eitaa logo
رهجو
940 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️طرق تحمّل حدیث(3) 1️⃣سماع گفتار شيخ 🔸سماع به معناى شنيدن است؛ يعنى راوى در حضور شيخ حديث، روايتى را كه او از روى حافظه، يا نوشته مى‌خواند استماع كند و در صورتى كه راوى گفتار روايى شيخ را كتابت كند به آن «املاء» مى‌گويند. 👈به اتفاق همگان سماع، عالى‌ترين نوع در ميان طرق هشتگانۀ حديث است و طبعا حديثى كه از اين طريق تحمّل و نقل شده باشد از اتقان و اعتبار بيشترى نسبت به ساير طرق برخوردار است؛ زيرا اولا: دريافت حديث با اين شيوه به صورت تدريجى و جزئى انجام مى‌گيرد؛ يعنى راوى هريك از روايات را به صورت على حدّه از شيخ استماع مى‌كند. به عكس شيوه‌هايى مثل اجازه، اعلام، وصيت كه به صورت دفعى و كلّى انجام مى‌گيرد، مثلا شيخ حديث، اجازۀ نقل تمام روايات يك كتاب را به راوى مى‌دهد. و پيداست شيوۀ نخست از اتقان و دقت بيشترى برخوردار است. ثانيا: سماع در مواردى تحقق مى‌پذيرد كه مجلسى براى تحديث و استماع حديث فراهم شده باشد، چنان‌كه در گذشته مرسوم بوده، مشايخ حديثى در مساجد و مراكز علمى به صورت عمومى، يا در منازل خود به شكل خصوصى و به‌طور رسمى به نقل احاديث مى‌پرداختند و طالبان حديث نيز به منظور شنيدن روايات و ثبت آنها در چنين مجالسى حاضر مى‌شدند. اين گونه مجالس را مى‌توان شبيه جلسات دروس خارج حوزه دانست. و طبع چنين نشست‌ها آن است كه مطالب از سوى گوينده با دقت بيان شده و از سوى مستمعان با دقت حفظ‍‌ و ثبت مى‌شود. 🔹براى طريق نخست؛ يعنى سماع شيوه‌هاى متعددى برشمرده‌اند. الف. شيخ روايت را از روى كتاب و نوشته‌اى نقل كند؛ ب. نقل حديث از روى حافظه انجام گيرد؛ اعم از آن‌كه تنها راوى مخاطب شيخ باشد، يا در ميان جمعى باشد كه مخاطب شيخ‌اند، يا اساسا مخاطب شيخ شخصى ديگر بوده و راوى اتفاقا شنيده است. 💢به‌هرحال آنچه در سماع اهميّت دارد صدور روايت از زبان شيخ و شنيدن آن توسط‍‌ راوى است. از آنجا كه سماع حديث به آن اعتبار ويژه مى‌بخشد، گفته‌اند كه لازم است راوى اين‌گونه احاديث در مقام نقل، ازعبارت‌هاى صريح دال بر سماع؛ هم‌چون سمعت فلانا، حدّث فلان، حدّثنى، حدّثنا، أخبرنا، أنبانا و نظاير آنها استفاده كند. 📚حدیث شناسی، ج2، ص80 @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(4) 2️⃣قرائت بر شيخ 🔸از اين جهت كه بر گفتار و شنيدار متّكى است، شبيه طريق پيشين؛ يعنى سماع است. با اين تفاوت كه در سماع سخن از شيخ و شنيدن از سوى راوى انجام مى‌گيرد، اما در قرائت بر شيخ، روايت از سوى راوى خوانده شده و شيخ به استماع آن مى‌پردازد. به اين‌گونه تحمّل در اصطلاح محدّثان پيشين «عرض» گفته مى‌شده است؛ زيرا راوى در حقيقت روايت را بر شيخ عرضه مى‌كند و چنين شيوه‌اى زمانى قابل اعتنا است كه شيخ پس از شنيدن، صحّت آن را مورد تأييد قرار دهد. 🔹 قرائت بر شيخ نيز به شيوه‌هاى مختلف قابل تصور است؛ نظير آن‌كه راوى و شيخ هر دو با تكيه بر حفظ‍‌، به قرائت و استماع حديث بپردازند، يا هردو با تكيه به نگاشتۀ حديثى اين كار را انجام دهند، يا يكى با تكيه به حفظ‍‌ و ديگرى با تكيه به نگاشته به قرائت و استماع بپردازد. 👈دربارۀ ميزان اعتبار قرائت بر شيخ اختلاف وجود دارد: برخى آن را بالاتر از سماع و برخى برابر با سماع مى‌دانند، ولى نظر اكثر محدثان آن است كه قرائت بر شيخ در درجه‌اى پس از سماع قرار دارد. از سوى ديگر گفته‌اند: راوى مى‌بايست روايتى را كه از اين طريق تحمّل شده به هنگام نقل با عباراتى؛ هم‌چون «قرأت علىّ‌ فلان فأقرّ به» نوع تحمل حديث را روشن سازد. 📚حدیث شناسی، ج2، ص81 @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(5) 3️⃣اجازه 🔸اجازه به اين معناست كه شيخ به راوى اجازه و اذن دهد تا شنيده، يا كتاب روايى او را نقل كند. 🔹اجازه مى‌تواند گفتارى صريح، هم‌چون «أجزت لك رواية الحديث الفلانى»، يا گفتار غير صريح، نظير پاسخ آرى دادن در پرسش اين‌كه آيا به فلانى اجازه داده‌اى‌؟ يا با اشاره يا با كتابت انجام گيرد. 🔹با توجه به آن‌كه اجازه به صورت كلّى انجام مى‌گيرد به مراتب از اعتبار كمترى نسبت به سماع و قرائت بر شيخ برخوردار است و به نظر مى‌رسد كه اين شيوه بيشتر در ميان متاخران و به‌ويژه در زمانى كه فرصت كافى براى دريافت آحاد احاديث نبوده، انجام مى‌گرفته است. 💢از سوى ديگر دانستنى است كه سنت اجازه پس از تدوين در جوامع روايى به عنوان تيمّن و تبرّك استمرار يافته است. به عنوان مثال علاّمۀ مجلسى از مشايخ حديثى‌اى؛ هم‌چون آقا حسين محقق خوانسارى، شيخ حرّ عاملى اجازۀ روايت دريافت كرد، چنان‌كه چهره‌هايى؛ هم‌چون شيخ عباس قمى، يا شيخ آقا بزرگ تهرانى از اساتيد حديث خود اجازۀ روايى گرفته‌اند. چنين اجازاتى به معناى عدم اعتبار روايات نقل شده بدون اجازه‌نامه‌ها و اعتبار بيشتر آنها باوجود اين اجازات نيست، بلكه از باب تيمّن و تبرّك هم‌چنان استمرار يافته است. 📚حدیث شناسی، ج2، ص82 @rahjoo_213
✳️قرینه (4) 🔰مقام بیان 🔸یکی از قرائنی که در درک مراد جدی گوینده اثر گذار است، مقام بیان می باشد. 🔹اگر جملۀ «من در جريان تمام كارهاى تو هستم» را معشوق در مقام اطلاع از كوشش‌هاى عاشق بگويد، شيرين‌تر از عسل است؛ اما اگر همين جمله را پليس به متهم بگويد، معنايى ديگر دارد. حتما براى شما هم پيش آمده است كه به قصد شوخى جمله‌اى گفته‌ايد، ولى طرف مقابلْ‌ توهين تلقى كرده است. گاهى نيز مطلب مفصلى را به دليل كمبود وقت، كوتاه و خلاصه گفته‌ايد و همين موجب بدفهمى شده است و.... 💢از اين حالت‌ها كه تعيين‌كنندۀ مقام گفت‌وگوست، به «مقام بيان» ياد مى‌كنيم. بنابراين مقام بيان، يعنى «شأن و جايگاه گفت‌وگو كه تعيين‌كنند ۀ جهت‌گيرى كلى سخن است.» ▪️در صورت غفلت از اين عنصر تعيين‌كننده، جايگاه سخن به هم ريخته، گرفتار جهت‌گيرى‌هاى اشتباه در تفسير خواهيم شد. 👈👈مثلا برخى از تعبير قرآنى «احل الله البيع» اطلاق‌گيرى كرده و گفته‌اند: در صورت شك در لزوم عقد، عربيت، بلوغ و...، قيود احتمالى را بايد ناديده گرفت. اين، در حالى است كه اطلاق‌گيرى تنها در جايى ممكن است كه گوينده در مقام بيان قيود محتمل باشد و آنگاه از نگفتن، نخواستن آن‌ها احراز شود. خداى متعال در اين آيه، در مقام بيان احكام و آداب بيع نيست؛ بلكه در مقام اثبات اصل مشروعيت آن در مقابل رباست. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(6) 4️⃣مناوله 🔸 آن است كه شيخ كتاب حديثى را در اختيار راوى قرار دهد. 🔹مناوله مى‌تواند به دو صورت ذيل انجام گيرد: 1. مناوله همراه با اجازه؛ يعنى افزون بر آن‌كه شيخ كتاب روايى را در اختيار راوى بگذارد به او اجازۀ نقل آن را نيز بدهد، كه در اين صورت مناوله از اعتبار بيشترى برخوردار خواهد بود. 2. مناوله بدون اجازه، و آن مطلق مناوله است؛ يعنى شيخ تنها كتاب را در اختيار راوى قرار دهد و بگويد: هذا سماعى، يا روايتى. برخى اين قسم از مناوله را كافى نمى‌دانند و معتقدند: نقل روايت براساس آن نادر بوده و ناكافى است، اما مشهور محدّثان آن را صحيح و كافى مى‌دانند. 👈شاهد مدّعا روايتى از امام رضا عليه السّلام است كه در آن چنين آمده است: احمد بن عمر حلاّل مى‌گويد: به امام رضا عليه السّلام عرض كردم، شخصى از اصحاب ما كتابى به من مى‌دهد و نمى‌گويد آن را از طرف من روايت كن، آيا براى ما روايت از آن جائز است‌؟ امام عليه السّلام فرمود: «اگر مى‌دانى كه كتاب از آن اوست رواياتش را از او نقل كن». 📚حدیث شناسی، ج2، ص83 @rahjoo_213
✳️قرینه (5) 🔰مقام بیان 🔸هر يك از آن‌ها همۀ ما در زندگى خود بدون اينكه توجه داشته باشيم، مقام‌هاى گوناگون بيان را تجربه كرده‌ايم. ما گاه در مقام تخفيف هستيم، گاه قصد تأكيد و ابراز اهميت چيزى را داريم، گاه در مقام اجمال يا تفصيليم و... گويا تغيير شرايط‍‌ به طور طبيعى و ناخودآگاه ما را از مقامى به مقام ديگر منتقل مى‌كند. 👈 به همين خاطر هيچ‌گاه در حال گفت‌وگو، مقام بيان براى ما مشتبه نمى‌شود. اما وقتى با متن مكتوب روبه‌رو مى‌شويم، حسّ‌ جلسۀ محاوره را نداريم. گويا در كنارى ايستاده، محاورۀ ديگران را تماشا مى‌كنيم. اين فاصله در هنگام مواجهه با متون كهن بيشتر مى‌شود و حسّ‌ هم‌ذات‌پندارى از ميان مى‌رود. از اين روست كه درك مقام بيان متن، گاهى دشوار است و تنها مفسرى مى‌تواند مقام بيان را دريابد كه به طور تفصيلى با اقسام مقام بيان و اقتضائيات آن آشنا باشد و روش‌هاى شناسايى هر كدام را بشناسد. @rahjoo_213
✳️قرینه (6) 🔰مقام بیان: مقام انذار و تبشیر 🔸گوينده گاه در مقام انذار و تبشير است و نبايد انتظار داشت كه تمام شرايط‍‌ و اجزا و شؤون آن را توضيح دهد و نيز نمى‌توان از بيان او اطلاق‌گيرى كرد؛ زيرا در مقام بيان قيود و شرايط‍‌ نيست تا از عدم ذكر آن قيود استفادۀ اطلاق كرد. بلكه بالاتر، او نمى‌تواند و نمى‌خواهد قيود را همراه با انذار يا تبشير بيان كند. زيرا ذكر اين قيود از حلاوت تبشير مى‌كاهد و رعب انذار را در هم مى‌شكند. او مى‌خواهد شوق و خوف را شعله‌ور سازد و بس. 🔹رواياتى كه دربارۀ ثواب اقامۀ عزا و زيارت اهل بيت (ع) به‌ويژه امام حسين (ع) وارد شده است، از اين قسم است. 💢در اين روايات كه بسيار زيادند، امام (ع) در مقام بيان ثواب بر گريه و عزادارى است؛ اما در مقام بيان آداب و شرايط‍‌ آن نيست تا از نگفتنش بتوان نتيجه گرفت كه هر نوع عزادارى و توسط‍‌ هر كسى، اين ثواب‌ها را در پى دارد. ♦️مؤيد اين نكته، آيات و روايات ديگرى است كه پذيرش همۀ اعمال را به تقوا مشروط‍‌ كرده‌اند؛ مانند «إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ‌ اللّٰهُ‌ مِنَ‌ الْمُتَّقِينَ‌.» در برخى روايات نيز همۀ آن‌ها مشروط‍‌ به پذيرش نماز شده‌اند و.... 🔸در توضيح مقام انذار، آيۀ قتل عمد، بسيار گوياست. قرآن مى‌فرمايد: «وَ مَنْ‌ يَقْتُلْ‌ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ خٰالِداً فِيهٰا وَ غَضِبَ‌ اللّٰهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ لَعَنَهُ‌ وَ أَعَدَّ لَهُ‌ عَذٰاباً عَظِيماً.» 👈 خداى متعال در مقام بيان عذاب كسى است كه انسان مسلمانى را به‌عمد كشته است؛ اما آيا همۀ آنچه از خلود در آتش و غضب و لعن و عذاب عظيم بيان فرموده است، شامل هر قاتلى مى‌شود؟ مثلا كسى كه از سر دلسوزى و ظلم‌ستيزى و براى كمك به مظلوم بى‌پناهى، ناچار شود كه فرد شرورى را بكشد، مشمول همان عذاب‌هاست‌؟ استفادۀ چنين مطلبى از آن آيه ممكن نيست؛ زيرا آيه در مقام انذار از قتل عمد است و به همۀ جزئيات آن نظر ندارد. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(7) 5️⃣كتابت 🔸كتابت آن است كه شيخ روايات خود را براى مخاطب حاضر، يا غائب بنگارد، يا به شخص موثّق فرمان دهد تا آن روايات را براى آن مخاطب بنگارد و خود در پايان تصريح كند كه اين كتابت به فرمان او انجام گرفته است. برخى به جاى كتابت، اصطلاح مكاتبه را بكار برده‌اند، در حالى كه در مكاتبه سؤال و جواب به صورت مكتوب است، اما در كتابت بى‌آن‌كه پرسشى مكتوب در كار باشد روايات نگاشته مى‌شود. 🔹كتابت بر دو قسم است: 1. كتابت همراه با اجازه، و آن بدين صورت است كه شيخ پس از نگارش حديث در پايان آن بگويد يا بنگارد: «اجزت لك ما كتبته لك». اين نوع از كتابت از نظر گروهى از محدثان در مرتبۀ مناولۀ و همراه با اجازه است. 2. كتابت بدون اجازه، برخى اين‌گونه كتابت را كافى نمى‌دانند، اما از نگاه مشهور محدّثان كتابت بدون اجازه، كافى و نافذ است؛ زيرا گرچه شيخ تصريح به اجازه نكرده است، اما همين كه روايت را براى شخصى معيّن نگاشته و آن را براى او فرستاده، يا در اختيارش گذاشته عملا به معناى اجازه است. كتابت را از نظر درجۀ اعتبار پس از سماع دانسته و گفته‌اند: لازم است راوى با آوردن عباراتى؛ هم‌چون «كتب إلىّ‌ فلان» نوع تحمّل با كتابت را از ساير شيوه‌ها متمايز سازد. 📚حدیث شناسی، ج2، ص83 @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(8) 6️⃣اعلام 🔸آن است كه شيخ به شخصى با گفتار صريح، يا غير صريح، يا كتابت اعلام كند كه اين كتاب، يا حديث، روايت يا سماع او از فلان شخص است و از اجازۀ روايت آن سخنى به ميان نياورد. برخى نقل روايت با استناد به اعلام را جائز نمى‌دانند، اما مشهور محدّثان معتقدند: اعلام به منزلۀ قرائت بر شيخ بوده و براى نقل حديث كفايت مى‌كند. 7️⃣وصيت 🔸وصيت آن است كه شيخ به هنگام مرگ، يا مسافرت به شخصى وصيت كند كه كتاب روايى او را روايت كند. گروهى از محدّثان وصيت را جائز دانسته‌اند؛ زيرا وصيت و واگذار كردن كتاب به معناى اجازۀ نقل و كارى شبيه مناوله، يا اعلام است، اما اكثر محدّثان آن را كافى نمى‌دانند. 📚حدیث شناسی، ج2، ص84 @rahjoo_213
✳️قرینه (7) 🔰مقام بیان: مقام مزاح 🔸در روايتى از حضرت امير (ع)، زن به عقربى تشبيه شده است كه نيش او شيرين است. برخى از شارحان، در توجيه اين روايت، با مشكلاتى مواجه شده‌اند و برخى از مغرضان نيز آن را توهين اسلام به زن تلقى كرده‌اند! 🔹اين در حالى است كه حضرات ائمه (ع) گاه شوخى نيز مى‌كردند يا از ضرب المثل‌هاى عرب سود مى‌بردند. اين روايت به احتمال بسيار زياد، در مقام مزاح صادر شده است؛ مانند اينكه در فارسى گفته مى‌شود: زن بلا باشد به هر كاشانه‌اى بى‌بلا هرگز مبادا خانه‌اى يا گاهى به كودك خردسالى كه شلوغ مى‌كند، از تعبيراتى نظير «بلا» و «شيطان» استفاده مى‌شود؛ در حالى كه قصد بدى در آن نيست. 👈 با اين مقدمه، مى‌توان حدس زد كه مقام بيان روايت مذكور چنين بوده است: مردها وقتى با هم خلوت مى‌كنند، از درگيرى‌هايى كه با همسرانشان دارند، مى‌گويند و گلايه مى‌كنند. گاه نيز سخنان طعن‌آميز بر زبان مى‌رانند. احتمالا حضرت امير (ع) در چنين فضايى، در مقام بيان اين نكته است كه طبيعت زن با مرد تفاوت دارد و به همين خاطر خواسته‌ها و رفتارهاى او مانند نيشى است كه بر مرد وارد مى‌شود، ولى خوشبختانه نيش‌هاى او شيرين است. @rahjoo_213
✳️طرق تحمّل حدیث(9) 8️⃣وجادة 🔸به اين معناست كه راوى، كتاب يا رواياتى به خطّ‍‌ شيخ را بيابد و از روى يقين به خط‍‌ شيخ بودن، آن را روايت كند. وجادة نيز بسان كتابت مى‌تواند همراه با اجازه، يا بدون اجازه باشد. 🔹همراه بودن وجادة با اجازه بدين صورت است كه كتاب استاد را در زمان حيات پيدا كند، آنگاه از او اجازۀ نقل آن را بگيرد. يا شيخى ديگر كه از صاحب كتاب اجازۀ نقل كتاب‌هاى او را دارد، نقل كتاب پيدا شده به خط‍‌ شيخ را اجازه دهد. وجاده همراه با اجازه از نظر همۀ محدثان نافذ است. 🔹در وجادۀ عارى از اجازه دو ديدگاه است: گروهى آن را ناكافى و گروهى نافذ دانسته‌اند و معتقدند: نقل روايات به استناد وجاده - در صورتى كه نسبت به خطّ‍‌ شيخ يقين باشد - جائز است. آن دسته از روايات اهل بيت عليه السّلام كه به كتابت حديث فرمان داده، يا به نقل و روايت كتب بنى فضال، يا نقل روايات از كتبى كه صاحبانش بخاطر تقيۀ شديد از نقل آنها اجتناب كرده‌اند، اجازه داده‌اند همگى دلالت بر جواز وجادة دارند. 👈 كتاب فقه الرضا عليه السّلام كه منسوب به امام على بن موسى الرضا عليه السّلام است، از طريق وجاده نقل شده است؛ زيرا اين كتاب را قاضى امير حسين نزد گروهى از شيعيان قم كه وارد مكه مكرمۀ شده بودند، يافت. 💢از ميان شيوه‌هاى هشتگانه، آنچه كه بيشتر در تاريخ حديث و تحديث اتفاق افتاده و راويان براساس اين‌گونه تحمّل، روايات را نقل كرده‌اند، سه طريق نخست؛ يعنى سماع، قرائت بر شيخ و اجازه است. و از ميان اين سه طريق بيشترين نقش از آن سماع است. 📚حدیث شناسی، ج2، ص85 @rahjoo_213