eitaa logo
رهجو
941 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️قرینه(1) 🔸افرادی که کارشان با متون است بالخصوص متون مقدس، به خوبی می دانند که آنچه ما از ظاهر اولیه ی کلام می فهمیم(به آن مراد استعمالى گفته می شود) لزوما همان معنای مقصود گوینده و مراد جدی او نیست و به صورت دایمی، نمی توان تطابق میان مفهوم سخن با مقصود سخن گو را ادعا کرد. دلیل این امر این است که 👈ما بالوجدان دریافته ایم که در فرایند انتقال معنا، غیر از الفاظ از هر چيزى كه بتواند در تفهيم مؤثر باشد، استفاده مى‌كنيم؛ مانند حركات دست و سر و چشم و... گاه شأن گوينده يا زمان و مكانِ كلام نيز در انتقال معنا دخالت مى‌كند به عبارت دیگر در انتقال معنا عواملی دست به دست هم می دهند تا معنای مورد نظر انتقال پیدا کند. 🔅برای مثال معلمی شاگرد تنبل و درس نخوانده ی خود را افلاطون خطاب می کند با توجه به قرائن موجود مانند تنبلی مخاطب، متوجه می شویم که معلم در حال تحقیر و استهزاء شاگرد خود است. 〽️ما اغلب بدون اينكه توجه داشته باشيم، بيش از نيمى از معانى مورد نظر خود را با قرينه مى‌گوييم. در واقع، متن در ميانۀ يك چندضلعى قرار دارد كه ما از آن به نظام قرائن ياد مى‌كنيم. 🔹 نکته ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که ما گاه در مجلس گفت‌وگو و مخاطب سخن هستيم و گاه در خارج از مجلس. تفاوت اين دو بديهى است؛ زيرا گوينده و شنونده در اين شرايط‍‌، به مسائلى توجه دارند كه گاه بر افراد غايب از مجلس پوشيده است. ممكن است هر دو، حالت عجله داشته و به گفت‌وگوى اجمالى بسنده كرده باشند. از اين رو انتظار تفصيل و دقت نظر نيست. اما شخص غايب از مجلس، ممكن است گمان كند كه گوينده در مقام تفصيل بوده است، اما به همين مقدار از سخن اكتفا كرده است. 💢بنابراین ما نیازمند یک بحث منسجم و منظم از قرائن هستیم که متاسفانه در کتب حوزوی وجود ندارد. @rahjoo_213
✳️قرینه(2) 🔻برای درک بهتر از قرینه و این که توجه نکردن به قرائن باعث بدفهمی در احادیث می شود، مثالی رو خدمت دوستان ارائه می دهیم: 🔸مى‌دانيم كه پنج چيز وضو را باطل مى‌كند.خواب،خروج بول،غائط،ريح و آميزش جنسى؛👈اما حديثى در دست است كه مبطلات وضو را منحصر به آنچه از مخارج انسان بيرون مى‌آيد مانند غائط،بول و ريح،كرده و بقيه را ذكر ننموده است: 🔹ابو بصير مرادى از امام صادق(ع)دربارۀ نقض وضو با حجامت و قى و هر خونى كه از رگها سيلان يابد پرسيد.امام فرمود:«در اينها وضو نيست.وضو تنها پس از خروج چيزى از دو مخرج انسان است،كه از نعمتهاى الهى به شمار مى‌آيند.» ▪️أبوبصيرِ المُراديِّ‌ِ عَنِ الإمامِ الصّادقِ:سَألْتُهُ عَنِ الْحِجامَةِ وَ الْقَيْ‌ْءِ وَ كلِّ دَمٍ سائِلٍ،فَقالَ:«لَيسَ فيهِ وُضُوءٌ،👈إنَّما الْوُضُوءُ مِمّا خَرَجَ مِنْ طَرَفَيكَ الَّذَينِ أنْعَمَ اللهُ بِهِما عَلَيك.» اگر به 👈 قرینه سياق توجه كنيم، معلوم مى‌شود كه اين حصر براى استثناى چيزهايى مانند خون و عفونت و مانند آن‌هاست. 🔅علامۀ مجلسى براى حل اين مشكل،انحصار مبطلات وضو را به چند چيز خارج شده از مخارج انسان كه در پاسخ امام به چشم مى‌آيد،حصر حقيقى ندانسته،بلكه آن را نسبى (اضافى) خوانده است. 🔅به سخن ديگر،پاسخ امام با عنايت به سؤال ذهنى راوى است كه آيا افزون بر بول و غائط،همه مواد ديگرى كه از بدن بيرون مى‌آيد،مانند خون حجامت و اخلاط بينى و يا قى كردن نيز وضو را باطل مى‌كند؟ 👈 امام هم با توجه به اين محدوده،يعنى چيزهاى خارج‌شده از بدن،نواقض وضو را محصور به بخشى از اين مواد مى‌كند و به نواقض ديگر نظر ندارد. 💢اين توجه موجب مى‌شود كه ما نواقض وضو را به آنچه در اين حديث گفته شده حصر نكنيم و ناقضهايى مانند خواب را كه ارتباطى با مواد خارج شدنى از بدن ندارد از دايرۀ بيان حديث بيرون بدانيم و تعارضی در بین روایات نبینیم. @rahjoo_213
اقسام قرینه.pdf
130.6K
✳️قرینه (3) 🔸 قرینه از « مقارنه » گرفته شده، و به معنای هر چیزی است که همراه کلام بوده و مخاطب را به آن معنایی که مراد جدی متکلم است، راهنمایی می‌کند؛ 👈 به بیان دیگر، هر آن چیزی که به مطلوب اصلی متکلم اشاره نموده و بیان گر مراد جدی او است، به گونه‌ای که اگر آن نباشد، معنای دیگری که مراد متکلم نیست، افاده می‌گردد. 💢اقسام قرینه: 1️⃣ قرينه به اعتبار منشأ آن به قرينه شرعى، عقلى، عرفى، ارتكازى و مقامى تقسيم شده است. 2️⃣ قرينه به اعتبار از جنس الفاظ بودن و نبودن، به لفظى و غير لفظى تقسيم مى‌شود. 3️⃣ قرينه به اعتبار صرف كلام از معناى حقيقى به معناى مجازى و يا تعيين يكى از چند معنا، به قرينه صارفه و معيِّنه تقسيم شده است. 4️⃣ به اعتبار اتصال و عدم اتصال قرينه به ذوالقرينه، به قرينه متصل يا داخلى و قرينه منفصل يا خارجى تقسيم مى‌شود. 5️⃣ به اعتبار قطعى يا ظنى بودن دلالت قرينه،به قرينۀ قطعى و ظنى تقسيم شده است. 6️⃣ به اعتبار عموميت يا خصوصيت قرينه، به شخصى و نوعى تقسيم شده است. ♦️توضیح اقسام قرینه را می توانید در pdf ببینید. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(1) 🔸برای سلامت و محفوظ ماندن روایات، هر راوی از طُرق و راه‌های خاصّی حدیث معصوم (علیه‌السّلام) را فرا می‌گرفته که به آن‌ها «طُرق تحمّل حدیث» می‌گویند و این روش تا قبل از تدوین جوامع حدیثی و گسترش نسخه‌های آن، رایج بوده ولی اکنون رواج کم‌تری دارد. 🔹گر چه این مبحث در شرایط کنونی که کار تحمل عملا پایان یافته، اما دانستن آن از دو جهت مفید فایده است: 1️⃣ ما را با شیوه‌ها وکوشش پیشینیان در انتقال میراث روایی و دقت آنان آشنا می‌سازد. 2️⃣ با توجه به این که میان این طرق از نظر ارزش و اعتبار تفاوت است، با آشنا شدن شیوه‌ها در می‌یابیم که به عنوان مثال اگر روایتی از طرق سماع نقل شده باشد، از درجه اعتبار بیشتری نسبت به شیوه‌های دیگر، هم چون اجازه، یا وجادة، برخوردار است. 💢عموما برای تحمل حدیث هشت طریق را برشمرده‌اند که عبارتند از: سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت، اعلام، وصیت و وجادة. و برخی با ادغام وصیت با اعلام، طرق تحمل حدیث را بر هفت شیوه دانسته‌اند که عملا با هشت طریق تفاوت نخواهد داشت. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(3) 1️⃣سماع گفتار شيخ 🔸سماع به معناى شنيدن است؛ يعنى راوى در حضور شيخ حديث، روايتى را كه او از روى حافظه، يا نوشته مى‌خواند استماع كند و در صورتى كه راوى گفتار روايى شيخ را كتابت كند به آن «املاء» مى‌گويند. 👈به اتفاق همگان سماع، عالى‌ترين نوع در ميان طرق هشتگانۀ حديث است و طبعا حديثى كه از اين طريق تحمّل و نقل شده باشد از اتقان و اعتبار بيشترى نسبت به ساير طرق برخوردار است؛ زيرا اولا: دريافت حديث با اين شيوه به صورت تدريجى و جزئى انجام مى‌گيرد؛ يعنى راوى هريك از روايات را به صورت على حدّه از شيخ استماع مى‌كند. به عكس شيوه‌هايى مثل اجازه، اعلام، وصيت كه به صورت دفعى و كلّى انجام مى‌گيرد، مثلا شيخ حديث، اجازۀ نقل تمام روايات يك كتاب را به راوى مى‌دهد. و پيداست شيوۀ نخست از اتقان و دقت بيشترى برخوردار است. ثانيا: سماع در مواردى تحقق مى‌پذيرد كه مجلسى براى تحديث و استماع حديث فراهم شده باشد، چنان‌كه در گذشته مرسوم بوده، مشايخ حديثى در مساجد و مراكز علمى به صورت عمومى، يا در منازل خود به شكل خصوصى و به‌طور رسمى به نقل احاديث مى‌پرداختند و طالبان حديث نيز به منظور شنيدن روايات و ثبت آنها در چنين مجالسى حاضر مى‌شدند. اين گونه مجالس را مى‌توان شبيه جلسات دروس خارج حوزه دانست. و طبع چنين نشست‌ها آن است كه مطالب از سوى گوينده با دقت بيان شده و از سوى مستمعان با دقت حفظ‍‌ و ثبت مى‌شود. 🔹براى طريق نخست؛ يعنى سماع شيوه‌هاى متعددى برشمرده‌اند. الف. شيخ روايت را از روى كتاب و نوشته‌اى نقل كند؛ ب. نقل حديث از روى حافظه انجام گيرد؛ اعم از آن‌كه تنها راوى مخاطب شيخ باشد، يا در ميان جمعى باشد كه مخاطب شيخ‌اند، يا اساسا مخاطب شيخ شخصى ديگر بوده و راوى اتفاقا شنيده است. 💢به‌هرحال آنچه در سماع اهميّت دارد صدور روايت از زبان شيخ و شنيدن آن توسط‍‌ راوى است. از آنجا كه سماع حديث به آن اعتبار ويژه مى‌بخشد، گفته‌اند كه لازم است راوى اين‌گونه احاديث در مقام نقل، ازعبارت‌هاى صريح دال بر سماع؛ هم‌چون سمعت فلانا، حدّث فلان، حدّثنى، حدّثنا، أخبرنا، أنبانا و نظاير آنها استفاده كند. 📚حدیث شناسی، ج2، ص80 @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(4) 2️⃣قرائت بر شيخ 🔸از اين جهت كه بر گفتار و شنيدار متّكى است، شبيه طريق پيشين؛ يعنى سماع است. با اين تفاوت كه در سماع سخن از شيخ و شنيدن از سوى راوى انجام مى‌گيرد، اما در قرائت بر شيخ، روايت از سوى راوى خوانده شده و شيخ به استماع آن مى‌پردازد. به اين‌گونه تحمّل در اصطلاح محدّثان پيشين «عرض» گفته مى‌شده است؛ زيرا راوى در حقيقت روايت را بر شيخ عرضه مى‌كند و چنين شيوه‌اى زمانى قابل اعتنا است كه شيخ پس از شنيدن، صحّت آن را مورد تأييد قرار دهد. 🔹 قرائت بر شيخ نيز به شيوه‌هاى مختلف قابل تصور است؛ نظير آن‌كه راوى و شيخ هر دو با تكيه بر حفظ‍‌، به قرائت و استماع حديث بپردازند، يا هردو با تكيه به نگاشتۀ حديثى اين كار را انجام دهند، يا يكى با تكيه به حفظ‍‌ و ديگرى با تكيه به نگاشته به قرائت و استماع بپردازد. 👈دربارۀ ميزان اعتبار قرائت بر شيخ اختلاف وجود دارد: برخى آن را بالاتر از سماع و برخى برابر با سماع مى‌دانند، ولى نظر اكثر محدثان آن است كه قرائت بر شيخ در درجه‌اى پس از سماع قرار دارد. از سوى ديگر گفته‌اند: راوى مى‌بايست روايتى را كه از اين طريق تحمّل شده به هنگام نقل با عباراتى؛ هم‌چون «قرأت علىّ‌ فلان فأقرّ به» نوع تحمل حديث را روشن سازد. 📚حدیث شناسی، ج2، ص81 @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(5) 3️⃣اجازه 🔸اجازه به اين معناست كه شيخ به راوى اجازه و اذن دهد تا شنيده، يا كتاب روايى او را نقل كند. 🔹اجازه مى‌تواند گفتارى صريح، هم‌چون «أجزت لك رواية الحديث الفلانى»، يا گفتار غير صريح، نظير پاسخ آرى دادن در پرسش اين‌كه آيا به فلانى اجازه داده‌اى‌؟ يا با اشاره يا با كتابت انجام گيرد. 🔹با توجه به آن‌كه اجازه به صورت كلّى انجام مى‌گيرد به مراتب از اعتبار كمترى نسبت به سماع و قرائت بر شيخ برخوردار است و به نظر مى‌رسد كه اين شيوه بيشتر در ميان متاخران و به‌ويژه در زمانى كه فرصت كافى براى دريافت آحاد احاديث نبوده، انجام مى‌گرفته است. 💢از سوى ديگر دانستنى است كه سنت اجازه پس از تدوين در جوامع روايى به عنوان تيمّن و تبرّك استمرار يافته است. به عنوان مثال علاّمۀ مجلسى از مشايخ حديثى‌اى؛ هم‌چون آقا حسين محقق خوانسارى، شيخ حرّ عاملى اجازۀ روايت دريافت كرد، چنان‌كه چهره‌هايى؛ هم‌چون شيخ عباس قمى، يا شيخ آقا بزرگ تهرانى از اساتيد حديث خود اجازۀ روايى گرفته‌اند. چنين اجازاتى به معناى عدم اعتبار روايات نقل شده بدون اجازه‌نامه‌ها و اعتبار بيشتر آنها باوجود اين اجازات نيست، بلكه از باب تيمّن و تبرّك هم‌چنان استمرار يافته است. 📚حدیث شناسی، ج2، ص82 @rahjoo_213
✳️قرینه (4) 🔰مقام بیان 🔸یکی از قرائنی که در درک مراد جدی گوینده اثر گذار است، مقام بیان می باشد. 🔹اگر جملۀ «من در جريان تمام كارهاى تو هستم» را معشوق در مقام اطلاع از كوشش‌هاى عاشق بگويد، شيرين‌تر از عسل است؛ اما اگر همين جمله را پليس به متهم بگويد، معنايى ديگر دارد. حتما براى شما هم پيش آمده است كه به قصد شوخى جمله‌اى گفته‌ايد، ولى طرف مقابلْ‌ توهين تلقى كرده است. گاهى نيز مطلب مفصلى را به دليل كمبود وقت، كوتاه و خلاصه گفته‌ايد و همين موجب بدفهمى شده است و.... 💢از اين حالت‌ها كه تعيين‌كنندۀ مقام گفت‌وگوست، به «مقام بيان» ياد مى‌كنيم. بنابراين مقام بيان، يعنى «شأن و جايگاه گفت‌وگو كه تعيين‌كنند ۀ جهت‌گيرى كلى سخن است.» ▪️در صورت غفلت از اين عنصر تعيين‌كننده، جايگاه سخن به هم ريخته، گرفتار جهت‌گيرى‌هاى اشتباه در تفسير خواهيم شد. 👈👈مثلا برخى از تعبير قرآنى «احل الله البيع» اطلاق‌گيرى كرده و گفته‌اند: در صورت شك در لزوم عقد، عربيت، بلوغ و...، قيود احتمالى را بايد ناديده گرفت. اين، در حالى است كه اطلاق‌گيرى تنها در جايى ممكن است كه گوينده در مقام بيان قيود محتمل باشد و آنگاه از نگفتن، نخواستن آن‌ها احراز شود. خداى متعال در اين آيه، در مقام بيان احكام و آداب بيع نيست؛ بلكه در مقام اثبات اصل مشروعيت آن در مقابل رباست. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(6) 4️⃣مناوله 🔸 آن است كه شيخ كتاب حديثى را در اختيار راوى قرار دهد. 🔹مناوله مى‌تواند به دو صورت ذيل انجام گيرد: 1. مناوله همراه با اجازه؛ يعنى افزون بر آن‌كه شيخ كتاب روايى را در اختيار راوى بگذارد به او اجازۀ نقل آن را نيز بدهد، كه در اين صورت مناوله از اعتبار بيشترى برخوردار خواهد بود. 2. مناوله بدون اجازه، و آن مطلق مناوله است؛ يعنى شيخ تنها كتاب را در اختيار راوى قرار دهد و بگويد: هذا سماعى، يا روايتى. برخى اين قسم از مناوله را كافى نمى‌دانند و معتقدند: نقل روايت براساس آن نادر بوده و ناكافى است، اما مشهور محدّثان آن را صحيح و كافى مى‌دانند. 👈شاهد مدّعا روايتى از امام رضا عليه السّلام است كه در آن چنين آمده است: احمد بن عمر حلاّل مى‌گويد: به امام رضا عليه السّلام عرض كردم، شخصى از اصحاب ما كتابى به من مى‌دهد و نمى‌گويد آن را از طرف من روايت كن، آيا براى ما روايت از آن جائز است‌؟ امام عليه السّلام فرمود: «اگر مى‌دانى كه كتاب از آن اوست رواياتش را از او نقل كن». 📚حدیث شناسی، ج2، ص83 @rahjoo_213
✳️قرینه (5) 🔰مقام بیان 🔸هر يك از آن‌ها همۀ ما در زندگى خود بدون اينكه توجه داشته باشيم، مقام‌هاى گوناگون بيان را تجربه كرده‌ايم. ما گاه در مقام تخفيف هستيم، گاه قصد تأكيد و ابراز اهميت چيزى را داريم، گاه در مقام اجمال يا تفصيليم و... گويا تغيير شرايط‍‌ به طور طبيعى و ناخودآگاه ما را از مقامى به مقام ديگر منتقل مى‌كند. 👈 به همين خاطر هيچ‌گاه در حال گفت‌وگو، مقام بيان براى ما مشتبه نمى‌شود. اما وقتى با متن مكتوب روبه‌رو مى‌شويم، حسّ‌ جلسۀ محاوره را نداريم. گويا در كنارى ايستاده، محاورۀ ديگران را تماشا مى‌كنيم. اين فاصله در هنگام مواجهه با متون كهن بيشتر مى‌شود و حسّ‌ هم‌ذات‌پندارى از ميان مى‌رود. از اين روست كه درك مقام بيان متن، گاهى دشوار است و تنها مفسرى مى‌تواند مقام بيان را دريابد كه به طور تفصيلى با اقسام مقام بيان و اقتضائيات آن آشنا باشد و روش‌هاى شناسايى هر كدام را بشناسد. @rahjoo_213
✳️قرینه (6) 🔰مقام بیان: مقام انذار و تبشیر 🔸گوينده گاه در مقام انذار و تبشير است و نبايد انتظار داشت كه تمام شرايط‍‌ و اجزا و شؤون آن را توضيح دهد و نيز نمى‌توان از بيان او اطلاق‌گيرى كرد؛ زيرا در مقام بيان قيود و شرايط‍‌ نيست تا از عدم ذكر آن قيود استفادۀ اطلاق كرد. بلكه بالاتر، او نمى‌تواند و نمى‌خواهد قيود را همراه با انذار يا تبشير بيان كند. زيرا ذكر اين قيود از حلاوت تبشير مى‌كاهد و رعب انذار را در هم مى‌شكند. او مى‌خواهد شوق و خوف را شعله‌ور سازد و بس. 🔹رواياتى كه دربارۀ ثواب اقامۀ عزا و زيارت اهل بيت (ع) به‌ويژه امام حسين (ع) وارد شده است، از اين قسم است. 💢در اين روايات كه بسيار زيادند، امام (ع) در مقام بيان ثواب بر گريه و عزادارى است؛ اما در مقام بيان آداب و شرايط‍‌ آن نيست تا از نگفتنش بتوان نتيجه گرفت كه هر نوع عزادارى و توسط‍‌ هر كسى، اين ثواب‌ها را در پى دارد. ♦️مؤيد اين نكته، آيات و روايات ديگرى است كه پذيرش همۀ اعمال را به تقوا مشروط‍‌ كرده‌اند؛ مانند «إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ‌ اللّٰهُ‌ مِنَ‌ الْمُتَّقِينَ‌.» در برخى روايات نيز همۀ آن‌ها مشروط‍‌ به پذيرش نماز شده‌اند و.... 🔸در توضيح مقام انذار، آيۀ قتل عمد، بسيار گوياست. قرآن مى‌فرمايد: «وَ مَنْ‌ يَقْتُلْ‌ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ خٰالِداً فِيهٰا وَ غَضِبَ‌ اللّٰهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ لَعَنَهُ‌ وَ أَعَدَّ لَهُ‌ عَذٰاباً عَظِيماً.» 👈 خداى متعال در مقام بيان عذاب كسى است كه انسان مسلمانى را به‌عمد كشته است؛ اما آيا همۀ آنچه از خلود در آتش و غضب و لعن و عذاب عظيم بيان فرموده است، شامل هر قاتلى مى‌شود؟ مثلا كسى كه از سر دلسوزى و ظلم‌ستيزى و براى كمك به مظلوم بى‌پناهى، ناچار شود كه فرد شرورى را بكشد، مشمول همان عذاب‌هاست‌؟ استفادۀ چنين مطلبى از آن آيه ممكن نيست؛ زيرا آيه در مقام انذار از قتل عمد است و به همۀ جزئيات آن نظر ندارد. @rahjoo_213