✅ کاوشی در ولایت فقیه(1)
✔️امام خمینی می نویسند:
▪️«لا يستفاد من أدلّة الولاية ولاية الفقهاء بعضهم علىٰ بعض، بل لا يعقل أن يكون فقيه وليّاً علىٰ فقيه و مولّى عليه.»
🔸از ادله ولایت، ولایت فقهاء بر یکدیگر استفاده نمی شود بلکه معقول نیست که فقیهی بر فقیه دیگر ولایت داشته باشد یا تحت ولایت او باشد.
📚كتاب البيع، للإمام الخميني؛ ج2، ص691
#ولایت_فقیه
@rahjoo_213
✅ کاوشی در ولایت فقیه(2)
🔻رد ولایت عامه فقیه در کلام صاحب جواهر
✔️ آیت الله خویی مینویسد:
▪️ وقد حكي عن بعض معاصري صاحب الجواهر أنه كان بانياً على ولاية الفقيه على نحو ولاية الإمام وهي الولاية العامّة ، وقد اعترض عليه صاحب الجواهر في مجلس فقال : زوجتك طالق فأجابه المعاصر بأني لو كنت أعتقد اجتهادك لاجتنبت عن زوجتي إلاّ أنّ اجتهادك محل كلام عندي ، وكان له مقام علمي شامخ.
🔸 شخصی معاصر صاحب جواهر عقیده داشت که ولایت فقیه همان ولایت امام معصوم است و این ولایت عامه است که برای فقیه ثابت است. در مجلسی صاحب جواهر به او اعتراض کرد و گفت: «زن تو را طلاق دادم.» آن شخص گفت: «من اگر به اجتهاد تو یقین داشتم، از زنم جدا میشدم در حالی که من به مجتهد بودن تو شک دارم.» و این در حالی بود که ایشان مقام علمی شامخی داشتند.
📚 التنقيح في شرح المكاسب، تقرير بحث السيد الخوئي للغروي، جلد ۲، صفحه ۱۶۴
#ولایت_فقیه
@rahjoo_213
ارحم خلفائي ميلاني.mp3
996.8K
✅ کاوشی در ولایت فقیه(3)
🔻روایت «اللهم ارحم خلفائی» دلالت بر مقام (خلافت) برای علما ندارد.
🔸مرجع فقید مرحوم سید محمد هادی میلانی با تعجب از استدلال به روایت «اللهم ارحم خلفائی» و بی ربط خواندن آن، تأکید می کند که خلفای رسول الله (صلی الله علیه و آله) تنها امامان معصوم علیهم السلام هستند؛ و معنی ندارد علما هم خلیفه باشند!
#ولایت_فقیه
@rahjoo_213
✅ کاوشی در ولایت فقیه(4)
🔰«نگاه امام خمینی به حکومت هیچ گونه سابقه ای در کلام فقها ندارد!»
✔️ استاد محمد جواد فاضل لنکرانی:
🔸«در موضوع ولایت فقیه، مساله تاریخی ولایت فقیه مطرح می شود و فقها می گویند که فی الجمله مساله اعتقاد به ولایت فقیه در طول تاریخ فقها بوده و مسبوق به سابقه است اما نگاه امام به حکومت در دین، مسبوق به سابقه نیست و به هیچ نحوی در کتب فقها از قدما و متاخرین پیدا نکردم...
🔹امام خمینی در بخش اول کتاب البیع، مساله بداهه العقل و سپس برخی روایات را در باب ضرورت حکومت اسلامی مطرح می کنند و در آخر به این جمله می رسند که «الإسلام هو الحكومة بشؤونها و الأحكام قوانين الإسلام و هي شأن من شؤونها بل الأحكام مطلوبات بالعرض...» ایشان می فرماید که هر آنچه به عنوان احکام دین و تشریع است، مطلوب ثانوی هستند و مطلوب اولی، مسئله حکومت است و اسلام را اصلا به معنای حکومت می گیرند...
🔸امام انقلاب را بر اساس این فکر مطرح کردند که دین یعنی حکومت و چون این نگاه را به حکومت و دین داشت، انقلاب را ایجاد کرد. مدعای امام این است که: ارسال رسل و انزال کتب و تمام تشریع ها برای تشکیل حکومت بوده است...
🔹ایشان می خواهد بفرماید که نگوئید حکومت یکی از احکام اولیه این دین است و مقدم بر سایر احکام؛ بلکه اسلام مساوی حکومت است و جوهره اصلی دین، حکومت است و انبیا برای حکومت آمدند... اگر حکومت جوهر دین و عین دین شد، دیگر چیزی نمی تواند با حکومت تزاحم کند...
👈بدون هیچ تعصّب علمی عرض می کنم که این کلام را در سخن و نگاه هیچ فقیهی ندیدم.»
#ولایت_فقیه
@rahjoo_213