eitaa logo
رهجو
941 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مقتضی و مانع(1) 🔸هرگاه مقتضى موجود بود؛يعنى:سبب محقّق شد و شكّ كرديم كه آيا مانعى براى تحقّق مسبب و اثر آن مقتضى وجود داشته يا نه،حكم مى‌كنيم به وجود مسبب و اثر آن مقتضى. ♦️مثال: آبى با نجاستى ملاقات كرد(مقتضى)،ولى شكّ مى‌كنيم كه آيا اين آب كر بوده(مانع)تا اينكه نجس نشده باشد،يا كر نبوده و نجس شده است‌؟براساس قاعده مقتضى،حكم به نجس شدن آب و عدم وجود مانع (كر بودن آب)مى‌كنيم. ♦️مثال: عقد مقتضى حصول زوجيت است و نمى‌دانيم آيا قبلاً زنايى محقق شده و مانع تأثير آن شده يا خير؟ حكم به حصول مقتضى مى‌كنيم. 🔹آيا قاعده مقتضى حجّت است يا نه‌؟ مشهور بين علما،عدم حجيّت اين قاعده است،زيرا دليلى از عقل و نقل بر حجيّت آن وجود ندارد. 💢در ادامه به بررسی حجیت یا عدم حجیت این مطلب می پردازیم. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(2) ✔️آیت الله مظاهری: 🔸اين قاعده مقتضى و مانع هم در نجف يك غوغايى روى آن بوده در زمان مرحوم آخوند يعنى در ميان شاگردهاى مرحوم ميرزاى بزرگ كه من جمله مرحوم آخوند بوده، آقا شيخ هادى مكفر كه يك آدم فوق العاده ملايى بوده شاگردهاى خوبى هم داشته من جمله از شاگردهايش اين مرحوم آيت الله بهبهانى كه چند سالى آمدند اصفهان در تابستان و حقى به اين اصفهان دارند. 🔹مرحوم آخوند و شاگرهايشان مى‌گفتند قاعده مقتضى و مانع غلط است اصلاً هيچ است. مرحوم آقا شيخ هادى مكفر كه در مقابل آخوند بود راستى هم ملا بوده خيلى آن مى‌گفته كه قاعده مقتضى و مانع حجت است، ما يك قاعده‌اى داريم در فقه بنام قاعده مقتضى و مانع كه من شنيدم مرحوم آقاى بهبهانى وقتى آمدند اصفهان يك سال اين سه چهار ماه كه اصفهان بودند روى اين قاعده مقتضى و مانع صحبت كردند و مى‌خواستند اثبات بكنند حرف مرحوم آقا شيخ هادى را. 💢حالا قاعده مقتضى و مانع چيست‌؟ آن جورى كه مرحوم خود آقاى شيخ هادى در حاشيه‌اى كه بر رسائل دارند خودشان تقرير مى‌كنند شاگردهايشان مثل آقاى بهبهانى رضوان الله تعالى عليهما تقرير مى‌كنند اين جور گفته‌اند اگر ما احراز كرديم مقتضى را ديگر احتياج نداريم براى اين كه اثبات بكنيم عدم مانع را، صرف اثبات كردن مقتضى بس است براى اين كه ما حكم روى مقتضى بكنيم، و ديگر بخواهيم احراز بكنيم مانع را احراز بكنيم عدم مانع را با اصل بياييم احراز بكنيم عدم مانع را گفته‌اند نه، گفته‌اند اصلاً اين كه مشهور است كه علت تامه مى‌گويند مقتضى موجود است مانع مفقود است پس علت تامه موجود است مى‌گوييم دروغ است براى اين كه عدم كه نمى‌تواند جزء علت تامه بشود، مى‌گويند همين مقدار كه مقتضى را احراز كردى همين علت تامه است مقتضى موجود است و مانع مفقود است پس علت تامه مى‌گويند نه، بگو مقتضى موجود است اثبات كن مقتضى موجود است ديگر خواه ناخواه اثّر اثره همان مقتضى مى‌شود علت تامه. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(3) ✔️استاد سیدجواد شبیری: 🔸مرحوم سید در عروه بعضی جاها فتواهایی داده‌اند که خیلی از آقایان اشکال کرده‌اند که درست نیست. گاهی این فتواها روی یکی از این دو مبنا تصحیح می‌شود...(یکی از این دو مبنا که) از بعضی از عبارت‌های ایشان استفاده می‌شود که همین بحث قاعده مقتضی و مانع در باب ملاکات است. ✔️استاد محمد جواد فاضل لنکرانی: 🔸در اینکه آیا ما چیزی به نام قاعده‌ی مقتضی و مانع داریم یا خیر؟ مسأله اختلافی است؛ این قاعده‌ی مقتضی و مانع را بزرگانی مثل مرحوم آقای خوئی قدس سره گفتند اصلاً دلیلی ندارد و ما دلیلی بر این نداریم. و حال آن که در آن فرعی که دیروز از عروه بیان کردیم از مرحوم سیّد یزدی، ایشان به قاعده‌ی مقتضی و مانع در موارد متعددی در کتاب عروه تمسّک کرده: یکیش در همان بحث جواز نظر و عدم جواز نظر که در مثال دیروز عرض کردیم. در کتاب الحج هم ایشان در مواردی به قاعده‌ی مقتضی و مانع تمسّک کرده. بنابراین سیّد قاعده مقتضی را قبول دارد. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(4) 🔸انسان‌ها در مقام عمل، طبع اولیه و غالب اشیاء را مد نظر قرار می دهند؛ زيرا راه دومى در كار نيست. همین ضرورت عقلى و اضطرارى ، موجب شده است كه اگر بخواهند زندگى كنند و زندگى سالمى داشته باشند، بايد به اين قاعده كه بناى عقلايى است، تن دهند. مردم از هر دين و مذهب و مليتى، به صرف احتمال مانع، دست از روند طبيعى امور نمى‌كشند. 🔹مثلا دلالت مطابقى كلام را به دليل احتمال ارادۀ خلاف يا فوت قرينه، كنار نمى‌گذارند و غذاى سالم را از بيم احتمال فساد، دور نمى‌ريزند و احتمال ضعيف كذب، باعث نمى‌شود كه بر خبر ثقه ترتيب اثر ندهند. با وجود اين جاى شگفتى است كه برخى بزرگان، از اين بناى آشكار و استوار عقلايى غفلت كرده‌اند. برخى از بزرگان اصول، مى‌گويند دليلى از عقل و شرع بر حجيت آن وجود ندارد! آيا دليلى بالاتر از جلوگيرى از اختلال در حيات بشر؟ و نيز ده‌ها روايت كه نشان مى‌دهند حضرات معصومين (ع) نيز طبق همين قاعده حكم مى‌كرده‌اند؟ 🔸طبع اوليۀ عقرب، نيش زدن است؛ اما گاهى نيز به دلايلى كه براى ما روشن نيست، نيش نمى‌زند. ولى آيا ما حاضريم به صرف احتمال، اقتضاى اوليۀ عقرب را فراموش كنيم‌؟ آيا اين احتمال كه هر لحظه ممكن است زلزله‌اى بيايد و ما را زير خروارها سنگ و خاك دفن كند، ما را از زندگى در خانه و زير سقف‌هاى سيمانى منصرف مى‌كند؟ خير؛ زيرا ما مى‌دانيم كه طبع اوليۀ زمين، نلرزيدن است. ♦️در اغلب موارد ما تنها طبع اوليۀ اشيا را مى‌بينيم و ملاك عمل قرار مى‌دهيم؛ وگرنه نظام زندگى مى‌پاشد. براى ما انسان‌ها احراز موانع احتمالى ممكن نيست و اصرار به آن زندگى را مختل مى‌كند. پس چاره‌اى جز تمسك به اقتضاى اوليۀ اشيا نداريم. به عبارت ديگر، احراز عدم مانع شرط عمل به اقتضاى اوليه نيست. اين اصل، از وجدانى‌ترين حقايق براى ما انسان‌ها است . 📚کلام فقاهی، ص380 @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(5) ✔️آیت الله شبیری زنجانی با مثالی که در آن توارد حالتین وجود داشته باشد،منکر وجود بنای عقلا بر قاعده مقتضی و مانع میگردد: 👈«در جایى که توارد حالتین در کار باشد، مثلًا اگر اطاقى در ساعاتى از اول شب تاریک بوده و در ساعاتى روشن؛ و ما در متقدم و متأخر از این دو شک داشته باشیم، و تاریکى هم از امورى است که مقتضى استمرار آن وجود دارد و تنها با رافع بر طرف مىگردد، آیا به صرف احتمال وجود مقتضى مىتوان حکم به تاریک بودن اطاق کرد؟ قطعاً چنین نیست.» 💢 اشکال ایشان وارد نیست زیرا محل بحث و مثال اصلی ایشان «اتاقی است که در ساعاتی از شب روشن بوده و در ساعاتی نیزتاریک، و ما هم در متقدم و متاخر از این دو تردید داریم.» در فرض این مثال و نیز در همه جاهایی که توارد حالتین وجود داشته باشد، اساساً اقتضائی ثابت نیست تا بحث کنیم میتوان به اثر مقتضی ترتیب اثر دارد یا نه. 🔸نکته ای که مورد غفلت این بزرگوار قرار گرفته این است که ایشان مثال را روی اتاقی میبرند که طبق اقرار خودشان، توارد حالتین یعنی تاریکی و روشنی وجود دارد، اما در عین حال میفرمایند: «تاریکى هم از امورى است که مقتضى استمرار آن وجود دارد و تنها با رافع بر طرف مى گردد.» در حالی که تاریکی مطلق در شب است که اقتضای استمرار آن وجود دارد نه تاریکی در چنین اتاقی که در ساعاتی از اول شب روشن و در ساعاتی نیز تاریک بوده و تقدم و تاخر این دو نیز نامعلوم است. در چنین اتاقی هیچ اقتضائی نه برای تاریکی و نه برای روشنایی ثابت نیست و لذا تخصصاً از محل بحث ما که قاعده اقتضاست خارج است. @rahjoo_213