ارباب عقول متذكر شوند و آيه: {«أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ» «» آيا اين سخن را تدبر نكرده‌اند يا به سوى ايشان چيزى (تازه) آمده كه به سوى پدران گذشته‌شان نيامده بوده چه مفهومى خواهد داشت؟ و احاديث مسلمه‌اى كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام رسيده و به مردم توصيه و تأكيد نموده كه در مشكلات وقتى به قرآن مجيد مراجعه نمايند «» چه اثرى خواهد بخشيد؟ 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
اساساً بنا به اين طريقه مسئله تدبر در قرآن كه به مقتضاى آيات كثيره يك وظيفه عمومى است مورد ندارد. و هم‌چنين از طرق عامه در حديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و از طرق خاصه در اخبار متواتره‌ از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام عرض اخبار به كتاب اللَّه وظيفه قرار داده شده، به موجب اين اخبار، حديث بايد به كتاب خدا عرض شود اگر موافق كتاب باشد به آن اخذ و عمل شود و اگر مخالف باشد طرح گردد. بديهى است مضمون اين اخبار وقتى درست خواهد بود كه آيه قرآنى به مدلول خود دلالت داشته باشد و محصل مدلول آن- كه تفسير آيه است- داراى اعتبار باشد و اگر بنا شود كه محصل مدلول آيه- تفسير- را خبر تشخيص دهد عرض خبر به كتاب معناى محصلى نخواهد داشت. اين اخبار بهترين گواه است بر اين‌كه آيات قرآن مجيد هم مانند ساير كلام دلالت بر معنا دارند و هم دلالت آنها با قطع نظر از روايت و مستقلا حجت است. پس آنچه از بحث‌هاى گذشته روشن شد اين است كه وظيفه مفسر اين است كه به احاديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام كه در تفسير قرآن وارد شده مرور و غور كرده به روش ايشان آشنا شود پس از آن طبق دستورى كه از كتاب و سنت استفاده شد به تفسير قرآن پردازد و از رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده به آنچه موافق مضمون آيه است اخذ نمايد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
📚 نمونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن 👇👇👇👇👇 خداوند متعال در چندين جا از كلام خود مى‌فرمايد:{«اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»* - زمر، آيه 62 -آفريننده هر چيز هر چه كلمه شى‌ء بر آن اطلاق مى‌شود (جز خدا) خداست. اين مفهوم در چهار جا از قرآن مكرر شده، و به موجب آن هر چه در جهان آفرينش فرض شود آفريده خداست و هستى آن از اوست. البته نبايد از اين نكته غفلت كرد كه قرآن در صدها آيه عليت و معلوليت را تصديق مى‌كند و فعل هر فاعلى را به خود آن فاعل نيز نسبت مى‌دهد آثار اشيا را مانند سوزانيدن آتش و رويانيدن زمين و بارانيدن آسمان را از آنِ آنها مى‌داند و افعال اختياريه انسان را به پاى خود انسان مى‌نويسد. و در نتيجه، كننده هر كار همانا صاحب آن كار است ولى هستى‌بخش و وجود دهنده كار و صاحب كار خداست و بس. و پس از اين تعميم كه به آفرينش داد مى‌فرمايد: {«الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ» - سجده، آيه 7 -خدايى كه هر آنچه آفريد زيبا قرار داد. به موجب انضمام اين آيه به آيه گذشته زيبايى با آفرينش دوش بدوش هم پيش مى‌روند و هر چه در جهان هستى داراى هستى است داراى زيبايى است و جز زيبايى صفتى ندارد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
(و نيز )نبايد از اين نكته غفلت داشت كه قرآن در آيات بسيارى خير در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و هم چنين نيك در برابر بد و زيبا در برابر زشت را تصديق مى‌كند و بسيارى از كارها و كردارها و پديده‌ها را بد و زشت مى‌شمارد، ولى چيزى كه هست اين همه بدى‌ها و زشتى‌ها و ناگوارى‌ها از راه نسبت و مقايسه پيدا مى‌شود و وجود قياسى و نسبى دارند نه نفسى. (ذاتی) مثلًا مار و كژدم بد هستند ولى نسبت به انسان و حيواناتى كه از نيش آنها متضررند نه نسبت به سنگ و خاك. مزه تلخ و بوى مردار منفورند ولى نسبت به ذائقه و شامه انسان نه نسبت به همه. پاره‌اى از رفتارها و كردارها زشت هستند ولى نسبت به نظام اجتماعى انسان نه در هر نظامى و نه با قطع نظر از نظام اجتماع. آرى، اگر از نسبت و مقايسه آدمى صرف‌نظر شود دست به روى هر چه گذاشته شود جز اندامى زيبا و هستى حيرت‌بخش و خيره‌كننده‌اى به چشم نخواهد خورد و جلوه زيبايى جهان هستى از توانايى وصف و بيان بيرون است، زيرا خود وصف و بيان از زيبايان جهان هستى مى‌باشد. در حقيقت آيه شريفه نامبرده مى‌خواهد روى مردم را از زشت و زيباى قياسى و نسبى برگردانيده متوجه زيبايى مطلق نمايد و افهام و اندیشه ها را با نظر كلى و عمومى مجهز سازد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
پس از دريافت اين تعليم(مطلب) به صدها آيات قرآنى برمى‌خوريم كه با بيانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظام‌هاى جزئى و كلى را كه در آنها حكومت مى‌كند آيه و علامت خداى تعالى معرفى مى‌كند و آنها را از هر جهت كه فرض شوند (درست تأمل شود) نشان دهنده خداى متعال مى‌شمارد. ما از اين بيانات و با عطف نظر(توجه و دقت) به دو آيه گذشته مى‌فهميم كه اين زيبايى بهت‌آور كه سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زيبايى ساحت كبريايى است كه از راه آيات آسمانى و زمينى مشاهده مى‌شود و هر يك از اجزاء جهان دريچه‌اى است كه‌ بخشى از فضاى دلنشين و نامتناهى بيرون از خود را ارائه مى‌دهد و هيچ كدام از خود چيزى ندارد. و از اين روى قرآن كريم در آيات ديگرى هر جمال و كمال را از آن ساحت كبريا مى‌شمارد چنان كه مى‌فرمايد: {«هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» - مؤمن، آيه 65 - اوست زنده خدايى جز او نيست. {«أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - بقره، آيه 165 -اين كه همه قوه و نيرو از آن خداست) {«فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - نساء، آيه 139-به درستى همه عزت از آن خداست. «و هو العليم القدير» «و هو السميع البصير». {«اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» -طه، آيه 8-خدا جز او خدايى نيست هر نامى كه نيكوتر است از آن اوست. به مقتضاى اين آيات همه زيبايى‌هايى كه در جهان هستى جلوه‌گر است حقيقت آن از آن ساحت كبريا مى‌باشد و براى ديگران چيزى جز مجاز و عاريت باقى نمى‌ماند. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom