eitaa logo
رهجو
940 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
جابر.pdf
8.9M
🔸مقاله آقای مهدی نصیری جابر بن حیان، واقعیت یا افسانه؟ @rahjoo_213
📚معرفی کتاب 🔸نقد الآراء المنطقية و حل مشكلاتها، تألیف شیخ علی کاشف‌الغطاء، کتابی است در موضوع منطق که نویسنده در آن، اشکالات واردشده به برخی از قواعد منطقی را ذکر کرده و به برخی از آنها پاسخ داده است. 🔅کتاب از یک مقدمه در تاریخ علم منطق و دو قسم تشکیل شده است. 👈مطالب این دو قسم برحسب کتبی که در مدارس دینی و حوزوی تدریس می‌شود مرتب شده است. قسم اول در تصورات و قسم دوم در تصدیقات است و در خاتمه بحث مغالطات مطرح شده است. https://wikinoor.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%8A%D8%A9_%D9%88_%D8%AD%D9%84_%D9%85%D8%B4%D9%83%D9%84%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7 @rahjoo_213
✳️دلیل عقلی بر نقل به معنا(3) 🔸عقل در مى‌يابد انسان‌ها در زندگى اجتماعى خود به دليل نياز به همديگر و ضرورت انتقال مقصود خود به ديگران، به وضع كلمات بر معانى روى آوردند. به عبارت ديگر، مقصود آنان از وضع الفاظ، فقط انتقال معنا بود و لفظ، طفيل آن است. به گفته علماى منطق، لفظ وجودِ اعتبارى معنا در خارج است. 🔹طبق اين تحليل عقلى با فرض اينكه شنونده و مخاطب معناى ‌مقصود گوينده را به خوبى دريابد، نيازى به لفظ او نيست؛زيرا لفظ اصالت ندارد و فقط وسيله انتقال است و فرض اين است كه اين انتقال به نحو صحيح انجام گرفته است. 🔆اين تحليل مورد استناد امام (ع) نيز در روايات نقل به معنا قرار گرفته است؛ زيرا زمانى كه راوى مى‌پرسد آيا مى‌توانم فرمايش شما را در قالبى غير از الفاظ شما بيان كنم، ايشان مى‌فرمايد: اگر با اين كار معناى كلام مرا قصد كرده باشى، اشكالى ندارد. ▪️إنْ كُنْتَ تُرِيدُ مَعَانِيَهُ فَلا بَأْسَ‌.(الكافى، ج 1، ص 51) 🔅همینطور که مستند همه كسانى بوده است كه حكم به جواز داده‌اند و به طور تلويحى و يا به صراحت به اين نكته اشاره كرده‌اند. 👈 سيد نعمت اللّه جزائرى (قده) مى‌گويد: چون كه لفظ سنت به خلاف قرآن، تعبدى نيست. پس زمانى كه معنا حفظ شود، ضررى نمى‌زند كه لفظ ديگرى به كار رود. ▪️لأن لفظ السنة ليس متعبداً به بخلاف لفظ القرآن، فإذا ضبط المعنى فلا يضرّ ما ليس بمقصود.(توجيه النظر، سيد نعمت اللّه جزائرى، ص 298) @rahjoo_213
✳️سیره عقلاء بر نقل به معنا 🔸بناى عقلاى عالم از زمان حضرت آدم (ع) تا كنون اين بوده است كه هنگام گزارش و خبر دادن از گفتار ديگران، مطالبه نقل الفاظ او را نكنند و در زندگى خود نيز شاهد اين امر بوده‌ايم. 🔹ميرزاى قمى گويد: همانا آن، همان روش شناخته شده در عرف و عادت از زمان حضرت آدم (على نبينا و آله و عليه السلام) تا زمان ما بوده است. ▪️أنّ ذلك هو الطريقة المعهودة فى العرف و العادة من لدن آدم (على نبيّنا و آله و عليه السّلام) إلى زماننا هذا.(قوانين الأصول، ص 479) 🔹مرحوم كوه‌كمرى مى‌نويسد:همانا بناى عقلا بر جواز نقل به معنا استوار است و چنان ميانشان رواج يافته كه كسى در آن شك نمى‌كند. پس معنا را با يكى از الفاظ ادا كننده آن، به متكلم نسبت مى‌دهند، بدون تفاوت ميان لفظى كه از خود متكلم صادر شده و غير آن لفظ. پس چه بسا او به يكى از زبان‌ها سخنى مى‌گويد و بيان معناى سخن او را به زبان ديگر، به او نسبت مى‌دهند. ▪️ ان بناء العقلاء استقر على جواز النقل بالمعنى، و شاع ذلك فيما بينهم بحيث لا يرتاب فيه أحد فيسندون بيان المعنى إلى متكلم بلفظ من الألفاظ المؤدية لذلك المعنى، من غير فرق بين اللفظ الذى صدر من المتكلم و غيره، فربما يتكلم بلغة من اللغات فيسندون إليه بيان المعنى بلغة اخرى.(كتاب البيع، الملحق، ص 453) @rahjoo_213
✳️روایاتی که نقل به معنا را جایز شمردن(1) 🔸رواياتى كه در جواز نقل به معنا بدان‌ها استناد داده شده است، از نظر دلالت متفاوت‌اند: 🔅دسته اول: برخى با صراحت و اطلاق، بر جواز نقل به معنا با شرط تحفّظ بر مقصود و معناى كلام اصلى، دلالت مى‌كنند. 🔅دسته دوم: برخى اشعار به آن دارند كه اين عمل منوط به عدم تعمّد در ترك الفاظ اصلى است. 🔅دسته سوم: برخى نيز محل اختلاف است و استظهار جواز نقل به معنا از آن‌ها نيازمند توضيح است. @rahjoo_213
✳️روایاتی که نقل به معنا را جایز شمردن(2) ☸️دسته اول: به عنوان نمونه: 🔸محمد بن مسلم نقل مى كند كه به امام صادق (ع) گفتم: سخنى را از شما مى‌شنوم و هنگام نقل، آن را كم و زياد مى‌كنم. فرمود: اگر مقصودت اداى معانى حديث باشد، اشكالى ندارد. ▪️قلْتُ‌: لأَبِى عَبْدِ اللّه (ع) أَسْمَعُ الْحَدِيثَ مِنْكَ فَأَزِيدُ وَ أَنْقُصُ قَالَ‌: إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ مَعَانِيَهُ فَلا بَأْسَ‌.الكافى، ج 1، ص 51 🔸راوى نقل مى‌كند: به امام صادق (ع) عرض كردم كه از شما حديث مى‌شنوم، اما اى بسا كه آن را به همان صورت نقل نكنم. فرمود: اگر به مراد سخن برسى، اشكالى ندارد. اين كار به منزله اين است كه به جاى «تعال»، «هلم» و به جاى «اقعد»، «اجلس» گفته باشى. ▪️قالَ‌: قُلْتُ‌: لأَبِى عَبْدِ اللّه (ع): أَسْمَعُ الْحَدِيثَ مِنْكَ فَلَعَلِّى لا أَرْوِيهِ كَمَا سَمِعْتُهُ‌. فَقَالَ‌: إِذَا أَصَبْتَ الصُّلْبَ مِنْهُ فَلا بَأْسَ إِنَّمَا هُوَ بِمَنْزِلَةِ تَعَالَ وَ هَلُمَّ وَ اقْعُدْ وَ اجْلِس.وسائل الشيعة، ج 27، ص 79، ح 33332 @rahjoo_213
💢استدلال به روایت محمد بن مسلم برای جایز دانستن نقل به معنا صحیح نیست؟ زیرا... @rahjoo_213
🔅با سلام و احترام خدمت اعضای محترم و همراهان گرامی 🔸مطالب کانال در راستای مباحث علمی، تهذیبی می باشد. 🔹 انتقادات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید. 🔹درخواستی که از عزیزان داریم تبلیغ کانال و معرفی آن به دوستانتان می باشد. از همراهی شما صمیمانه سپاسگذاریم🌺 ▪️ارتباط: @sib213 @rahjoo_213
✳️روایاتی که نقل به معنا را جایز شمردن(3) ☸️دسته دوم: به عنوان نمونه: 🔸داود بن فرقد نقل مى‌كند كه به امام صادق (ع) عرض كردم: كه سخنى را از شما مى‌شنوم و مى‌خواهم آن را همان طور كه از شما شنيده‌ام، روايت كنم، اما به ذهنم نمى‌آيد. فرمود: آيا تعمد به آن دارى‌؟! گفتم: نه. فرمود: آيا معنا را قصد مى‌كنى‌؟ گفتم: بله. فرمود: اشكالى ندارد. ▪️و عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ سِنَان عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَد قَالَ قُلْتُ لأَبِى عَبْدِ اللّه (ع): إِنِّى أَسْمَعُ الْكَلَامَ مِنْكَ فَأُرِيدُ أَنْ أَرْوِيَهُ كَمَا سَمِعْتُهُ مِنْكَ فَلا يجِىء قَالَ‌: فَتَعَمَّدُ ذَلِكَ‌. قُلْتُ‌: لا قَالَ‌: تُرِيدُ الْمَعَانِىَ؟ قُلْتُ‌: نَعَمْ‌، قَالَ‌: فَلا بَأْسَ‌.الكافى، ج 1، ص 51 🔹اگر ما باشيم و اين روايت، دلالت مى‌كند كه راوى نبايد تعمّداً اقدام به نقل به معنا كند، بلكه بايد اولاً تلاش كند تا عين كلام امام (ع) را نقل كند. اگر برايش مقدور نبود، معناى كلام ايشان را با تعبير خودش برساند، خصوصاً كه با نوعى تأكيد همراه است؛ زيرا راوى خود اذعان مى‌كند كه من مى‌خواهم آنچه را كه شنيده‌ام، بگويم، اما نمى‌توانم. با اين حال امام (ع) دوباره از او مى‌پرسد: آيا تو تعمد به اين كار دارى‌؟! 🔆 اما اگر روايت داود را با روايات دسته اول در نظر بگيريم، عدم لزوم چنين شرطى ثابت مى‌شود؛ زيرا در روايات دسته اول هيچ تعرضى به اين شرط نيست و امام (ع) با وجود اين‌كه در مقام بيان است، كمترين عنايتى به آن ندارد و با صراحت اجازه مى‌دهد. 👈از اين رو، تنها مى‌توان استحباب و رجحان را از روايت اخير فهميد. 💢فيض كاشانى نيز همين معنا را از روايت فهميده است:هر دو خبر (دو خبر دسته اول) دلالت صريحى بر جواز نقل به معنا در حديث دارند؛ همان‌طور كه حقانيت آن در نزد اهل تحقيق روشن است. و اگر چه نقل حديث به الفاظش بهتر است؛ چنان كه از روايت گذشته معلوم شد. ▪️ فى الخبرين دلالة صريحة على جواز نقل الحديث بالمعنى كما هو الحق عند أهل التحقيق و إن كان نقله بألفاظه أحسن كما تبين من الخبر السابق.الوافى، ج 2، ص 113 @rahjoo_213
✳️علّامه شعراني نقل معنا را گسترده‌تر از جايگزيني الفاظ مترادف مي‌داند. 🔸او چنين نگاشته است: جايگزين کردن يکي از دو واژه مترادف به جاي ديگري، نقل معناي حديث که در آن اختلاف کرده‌اند، نيست، بلکه اين اندازه را مانعان نقل معنا نيز جايز شمرده‌اند. علّامه حلي در نهايةالاصول گفته است: مانعان، تبديل واژه را به مترادف و مساوي در معنايش جايز دانسته‌اند، مانند اين که واژه‌هاي قعود را به جلوس، علم را به معرفت و استطاعت را به قدرت و حظر را به تحريم تبديل کنيم و يا هر تغيير ديگري که تفاوتي در فهم و استنباط ايجاد نکند. ▪️وضع احدالمترادفين موضع الاخر ليس من نقل حديث بالمعني الذي اختلفوا فيه بل هو ممّا جوزه المانعون أيضاً؛ قال العلامة في النهاية؛ و المانعون جوزوا ابدال اللفظ بمرادفه و مساويه في المعني کما يبدل القعود بالجلوس و العلم بالمعرفة و الاستطاعة بالقدرة و الحظر بالتحريم، و بالجملة ما لا يتطرق اليه تفاوت في الاستنباط و الفهم انتهي. فعلم منه أن الفروق الدقيقة الذي يدعيها بعض الناس بين الجلوس و القعود و العلم و المعرفة و امثالها ليست ممّا يخرج اللفظ عن الترادف و يمنعه المانعون بل يجوز مثل هذا التغيير علي کل حال حتي عند من منع النقل بالمعني.(شرح ملّا صالح مازندراني بر کافي، ج 2، ص 212، حاشيه‌1) 👈به سخن ديگر علّامه شعراني (رحمةالله) نقل معنا را با مفهوم ساده و روشن جايگزيني واژه‌هاي مترادف يکسان نمي‌بيند، بلکه آن را شامل تغييرات بيشتر و عميق‌تري در متن حديث مي‌داند که فراتر از جايگزيني واژه‌ها است. @rahjoo_213
✳️روایاتی که نقل به معنا را جایز شمردن(4) ☸️دسته سوم: به عنوان نمونه: 🔸ابوبصير (ره) نقل مى‌كند كه از امام صادق (ع) درباره آيه «كسانى كه سخن را مى‌شنوند و از بهترين آن تبعيت مى‌كنند»، سؤال كردم. فرمودند: مقصود مردى است كه حديث را مى‌شنود و سپس آن را همان‌طور كه شنيده بود، نقل مى‌كند و به آن نمى‌افزايد و يا كم نمى‌كند. ▪️عنْ أَبِى بَصِير قَالَ‌: قُلْتُ‌: لأَبِى عَبْدِ اللّه (ع) قَوْلُ اللّه جَلَّ ثَنَاؤُهُ‌: (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‌) قَالَ‌: هُوَ الرَّجُلُ يسْمَعُ الْحَدِيثَ فَيُحَدِّثُ بِهِ كَمَا سَمِعَهُ لا يزِيدُ فِيهِ وَ لا ينْقُصُ مِنْه. ▪️عنْ أَبِى بَصِير قَالَ‌: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه (ع) عَنْ قَوْلِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ‌: (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‌) إِلَى آخِر الآيَةِ‌. قَالَ‌: هُمُ الْمُسَلِّمُونَ لآِلِ مُحَمَّد (ع) الَّذِينَ إِذَا سَمِعُوا الْحَدِيثَ لَمْ يزِيدُوا فِيهِ وَ لَمْ ينْقُصُوا مِنْهُ جَاءوا بِهِ كَمَا سَمِعُوه. ▪️عن أبى بصير عن أحدهما (ع) فى قول اللّه عزّ و جلّ‌: (فَبَشِّرْ عِبٰادِ اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‌) قال: هم المسلمون لآل محمد (ع) إذا سمعوا الحديث أدوه كما سمعوه لا يزيدون ولاينقصون. 👈روايت ابوبصير با سه سند و با سه تعبير متفاوت ذكر شده است كه ما هر سه را آورديم. اين روايات از جمله رواياتى‌است كه در هيچ يك از دو قول، صراحت ندارند. محل و منشأ اختلاف، تعبيرهاى «كما سمعوه» و «لا يزيدون ولا ينقصون» است كه با قدرى اختلاف در هر سه روايت مورد تأكيد قرار گرفته‌اند. آيا مقصود از «كما سمعوه» و عدم زيادت و نقصان، نقل عين لفظى است كه از امام شنيده‌اند؟ يا اعم است از نقل لفظ و نقل به معنا با تحفظ بر اصل معنا؟ 👈👈نقل همين روايات به سه تعبير مختلف، خود نشان دهنده آن است كه ابوبصير يا كسانى كه از ايشان نقل حديث كرده‌اند، چنين استفاده‌اى را از فرمايش امام (ع) نداشته‌اند: زيرا اگر چنين استفاده‌اى ولو به نحو غير وجوبى اما مورد تأكيد، استفاده مى‌شد، حداقل بايد در مورد خود روايت، اعمال مى‌شد؛ در حالى كه اين روايت با تعبيرات مختلفى نقل شده است. بنابراين راويان مرتبه اول يا دوم يا هر دو، نقل به لفظ را از فرمايش امام (ع) نفهميده است. 🔅فهم عرف از «كما سمعوه» عينيت واژگانى نیست، بلکه این تعبير را عرف در دقت معنايى به كار مى‌برد، نه در عينيت لفظى.اگر كسى به ديگرى بگويد كه عين حرف تو را نقل كرده‌ام يا مترجمى به قاضى بگويد كه عين گفته‌هاى متهم را به شما گفتم، سخنش صحيح است، با اينكه كلام او قطعاً تكرار الفاظ نبوده است. @rahjoo_213